
است:
كرد از بلخ عزم سوی حجاز
بود در رفتن و رسید و خبر
كرد تاتار قصد آن اقلام
بلخ را به ستد و به رازی راز
شهرهای بزرگ كرد خراب
زان که شد كارگر در او آن راز
كه از آن راز شد پدید اثر
منهدم گشت لشكر اسلام
كشت از آن قوم بیحد و بسیار
هست حق را هزار گونه عقاب20
این تنها دلیل متقنی است كه مهاجرت بهاءالدین از بلخ قبل از 617 هجری كه لشكریان مغول و چنگیز به بلخ هجوم بردند را تایید میکند.بنابراین سال عزیمت او از شهر حوالی سال 617 بوده است.
3ـ3ـ 1 ـ بهاء ولد و تقریب
بهاء ولد اختلاف میان ادیان و مذاهب را سودمند و ترجیح یکی بر دیگری و تعصب بر آن را لازمهی زندگی و ناشی از جوهر آدمیت میداند. با وجود این، پراکندگی ادیان و مذاهب وی را به این نتیجه میرساند که تنها باید یک راه اختیار کرد و راهی بهتر از راه محمد (صلّی اللّه علیه و آله)نیست.21بهاء ولد خود را صاحب وحی به معنای عام و نبی بدون شریعت میدانست.
3ـ4ـ عطار نیشابوری
فَریدالدّین ابو حامد محمّد عطّار نِیشابوری در سال۵۴۰ ه. ق در نیشابور متولد و در سال ۶۱۸ ه. ق. در شادیاخ نیشابور درگذشت.وی یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلند نام ادبیات فارسی در پایان سده ششم و آغاز سده هفتم است.نام او «محمّد»، لقبش «فرید الدّین» و کنیهاش «ابو حامد» بود و در شعرهایش بیشتر عطّار و گاهی نیز فرید تخلص کرده است. نام پدر عطّار ابراهیم (با کنیهی ابوبکر) و نام مادرش رابعه بود.
او داروسازی و عرفان را از شیخ مجدالدّین بغدادی فرا گرفته بود وبه کار عطاری و درمان بیماران میپرداخت. مذهب او را اهل سنت معرفی کردهاند، اما در دوران معاصر، برخی با استناد به اشعارش، بر این باورند که وی پس از چندی به تشیع گرویده یا دوستدار اهل بیت بوده است.22 استناد این افراد به اشعاری است که از نظر اکثر اساتید این حوزه و عطارشناسان معروف، منسوب به ایشان است و توسط افرادی هم تخلص یا به نام ایشان سروده شدهاند و این مهم را میتوان به راحتی از ابیاتی در خسرونامه فهمید هر چند که ایشان در مقدمه منطقالطیر (مقامات طیور) به نکوهش متعصبین پرداختهاند و به این افراد توصیه کردهاند که هم محب اهل بیت باشند و هم دوستدار خلفای راشدین.
عطار یکی از پرکارترین شاعران ایرانی به شمار میرود و بنا به نظر عارفان در زمینهی عرفانی از مرتبهای بالا برخوردار بوده است؛ چنانکه مولوی درباره او چنین سروده است:
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
پس از تسلط چنگیز خان مغول بر بلاد خراسان، شیخ عطار نیز به دست لشکر مغول اسیر گشت. مغولی میخواست او را بکشد، شخصی گفت: این پیر را مکش که به خونبهای او هزار درم بدهم. عطار گفت: مفروش که بهتر از این مرا خواهند خرید. پس از ساعتی شخص دیگری گفت: این پیر را مکش که بابت خونبهای او یک کیسه کاه به تو خواهم داد. شیخ فرمود: بفروش که بیش از این نمیارزم. مغول از گفته او خشمناک شد و او را هلاک کرد.
آثار مسلم عطار طبق تحقيقات دقيق استاد محمدرضا شفیعی کدکنی بدين شرح است:
اسرارنامه، الهی نامه، منطقالطیر، مصيبت نامه، مختارنامه، تذکرةالاولیا، ديوان اشعار.
عطار، مست رخ داد عشق است، هر چند خود، بسیار به توصیف عشق میپردازد، اما بر این
باور است که درک رخ داد عشق، در گرو تجربهی مستقیم عشق است.
تا کی گویی واقعهی عشق بگوی
چیزی که چشیدنی بود نتوان گفت
در جایی دیگر میگوید:
آن ذوق که در شکر چشیدن باشد
زنهار مدان اگر بدانی او را
مندیش که در شکر شنیدن باشد
کان دانستن بدو رسیدن باشد23
3ـ4ـ1ـ مذهب عطار
متصوفه بدون شک پیرو هیچ یک از ائمه اربعه به خصوص نبوده و اطلاق حنفی یا شافعی، حنبلی یا مالکی بر او آنها روا نیست، زیرا صوفیه در فروع دین تابع هیچ یک از این چهار تن به تنهایی نبودهاند، بلکه در هر مسئله از مسایل فرعی دین به مصلحت حال عمل میکردهاند و فتوای یکی از این چهار تن را ترجیح میدادهاند و مقید به تبعیت شخص به خصوص نبودهاند و معاملات صورت و احکام ظاهر نزد اصحاب معرفت چندان اهمیت ندارد و اعتبار به عمل باطن و صدق نیت و اخلاص و عقد قلبی و تهذیب نفس و تکمیل روح است تا بدان حد که تفاوت ادیان را هم در این مرتبه معتبر و مهم نشناختهاند و هر کس را که پرده غفلت و حجاب نفسانی را از پیش چشم بر میگیرد در خور شایسته آن شمردهاند که به درجه مکاشفه نایل آید.
در آن آمده است که حامل اسرار الهی، علی است و این اسرار از سوی پیامبر به عنوان امانت به او سپرده شده است.24
3ـ4ـ 2ـ شريعت مداري عطار
عطار نيشابوري از باورمندترين و شريعت گذارترين عارفاني است که میشناسیم. او حتي فلسفه را برنمیتابد، فقط به اين جرم که آن را نوعي انحراف از متن شريعت مي شمارد. در مصيبت نامه تصريح میکند که علم دين را بايد از فقه و تفسير و حديث جست:
علم دين، فقه است و تفسير و حديث
اين سه علم اصل است و این سه منبع است
هر که خواند غير اين گردد خبيث
هرچه بگذشتي از اين لاينفع است25
3ـ4ـ3ـ عشق به امام علی (علیهالسلام) و عطار
با وجود اینکه او مذهب اهل سنت داشته است، اخلاص و ارادت و نحوه ستایش او از حضرت مولای متقیان به طوری صدق آمیز و مبنی بر حسن اعتقاد است که قاضی نور الله شوشتری وی را شیعه پاک و خالص و مدایح او را در حق یاران پیامبر تاویل نموده است.
عطار، حضرت علي ابن ابي طالب (علیهالسلام) را «اختر برج ولايت»، «باب ولايت»، «درياي دانش»، «امير دين و دنيا»، «بر حق ز بعد مصطفي»، «خواجه حق»، «پيشواي راستين»، «کوه حلم»، «باب علم»، «قطب دين»، «امام رهنماي»، «شير خدا» و «خواجه معصوم» میخواند و میگوید:
تا رسيدم در ولایتهای عشق آمده اندر گوش من هيهاي عشق
هي هي عشق من از حيدر بود زان که او در علم احمد در بود26
سپس به آناني که مدام در پي يافتن راه اصلي و صراط مستقيم میگردند، چنين زيبا داد سخن میدهد که:
من به تو صد بار گفتم صد هزار
راه حيدر رو که اندر راه او
دست از دامان حيدر برمدار
نور حق بد از دل آگاه او27
عطاري که اميرالمؤمنين (علیهالسلام) را «سپهر معرفت خورشيد انور» خوانده و آن جناب را «امام مطلق ارباب بينش» يافته و ايشان را «آفتاب آفرينش» ناميد. او کساني را که به بغض گرفتارند، مورد خطاب قرار میدهد که وصال به خدا در ترک بغض است و روي آوردن به حب چرا که «بغض او ويران اطاعتها کند» پس «تخم حب مرتضي بر دل بپاش» و
ترک کن بغض علي مرتضي گر همي خواهي تو وصلت با خدا
عطار با اینکه سنی مذهب بود، علاقه عمیق به امامان شیعه داشت. تذکرهالاولیا با ذکر امام صادق (علیه السلام) شروع شده و با ذکر امام محمد باقر (علیه السلام) پایان میپذیرد.
از برخی اشعار عطار افضلیت حضرت علی (علیه السلام) را میتوان استنباط کرد.
علی القطع افضل ایام، او بود علی الحق حجه الاسلام بود.28
وقتي عطار سخن از ولايت و مرتبه شامخ اميرالمؤمنين (علیه السلام) به ميان ميآورد، کلامش رنگي ديگر و جلوهاي ويژه به خود ميگيرد
اين زمان با من علي مرتضي است
مرتضي در جسم عطار است روح
در لسانم بهر او مدح و ثناست
زان رسد ما را به اهل دل فتوح29
عطار معتقد است:
زمشرق تا به مغرب گر امام است
اميرالمؤمنين حيدر تمام است30
از منظر عطار، وجود مقدس پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه و آله) و اميرالمؤمنين (علیهالسلام) هر دو، رازي هستند که کارسازي دنيا و ساخته و پرداخته شدن زمينههاي آن به دست ايشان صورت ميگيرد:
محمد با علي هر دو، دو رازند
که بهر آفرينش کار سازند31
آري عطار حضرت علی (علیهالسلام) را پيشوايي ميداند که گويي همچون سروشي او را در درون
رهنمون ميسازد. اما در جايي ديگر عطار پرده از حقايقي برميدارد که ما را هم از آن با خبر
میسازد32:
ما مريد حيدر و آل ویایم
غير حيدر نيست ما را پيشرو
مست و حيران، واله حال ویایم
جان خود کرديم در حبش گرو
3ـ4ـ4 ـ عطار و امامان شيعه
اظهار محبت به امام حسن (علیهالسلام)
در منظومه های عطار نمونه های بسیاری را میتوان یافت و نشان داد که مصداق امام شناسی و ولایت مداری است. مثلاً در مصیبت نامه، پیشوای دوم شیعیان حضرت امام حسن مجتبی (علیهالسلام) را شمع جمع انبیاء و اولیا میخواند و شرحی جان سوز از نحوهی شهادت آن امام را میآورد.
نور چشم مصطفی و مرتضی
جمع کرده حسن خلق و حسن ظن33
شمع جمع انبیا و اولیا
جمله افعال چون نامش حسن
ارادت عطار به امام حسین (علیه السلام)
ماجرای کربلا و حماسهی عاشورا نیز هماره در نظر عطار بوده است،در مصيبت نامه، پس از نوحه گري بر شهيدان کربلا و عرض ارادت فراوان به ساحت حسيني، قاتلان آن امام همام را اين گونه لعن و نفرين میکند:
با جگر گوشه پيغمبر اين کنـند
کفرم آيد هر که اين را دين شمرد
هر که در رويي چـنين آورد تيـغ
وانگهي دعواي داد و دين کنـند
قطع با د از بُن زباني کين شمرد
لعنـتـم از حـق بـدو آيـد دريغ34
عطار در شعر دیگری در توصیف امام حسین (علیه السلام) میگوید:
آن حسن صورت، حسین بن علی
آن محمد صورت و حیدر صفت
زانکه او سلطان ده معصوم بود
شاهد زهرا، شهید کربلا
نیم کشته گشته، سر گشته به خون
كافتاب از درد آن شد زير ميغ
خون گردون از شفق پالوده شد
كو محمّد؟ كو علي؟ كو فاطمه؟
صف زده بینم به خاک کربلا
سربریدنش، چه به شاد زین بتر؟
وانگهي دعوي داد و دين كنند!
قطع باد از بن، ز فانی کاین شمرد35
کیست حق را و پیمبر را ولی؟
آفتاب آسمان معرفت
نُه فلك را تا ابد مخدوم بود
قرهالعین امام مجتبی
تشنه، او را دشنه آغشته به خون
آن چنان سر خود كه بُرَّد بيدريغ؟
گیسوی او تا به خون آلوده شد
كي كنند اين كافران با اين همه
صد هزاران جان پاک انبیا
در تموز کربلا، تشنه جگر
با جگر گوش پيمبر اين كنند
کفرم آید، هر که این را دین شمرد
محبت نسبت به امام صادق (علیه السلام)
تذکره الاولیاء را با ذکر صادق آل محمد میآغازد و همان جا دلیل چنین طلیعهای را تبرک جستن به نام آن بزرگ میشمارد. سپس بیان میدارد که ذکر صادق ذکر همهی امامان است؛ زیرا «ایشان همه یکیاند. چون ذکر او کرده آمد، ذکر همه بود، نیتی که قومی که مذهب او دارند، مذهب دوازده امام دارند. یعنی یکی دوازده است، و دوازده یکی» این سخن یادآور یکی از مهمترین عقاید شیعی است که همه امامان معصوم را نور واحد میدانند: کلهم نور واحد. عطار، اهل بیت عصمت و طهارت را سزاوارترین و آشناترین مردم به سمت نبوی میخواند و آنگاه اظهار تعجب میکند از عالمانی که خود را اهل سنت میشمارند، اما خاندان رسول را ارادت نمیورزند «که اهل سنت و جماعت اهل بیتاند به حقیقت؛ و من آن نمیدانم که کسی در خیال باطل مانده است. آن میدانم که هر که به محمد (صلی الله علیه واله)ایمان دارد و به فرزندان و یارانش ایمان ندارد، او به محمد ایمان ندارد.
3ـ4ـ5 ـ عصمت ائمه (علیهم السلام) و عطار
اهل سنت به طور عموم به وجوب عصمت امام معتقد نبوده اند، ولی به موجب این رباعی عطار نیشابوری قایل به دوازده امام معصوم بوده است.
امیرالمونین حیدر تمامست زمشرق تا به مغرب گر امامست
هر یک نوریم هر دو آفریده پیمبر گفتنای نور هر دو آفریده36
اینکه محمد و علی از یک جنس و یک حقیقتاند و جان پاک مصطفی و علی مرتضی یکیست و این با عقیده شیعه اثنی عشریه منطبق است.
در يکي از رباعيات مختارنامه ضمن مدح امام حسن مجتبي (علیهالسلام) او را پيشرو ده معصوم میخواند. بدين ترتيب همهی جانشينان آن حضرت را ممتاز به مقام عصمت و طهارت دانسته است.
ای گوهر کان فضل و دریای علوم
بر هفت فلک ندید و بر هشت بهشت
وز رای تو در درج گردن منظوم
نه چرخ، چو تو، پیشرو ده معصوم37
3ـ4 ـ 6ـ عطار و حضرت مهدی موعود(عج الله تعالی فرجه)
باورهاي عطار درباره حضرت موعود همچون ديگر عارفان اسلامي محققانه و از شور و ارادت است. پاره اي از
