
توانمندترین معیار قدرت بازار شرکت است. در بازارهای رقابتی، نسبت Q توبین تمامی شرکتها برابر با یک خواهد بود. انتظار بر این است که شرکتهای دارای نسبت Q توبین بیشتر از یک از مزیت رقابتی به شکل قدرت انحصار یک جانبه یا چند جانبه برخوردار باشند. این متغیر در پژوهشهای چوالیر (1993)، چونگ84 و پرویت85 (1994)، راتیناسامی و همکاران (2000)، پاندی (2004) و گانی و همکاران (2011) با همین تعریف مورد استفاده قرار گرفته است.
2- شاخص هرفیندال-هیرشمن: یک شاخص اقتصادی است که برای سنجش میزان انحصار و رقابت در بازار به کار برده میشود و از حاصلجمع توان دوم سهم بازار کلیه شرکتهای فعال در صنعت به دست میآید. حاصل که بین 0 تا 1 بوده، هر چقدر به 1 نزدیکتر باشد، بیانگر تمرکز و کمتر بودن رقابت و هر چه به 0 نزدیکتر باشد، نشاندهنده عدم تمرکز و بیشتر بودن رقابت است (حساسیگانه و همکاران، 1387). این متغیر در پژوهشهای گانی و همکاران (2011) و خداداد کاشی و شهیکی تاش (1384) با همین تعریف مورد استفاده قرار گرفته است.
3- شاخص نسبت تمرکز n بنگاه: یکی از شاخصهای تمرکز است که در اکثر مطالعات تجربی به کار برده میشود و از حاصلجمع سهم بازار n بنگاه برتر به دست میآید. حاصل این شاخص نیز همانند شاخص هرفیندال-هیرشمن بین 0 تا 1 بوده، که هر چقدر به 1 نزدیکتر باشد، نشاندهنده تمرکز بیشتر و هرچه به صفر نزدیکتر باشد، نشاندهنده رقابت بیشتر است. این متغیر در پژوهش خداداد کاشی و شهیکی تاش (1384) با همین تعریف مورد استفاده قرار گرفته است.
3-5-2- متغیر وابسته
متغیر وابسته در این تحقیق مدیریت سود است. به اعتقاد اسچیپر( 1989) مدیریت سود مداخلهی هدفمند در فرآیند گزارشگری مالی برون سازمان شرکت به قصد کسب منافع شخصی است. بلکویی (2004) معتقد است مدیریت سود بخشی از حسابداری طراحی شده است. یعنی ایجاد هدف و تصویر از پیش ساخته برای انتقال اطلاعات با به کارگیری اطلاعات حسابداری است. هموار سازی سود، مدیریت سود، حسابداری ساختگی و قصورهای سیستم حسابداری جنبه های مختلف حسابداری طراحی شده هستند.
از دیدگاه دیجورج و دیگران (1999) مدیریت سود هم در دامنهی گزارشگری مالی و حسابداری تعهدی و هم در سایر فعالیت ها و اقدام های مدیریت صورت می گیرد. اما، بیشتر محققانی نظیر هیلی ( 1985) ، اسچیپر (1989) و بلکویی ( 2004) مدیریت سود را بیشتر در محدودهی گزارشگری مالی و حسابداری تعهدی امکان پذیر میدانند. فاما و جنسن (1983) و بیتی و دیگران ( 2002) معتقدند شرکت های سهامی عام به دلیل تئوری نمایندگی در مقایسه با شرکت های سهامی خاص انگیزه های بیشتری برای اجرای مدیریت سود دارند. نتایج تحقیق هاکرمن و زمیجوسکی (1979) نشان داد مدیران شرکت هایی که پاداش خود را بر مبنای سود حسابداری دریافت میکنند، برای بیشتر نشان دادن سود از روش های حسابداری افزایش دهندهی سود استفاده میکنند. در این تحقیق مدیریت سود است. مدیریت سود به وسیله مدل تعدیل شده عملکردي جونز که براي اولین بار توسط کوتاري و همکارانش در سال 2005 معرفی شد، اندازه گیري میشود. در این روش اقلام تعهدي اختیاري به وسیله بخشی از کل اقلام تعهدي که با فاکتورها ي اساسی و خاص هر شرکت توجیه نمیشود، برآورد میگردد. در این مدل ابتدا کل اقلام تعهدی هر دوره (TAC) به شیوه ذیل محاسبه میگردد:
TACi,t = OIi,t – CFOi,t
OIi,t: سودعملیاتی
CFOi,t:خالص جریان وجه نقد ناشی از فعالیتهاي عملیاتی شرکت
سپس با استفاده از رگرسیون OLS حساسیت کل اقلام تعهدي نسبت به رشد درآمدها، اموال، ماشین آلات و تجهیزات ناخالص و نرخ بازده داراییها سنجیده میگردد. رگرسیون ذیل باید براي هر صنعت و هر سال به منظورکنترل تفاوتهاي ساختار داراییها و عملیات شرکتها استفاده گردد:
TACi,t/ TAi,t-1 = a (1 / TAi,t-1) + b [(ΔSALEi,t- ΔRECi,t-1)/ TAi,t-1] + c (PPEi,t/TAi,t-1) + d (ROAi,t/ TAi,t-1) + εt
TACi,t: کل اقلام تعهدي شرکت
TAi,t-1: جمع داراییهاي شرکت
ΔSALEi,t: تغییرات درآمدهاي عملیاتی شرکت
ΔRECi,t-1:تغییرات درخالص حسابهاي دریافتنی شرکت
PPEi,t: اموال، ماشین آلات و تجهیزات شرکت
ROAi,t: سود خالص تقسیم بر مجموع داراییهاي شرکت
سپس با استفاده از ضرایب رگرسیون در معادله 2 که براي شرکتهاي هر صنعت و هر سال برآورد شده اند، اقلام تعهدي غیراختیاري(NDAC) را براي تک تک شرکتهاي همان صنعت و همان سال محاسبه میکنیم :
NDACi,t/ TAi,t-1 = a (1 / TAi,t-1) + b [(ΔSALEi,t- ΔRECi,t-1)/ TAi,t-1] + c(PPEi,t/ TAi,t-1) + d (ROAi,t/ TAi,t-1) + εt
در نهایت اقلام تعهدي اختیاري (DA) براي هر شرکت و در هر سال، با کاستن اقلام تعهدي غیراختیاري از کل اقلام تعهدي واقعی آن شرکت و در سال مورد نظر محاسبه میگردد:
DAi,t = TACi,t – NDACi,t
3-5-3- متغیرهای کنترلی
به منظور کنترل دیگر عوامل احتمالی مؤثر بر مدیریت سود، تعدادی از ویژگیهای قابل مشاهده شرکتهای نمونه آماری به عنوان “متغیرهای کنترلی” مد نظر قرار گرفت: 1- اهرم مالی که توسط نسبت ارزش دفتری کل بدهی ها به ارزش دفتری کل دارایی ها اندازه گیری میشود. 2- اندازه شرکت که عبارت است از لگاریتم طبیعی ارزش بازار سهام شرکت.
3-6- قلمرو پژوهش
در بحث قلمرو پژوهش، سه نوع قلمرو موضوعی، مکانی و زمانی پژوهش مطرح است. موضوع این پژوهش تحت عنوان «رابطه بین رقابت در بازار محصول و مدیریت سود شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» به عنوان قلمرو موضوعی پژوهش مطرح میشود. موضوع بعدی، قلمرو مکانی پژوهش است. جهت جمعآوری دادههای این پژوهش، شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به عنوان قلمرو مکانی پژوهش در نظر گرفته شده است. قلمرو زمانی این پژوهش، یک دوره هشت ساله بر اساس صورتهای مالی سالهای 1384 الی 1391 میباشد.
3-7- جامعه و نمونه آماری
يک جامعه آماري عبارت است از مجموعهاي از افراد يا واحدها که داراي حداقل يک صفت مشترک باشند. معمولاً در هر پژوهش، جامعه مورد بررسي يک جامعه آماري است که پژوهشگر مايل است درباره صفت يا صفتهاي متغير واحدهاي آن به مطالعه بپردازد. تعريف جامعه آماري بايد جامع و مانع باشد. به عبارت ديگر، اين تعريف بايد چنان بيان شود که از نقطه نظر زماني و مکاني، همۀ واحدهاي مورد مطالعه را در برگيرد و در عين حال، از شمول واحدهايي که نبايد به مطالعۀ آنها پرداخته شود، جلوگيري به عمل آيد (سرمد و همکاران، 1384).
جامعه آماری این پژوهش، کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، از ابتدای سال 1384 است. شرکتهای مورد بررسی بر اساس معیارهای زیر انتخاب میشوند:
1- به لحاظ افزایش قابلیت مقایسه، دوره مالی آنها منتهی به پایان اسفند ماه باشد.
2- طی سالهای 1384الی 1391 تغییر سال مالی و توقف عملیات نداشته باشند.
3- صورتهای مالی و یادداشتهای همراه شرکتها در بازه زمانی مذکور به گونه کامل در سایت بورس اوراق بهادار موجود باشد.
4- صورتهای مالی و یادداشتهای همراه شرکت اصلی در بازه زمانی مورد بررسی، به گونهای مجزا از صورتهای مالی و یادداشتهای همراه شرکتهای تلفیقی موجود باشد.
5- ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام آنها طی بازه زمانی مورد بررسی منفی نباشد.
6- شرکت انتخابی، جزء شرکتهای سرمایهگذاری و بانکها نباشد.
7- شرکت مورد نظر طی دوره پژوهش، فعالیت مستمر داشته و سهام آن مورد معامله قرار گرفته باشد.
دوره زمانی مورد بررسی در این پژوهش، هشت سال (1384 الی 1391) است.
با توجه به بررسیهای انجام شده، تعداد 1016 مشاهده سال – شرکت از 127 شركت در دوره زماني 1384 الي 1391 حائز شرایط فوق بوده و مورد بررسی قرار گرفته است.
3-8- روش گردآوری دادهها
گردآوري دادههاي مورد نياز پژوهش، يکي از مراحل اساسي آن است و به لحاظ اهميت آن، بايد به طور دقيق تعريف و مشخص شود. مرحلۀ گردآوري دادهها، آغاز فرايندي است که طي آن پژوهشگر يافتههاي ميداني و کتابخانهاي را گردآوري ميکند و سپس به خلاصه سازي يافتهها از طريق طبقهبندي و سپس تجزيه و تحليل آنها ميپردازد و فرضيههاي تدوين شده خود را مورد ارزيابي قرار ميدهد و در نهايت نتيجه گيري ميکند و پاسخ مسأله پژوهش را به اتکاي آنها مييابد. به عبارت ديگر، پژوهشگر به اتکاي دادههاي گردآوري شده حقيقت را آن طور که هست کشف ميکند. بنابراين، اعتبار دادهها اهميت بسياري دارد، زيرا دادههاي غير معتبر مانع از کشف حقيقت ميگردد و مسأله و مجهول مورد نظر پژوهشگر به درستي معلوم نميشود و يا تصويري انحرافي و ناصحيح از آن ارائه خواهد شد. براي حفظ اعتبار دادههاي گردآوري شده، پژوهشگر بايد دادههاي صحيح را با دقت تمام گردآوري کند (حافظ نيا، 1385).
در اين پژوهش براي جمعآوري دادهها و اطلاعات از روش كتابخانهاي و ميداني استفاده شده است. مباني نظري پژوهش از كتب، مجلات و سايتهاي تخصصي فارسي و لاتين گردآوري شده است و دادههاي مالي مورد نياز با مراجعه به سایت سازمان بورس و اوراق بهادار تهران، صورتهای مالی شرکتها و همچنین، با استفاده از نرمافزارهاي صحرا و تدبيرپرداز نسخه 2 گردآوري ميشود.
3-9- روش تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها
پس از آنکه پژوهشگر دادهها را گردآوري و طبقه بندي کرد بايد مرحله بعدي فرآيند پژوهش، که به مرحله تجزيه و تحليل دادهها معروف است، را آغاز کند. اين مرحله در پژوهش اهميت زيادي دارد زيرا نشاندهندۀ تلاشها و زحمات فراوان گذشته است. در اين مرحله، پژوهشگر اطلاعات و دادهها را در جهت آزمون فرضيه و ارزيابي آن مورد بررسي قرار ميدهد. در مرحله تجزيه و تحليل، آنچه مهم است اين است که پژوهشگر بايد اطلاعات و دادهها را در مسير هدف پژوهش، پاسخگويي به سوالات پژوهش و نيز ارزيابي فرضيههاي پژوهش خود، مورد تجزيه و تحليل قرار دهد (حافظ نيا، 1385).
در انجام اين تحقيق، روشهاي آماري و الگوهاي اقتصاد سنجي متعددي استفاده شده كه در ادامه به تفصيل تشريح ميشود. پس از جمع آوري اطلاعات، نخستين گام محاسبه آمارههاي توصيفي از متغيرهاي مورد استفاده ميباشد. اين آمارهها شامل ميانگين، ميانه، انحراف استاندارد و ساير اطلاعات مورد استفاده است. پس از بررسي آمارههاي توصيفي، توابع (الگوهاي) مورد نظر برآورد خواهند شد که در ادامه به اين الگوها اشاره ميگردد.
3-9-1- چارچوب کلي مدل رگرسيون به روش دادههاي ترکيبي
براي تحليلهاي تجربي عموماً سه نوع داده قابل دسترس است:
1- دادههاي سري زماني86: در دادههاي سري زماني، مقدار يک يا چند متغير در طول يک دوره زماني مشاهده ميشود.
2- دادههاي مقطعي87: در دادههاي مقطعي، مقادير يک يا چند متغير براي چندين واحد اقتصادي (مشاهدات نمونهاي) براي يک زمان مشخص جمعآوري ميشود.
3- دادههاي ترکيبي88: در دادههاي ترکيبي، عناصر هر دو دسته از دادههاي سري زماني و مقطعي وجود دارد. يعني اطلاعات مربوط به دادههاي مقطعي در طول زمان مشاهده ميشود. به بيان ديگر، چنين دادههايي داراي دو بعد ميباشند که يک بعد آن مربوط به واحدهاي مختلف در هر مقطع زماني خاص است و بعد ديگر آن مربوط به زمان ميباشد (گجراتي، 2004).
در اين پژوهش با توجه به نوع دادهها و روشهاي تجزيه و تحليل موجود، از مدل رگرسيون حداقل مربعات معمولي به روش دادههاي ترکيبي استفاده ميشود. دادههاي ترکيبي، شامل عناصر هر دو دسته از دادههاي سري زماني و مقطعي است. نحوه چيدمان اين نوع دادهها، به دو صورت انجام ميشود:
در نوع اول، دادههاي يک واحد مقطعي براي T سال در کنار هم قرار ميگيرد و سپس اين عمل براي واحد مقطعي دوم و واحدهاي بعدي تکرار ميشود. اين نحوه چيدمان دادهها را اصطلاحاً “دادههاي تلفيقي” ميگويند.
نوع دوم چيدمان دادههاي ترکيبي نيز، قرار دادن دادههاي واحدهاي مقطعي در هر سال در کنار هم است. به گونهاي که اين روند براي سالهاي بعد تکرار ميشود. نحوه چيدمان دادهها به اين صورت را اصطلاحاً “دادههاي
