
درچنين شرايطي است که به خود اجازه ميدهند تا برخلاف رفتارهاي طبيعي به راحتي از دسترس زوج اينترنتي خود دور شوند و يا بلافاصله به فرد ديگري روي آورند. حتي در چنين شرايطي، مردان به خود اجازه ميدهند تا در خلوت خود به فکر داشتن تجربه سکسي با مردان هم بينديشند. در چنين فضايي است که فرد بدون هيچ گونه دردسري و به نحوي ناشناخته ميتواند با مفاهيمي، چون سکس گروهي، همجنس بازي، مبدل پوشي جنسي و… آشنا شود.
اصولاً در چنين فضايي است که فرد ميتواند در معرفي خود هرگونه که ميخواهد عمل کند و همين ويژگي، خود محرکي است تا کاربران اينترنتي به استفاده از هويت جعلي روي آورند و اين را ميتوان از جمله ويژگيهاي فرهنگ فضاي مجازي برشمرد، که اين خود زمينه اي براي ارتکاب جرايم فضاي سايبر نيز هست.
2- سهولت:
مطالب شهواني و تصاوير سکسي به آساني در دسترس همگان قرار دارند. عرضه گسترده اين مطالب و وجود تعداد بيشمار اتاقهاي گفت وگوي سکسي، هر کاربري را به داشتن اولين تجربه در اين حوزه تحريک ميکند. يک زن يا شوهر کنجکاو به راحتي و دور از ديدگان همسرش وارد اين فضاها ميشود و گفتوگوهاي سکسي با ديگران را تجربه ميکند چنين سهولتي است که بسياري را به تجربه رفتارهاي ناهنجاري جنسي نه در فضاي فيزيکي، بلکه در فضاي مجازي هدايت ميکند. به ويژه اگر نظارت نهادهاي مسئول در کشورها در اين زمينه کم رنگ و ناتوان باشند.
3- گريز از واقعيت:
مراجعهکنندگان به اين سايتها، تجربه داشتن نوعي ارضاي جنسي اينترنتي را دليل اصلي رجوعشان معرفي ميکنند. مطالعات نيز نشان ميدهد که ارضاي جنسي دليل اوليه درگير شدن فرد به سکس مجازي است. اما ازجمله پيامدهاي اين رفتار، واقعيت گريزي و گسترش چنين تجربهاي است. به عنوان مثال يک زنِ تنها، ناگهان در چنين فضايي، نوعي گريز عقلاني را تجربه کرده و شخصيت و هويت جديدي را در چنين فضايي در خود شکل ميدهد، که خود منشأ به وجود آمدن رفتارهاي ناهنجار و اباحهگري جنسي ميگردد.
با اعتياد به اين مسائل، به ويژه به صورت مجازي (Virtual Sex) افراد دچار اختلالات و انحرافات گوناگون جنسي ميشوند، که نتيجه آن به خطر افتادن سلامت رواني و حتّي جسمي جامعه خواهد بود. از جمله انحرافات جنسي ناشي از اين فضا، اعتياد جنسي، خود ارضايي (که در کاربران مطالب مستهجن شيوع زيادي دارد) ارضاي جنسي به وسيله اشياء اباحهگري جنسي، همجنس بازي، از بين رفتن حياي اخلاقي و… است. البته شيوع انحرافات جنسي از اين قبيل، به ويژه با گسترش اينترنت و شيوع استفاده از آن در ميان جوانان، آثار مخرب اجتماعي نيز خواهد داشت که تا حدي بقاي جامعه و نسل بشري را نيز به خطر خواهد انداخت.
از ديگر خطرات جدي اينترنت به عنوان منشأ جرايم رايانه اي در فضاي مجازي، سوء استفاده جنسي است، که در دوران کنوني بيشتر متوجه کودکان و نوجوانان است. کودکان و نوجوانان، به خصوص در جوامع پيشرفته که استفاده از اينترنت در خانه و مدرسه براي آنان ميسّر است، خاصه از طريق اتاقهاي چت و گپ زني مورد اغفال و سوء استفاده جنسي قرار ميگيرند. گاه افرادي با ضبط تصاوير خصوصي و احياناً غيراخلاقي از طريق دوربين اينترنتي (Web Cam) و يا به دست آوردن اطلاعات و عکسهاي خصوصي بزهديگان آنان را وادار به پذيرش رابطه جنسي فيزيکي ميکنند. و يا پس از آشنايي از طريق چت با قرار گذاشتن و حضور فيزيکي دختران در محلّ، آنان را مورد تجاوز قرار ميدهند. در مواردي با ارسال تصاوير مستهجن، افراد به ويژه نوجوانان را ترغيب به برقراري رابطه نامشروع جنسي ميکنند. در مواردي اغفال دختران و نوجوانان به صورت باندي صورت ميگيرد.
بنابر مطالعاتي که در غرب در اين زمينه انجام گرفته است، اغلب نوجواناني که مورد اغفال و سوء استفاده جنسي واقع ميشوند، زير 18 سال سن دارند و در بيشتر موارد تصاوير تحريک کننده اي از طريق چت يا تلفن همراه برايشان ارسال، و سپس از آنها براي حضور فيزيکي در محلّ خاصي دعوت شده و بدين ترتيب فريب خورده و مورد تجاوز جنسي واقع ميشوند. اين مسئله در حال حاضر، به يکي از معضلات جدي در مغرب زمين مبدل شده است؛ چندان که غالب دانشمندان و سياست گذاران به اين امر بيش از پيش وقوف و توجه داشتهاند و مقالات، کتابها و همايشهاي متعددي در ارتباط با آن برگزار کردهاند. براي مثال، ده سال پس از تصويب کنوانسيون حقوق کودک توسط سازمان ملل در سال 1989م يعني در سال 1999 م گردهمايي جهاني تحت عنوان: “کارشناسي براي حمايت کودکان در برابر سوء استفاده جنسي از طريق اينترنت” برگزار گرديد، که منجر به صدور قطعنامهاي شد که در آن آمده است: “هرچه اينترنت بيشتر توسعه پيدا کند، کودکان بيشتر در معرض محتويات خطرناک آن قرار خواهند گرفت. فعاليتهاي مجرمانه مربوط به فحشاي کودکان و پورنوگرافي آنان، که از طريق اينترنت مورد سوءاستفاده واقع ميشوند، اکنون از مسائل حاد به شمار ميرود. اگرچه سودمنديهاي اينترنت از زيانهاي بالقوه آن بيشتر است، در عين حال نبايد از شناخت خطرات آن، غفلت کرد. در صورتي که براي مقابله با اين خطرات، اقدامي صورت نگيرد، تهديدهاي سنگين آن بر کودکان باقي خواهد ماند و سبب بازداري از کاربرد صحيح اينترنت در آينده خواهند شد”.
تزلزل در ارکان خانواده
يکي از آثار جرايم مربوط به محتوا، همچون هرزهنگاري و ترويج مطالب مستهجن، تزلزل در روابط زناشويي است؛ چرا که از آثار هرزه نگاري اعتياد جنسي است، که در جوامعي که اينترنت ارزان در اختيار افراد قرار دارد، شيوع بسياري دارد. در اين موارد زنان از همسران خود شکايت دارند که به ايشان بي توجهي کرده و بيش از آنکه از بودن در کانون خانواده و در کنار همسر لذت ببرند از صرف وقت در اينتنت و فضاي مجازي و لذتهاي منحرف جنسي و غير آن لذت ميبرند. بخشي از عوامل طلاق در اين قبيل کشورها اعتياد به اينترنت، به ويژه اعتياد جنسي مجازي است. کساني که به خاطر سودي کثيف رو به ترويج تجارت جنسي مجازي آوردهاند و نهادهايي که بي تفاوت يا کم تفاوت از کنار اين قبيل مسائل ميگذرند، خواسته يا ناخواسته يکي از مهمترين گروههاي اجتماعي، يعني خانواده را رو به انحطاط و نابودي و يا حداقل ضعف ميکشانند. ديگر، زن و شوهر از کنار يکديگر بودن کمتر لذت ميبرند و بيشتر وقت خود را صرف لذتهاي رنگارنگ، اما پليد در فضاي مجازي ميکنند. در نتيجه محبت به عنوان رکن اصلي و اساسي خانواده روبه سستي ميرود. فرزنداني که در اين محيط بار ميآيند، دچار انحراف اخلاقي شده و سلامت رواني و روابط جنسي پاک از بين ميرود. از اين روست که نتيجه اباحهگري جنسي به افزايش پديدههايي، مثل فرزندان تک والديني، زنان و مرداني که تنها زندگي ميکنند، بچههاي نامشروع و… خواهد انجاميد. بنابراين لزوم نظارت سخت گيرانه و دقيق در فضاي مجازي از سوي نهادهاي مسئول و والدين رخ مينمايد. وظيفه نهادهاي فرهنگي نيز در فرهنگ سازي در جهت بهره برداري صحيح از اينترنت بسيار مهم و تأثيرگذار است.
فصل سوم: علل ارتکاب جرايم و انحرافات جنسي
در به وقوع پيوستن يک جرم يا بزه، بايد از ابعاد مختلف به مسأله نگاه کرد.با نگاهي به آمار منتشره در مطبوعات درمييابيم بين سالهاي 59 تا 79 دو مورد، باند آزار و اذيت زنان و دختران جوان و تجاوز به عنف تشکيل شد درحاليکه در سال 89،تعداد 8 مورد باند آزار و اذيت زنان و دختران جوان و تجاوز به عنف پديد آمد و اين آمار نشان از رشد بيسابقه خشونت طلبي و انحرافات اخلاقي دارد،و واقعيتهاي تلخي همانند ويران شدن بنيانهاي خانواده به عنوان زيرمجموعه جامعه و شرايط بحراني اجتماعي و عوامل عديده اقتصادي و نهايتا کمرنگ شدن مسائل ديني را براي ما آشکار ميسازد.
دراين فصل به برخي از دلايل ارتکاب جرايم وانحرافات جنسي اشاره ميشود تا مشخص گرددچه عواملي ميتواند دربروزپديدههاي جنسي بصورت جرم يا انحراف نقش داشته باشند
مبحث اول: علل اجتماعي
انسان در طول تاريخ همواره از انواع انحرافات و آسيبهاي اجتماعي رنج برده و در جستجوي علل و عوارض اين موضوع و رهايي از آن بوده است؛ چرا که به واسطه اجتماعي بودن انسان، هر گونه خلل و چالشي در هر زمينهاي ميتواند پيکره جامعه را تحت تأثير قرار داده و سلامت ساختار اجتماعي را به مخاطره اندازد. گفتني است که واژه “انحراف” از صدها سال پيش در انديشه و گفتار بشري به کار مي رفته، ولي تبيين مصاديق جامعه شناختي آن نسبتاً جديد است. جامعه شناسان و جرم شناسان، انحراف را به رفتاري اطلاق مي کنند که مخرب زندگي بوده، مورد سرزنش قرار گيرد يا موجب لکه دار شدن شخصيت و جريمه گردد206.
گفتار اول: مسايل مربوط به حجاب و عفاف
بدين نكته بايد توجه كرد كه آزادي در مسائل جنسي سبب شعلهور شدن شهوات به صورت حرص و آز ميگردد، از نوع حرص و آزهائي كه در صاحبان حرمسراهاي رومي و ايراني و عرب سراغ داريم. ولي ممنوعيت و حريم، نيروي عشق و تغزل و تخيل را به صورت يك احساس عالي و رقيق و لطيف و انساني تحريك ميكند و رشد ميدهد و تنها در اين هنگام است كه مبدأ و منشأ خلق هنرها و ابداعها و فلسفهها ميگردد.
ميان آنچه عشق ناميده ميشود و به قول ابن سينا ” عشق عفيف “، و آنچه به صورت هوس و حرص و آز و حس تملك در ميآيد با اينكه هر دو روحي و پايان ناپذير است تفاوت بسيار است. عشق، عميق و متمركزكننده نيروها و يگانهپرست است و اما هوس، سطحي و پخش كننده نيرو و متمايل به تنوع و هرزه صفت است.207
روح بشر فوقالعاده تحريكپذير است. اشتباه است كه گمان كنيم تحريك پذيري روح بشر محدود به حد خاصي است و از آن پس آرام ميگيرد. همانطور كه بشر اعم از مرد و زن در ناحيه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملك جاه و مقام سير نميشود و اشباع نميگردد، در ناحيه جنسي نيز چنين است هيچ مردي از تصاحب زيبا رويان و هيچ زني از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هيچ دلي از هوس سير نميشود. و از طرفي تقاضاي نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدني است و هميشه مقرون است به نوعي احساس محروميت، دست نيافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحي و بيماريهاي رواني ميگردد.
نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادي معاشرتهاي بي بندوبار، هيجانها والتهابهاي جنسي رافزون ميبخشد و تقاضاي سكس را به صورت يك عطش روحي و يك خواست اشباع نشدني در ميآورد. غريزه جنسي،غريزهاي نيرومند، عميق و” دريا صفت “است، هر چه بيشتر اطاعت شود سركشتر ميگردد،همچون آتش كه هر چه به آن بيشتر خوراك بدهند، شعله ورتر ميشود. براي درك اين مطلب به دو چيز بايد توجه داشت :
1- تاريخ همانطوري كه از آزمندان ثروت ياد ميكند كه با حرص و آزي حيرتآور در پي گرد آوردن پول و ثروت بودهاند و هرچه بيشتر جمع ميكردهاند حريص تر ميشدهاند، همچنين از آزمنداني در زمينه مسائل جنسي ياد ميكند. اينها نيز به هيچ وجه از نظر حس تصرف تملك زيبا رويان در يك حدي متوقف نشدهاند.صاحبان حرمسراها و در واقع همه كساني كه قدرت استفاده داشتهاند چنين بودهاند. كريستن سن نويسنده كتاب (ايران در زمان ساسانيان) در فصل نهمكتاب خويش مينويسد :در نقش شكار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زني كه خسروپرويزدر حرم داشت ميبينيم. اين شهريار هيچگاه از اين ميل سير نميشد. دوشيزگان و بيوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان ميدادند، به حرم خود ميآورد. هر زمان كه ميل تجديد حرم ميكرد، نامهاي چند به فرمانروايان اطراف ميفرستاد و در آن وصف كامل زني را درج ميكرد. پس عمال او هرجا زني را با وصف نامه مناسب ميديدند،به خدمت ميبردند”.از اينگونه جريانهادرتاريخ قديم بسيارميتوان يافت.درجديداينجريانهابه شكل حرمسرانيست، به شكل ديگراست،بااين تفاوت كه درجديد لزومي ندارد كسي به اندازه خسرو پرويزوهارون الرشيدامكانات داشته باشد. در جديد به بركت تجدد فرنگي، براي مردي كه يك صدهزارم پرويز وهارون امكانات داشته باشد ميسر است كه به اندازه آنها از جنس زن بهرهكشي كند.
2- هيچ فكر كردهايد كه حس “تغزل” در بشر چه حسي است؟ قسمتي از
