
است که از محدوده دانش انتزاعی، غیربومی و غیرکاربردی فراتر میرود. در برنامه درسی مسئله – محور، به جای این که از دانشآموزان خواسته شود که همه معلومات معین و بیارتباط با مسایل پیرامون خود را فراگیرند، آنان را در جهت فراگیری دانش مقتضی برای حل مشکلات خود و جامعه ترغیب میکنند. به عبارت دیگر، حامیان نظریه، محتوای برنامه درسی را ابزاری برای مواجهه با مشکلات پیچیده جهانی و طرح راه حلهایی برای آنها میدانند و از تربیت متخصصانی که به دلیل محدود بودن دانش و آگاهیشان در رشته خاص، از یافتههای سایر علوم بینصیب مانده و از حل معضلات میانرشتهای عاجز هستند، خودداری مینمایند. آنان از موضوعاتی مانند آموزش سیاسی و شهروندی، آموزش رسانهای، آموزش بومشناسی، فرصتهای برابر، آموزش چندفرهنگی، آموزش حقوق بشر، آموزش شخصی و اجتماعی، آموزش زیباشناسی، آموزش ارزشها، وآموزش انتقادی به عنوان موضوعات مناسب برای برنامه درسی مدارس و دانشگاهها نام میبرند.
بنابراین دانش مطلوب این نظریه، دانشی نیست که توسط تصمیمگیرندگان دولتی و بدون تعامل تعیین شود، بلکه دانشی توزیعی است. دانش توزیعی از رهنمودهای کلیدی این نظریه محسوب میگردد. دانش توزیعی، گروه – بنیان و شبکهای است که محتوا و ساختارآن به طور اشتراکی و مذاکرهای میان کلیه دستاندرکاران برنامه درسی تنظیم میگردد.
دلالت دیگر نظریه پیچیدگی، یادگیری فراتر از مکان و زمان، و یادگیری مادامالعمر، و نیز آموزش از راه دور و یادگیری مشارکتی، گفتمانی، و مذاکرهای است. نظریه پیچیدگی به دلیل پذیرش تنوع، و تاکید بر غیرخطی بودن یادگیری، ساختار درهمتنیده و شبکهای و غیرحضوری را توصیه میکند. بازتاب این باور، استقبال و بکارگیری فناوریهای شبکهای و نوین پیچیده آموزشی میباشد. در ساختار شبکهای، یادگیرندگان تنها منحصر به کلاس درس و گفتهها معلم نبوده، بلکه از یکدیگر نیز فرا میگیرند. همکاریهای دیجیتالی، آموزش الکترونیکی، آموزش سیار، دوره آنلاین باز انبوه سیار همه از جمله ابزارهای نوین آموزشی میباشند که بر مبنای پذیرش پیچیدگی و با محوریت تعامل و گفتگو توصیه میگردند.
البته گرچه برخی دلالتها و راهکارهای نظریه پیچیدگی در رویکردهای پیشین نیز مطرح شده است، اما آن چه آن را از نظریههای پیشین متمایز میسازد طرح همزمان همه مولفههایی است که در سایر نظریهها به طور پراکنده پذیرفته شده است. آن چه اهمیت این نظریه را افزونتر میسازد این است که نظریهپردازان پیچیدگی مفاهیم اساسی، اما متفرق و فاقد سازماندهی را در قالب یک نظریه مطرح نمودهاند. همچنین همان گونه که پیش از این مطرح شد ممکن است همه مفاهیم نظریه قابل کاربرد نباشند، اما تاکید بر چند نکته مهم نیز کافی است که نظریه ای مورد بررسی واقع شده و در جهت کاربردی شدن و استفاده عملی یافتههای آن تلاش نمود. نکته کلیدی و قابل تامل در ارتباط با نظریه پیچیدگی این است که مفاهیم و مبانی این نظریه بیانگر نوعی اعتدال در موضعگیریها و برداشتها میباشد و همین امر نشاندهنده ضرورت و اهمیت بررسی نظریه در نظام آموزشی کنونی میباشد.
گرچه مفاهیم نظریه پیچیدگی در اندیشه غرب، مفاهیمی نو محسوب میشوند، اما برخی مفاهیم نظریه قرابت نزدیکی با فرهنگ و ادبیات ملی و دینی ما دارند و از چند قرن پیش در آثار ادبی ما به روشنی بیان شدهاند. از این رو شاید فهم و نیز اجرایی شدن بسیاری از دلالتهای آن برای ما بیش از سایر فرهنگها امکانپذیر باشد و انتظار میرفت که چنین دلالتهایی بسیار پیش از این در عرصههای مختلف، به ویژه تعلیم و تربیت و برنامه درسی کشور ما اجرا میشد، اما آموزش و پرورش نوین ما تحت تاثیر دیدگاه کاهشگرایی و تفکیکی غرب قرار دارد. البته در چند سال اخیر گرایش به تمرکززدایی، انعطافپذیری، خلاقیت و پویایی، زمینه را برای طراحی و اجرای برنامه درسی پیچیده مساعد کرده است.
به هر حال این پژوهش تازه آغاز شده و همان طور که مورن و سایر متفکران پیچیدگی ادعا میکنند، بر مبنای روششناسی پیچیدگی به هیچ عنوان ادعا نمیشود که این پژوهش به پاسخ پرسشهایی که مطرح نموده، دست یافته است، بلکه در آغاز راه و در مسیر تلاش برای فهم نظریه پیچیدگی میباشیم.
6-2- پیشنهادات
6-2-1- پیشنهادات پژوهشی:
– از آنجا که بیش از دو دهه از ظهور نظریه پیچیدگی در عرصه تعلیم و تربیت نمیگذرد، به نظر میرسد مطالعه و پژوهش عمیق هر کدام از مبانی و مفاهیم نظریه مانند نوپدیدی، خود ـ سازمان، لبه آشوب، بتوانند به تنهایی به عنوان موضوع پژوهشهای نوین برگزیده شوند.
– پژوهشگران میتوانند بر مبنای استلزامات این نظریه در برنامه درسی، پژوهشهای مجزا در زمینههای زیر انجام دهند:
➢ با استناد به نگاه جامع و یکپارچه نظریه به علم، پژوهشهایی در ارتباط با رویکرد فرارشتهای انجام شود.
➢ با استناد به دیدگاه مکمل نظریه به دانش و شناسنده میتوان پژوهشهایی در باره زمینهای شدن دانش انجام داد.
➢ با تاکید بر خود – سازمان و نوپدید بودن عناصر برنامه درسی، میتوان جایگزین نمودن دانش توزیعی به جای دانش کنترلی و سلسله مراتبی را به عنوان موضوع پژوهش مجزا برگزید.
➢ بر اساس مفاهیم خود – سازمان، پیوند و شبکههای تودرتو، جایگزینی ساختار شبکهای آموزش، و بهرهوری از فناوریهای پیچیده و نوین آموزشی را به عنوان موضوع پژوهش برگزید.
➢ با توجه به مفاهیم پیچیدگی نظیر ارتباط و پیوند، میتوان پژوهشهایی در ارتباط با فناوریهای نوین پیچیدهایی که چنین اهدافی را تسهیل مینمایند، صورت پذیرد.
➢ بر مبنای مفاهیم پیوند و ارتباط، میتوان اقدام به پژوهشهایی در حوزه تعلیم و تربیت چند فرهنگی نمود.
➢ با توجه به مفهوم عدمقطعیت، نقش پذیرش خطا و ابهام در بهبود فرایند یادگیری از موضوعات کلیدی است که در پژوهشها میتوان به آن پرداخت.
➢ به دلیل ضرورت ارتباط و پیوند یادگیرندگان با مسایل پیرامون از دیدگاه نظریه پیچیدگی، یادگیری مسئله – محور، موضوع مناسبی برای پژوهش میباشد.
➢ با استناد به دیدگاه نظریه مبنی بر پیچیدگی و چندبعدی بودن انسان، میتوان پژوهشهایی بر مبنای نقش عناصر انسانی برنامه درسی (دانشآموز، معلم و …) و ابعاد چندگانه آنها انجام داد.
➢ با توجه به مفهوم لبه آشوب، چگونگی تحقق یادگیری در مرز میان نظم و آشوب و راهکارهای تسهیل خلاقیت و نوآوری در یادگیری، عناوینی سودمند برای پژوهش محسوب میشوند.
➢ تاثیر نگاه غیرتفکیکی و غیرقطبی نظریه پیچیدگی در اجتناب از برنامه درسی تمرکزگرا یا تمرکزگرا و جایگزینی کنترل توزیعی و مشارکتی و برنامه درسی مذاکرهای میتواند موضوعی دیگر برای پژوهش باشد.
➢ بر مبنای برخی مفاهیم نظریه پیچیدگی نظیر انعطافپذیری، توانایی انطباق و باز بودن، الزامی است که پژوهشهایی در ارتباط با طرح راهکارهای مناسب جهت مهیا نمودن نظام آموزشی برای مواجهه با تغییرات مستمر جوامع و تغییرپذیری نظام صورت پذیرد.
➢ بر اساس مفاهیم نوپدیدی و خود – سازمان، چگونگی تحقق فرایند یادگیری به عنوان موضوعی مجزا میتواند مورد پژوهش قرار گیرد.
➢ با توجه به استلزامات نظریه پیچیدگی در عناصر برنامه درسی، پژوهشگران میتوانند دلالتهای این نظریه در هر یک از حوزههای زیر را مورد بررسی قرار دهند:
آموزش بزرگسالان
آموزش مجازی و از راه دور
آموزش عالی
پژوهشهای تربیتی
مدیریت آموزشی
یادگیری و تدریس
روانشناسی تربیتی
آموزش استثنایی
فناوریهای نوین آموزشی
➢ با توجه به برخی نقاط تشابه میان مفاهیم نظریه پیچیدگی و مفاهیم فرهنگی کشورمان، میتوان پژوهشهایی با هدف بررسی بیشتر مفاهیم و مبانی نظریه با یاری گرفتن از مفاهیم مشابه در فرهنگ مان انجام داد.
6-2-2- پیشنهادات کاربردی:
با توجه به استلزامات نظریه پیچیدگی، پیشنهاد میشود در تدوین و اجرای برنامه درسی به موارد زیر توجه شود:
➢ در کنار تعیین غایات آموزشی، همواره متوجه احتمال وقوع امور غیرمنتظره تاثیرگذار بر جریان آموزش و مهیای مواجهه با چنین موقعیتهایی باشیم. از این رو تدوین و اجرای برنامه درسی باز، و انعطافپذیر ضرروت دارد.
➢ به منظور تحقق یادگیری معنادار، رویکرد فرارشتهای در برنامه درسی مدارس و دانشگاهها، جایگزین روش سنتی آموزش علوم مجزا با مرزهای قراردادی معین گردد تا بدین طریق از بیارتباطی متخصصان رشتههای مختلف با یکدیگر کاسته شود.
➢ پیشنهاد میشود در تعیین محتوای متون آموزشی مدارس و دانشگاهها از حالت تفکیکی محض رشتههای علمی اجتناب گردیده و برای تحقق رویکرد فرارشتهای تلاش شود. بدین منظور برنامه درسی بر مبنای آموزش مسئله – محور تنظیم گردد و از شاخههای متنوع علمی برای مواجهه با موضوعات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، جهانی و سیارهای استفاده شود.
➢ در تعیین محتوای برنامه درسی، دانش زمینهای جایگزین دانش انتزاعی گردد و با تاکید نظریه بر مسئله محور بودن برنامه درسی، انتخاب منابع و تهیه مواد آموزشی، با توجه به مسائل و مشکلات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، ملی و سیارهای متنوع جامعه صورت پذیرد.
➢ با توجه به توصیه نظریه پیچیدگی بر تحقق برنامه درسی مشارکتی و مذاکرهای، گفتگو و تعامل در همه مراحل طراحی، تدوین، و اجرای برنامه درسی محور کار قرار گیرد.
➢ در تعیین محتوای برنامه درسی، به منظور تحقق دانش توزیعی، از تنظیم دانش در یک مرکز کنترل یا مجموعه محدودی از عوامل خودداری شده و در سراسر سیستم به طور اشتراکی و مذاکرهای میان عناصر انسانی دستاندرکار برنامه درسی تنظیم گردد.
➢ ضمن پذیرش واقعیت تمایز میان انسانها، اقوام و دستجات مختلف و احترام به فرهنگها و قومیتهای متفاوت، برنامه درسی با هدف جهانی کردن تفاهم میان همه انسانها تدوین و اجرا گردد.
➢ در هدایت نظام آموزشی و به ویژه اجرای برنامه درسی، هم از نظام سلسله مراتبی و کنترلی بالا – پایین، و هم از بیقانونی و هرج و مرج اجتناب ورزیده شود و به توصیه نظریه پیچیدگی سطوح آموزشی افقی جایگزین سطوح سلسله مراتبی گردد. بدین ترتیب با تحقق کنترل توزیعی و غیرسلسله مراتبی، نوعی برنامه درسی مذاکرهای و مشارکتی جایگزین برنامه درسی تمرکزگرا یا تمرکززدا گردد.
➢ با عنایت به مفهوم بازگشت، امکان تامل و بازنگری مداوم و پرورش روحیه انتقادگری و انتقادپذیری، به صورت فردی و گروهی تقویت گردد.
➢ یادگیری، تدریس و آموزش منحصر به فضای مدرسه و محدود به سن خاص نگردد و برای یادگیری مستمر و مادامالعمر، یادگیری از راه دور و استفاده از فناوریهای پیشرفته شبکه ـ بنیان، تسهیلات لازم فراهم گردد. “آموزش الکترونیکی”، “آموزش سیار” و “دوره آنلاین باز انبوه سیار” به عنوان نمونههایی از آموزش الهام گرفته از مفاهیم پیچیدگی، در فرایند یادگیری در مدارس و دانشگاهها، به عنوان راهکارهای مفید در گسترش فرایند یادگیری و ایجاد انگیزه در فراگیران به کار گرفته شوند.
➢ با توجه به تاکید نظریه پیچیدگی بر انسان و ابعاد متنوع وی، در طراحی و اجرای برنامه درسی به یادگیرنده به عنوان محور این فرایند نگریسته شود و به همه ابعاد پیچیده و نیز تعاملات او با جهان هستی توجه خاص شود.
➢ به تعامل چندجانبه و شبکهای فرایند یادگیری و نقش عوامل درونی و بیرونی نظامهای آموزشی بها داده شود.
➢ ارزشیابی بیشتر مبتنی بر فرایند یادگیری و کمتر بر نتایج و اهداف باشد و به ارزشیابی کیفی، مرحلهای، مشارکتی توجه شود.
➢ در مجموع توصیه بنیادی نظریه پیچیدگی در حوزه برنامه درسی، حفظ نگاه واقعبینانه به کلیه امور آموزشی و حفظ اعتدال و میانهروی و اجتناب از افراط و تفریطهای متعدد حاکم بر طراحی و اجرای برنامه درسی میباشد.
فهرست منابع
منابع فارسی
-ابن خلدون، عبدالرحمن (۱۳۴۵). مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ج ۲.
-باقری، خسرو (1387). “درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران”، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
-پارسانیا، حمید
