
آيت الله مكارم شيرازي مي فرمايند:« جايز نيست، هرگز به سراغ اين كار نرويد». البته در اين رابطه هر كس بايد به مرجع تقليد خود مراجعه نمايد و نظر ايشان را جويا شود. 175
2-4- همه چيز دربارهي جن از ديدگاه قرآن
بنا به آيات نوراني قرآن كريم، بايد بدانيم بدون هيچ شك و ترديدي موجودي با نام «جن» در جهان آفرينش وجود دارد كه از نظر تكليف و شايستگي مورد خطاب پروردگار قرار گرفته و مشابه انسان ميباشد، چرا كه،
1- سي و چهار بار نام جن در قرآن كريم آورده شده است.
2- هفتاد و دومين سوره قرآن با نام اين موجود مزين گرديده است.
3- احاديث و روايت فراواني از پيامبر اكرم(ص)، حضرت علي(ع)، امامان و بزرگان علوم ديني در اين خصوص، موجود بوده و در دسترس قرار دارد .
4- به وسيله بسياري از انسان ها رويت شده اند. به آياتي از قرآن كريم كه وجود جن را مبرهن ميداند اشاره ميكنيم:
سپاهيان سليمان از جن و آدمي و پرنده گرد آمده و به صف مي رفتند.
براي خدا شريكاني از جن قرار دادند و حال آن كه جن را خدا آفريده است.
بگو اگر جن و انس گرد آيند تا همانند اين قرآن را بياورند، نمي توانند، هر چند كه يكديگر را ياري دهند.
سخن پروردگارت بر تو مقرر شد كه جهنم را از جن و انس انباشته مي كنيم.
اي گروه جنيان و آدميان، اگر ميتوانيد كه از قطر آسمان و زمين بگذريد، بيرون رويد ولي بيرون نتوانيد رفت مگر با قدرتي. 176
مرحوم شيخ مفيد در كتاب«ارشاد» آورده است:
«در آثاري از ابن عباس نقل شده :
زماني كه پيامبر اسلام(ص) به قصد جنگ با قبيله بني مصطلق از مدينه خارج شد، هنگام شب به درّه وحشتناك و صعب العبوري رسيد. اواخر شب جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و خبر داد كه طايفهاي از جن در وسط دره جمع شده و قصد مكر و شر و آزار و اذيت شما و اصحابتان را دارند». 177
از حضرت امام صادق(ع)روايت شده: روزي حضرت رسول(ص)نشسته بود، مردي به خدمتشان رسيد كه بلندي قامتش مثل درخت خرما بود. سلام كرد، حضرت جواب داد و سپس فرمود:« خودش و كلامش شبيه جن است». سپس به او فرمود: كيستي؟ عرض كرد: من هام، پسر هيم، فرزند لاتيس، پسر ابليس هستم. 178
بانو حكيمه دختر امام كاظم(ع) گويد:« برادرم امام رضا(ع)را ديدم كه جلو در اتاقي با كسي صحبت مي كرد در حالي كه تنها بود، عرض كردم: با چه كسي سخن مي گوييد: فرمودند: فردي از جن آمده تا مسائلي بپرسدو از چيزهايي شكايت كند.179
علامه طباطبائي (ره)مي فرمودند:« روزي آقاي بحريني كه يكي از افراد معروف و مشهور در احضار جن و از متبحرين در علم ابجد و حساب مربعات بود در مجلس ما حضور يافت، چادري آوردند، دو طرفش را به دست من داد و دو طرف ديگر را به دستهاي خود گرفت. اين چادر به فاصله دو وجب از زمين فاصله داشت. در اين حال جنيان را حاضر كرد، صداي غلغله و همهمه شديدي از زير چادر برخاست. چادر به شدت تكان ميخورد چنان كه نزديك بود از دست ما خارج شود. من محكم نگه داشته بودم، آدمكهايي به قامت دو وجب در زير چادر بودند و بسيار ازدحام كرده و تكان ميخوردند و رفت و آمد داشتند، من با كمال فراست متوجه بودم كه اين صحنه، چشم بندي و صحنه سازي نبوده و صد در صد وقوع امر خارجي بوده است. 180
انسان برتر است يا جن؟
همه ما واژه « از ما بهتران» را به كرات شنيدهايم. اين واژه در فرهنگ عاميانه ما اغلب براي جن به كار ميرود ولي آيا واقعاً اين چنين است؟ آيا جن موجودي برتر از انسان است؟خداوند در قرآن كريم ميفرمايد:« و ما فرزندان آدم را بر بسياري از مخلوقات خود برتري و فضيلت كامل بخشيديم».
و هم چنين واجب شدن سجده شيطان و فرشتگان بر انسان نيز، خود دليل براي برتر بودن نوع انسان است در پيشگاه خداوند. يك انسان كامل بر همه موجودات برتري دارد و حتي بعضي از انسان ها كه راه برقراري ارتباط با جنيان را مي دانند (مديومها) مي توانند بر آنها تسلط يابند. باز به قرآن كريم استناد ميكنيم كه مي گويد: « از پريان بودند كه به فرمان پروردگارش برايش كار مي كردند و هر كه از آنان از فرمان سرميپيچيد به او عذاب آتش سوزان را مي چشانديم». 181
«براي وي هر چه مي خواست از بناهاي بلند و تنديس ها و كاسه هايي چون حوض و ديگهاي محكم مي ساختند».
اگر چه قرآن كريم در مورد تسلط بر جن فقط از حضرت سليمان ياد كرده است ولي در بسياري از كشورها و حتي در كشور خودمان هم نمونه هاي زيادي ديده شده كه اشخاصي با عنوان جنگير و يا احضاركنندگان ارواح توانسته اند از آن ها بهره گيرند، در هر حال بايد دانست كه در پيشگاه خداوند، انسان، اشرف مخلوقات است و يك انسان كامل و مؤمن بر همه خلايق برتري دارد». 182
2-4-1- آيا از جن بايد ترسيد؟
براي در امان ماندن از آنها چه بايد كرد؟ ظرفيتها و عكسالعملهاي انسان ها در ارتباط با موجودات ناشناخته بسيار متفاوت و غير قابل پيش بيني است. بنابر اعتقاداتي كه سينه به سينه و نسل به نسل منتقل شده همواره جن ها موجوداتي آزاردهنده و موجب شر و فساد بودهاند، هر گاه بيماري لاعلاجي پيش آمده و يا اتفاق غيرقابل توجيهي روي داده به جن و شيطان نسبت داده شده است.
موارد زيادي از بيماران روان پريش ديده شدهاند كه بيماري خود را ناشي از ديدن اين موجودات ميدانند و از سوي اطرافيان جن زده لقب گرفتهاند. مسلم است كه وحشت، ترس و اضطراب بيش از حد، موجب بسياري از اختلالات روحي و رواني خواهد شد. به راستي كدام انسان است كه در برخورد با اين موجودات بيم در دلش راه نيابد. ولي آيا مي توان همه اين بيماريها را منسوب به اين موجودات دانست.
2-4-1-1- كهانت
كهانت علمي است كه در آن افرادي مي توانند رضايت شياطين و اجنه را جلب و از علم و قدرت آنها استفاده كنند، افرادي كه به اين كار مي پردازند كاهن نام دارند. شخصي از امام صادق(ع) پرسيد: اصل كهانت از چيست؟ و كاهنان چگونه از آن به مردم خبر مي دهند؟حضرت فرمودند: مردم در گذشته در امور مشتبه به كاهن مراجعه ميكردند و كاهن از اموري كه اتفاق مي افتاد به مردم خبر ميداد و اين از طريق ارتباط روح كاهن با شيطان و اجنه بود كه اخبار را به قلب آنها وارد مي كردند؛ زيرا شياطين و اجنه از حوادث ظاهري كه در زمين اتفاق مي افتد اطلاع دارند و آن را به كاهن اطلاع ميدهند.183
در آيات 8 و 9 سوره جن آمده است:«اما اخبار آسمان ها را استراق سمع كرده و گاهي كلمه اي از آن را ميشنيدند و چيزي به آن اضافه يا كم كرده و در قلب كاهن ميانداختند، اما پس از رسول خدا(ص) شياطين از شنيدن اخبار آسمان ها منع شدند». « و جنيان گفتند ما پيش از اين به آسمان بر ميشديم تا اسرار وحي را استراق كنيم لكن يافتيم كه در آن جا فرشتهي نگهبان با قدرت و تير شهاب آتشبار فراوان است و ما در كمين شنيدن سخنان آسماني و اسرار وحي مينشينيم اما اينك از اسرار وحي الهي نخواهيم شنيد تير شهابدار كمينگاه اوست». 184
2-4-1-2- خبر دادن از آينده به كمك شياطين نوعي شرك است.
براساس روايات، بعيد نيست كه شياطين، جن و انس به بعضيها خبرهايي بدهند كه فلان اتفاق خواهد افتاد و آن اتفاق هم بيافتد بعد هم اين اطلاع را لطف خدا به خود تلقي نمايند تا اعتمادها را جلب كنند و ديگران را گمراه كنند. در آخرالزمان بايد خيلي منتظر اين قبيل اتفاقها باشيم؛ اين گونه امور به هيچ وجه معياري براي حقانيت نيست.
البته شياطين نمي توانند هر خبري را از آينده بدهند، به ويژه اين كه پس از رسول خدا دست ايشان از اخبار قطعي آسماني و تقديرات الهي به كلي كوتاه شد و به اخبار زميني محدود شده است.
ضمن اين كه طبق روايات گاهي اخبار را كم يا زياد كرده و يا راست و دروغ را به هم ميآميزند و به كاهنان مي دهند؛ لذا برخي خبرهايشان هم دروغ از آب درمي آيد.185
كلمه كاهن در قرآن نيامده است ولي كلمه جِبت در قرآن اشاره به معبودي باطل و دروغين است. اين واژه جبت فقط يك بار در قرآن آمده است. كلمهي جبت در آيهي 51 سوره ي نساء به همراه طاغوت آمده است و در آن جبت و طاغوت سرزنش شده اند. 186
2-4-2- كهانت از نظر قرآن كريم
براساس قرآن، كلمات قرآن، سخن پيامبر گرامي اسلام است و سخن شاعر نيست و كهانت اقدامي بر خلاف « قدر» و«قَدَر» است، قدرها يعني همان قوانين طبيعت«قَد جَعَلَ اللهُ لكُلِّ شَيء قَدراً» ،« به تحقيق خدا گردايند هر چيزي را اندازهاي »،« كلّ شيء و عنده بمقدار»،«هر چيزي نزد او به اندازهايست». ،« إنا كلَّ شيء خلقناه بقدرٍ»،« به تحقيق ما هر چيزي را آفريديم». 187
كاهن كاري ميكند كه فرهنگ مردم نسبت به قدرت هاي خدا بي اعتنا، غير مطمئن مي شود و مردم هميشه نگران از زندگي خود مي شوند.فرهنگ كهانتي يك فرهنگ پا در هوا مي شود و مردم را خرافاتي و نامطمئن به قوانين هستي، بار مي آورد. 188
2-4-2-1-انواع كهانت
الف- رياضت:
رياضت نوعي تربيت و تزكيه نفس است، همان طور كه توكل دو نوع است: توكل صحيح و توكل غلط، تزكيه نفس نيز دو گونه است، تزكيه مثبت و صحيح، تزكيه منفي و غلط و اين است اصل مهمي كه بايد به گوش تك تك مردم برسد. هميشه سخن از « تزكيه نفس» گفته مي شود. اما هرگز به دو گونه بودن آن اشاره نمي شود، مردم و جوانان در اين بين منحرف مي شوند. فقيه نامدار و دانشمندي كه سمبل تقوي و شهادت است مرحوم شهيد اول(ره) در باب مكاسب كتاب«دروس» مي گويد: زنديقي از امام صادق(ع)پرسيد: اصل كهانت از كجاست؟ كاهن خبرها را از كجا به دست مي آورد و به مردم ميگويد؟ فرمود: كهانت در هر دوره ي فترت كه دورهي جاهلي و خالي از فرهنگ پيامبران بود، پديدار مي گشت. كاهن در ميان مردم به منزله قاضي براي محاكمات ميشد .
نوستر آداموس، يهودي تباري كه گويي مسيحي شده بود، در قن 16 اكثر حوادث آينده از قبيل ظهور ناپلئون، هيتلر، فرانكو، حتي انقلاب اسلامي ايران را تا ظهور امام زمان (عج)پيشگويي كرده است. كهانت او كه امثالش در اروپا زياد بوده و هست از اين قبيل است يعني كهانت او از نوع كهانت رياضت بوده است. 189
ب – مخدوم :
نوع دوم از كهانت « به خدمت گرفتن اجنه» است. چنين كاهني در منابع حديثي ما « مخدوم» ناميده شده است.
حديثي در اين رابطه: زني به همراه شوهرش براي رسيدگي به شكايتشان به نزد حضرت علي(ع) آمدند، هر كدام ادعا و دلايل خود را ذكر كردند، امام بر عليه زن حكم داد. زن عصباني شد و گفت: به خدا سوگند تو به جورو ستم حكم كردي خدا تو را مأمور به ظلم نكرده است. امام به او گفت: اي سلفع، اي مهيع، اي قردع ، قضاوت من عادلانه و بر حق است. زن برخاست و به سرعت رفت. عمرو بن حريث(كه از طرفداران خوارج بود) به دنبال زن راه افتاد و به او رسيد و گفت: علي چه چيزي به تو گفت كه نتوانستي جوابش را بدهي؟
زن گفت: دربارهي من چيزهايي را گفت كه غير از خدا كسي از آنها اطلاع نداشت؛ از پيش او برخاستم تا بيش از اين اسرار من فاش نشود.
عمرو گفت: معني سخنان علي را به من بگو.
زن گفت: اولاً ميل ندارم كسي از اين اسرار من با خبر شود، ثانياً اموري هستند كه نبايد مردها از آن مطلع شوند.
عمرو گفت: به خدا سوگند قول مي دهم نه تو من را ميشناسي و نه من تو را و همديگر را نخواهيم ديد.
عمرو به حدي اصرار و الحاح كرد كه زن گفت: به من گفت:«سلفع» راست مي گويد من مانند زنان ديگر عادت ماهانه نميشوم و عادت ماهانه من طوري ديگر است، و اين كه گفت اي «مهيج» من زنان را دوست دارم نه مردان را (هم جنس گرا هستم) و «قردع»يعني زني كه به جاي آباد كننده خراب كننده خانه شوهر باشد و من چنين هستم.
عمرو گفت: واي بر تو، علي اين اسرار تو را دانسته است؛ آيا ساحر است؟كاهن است؟مخدوم است؟ كه اين گونه از غيب خبر ميدهد اين علم بزرگي است.
زن گفت: اي بندهي خدا او نه ساحر است نه كاهن و نه مخدوم، ليكن از اهل بيت نبوت است و وصي رسول خدا (ص) است.
عمرو به مجلس اميرالمؤمنين برگشت، امام فرمود: عمرو چگونه روا دانستي كه آن نسبت ها را به من بدهي؟
عمرو گفت: بلي،
