
معضل مواجه کرده شايد تحليل شود اين موضوع ميتواند از موارد اثبات عسروحرج و راهي براي جدايي زوجين باشد آيا با اين راهکارمشکل حل خواهدشد؟ از سويي زماني که خائن به همسر زوجه باشد تکليف چيست؟ بنظر ميرسد قانونگذار ميبايست براي اين طيف جرايم عنوان خاص ومتناسب درنظر ميگرفت هم بلحاظ جنبه پيشگيرانه از جرم وهم بلحاظ رعايت عدالت وانصاف در موردي عملي گزارش مامورين کلانتري 12 حکايت دارد يک مورد درگيري در مطب پزشکي رخ داده و مصدومين حادثه که پزشک ومنشي مطب ميباشد به پزشکي قانوني معرفي و ضارب تحت نظر قرار دارد پرونده به دادسرا ارسال شکات نيز حاضر و متهم تحت نظر نيز اعزام ميشود بازپرس از شکات ميخواهد که شکايت خود را مطرح نمايند ومتفق القول اعلام ميدارند ساعت حدودا 9 شب سه شنبه درحاليکه مطب درحال تعطيلي بود و به انجام امورات مطب مشغول بوديم شخصي ديوانهوار درب مطب را کوبيده که به محض گشودن درب متهم بدون دليل شرعي وقانوني آنهارا مورد ضرب و جرح قرار داده است. متهم در جواب بازپرس عنوان ميدارد آيا اگرکسي ناموسپرست باشد مستحق غل و زنجيراست؟ در ادامه متهم اينطور عنوان ميدارد اينجانب از ابتدا راضي نبودم اين خانم در مطب اين آقا که پسرخالهاش است کارکند و اصلا رضايت به کار او نداشتم چون احتياجي نداريم در شب حادثه به خانه مراجعه کردم با غيبت همسرم مواجه شدم لذا به مطب مراجعه کردم درب مطب قفل بود ازيکي از رهگذران خواستم درب مطب را بکوبد و او اين کاررا انجام داد اين آقاي دکترپشت درب آمد و گفت مطب تعطيل است بنده درب را هل دادم وبه اوگفتم خانم من کجاست گفت خانمت اينجا نيست براي ديدن اتاقها با مقاومت روبرو شدم درب يکي اتاقهاي مطب را باز کردم ديدم همسرم سرلخت با آرايشي غليظ که هيچگاه او را تا بحال به اينصورت نديده بودم با لباسي زننده در اتاق بود بايد چکار ميکردم اين خانم جواني من را تباه کرده و مرا گرفتار عشقي دروغين نموده است حاضرم افرادي را که آنها را با آن وضع ديده اند حاظر کنم بازپرس با توجه به اعلام شکايت زوج در شعبهاي ديگر و ادغام هر دو پرونده و رسيدگي در يک شعبه بلحاظ ارتباط موضوع دستور تحقيق از مطلعين را صادر و اظهارات زوج مورد تاييد قرارميگيرد و نهايتا براي شکات به اتهام برقراري رابطه نامشروع و براي متهم به اتهام ايراد ضرب و جرح کيفرخواست صادر ميشود و دادگاه مشخصا در بحث رابطه نامشروع هر کدام از متهمين را به 60 ضربه شلاق تعزيري محکوم ميکند زوج طي لايحه اعتراضيهاي نه به محکوميت خودش بلکه به مقدار مجازات تعييني براي شکات اعتراض ميکند و در قسمتي از لايحه اعتراضيه خود اينطور عنوان ميدارد آيا مجازات همسري خائن که آبرو و حيثيت مرا برده و پنج سال مرا بازي داده همين مجازات است پس بهتر است هر کسي خودش عدالت را اجرا کند! راي مزبور در دادگاه تجديدنظر تاييد اما حادثه دلخراش ديگري رخ ميدهد و اين بار زوج با چاقو زوجه را از ناحيه طحال مورد جرح قرار ميدهد و پروندهاي ديگري در اين خصوص در شعب دادسرا مطرح ميشودکه بيان جزييات موجب اطناب است سوال اين است که آيا قانونگذار نميبايست درموارد جرايم جنسي که منجر به خيانت به همسرميباشد عنوان خاصي در نظر ميگرفت وحداقل باهمين عنوان خاص مجازات تاديبي متناسب چون حبس لحاظ مينمود تا طرفين را به انديشه وادارد و فرصت تصميم گيري عجولانه از آنها گرفته شود و مهمتر از آن مجازات با جرم ارتکابي تناسب داشته باشد؟
مبحث سوم: عدم جرم انگاري برخي انحرافات جنسي
