
پیتکه79 : یا مجموعهی آئین برتر که آموزشهای سوته پیتکه را به شکل دقیق منظم و فلسفی عرضه میدارد. سه سبد خود از ۲۹ کتاب جداگانه تشکیل شدهاند. مجموعهی دوم یعنی سوره نامه خود پنج زیرمجموعه (نیکایه) را در بر میگیرد. یکی از این زیرمجموعهها (کودکه ـ نیکایه) مجموعه متون کوتاه است که معروفترین کتاب آن بنام دمّه پده نام دارد.
2- دربارهي جاتکهها
اکنون قصد داریم بحث رنج در آئین بودا را در غالب این چهار آموزهي شریف از کتاب جاتکه پیگیری کنیم. در ابتدا و قبل از ورود به بحث توضیح مختصری دربارهی کتاب جاتکه ارائه خواهد شد:
جاتکه اصطلاحی پالی برای گونهای خاص از ادبیات بودایی است. جاتکه داستانی است که معمولاً در آن یکی از شخصیّتها- که معمولاً قهرمان است- به عنوان تولّد قبلی بودای تاریخی شناخته میشود و در غالب مرد یا حیواناتی برتر ظاهر میشود. پیدایش جاتکه به این نکته برمیگردد که بودا در شب روشن شدگی همهی زندگیهای پیشین خود را دید و اینگونه داستانها است که جاتکه را شکل داده است.
قسمت اعظم داستانهاي جاتكه در مورد زندگی اولیهی بوداست. بسیاری از این داستانها در قالب حکایتهای اخلاقی حیوانات است که چیزهایی در مورد اخلاقیات به یکدیگر میآموزند، این حکایتها بی شباهت به حکایتهای آئسوپ80 نیستند. بسیاری از این داستانها جذاب و شاد هستند، بسیاری نیز با بیانی شیرین در کتابهای کودکانه منتشر شده است. به هر حال، همه داستانها مناسب کودکان نیستند و بعضی از داستانها تیره و حتی خشن هستند.
اما خود جاتکه از کجا میآید؟ این داستانها مانند سایر نوشتههای آئین بودایی، منابع و نویسندگان متعددی دارند. بسیاری از داستانها میتوانند به دو شکل کلی «تراواده81» و «مهایانه82» تقسیم شوند. جاتکهی تراواده قدیمیترین و بزرگترین مجموعه داستانهای جاتکه در پالی کانن83 است. این داستانها در قسمت کانن در بخشی که کودکه نیکایه84 نامیده میشود و از زیر مجموعههای سوته- پیتکه85 (سبد سوترهها86) است قابل مشاهدهاند؛ و به نظر میرسد اینها ثبت داستانهای زندگانی پیشین بوداست.
برخی از اشکال جایگزین داستانهای مشابه در سایر قسمتهای پالی کانن از هم جدا شدهاند. کودکه نیکایه مشتمل بر 547 شعر است که براساس درازا، از کوتاهترین به بلندترین مرتّب شده است. داستانها تفاسیری از اشعار هستند. آخرین مجموعهای که امروزه در دست است سال 500 میلادی، جایی در آسیای جنوب شرقی توسط ویرایشگران ناشناس گردآوری شده است. هدف کلی جاتکههای پالی نشان دادن چگونگی دریافتن روشنگری بودا از طریق تجربهي زندگانیهای بیشمار است. بودا در چرخهی زاد مرگ در هیأت انسان، حیوانات و موجودات برتر از انسان متولّد شده است. اما در همهی قالبها در تلاش برای دستیابی به هدفش بوده است. بسیاری از آن اشعار از منابع قدیمیترند. برخی از متون هندو87، حکایتهای پان چاتن تره88 که توسط پاندیت ویشنو شرمه89 حدود 200 سال قبل از میلاد مسیح نوشته شده، اقتباس شدهاند. این محتمل است که بسیاری از داستانها بر اساس حکایتهای عامیانه و سایر سنتهای شفاهی که به عبارتی منسوخ شدهاند باشند. رافع مارتین90 داستانسرا، شخصی که کتابهای متعدّدی از داستانهای جاتکه را منتشر کرده است مینویسد: «قطعات داستانهای قهرمانها و حماسهها از عمق گذشتههای هند برخاستهاند، این مواد قدیمی حاضر دستخوش اصلاحات شدهاند، دوباره کاری شدهاند و توسط داستان سرایان بعدی آئین بودایی در جهت اهدافشان کاهش یافتهاند.»91 حكایتهای جاتکهی مهایانه، که «داستانهای جاتکهی مهایانه» و جاتکههای «جعلی»92 نیز نامیده میشوند، از منابع ناشناختهی بیرون از مجموعهی استاندارد هستند. این داستانها معمولاً به سنسکریت، در طول سالیان توسط نویسندگان بسیاری نوشته شده است. یکی از بهترین مجموعههای این کارهای «جعلی» منبع شناخته شدهای دارد. جاتکهملا93 («گلچین ادبی جاتکه»؛ که بودیستوه واداناملا94 نیز خوانده میشود)، احتمالاً در قرن 3 یا 4 میلادی نوشته شده است. جاتکهملا شامل 34 داستان است که توسط آریاسوره95 نوشته شدهاند. اما اطلاعات زیادی از او در دسترس نیست. داستانهای جاتکهملا عمدتاً روی کمال، مخصوصاً در مورد سخاوت، اخلاقیّات و بردباری تمرکز دارد؛ همچنین از این نویسنده به عنوان نویسندهي چیره دستی یاد میشود.
یکی از مطالعات پیشینی که در دانشگاه توکیو انجام شده اشاره میکند که بودا پسر پادشاه بود که میراثش را برای راهب شدن ترک کرد، ولی هیچ اثباتی برای راست بودن این ادعا وجود ندارد. داستانهای جاتکه در طی قرون در عمل و نوشتار چیزی بیشتر از داستانهای پریگون بودهاند. این داستانها آموزههای روحی و اخلاقی بوده و هستند و همواره جدی تلقی شدهاند. مشابه با سایر داستانهای اسطورهای دیگر این داستانها نیز ارجاع به خود شخص دارد. همانطور که جوزف کمبل96 میگوید: «شکسپیر گفته که هنر آئینهای را در برابر طبیعت نگه داشته است. و آن همان چیزی است که هست. ذات، ذات شماست، و تمام این تصاویر اعجابانگیز اسطورهای، اشاره به چیزی در درون شما دارد. داستانهای جاتکه در نمایشها و رقصها به تصویر کشیده شده اند.»
نقاشیهای ماهاراشترای97 غار آجاناتا98، هند (قرن 6میلادی) داستانهای جاتکه را با نظم به تصویر کشیده است، چنانکه مردم با عبور از غار داستانها را یاد میگیرند.
به نظر میرسد جاتکه بسیار قدیمی باشد چرا که اصطلاح جاتکه شامل مقولاتی کهن از ادبیات بودایی میشود و صحنههای داستانهای جاتکه در هنر بودایی هند در قرن دوم پ.م دیده میشود. این گونه به نظر میرسد که همه زندگیهایی که در جاتکه آمده در زمان بودیستوه99 بودن بودا رخ داده است. (رهاشدگان مهایانهای که اصطلاحاً بوداسَف Bodhisattva(به معنای وجود بیدار) نامیده میشوند به خاطر برخورداری از روانی بیدار و در نتیجه، مهرورزی به تمامی موجودات، در آستانه «فراسو» باقی میمانند تا بتوانند به بقیه نیز برای رسیدن به بیداری یاری برسانند).100
آموزه های بودا به سه مقصد نهایی اشاره دارد: اول کاهش رنج و درد از طریق راههای هشتگانه و رسیدن به زندگی بهتر. دوم نیل به نیروانه و رهایی از چرخه بازتولد و سوم نیز از میان بردن کامل رنج از طریق ده کمال و رسیدن به رهایی نهایی و بودا شدن. از این رو میتوان یکی از اهداف و نقشهای اساسی جاتکهها را همین موضوع دانست که کار نمایاندن این کمالات به همراه بیانی نقض در دل داستانهای زیبا از جمله نقشهای جاتکه میباشد.
اما دیگر نقش اصلی جاتکه روشن کردن این موضوع است که بودیستوه چگونه در زندگی پس از این زندگی، پرهیزگارانی را پرورده است و در نهایت به مرحله بوداشدگی رسیده است (البته با توجه به اصل بیان کمالات در جاتکه میتوان اینطور نیز برآورد کرد که بودا به پروراندن کمالات در جاتکهها همت گمارد). بر همین اساس بسیاری از حکایتهای جاتکه بودیستوه را به عنوان چهرهای شفیق، خردمند و رهبانی ترسیم میکند. داستانهای جاتکه علاوه بر این که به پالی و سنسکریت باقی ماندهاند، به کانونهای چینی و تبتی نیز راه یافتهاند. جاتکه نقش مهمی در درک آموزههای بودایی ایفا میکند.101
در باب ماهیت جاتکهها فرانسیس و تامس در کتاب داستانهای جاتکه در بخش مقدمه صفحه 6 چنین بیان میدارد که: آئین بودایی آموزه تولد دوباره و کرمه هندوها را گرفت و آن را اخلاقی نمود. تولد در آسمانِ دیگر نه با قربانی کردن حیوانات بدست میآید و نه با خودآزاری؛ بلکه تنها با انباشت نکوکرد مانند خیرات، راستگویی، عفو دشمنان و… حاصل میشود.
اما این تعالیمی که در جاتکهها برجسته شدهاند تعالیم اصلی آئین بودا نیستند. انجام کارهای خوب هرگز به رهایی نمیانجامد. اگر کسی در زندگی فقط کار خیر انجام دهد ولاغیر، در زندگیهای آیندهاش تنها پاداش خواهد گرفت؛ اما این امر هرگز باعث رهایی نهایی وی نخواهد شد. هدف نهایی سالک انباشت نکوکرد نیست بلکه رسیدن به بینش است. اگرچه اکثر داستانهای جاتکه توصیههای اخلاقی هستند اما گاه به بیان آموزههایی میپردازد که به روشنشدگی منجر میشوند. مانند آموزههای نپایندگی، باور یا اعتقاد به بودا، نفی آموزههای آئینهای خرافاتی، رهایی از بند شهوت، کینه، نادانی و دیگر بندهایی که سالک ناگزیر است برای گام نهادن در راه جلیل از پای برگیرد.
مجذوب شهوت، خشمناک از خشم، نابینای فریب، شکست خورده، با دلی دربند، مرد به ویرانی خود میرود، به ویرانی دیگران، به ویرانی هر دو، و درد و اندوه در جان احساس میکند. ولی مرد اگر از شهوت، خشم و فریب آزاد شده باشد، هدفش نه ویرانی خود است، نه ویرانی دیگران و نه ویرانی هر دو، و درد و اندوه در جان احساس میکند. بدین سان، نیروانه بیدرنگ، در این زندگی، دیدنی، فراخواننده، به خود کشنده و برای فرزانگان دریافتنی است. فرونشاندن آز، فرونشاندن خشم، فرونشاندن فریب: این را به راستی نیروانه خوانند.102
از مهمترین آموزههای بودایی در این رابطه چهار حقیقت شریف است. همان طور که قبلاً نیز اشاره شد نخستین حقیقت از حقیقتهای چهارگانه بودایی، حقیقت رنج است که با مشاهدهی منظرههای پیری، بیماری و مرگ به ذهن سیدارته رسید. اما به همین سه موقعیت محدود نشد. اندیشهی رنج، بسیاری از حالات و موقعیتهای زندگی انسان و غیر انسان را شامل میشود. تولّد رنج است، کهنسالی رنج است، پیری و هر آنچه برای انسان وابستگی درپی داشته باشد رنج است.103 بیماری رنج است؛ مرگ رنج است؛ از عزیزان دور بودن رنج است؛ با ناعزیزان محشور بودن رنج است؛ به آرزو نرسیدن رنج است. سخن کوتاه، همهی پنج تودهی دلبستگی رنجاند. طبق این اصل این جهان پر از محنت است، زندگى رنج است از ولادت تا مرگ، رنج کودکى، رنج نوجوانى، رنج جوانى، رنج پیرى، بیمارى، فقر، اضطراب، مرگ و… این رنجها را باید شناخت.
اما تشنگی خاستگاه رنج است؛ مراد از تشنگی همان وابستگی است که ممکن است به هر یک از مظاهر دنیوی که با حواس پنجگانه درک میشود، ایجاد شود؛ به این معنا که چشمْ شکلی را میبیند، گوش صدایی را میشنود، بینی بویی را میبوید، زبان مزهای را میچشد، تن چیزی را لمس میکند، با اندیشیدن چیزی را میشناسد. همهی این موارد لذت آورند و به دنبال آن تشنگی خواهد آمد و همین تشنگی است که موجب تناسخ میشود و به تعبیر دیگر خاستگاه رنج، طلب و شهوت است و خودِ تشنگی به سه قسم تقسیم میشود: 1- تشنگی کام (میل به لذت های موضوعات حواس پنج گانه). 2- تشنگی هستی (میل به زندگانی جاودان). 3- تشنگیِ نیستی که منجر به دوباره زاییده شدن و رنج میشود.104 اساس آئین بودایی بر این اصل واقع شده که عالم سراسر رنج و بدبختى است و انسان براى رهایى از این رنج باید تلاش کند.
گوتمه معتقد بود انسان در برابر رنج بیچاره است و رنج نتیجهی شرطها و علّتهای متغیر است. هستی انسان دستخوش فنا است.105 رنجِ جهانی و ناپایداریِ اشیا و عدم جوهر ثابت از ارکان آئین بودا هستند. این اندیشه که جهان صحنهی درد و رنج بیپایان است، منجر به این میشود که همه چیز رنج و مشقّت است پس ثبات و سکونی هم نمیتوان یافت و پدیدهها دائم در حال تغییر و تبدیل هستند و عوارض گذارنده و مرگ در بردارند و هیچ جایی نمیتوان یافت که آدمی به آن پناه برد و از گزند مرگ در امان باشد.
در جهان هستی هیچ لحظهی ثابتی را نمیتوان یافت که در آن امری به هستی بگراید و استقرار یابد و سکون اختیار کند، چه به مجرد اینکه این چیز را به مدد صورت و نامش درک میکنیم، متوجه میشویم که آن چیز دیگر است و صورت دیگری یافته و خاصیّت دیگری بدست آورده است؛ وجود یعنی مسخ و دگرگونی مراتب متوالی پیدایش و انهدام. همهی اشیا محکوم به این نظام دگرگونی هستند. اشیا پدید میآیند یک چندی میمانند، رشد و نمو پیدا میکنند و معدوم میگردند و تمام این فعل و انفعالات لحظهای بیش در ابدیت نیست.106در اينجا رنج به مثابهی چيزي در نظر آورده ميشود كه با ظرافت تمام در لابهلاي تكتك تاروپود تجربيّات آدمي تنيده شده است؛ در اينجا تجربيّات آدمي براساس كوچكترين مقياس زمان، يعني ثانيهثانيه، در زير ميكروسكوپ قرار ميگيرد و با چشمان
