
را.»101
مقصود ایشان این است که اگرچه ورود این عالمان به دربار پادشاهان موجب فاصله گرفتن ایشان از مردم و مخالفت مردم بوده است102 ولی اغراضی که داشتهاند باعث این مجاهده بوده تا از مقامات روحانی که در عموم مردم میتوانستند داشته باشند، جدا شوند و به مناصب حکومتی وارد گردند؛ به همین دلیل این رفتار عالمان را با تعبیر «مجاهده» خواندهاند.
فصل چهارم: بررسی تاریخی مواجههی علمای شیعه با حاکمان از پایان صفویه تا پایان مشروطه
4.1 . از صفویه تا قاجاریه
در دوران نادر که پس از صفویه حکومت ایران را به دست گرفت، تشکیلات شیخ الاسلامی و ملاباشیگری هنوز وجود داشت و از نامههایی که از آن دوران موجود است مشخص میشود که در شهرهای مختلف، علمایی با عنوان شیخ الاسلام وجود داشتهاند. بنابراین، ارتباطی گسترده میان روحانیت و حکومت برقرار بوده است. چنانچه در دورهی زندیه نیز اگرچه شیخ الاسلامی خیلی کم وجود داشته ولی امامت جمعه و نائب صدری و عناوین دیگر وجود داشته است و علمای شهرها دارای این مناصب بودهاند.
اما به این معنی نیست که هیچ مخالفتی در آن دوره از سوی علما انجام نشده است. یکی از مهمترین مخالفتها با نادر مربوط به اوائل حکومت او است. وقتی از روحانیون شرائطی را خواست که رعایت کنند، ملاباشی آن وقت با جرأت مخالفت کرد و نادر نیز او را به قتل رسانید و دیگر هیچ کسی مخالفت نکرد.
آغا محمدخان قاجار، بر خلاف حاکمان قبلی که با دانش کاری نداشتند مقداری کسب دانش کرده بود و خود را شیعه و عالم معرفی میکرد و بر خلاف شاهان صفویه که از علما کسب مشروعیت میکردند، سعی کرد خود را مشروع جلوه دهد تا نیاز چندانی به روحانیت نداشته باشد. از سوی دیگر، نظام روحانیت با گسترش مرجعیت و کسب اقتدار بیشتر به دلیل امکان گردآوری مردم در مراسمات مذهبی، از جایگاه محکمی در میان مردم برخوردار بود. به این ترتیب، تا زمانی که حاکمان با علما برخوردی نداشتند، یک زندگی مسالمتآمیز میان ایشان برقرار بود.
فتحعلی شاه قاجار، دوباره بر مسألهی مشروعیت تأکید کرد و از شیخ جعفر کاشف الغطاء برای ادارهی حکومت اجازه گرفت. کاشف الغطاء او را به عنوان نمایندهی ولی فقیه برای انجام امور حکومتی نصب کرد و این مشروعیت بخشی موجب نزدیک شدن حکومت و روحانیت شد. وی در جنگ با روسیه نیز که به حمایت مردم نیاز داشت، دست یاری به سوی فقهایی چون کاشف الغطاء، سید محمد طباطبایی (سید مجاهد) و میرزای قمی دراز کرد و از حمایت آنها برخوردار شد.
برخی از علما همانند ملا احمد نراقی برای جلوگیری از ظلم، در امور سیاسی دخالت کردهاند. نراقی حاکم کاشان را اخراج کرد و در برابر اعتراض فتحعلی شاه، شاه و حاکم را ظالم خواند.
میرزا مسیح مجتهد استرآبادی طی جریانی در برابر رفتار روسیه ایستاد و مردم را بر خلاف میل حکومت به قیام وادار نمود.
در دورهی محمد شاه قاجار، سید محمد باقر شفتی در اصفهان مردم را به شورش دعوت و حکومت مستقل اعلام کرد. شاه قاجار با آنکه توانست حکومت جدید را بشکند ولی به بهانهی اینکه مقصّرها از اوباش بودهاند، خود را درگیر با روحانیت نکرد.
ملا علی کنی، که مورد احترام زیاد ناصرالدین شاه بود، گاهی در جهت اصلاح امور کشور و دفاع از حقوق مردم در امور کشورداری دخالت مینمود.
در میان علمای عتبات نیز روشهای متفاوتی در مقابل حکومت قاجار وجود داشت. صاحب جواهر محمد حسن نجفی، با آنکه مستقیما در ایران دخالت نکرد ولی تعداد زیادی از شاگردان خود را برای هدایت مردم به شهرهای ایران فرستاد که به شدت بر اقتدار روحانیت افزود. شیخ مرتضی انصاری به کلی از دخالت در سیاست ایران پرهیز کرد اما میرزای شیرازی در قضیهی تحریم تنباکو دخالت نموده و اقتدار خود و روحانیت را تثبیت نمود. علمای بعدی نیز، در قضایای مشروطهی ایران دخالت مستقیم نمودند.
4. 2. تحریم تنباکو
«در این صد و چند سال، یكیش قضیه تنباكو بود كه همه مطلع هستید. میرزا ـ میرزاى شیرازى بزرگ ـ رضوان اللَّه علیه ـ امر فرمود و علماى ایران، علماى بلاد ایران ـ رضوان اللَّه علیهم ـ كه در رأسشان میرزاى آشتیانى بود، در تهران اجرا كردند این مطلب را و دولت ساقط شده ایران را زنده كردند؛ ساقط كرده بودند اینها، براى یك مقدار كمى كه مىخواستند بروند تعیش كنند و دورهگردى كنند، اینها فروخته بودند ایران را به خارجیها. و میرزاى شیرازى ـ رضوان اللَّه علیه ـ امر فرمود و سایر علماى ایران جانفشانى كردند و زجر كشیدند، زحمت كشیدند، قیام كردند، مردم را به قیام وا داشتند تا اینكه لغو شد.»103
4. 2. 1. ماجرای قرارداد تنباکو یا امتیاز رژی
پس از سفر سوم ناصرالدین شاه به همراه صدر اعظم به فرنگ، انگلیسیها در پذیرایی از شاه و همراهان او بسیار کوشیدند. به دلیل توقف طولانی در انگلستان، شاه برای ادامهی خوشگذرانی خود احتیاج مبرمی به پول نقد پیدا کرد. سیاستمداران انگلیسی از این فرصت استفاده کرده و در ازای مبالغی پول نقد پیشنهادهایی به شاه داده و موفق به گرفتن امتیاز توتون و تنباکوی ایران از وی شدند.104
این قرارداد که به رژی معروف شد بین دولت ایران و ماژور تالبوت (تبعهی انگلیسی) بسته شد و کلیهی امتیازات خرید و فروش توتون و تنباکوی ایران به یک کمپانی انگلیسی واگذار شد. این قرارداد حاوی تسلیم دربست و غیر عادی کلیهی منابع صنعتی یک کشور به خارجیان بود که حتی در عالم خیال هم تصور نمیرفت امتیازی حتی به مراتب کمتر از آن، در تاریخ واگذار شده باشد.105
در اثر انتشار اعلامیهای از سوی دولت در 1308ه مبنی بر اعلام این قرارداد و هجوم فرنگیان به ایران به بهانهی کار در کمپانی، همچنین اجیر گرفتن مردم و استضعاف مالی و فرهنگی، موج نارضایتی در مردم پدیدار شد و به مقابله با استعمار خارجی و استبداد داخلی پرداختند. در قدم اول مبارزه، علما خطاهای دولت را تذکر داده و خواستار لغو امتیاز تنباکو شدند. اما حکومت با نادیده گرفتن نقش روحانیون و نفوذ آنها در تودهی مردم، زمینه را برای قیام به وجود آورد. در اولین اقدام مردم به دستور علما دروازهی شهرها به روی مأموران کمپانی بسته شد. روحانیت، رهبری جنبش را بنا به درخواست بازرگانان و اصناف بازار برعهده گرفت. البته، انگیزهی روحانیون یکسان نبود امّا نقش آنان در پیروزی، قاطع و تعیین کننده بود.106
4. 2. 2. شیراز
همزمان با ورود مأموران انگلیسی کمپانی به شیراز، بازارها و دکانها بسته شد و مردم در مساجد، اطراف علما اجتماع کردند. عالم مجاهد سید علیاکبر فال اسیری در مسجد بر فراز منبر رفته و از زیر عبا شمشیری بیرون آورد و تهدید کرد که هر بیگانهای برای انحصار دخانیات به شیراز بیاید شکمش با این شمشیر پاره خواهد شد.107 فریدون آدمیت که عمدتاً در تألیفاتش سعی دارد نقش علما و تکیهی مردم بر آنها را نادیده بگیرد، در جریان نهضت تنباکو در شیراز مینویسد: «گروه معترضان کوشیدند پشتیبانی ملایان را بدست آورند.»108 در حالی که همکاری علما با معترضین از همان ابتدا موجب توقف چند روزهی وابستگان کمپانی در بیرون شهر شیراز شد. آدمیت مصرانه اعلام میدارد: «ملایان که در ابتدای کار بی حرکت بودند و از همکاری پرهیز میجستند، تحت فشار افکار عام به صحنهی مخالفت با رژی کشانده شدند.»109 وی حتی گواهی برخی از منابعی که نزدیک به جریان نهضت نگاشته شده را نادیده گرفته است.
به فرمان دولت، حجت الاسلام فال اسیری از طریق بصره به عراق تبعید شد. خبر تبعید ایشان، شور بیشتری به جنبش مردم بخشید و مردم به اعتراض، در شاهچراغ اجتماع کرده و حکومت شیراز چاره و علاجی جز پراکنده کردن جمع با تیر و تفنگ نداشت. مردم را هدف گلوله قرار داده و جمعی را کشت.110
4. 2. 3. تبریز
پس از اطلاع از امضای قرارداد رژی، مردم غیور تبریز به رهبری حاج میرزا جواد آقا مجتهد تبریزی به مقابله با قرار داد برخاستند و در تلگرافی به ناصرالدین شاه، مخالفت خود را ابراز کردند.111 مردم دروازههای شهر را به روی نمایندگان کمپانی بستند.
ناصرالدین شاه که هنوز به نیروی مردمی بی اعتقاد بود و هرجنبشی در جنوب کشور را به انگلیس و در شمال را به روس وابسته میدانست، جنبش تبریز را نارضایتی روس از تفویض امتیاز به انگلیس دانسته و در صدد راضی کردن روس برآمد.
با مقبولیت عامهی علما و قاطعیت و صداقت آنها در مخالفت با امتیاز، مبارزه کیفیتی گرفت که شاه را دچار وحشت کرد و حکام شهرها را که عموماً فرزندان او و یا از طایفهی قاجار بودند توبیخ کرد که در فرونشاندن قیام مردم بیعرضگی کردهاند.
4. 2. 4. اصفهان
علیرغم سختگیریهای ظل السلطان در اصفهان، آیت الله حاج شیخ محمدتقی نجفی معروف به آقا نجفی و آیت الله ملا محمد باقر فشارکی قاطعانه در برابر انجام برنامههای کمپانی ایستادند و آقا نجفی برای اولین بار حکم تحریم خرید و فروش و استعمال دخانیات را صادر کرد. این حکم از طرف مردم مورد استقبال قرار گرفته و در اقدامهای دلیرانهای به جای فروش توتون و تنباکو به کمپانی، محصولات خود را بین فقرا تقسیم کردند. حتی یکی از تجار برای تن ندادن به معامله با کمپانی شبانه دوازده هزار کیسه تنباکوی خود را به آتش کشید و بدین ترتیب مردم باعث مختل شدن کار کمپانی شدند.
دولت، تلگراف تهدیدآمیزی به مرحوم آقا نجفی ارسال کرده و درخواست لغو تحریم را مطرح کرد. ظل السلطان سعی داشت با علمای اصفهان وارد مذاکره شود اما علما همچنان بر لغو امتیاز تنباکو پافشاری کردند. با شکست طرح مذاکره، دولت فشار خود را بر علما افزایش داد و سبب مهاجرت برخی از علما از اصفهان شد. مرحوم آقا منیر الدّین، از علمای مبرّز اصفهان، شبانه به قصد زیارت عتبات از اصفهان خارج شده و یکسره به سامرا نزد میرزای شیرازی رفت.112
4. 2. 5. مشهد
در کنار بارگاه مقدس حضرت رضا (علیه السلام)، خراسانیان نیز از وطن فروشی دربار به خشم آمده و به رهبری علمای خود قیام کردند. از علمای آن روزگار مشهد آیت الله حاج شیخ محمد تقی بجنوردی، سید حبیب مجتهد و میرزا احمد رضوی با کمال شجاعت در صف اول قیام کنندهها قرار داشتند. والی خراسان سعی کرد با تهدید مردم را وادار به تسلیم کند ولی روحانیون بدون توجه به تهدید، مردم را به تجمع در حرم دعوت کردند و از آنان خواستند تا در مسجد گوهرشاد متحصن شوند. طلاب حوزهی علمیهی مشهد تشکلی بنام «جندالله» برای مخالفت با امتیاز تشکیل دادند. همهی شهر به حالت تعطیلی در آمده و بی نظمی حاکم شد. ناصر الدین شاه به والی خراسان دستور داد در صورت ادامهی اغتشاشات، شورشیان را توقیف کرده و یا به گلوله بندد. با این وجود کمپانی رژی در مشهد نتوانست از دروازههای شهر پا به درون گذارد.113
4. 2. 6. تهران
علمای تهران نیز مانند دیگر شهرها رهبری نهضت را در اختیار گرفتند. خانهی آیت الله میرزا حسن آشتیانی، عالم بزرگ پایتخت، هر روز شاهد شور و هیجان مردم بود. میرزای آشتیانی بارها در زمینهی لغو قرارداد با شاه و امین السلطان تماس گرفت ولی ترتیب اثری داده نشد. علمای تهران نامهای به میرزای شیرازی مرجع بزرگ تشیع که در سامرا ساکن بودند نوشته و از ایشان خواستند در این باره اقدامی کنند.
در جریان عقد قرارداد انحصار تنباکو توسط حکومت ایران، علمای ایران راه چاره را در این دیدند تا مرجعیت مقتدر شیعه در این امر دخالت کند و با تلگراف و نصیحت، حکومت را از این کار پشیمان کرده و وادار به لغو قرارداد کند. نامههای زیادی برای میرزا ارسال کرده و از ایشان گشودن این گره را خواستار شدند، که نامهی پر محتوا و تأثیرگذار سید جمال الدین اسدآبادی به میرزا یکی از آنها بود. علاوه بر این، عالم بزرگ شیراز سید علی اکبر فال و شمار دیگری از علما توسط حکومت ایران به سامرا تبعید و آقا منیرالدین از علمای اصفهان از فشار حکومت راهی سامرا شده و همراه عدهای دیگر از علمای ایران به میرزا پناهنده شده بودند. میرزا که به چگونگی وضعیت ایران پی برده بود در ابتدا تلگرافی در ذی الحجه 1308ه برای شخص ناصرالدین شاه فرستاد و به
