
برگرداندان + دوديسك + لولر 2- تراكتور همراه بادو ديسك + لولر 3- تراكتور با دستگاه رتيواتور 4- تهيه زمين با تيلر ميتسوبيشي با قدرت 7.5 اسب بخار همراه با ادوات مخصوص آن مشتمل بر گاوآهن برگرداندار يك خيشه + ليستر + ماله ، در سه تكرار و طي دوسال اجرا گرديد. شخم اوليه توسط تيلر و تمامي عمليات خاكورزي در سه تيمار اول در شرايط ظرفيت زراعي انجام شدند. در حاليكه بقيه عمليات توسط تيلر در شرايط غرقابي صورت گرفت. كرتهاي آزمايشي به ابعاد 30×10 متر مربع در نظر گرفته شد. اطلاعات جمعآوری شده در هرسال بصورت ساده و درپايان دوسال نيز تجزيه مركب گرديد. نتايج در سال اول نشان داد كه بااحتساب هزينه مصرفي تهيه زمين ، تيمار شماره 2 برتر مي باشد. در سال دوم نيز مشخص شد، روشهاي مختلف خاكورزي اثر معني داري برروي عملكرد و اجزاء عملكرد ندارند و تعدد بكارگيري ادوات موجب افزايش زمان مصرفي و در نهايت كم شدن ظرفيت زراعي كل سيستم ميگردد. در همين راستا تيمار شماره 4 بيشترين زمان مصرفي و كمترين ظرفيت زراعي را داشته است در حاليكه كمترين زمان مصرفي و بيشترين ظرفيت زراعي مربوط به تيمار شماره 2 بوده است هم چنين تيمار شماره 2 از شاخص برداشت بالاتري برخوردار بوده است. با تجزيه مركب داده ها مشخص شد كه اثر تيمارهاي خاكورزي برروي عملكرد و درصد سبز مزرعه ب يمعني است. اما از نظر زمان مورد نياز براي تهيه زمين و درصد باروري تفاوت بسيار معني داري داشتند(عبدالعلی گیلانی).
“بررسي اثرات تراكم كاشت دو رقم محلي و اصلاح شده (بينام سپيدرود) با ماشين نشاءكار برنج” عنوان پژوهشی است که محمدرضا علیزاده در سال 1376 برای موسسه تحقیقات برنج کشور به انجام رسانید :
به منظور تعيين فاصله مناسب كاشت (فاصله بين كپه ها) دو رقم بينام و سپيدرود در عمليات كشت مكانيزه با ماشين نشاءكار برنج، آزمايشي به صورت كرتهاي خرد شده با عامل اصلي رقم در دو سطح و عامل فرعي فاصله كاشت در سه سطح 13,15 و 17.5 سانتي متر (با فاصله رديف هاي ثابت 30 سانتي متر) در قالب طرح بلوكهاي كامل تصادفي با سه تكرار طي سالهاي زراعي1377-1376 به اجراء در آمد . در اين تحقيق، تأثير فاصله كاشت بر صفات عملكرد دانه، تعداد پنجههاي بارور و وزن هزار دانه مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت. نتايج حاصل از آزمايش نشان داد، اثر فاصله كاشت بر عملكرد دانه رقم بينام معني دار مياشد. رقم بينام در فاصله كاشت 13 سانتيمتر نسبت به دو فاصله 15 و 17.5 سانتي متر با ميانگين عملكرد دانه 3360 كيلوگرم در هكتار بيشترين مقدار را به خود اختصاص داد. فاصله كاشت تأثير معنيداري بر عملكرد دانه رقم سپيدرود نداشت. همچنين با افزايش فاصله كاشت در رقم سپيدرود، تعداد پنجههاي مؤثر و وزن هزار دانه نيز افزايش نشان داد(علیزاده، 1376).
حمید امیرنژاد پایاننامه خود را در سال 1378 با عنوان “بررسي تاثيرات سياست يكپارچه سازي اراضي بر توليد برنج مطالعه موردي حوزه آبريز هراز” به انجام رسانید,خلاصه ی پایانامه ایشان در زیر ارایه شده است :
يكي از مسايل عمدهاي كه شاليكاران استان مازندران بخصوص حوزه آبريز هراز با آن روبرو هستند مسئله پراكندگي و دوري قطعات زمين ميباشد. پايين بودن بهرهوري عوامل توليد و كارآيي بهره برداران كشاورزي، بالا بودن هزينههاي توليد، غير كارا بودن مديريت مزرعه، عدم استفاده موثر از تكنولوژي و ماشين آلات، تضعيف همبستگي هاي اجتماعي در جامعه روستايي و … همگي به نوعي در ارتباط با پراكندگي اراضي قرار دارند. راه حلي كه در پاسخگويي به عقلاني كردن بهره برداريها، استفاده از شيوه هاي نوين كشاورزي و … براي افزايش و بهبود توليد كشاورزي و در نهايت دستيابي به توسعه كشاورزي مورد توجه سياست گذاران و برنامه ريزان قرار گرفت، يكپارچه سازي اراضي ناميده شد و بدين ترتيب تحولي در نگرش و ديدگاههاي توسعه كشاورزي بوجود آمد. تحقيق حاضر جهت بررسي تاثيرات سياست يكپارچه سازي اراضي بر توليد برنج در حوزه آبريز هراز انجام شده است. جامعه آماري تحقيق شاليكاران حوزه آبريز هراز ميباشند كه از اين جامعه 209 نمونه به روش نمونه گيري خوشه اي دو مرحله اي در سه روستاي اين حوزه انتخاب گرديدند. در اين تحقيق براي تعيين تاثير سياست يكپارچه سازي اراضي بر توليد برنج و محاسبه بهره وري عوامل توليد از تجزيه و تحليل توابع توليد و همچنين براي تعيين كارآيي فني شاليكاران از روش حداقل مربعات معمولي اصلاح شده(cols) و همچنین برای تعیین تاثیر این سیاست بر هزينههاي توليد برنج از تحليل توابع هزينه استفاده شده است . نتايج اين تحقيق نشان ميدهد كه سياست يكپارچه سازي اراضي باعث افزایش تولید برنج دانه بلند مرغوب (طارم) و برنج دانه بلند پرمحصول (نعمت) به ترتیب به میزان 23.8 و 15.8 درصد شده و هزینههای تولید این دو رقم برنج را به ترتیب به میزان 35.2 و 18.6 درصد کاهش داده است. بهرهوری نهایی عوامل تولید نیروی کار, بذر , آفت کش و دفع آفات در مزارع یکپارچه برنج دانه بلند مرغوب (طارم) بیشتر میباشد, در حالی که بهرهوری نهایی نهاده های سطح زیر کشت (زمین) و ماشین آلات در مزارع غیر یکپارچه بیشتر است.در رقم دانه بلند پر محصول (نعمت)بهرهوری نهایی عوامل تولید سطح زیر کشت ماشين آلات ، بذر، كود شيميايي و علف كش در مزارع يكپارچه بيشتر بوده، در حاليكه در مزارع غير يكپارچه بهرهوري نهايي نهاده هاي نيروي كار و دفع آفات بيشتر ميباشد. بهره وري متوسط كليه عوامل توليد در مزارع يكپارچه بيشتر از مزارع غير يكپارچه برنج دانه بلند مرغوب (طارم) ميباشد. در رقم دانه بلند پرمحصول (نعمت) بهرهوري متوسط كليه عوامل توليد بجز نهاده كود شيميايي در مزارع يكپارچه بيشتر است. ميانگين كارآيي فني شاليكاران رقم دانه بلند مرغوب(طارم) در مزارع يكپارچه غير يكپارچه به ترتیب 82.7 و 74.8 درصد است. همچنين اين ميانگين براي رقم دانه بلند پرمحصول (نعمت)در مزارع يكپارچه و غيريكپارچه به ترتيب 85.7 و 78.6 می باشد, بنابراين كارآيي فني شاليكاران در مزارع يكپارچه بيشتر از مزارع غيريكپارچه ميباشد. همچنين سياست يكپارچه سازي اراضي باعث كاهش ميانگين تعداد قطعات زمين به ميزان 44.7 درصد شده است(امیرنژاد، 1378).
“بررسي ضايعات برنج پس از برداشت و ارائه راهكارهاي كاهش آن” عنوان پژوهشی است که کبری تجددی طلب, محمدرضا علیزاده, صمد صبوری و فرزاد مجیدی به انجام رسانیده اند :
هدف از اجراي اين پروژه تخمين مقدار ضايعات طي مراحل انبارداري و فرآوري برنج و ارائه برخي راه كارهاي عملي براي تعديل آن بوده است. نتايج نشان داد ضايعات كل درانبارهاي نگهداري شلتوك 5.43 درصد و خسارت ناشی از آفات آن 92/0 تا 92/3 درصد متغير بوده است. ابتدا بيد غلات و متعاقب آن شپشه برنج و شپشه آرد ، شلتوكهاي برنج را مورد حمله قرار دادهاند. نتايج مبين اين موضوع است كه بيشترين افت وزني در انبار كارخانههاي برنجكوبي به دليل نقل و انتقال مكرر كيسه ها و در انبار كشاورزان در اثر حمله جوندگان بوده است. بسياري از خواص فيزيكوشيميايي نيز در ماه هاي مختلف سال تغييرات قابل ملاحظه اي راطي نگهداري از خود نشان دادند. نتايج نشان داد، به طور كلي بدون توجه به نوع رقم، به طور متوسط مقدارخرده برنج قهوه اي سيستم تبديل پوست كن غلتک لاستیکی + سفید کن تیغه ای (نوع اول) و پوست کن و سفید کن نوع تیغه ای (نوع دوم) به ترتیب 7.06 درصد و 10.05 درصد می باشد.مقدار خرده برنج سفید در سیستم نوع اول 19.41 درصد و در سیستم نوع دوم 22.60 درصد شد.بررسي و تعيين درصد خرده برنج پس از تبدیل معلوم كرد كه براي هر سه رقم (سپيد رود، خزر و بينام) اختلاف معني داري بين تيمارها و همچنين روز هاي خشك شدن وجود داشت. معلوم شد كه هر چه مدت زمان خشك شدن در معرض آفتاب كمتر باشد در صد خرد شدن برنج در هنگام تبديل كمتر خواهد بود. هرچه ارتفاع شلتوك در بستر خشك كن بيشتر شود نه تنهااختلاف رطوبت شلتوك در كف و سطح بستر شلتوك بيشتر ميگردد بلكه با افزايش ارتفاع شلتوك درصد خرد شدن برنج هنگام تبديل براي كف و سطح بستر شلتوك اختلاف معني داري پيدا ميكند . بطور كلي مقدار برنج خرد شده در شلتوك با ارتفاع 40 سانتیمتر در بستر خشك كن براي هر سه رقم به طور متوسط 3 درصد بوده است . ارتفاع بستر شلتوك نمي تواند تاثير معني داري بر ضريب تبديل يك رقم خاص ايجاد كند . خشك كردن چند مرحله اي به دليل مرطوب شدن نسبي سطح دانه در اثر استراحت دهي، عاملي موثر تر و مقرون به صرفه در عمليات خشك كردن است. با توجه به نتايج حاصله براي رطوبت 22-19 درصد شلتوک خزر ,خشک کردن سه مرحله ای و برای رطوبت 17-15.5 درصد ,خشک کردن دو مرحله ای پیشنهاد می گردد. نتایج نشان داد که تمیز کردن قبل از عملیات خشک کردن اثر معناداری بر کاهش درصد خرد برنج داشته است, لذا استفاده از سیستم تمیز کن شلتوک با کارایی مناسب, منجر به کاهش مدت زمان خشک کردن و در نتیجه افزایش راندمان کار خشک کن ها میگردد.همچنین حرارت 35 درجه سانتیگراد و رطوبت نهایی 0.5±9.5 برای خشک کردن رقم طارم محلی مناسب میباشد(صبوری و همکاران).
بهمن شیری پایاننامه خود را در سال 1388 تحت عنوان “بررسي عوامل موثر در شكستگي دانه شلتوك در عمليات خرمنكوبي” به انجام رسانید که خلاصه ای از پایاننامه ایشان در زیر ارایه شده است :
خرمنكوبها وسايلي هستند كه دانه را از سنبله، خوشه و يا غلاف محصول جدا مي كنند. عمل كو بش دانه ها، در اثر ضربه وارده بر روي محصول، مالش محصول در روي يك سطح و يا در اثر فشار دادن محصول و تركيبي از آنها آنجام ميگيرد. به جهت ساختار دانه شلتوك، وجود درصدي از شكستگي دانه (ترك خوردگي و خرد شدگي )در اين عمليات اجتناب ناپذير بوده اما سعي بر آن است كه به حداقل برسد. براي بررسي اثر عوامل مختلف بر مقدار شكستگي دانه در عمليات خرمنكوبي سه عامل مورد توجه قرار گرفت كه عبارت بودند از نوع سيستم خرمنكوبي (در دو سطح جريان محوري و جريان عمودي )، رقم (در سه سطح خزر، هاشمي و سفيد رود ) و سرعت خطي كوبنده (در شش سطح 9,12,14,17,19,22 متر بر ثانیه).آزمایش نشان داد که رقم خزر بیشترین و سفید رود کمترین مقاومت به شکستگی را دارند.بررسي نتايج نشان داد كه سيستم جريان محوري داراي كمترين درصد شكستگي ميباشد، همچنين در بررسي اثر رقم، مشخص شد كه رقم سفيد رود بيش ترين و رقم خزر كمترين درصد شكستگي را دارند. مقايسه ميانگينها به روش دانكن مشخص نمود كه اختلاف معني داري در سرعتهاي پايين تر از 12 متر بر ثانيه وجود ندارد از اين رو براي كاهش درصد شكستگي سرعت خطي 12 متر بر ثانيه مناسبترين سرعت خطي براي كوبنده توصيه شد. در بررسي اثر متقابل خرمنكوب و رقم مشخص شد كه ارقام سفيدرود و خزر در خرمنكوب جريان محوري و رقم هاشمي در خرمنكوب جريان عمودي داراي كمترين درصد شكستگي هستند(شیری، 1388).
محمدرضا علیزاده پژوهشی را برای موسسه تحقیقات برنج کشور با عنوان “بررسي فني واقتصادي كاربرد ماشينهاي نشاءكار برنج ومقايسه آن با روش سنتي در اراضي شاليزاري استان گيلان” به انجام رسانید که در ادامه خلاصهای از کار ایشان ارائه شده است :
برنج اولين محصول زراعي استانهاي شمالي كشورمان محسوب ميشود و به علت نياز فراوان به نيروي كار، دستمزدهاي كارگري بخش عمده اي از هزينه هاي توليد اين محصول استراتژيك را تشكيل مي دهد. مقايسه اقتصادي دو روش كاشت با هدف امكان سنجي و ارزيابي جايگزيني ماشين نشاءكار به جاي روش دستي ميتواند در روند توسعه مكانيزاسيون زراعت برنج و برنامه هاي آتي مسئولين مورد استفاده قرار گيرد. اين بحث به مقايسه هزينههاي دو روش كشت و عوامل تعيين كننده هزينههاي اين دو روش پرداخته و پيشنهادات براي بهبود شرايط موجود ارائه ميشود. تجزيه و تحليل مشاهدات بدست آمده نشان ميدهد،كاشت مكانيزه در مقايسه با روش دستي هزينه كمتري به خود اختصاص داده است. بررسيهاي بعمل آمده بيانگر آن است كه كاشت مكانيزه در مقايسه با روش سنتي در سه استان گيلان، مازندران و اصفهان به ترتيب 220139 ريال، 291421 ريال و 131000 ريال كاهش هزينه
