
با 70 درصد داراي بيشترين كودك زير 13 سال عضو در يك شبكهي اجتماعي است و فرانسه با 25 درصد در انتهاي جدول قرار دارد. اين نظرسنجي همچنين نشان ميدهد كه فيسبوك محبوبترين شبكهي اجتماعي در 17 كشور از 25 كشور اروپايي است و 57 درصد از افراد 9 تا 16 ساله، عضو اين شبكهي اجتماعي هستند. با وجود محدوديتهاي سني، 20 درصد از كودكان 9 تا 12 ساله كه تحت نظرسنجي قرار گرفتند، اظهار كردند داراي يك اشتراك فيسبوك هستند. اما مقامات اين شبكهي بزرگ اجتماعي مدعي شدند از راهكارهاي جديد امنيتي براي افزايش سطح امنيت كاربران استفاده كردهاند. (مشرقنيوز, 1390)
و اما طبق آمار (CIA world Fact book, 2011) و با توجه به گزارش آماري كه مديران فيسبوك در سال 2010 ميلادي منتشر كردند؛ جالب است بدانيم كه:
➢ تا سال 2010 ميلادي بيش از 500 ميليون كاربر فعال فيسبوك وجود دارد كه نصف آنها هر روز به فيس بوك ميآيند. يعني بهطور تقريبي از هر 13 نفر در جهان يك نفر عضو اين شبكهاجتماعي است. (اين آمار تا ماه جولاي سال 2011 ميلادي به بيش ار 700 ميليون نفر رسيده است).
➢ 48% از افراد بين 18 تا 34 ساله، صفحهي فيسبوك خود را درست زماني كه از خواب بيدار ميشوند چك ميكنند.
➢ حدود 28% فيسبوك خود را با موبايل و قبل از خارجشدن از رختخواب چك ميكنند.
➢ آمارها نشان ميدهد 30% از كل كاربران فيسبوك بالاي 35 سال سن دارند.
➢ بالاترين رشد استفاده از فيسبوك در ميان 18 تا 24 سالهها و كارمندان بودهاست.
➢ فيسبوك دو سال متوالي سايتي بوده كه بيشترين جستجو را توسط كاربران به خود اختصاص دادهاست.
➢ 57% از افراد عضو فيسبوك بيشتر به صورت برخط (Online) با هم صحبت ميكنند. يعني بيش از چيزي كه در دنياي واقعي انجام ميدهند.
➢ 750 ميليون عكس در فيسبوك تنها در هفتهي اول سال ميلادي، بارگذاري شدهاست.
➢ بيش از 30 ميليارد مطلب محتوايي اعم از پيوندها، خبرها، پستهاي وبلاگي، يادداشتها، آلبومهاي عكس، ويدئو كليپ و … ماهانه همخوان ميشود.
➢ كاربران به بيش از 70 زبان در اين سايت مينويسند.
➢ روزانه 56 ميليون نفر در فيسبوك به بازيهاي رايانهاي ميپردازند.
➢ كاربران فيسبوك در هر ماه بهطور متوسط 1400 دقيقه به گشت و گذار در اين سايت ميپردازند. يعني در مجموع700 ميليارد دقيقه در ماه.
➢ بهطور متوسط هر كاربر فيسبوك، 130 دوست در اين شبكه دارد.
➢ بيش از 900 ميليون صفحه يا گروه وجود دارد كه كاربران در آن به تعامل با يكديگر مشغولند و هر كاربر بهطور متوسط با 80 صفحه، گروه و رويداد در حال تعامل است.
➢ بهطور متوسط هر كاربر ماهانه 90 مطلب محتوايي را توليد يا همخوان ميكند.
در طي 20 دقيقه در فيسبوك چه اتفاقي ميافتد؟
➢ 1000000 لينك ارسال ميشود؛
➢ 1323000 تصوير برچسب ميخورد؛
➢ 1484000 رويداد به اشتراك گذاشته ميشود؛
➢ 1587000 متن و يادداشت روي ديوارها نوشته ميشود؛
➢ 1851000 جملات وضعيت بارگذاري ميشود؛
➢ 1972000 دعوت از سوي دوستان پذيرفته ميشود؛
➢ 2716000 تصوير بارگذاري ميشود؛
➢ 2716000 پيام فرستاده ميشود؛
➢ 10208000 توضيح نوشته ميشود. (تلگراف, عملكرد سال 2010 فيسبوك به روايت آمار و ارقام, 89).
وضعيتهاي مربوط به روابط در فيسبوك (بررسي سال 2010)
➢ 43869800 نفر، وضعيت خود را به حالت “مجرد” تغيير دادند؛
➢ 3025791 نفر، وضعيت خود را به حال “پيچيده” (نامشخص) تغيير دادند؛
➢ 5974574 نفر، وضعيت خود را به حالت “نامزد داشتن” تغيير دادند؛
➢ 36774801 نفر، وضعيت خود را به حال “ازدواج” تغيير دادند.
The telegraph, Facebook’s 2010 by numbers))
4-2-2) گوگل پلاس (Google pulls)
چند وقتی بود که شواهدی نشان میداد که گوگل به صورت مخفیانه در حال کار روی یک شبکهي اجتماعی بزرگ است. چند ماه پیش خبری در این مورد منتشر شد که در حد شایعه بود و زود تکذیب شد اما معلوم بود که گوگل پنهانی در حال انجام کارهایی است.
سرانجام گوگل در وبلاگ رسمی خود، پروژه گوگل پلاس یا Google+ را معرفی کرد. آیا با گوگل پلاس، گوگل به یک شبکهي اجتماعی عظیم تبدیل خواهد شد؟ آیا موقعیت فیسبوک به خطر خواهد افتاد؟
گوگل پلاس، از روز – سهشنبه بیست و هشتم ماه ژوئن سال 2011- به صورت “بسیار” محدود در دسترس شمار اندکی از کاربران قرار گرفته است. این پروژه حاصل یک سال تلاش تیم گوگل به رهبری معاون ارشد شرکت گوگل در امور شبکههای اجتماعی به نام “ویک گاندروتا” است.
وقتی که گوگل پلاس عمومی شود و در دسترس همه قرار بگیرد، به لطف طراحی مجدد نوار راهبری گوگل، در همه جا دسترسی به آن ممکن خواهد شد. نوار آشنای خاکستری که در بالای همه صفحات گوگل دیده میشود، مشکیرنگ شده و در این نوار گزینههایی برای دسترسی به پروفایل خود در گوگل پلاس، اشتراک مطالب و دیدن اطلاعیهها داریم. سامانه آگاهسازی یا notification گوگل، چیزی شبیه سامانه آگاهسازی فیسبوک است.
ما مشابه بخش فیدهای خبری فیسبوک، در گوگل پلاس هم میتوانیم عکسها، ویدئوها، مطالب و حتی موقعیت خود را به اشتراک بگذاریم.
با گذشت یک ماه از زمان راهاندازی گوگل پلاس – در زمان نگارش اين مطلب – میتوانیم نخستین ارزیابی خود را از میزان موفقیت این شبکهي اجتماعی تازه انجام بدهیم و ببینیم ویژگیهای جذاب گوگل پلاس یعنی حلقهها، جرقهها یا سیستم چت تصویری خاصاش یعنی Hangouts تا چه میزان توانسته است، جلب نظر کند و بر تعداد کاربران پلاس بیفزاید.
گوگل پلاس تنها در عرض ۱۶ روز اول شروع کارش، توانست ۱۰ میلیون کاربر پیدا کند. در نمودار زیر میتوانیم ببینیم که در مقام مقایسه، توییتر بعد از گذشت ۷۸۰ روز و فیسبوک بعد از گذشت ۸۵۲ روز توانست، این میزان کاربر پیدا کند.
Redmond pie, Facebook, Twitter And Google+ User Adoption Rate Compared) )
البته باید قبول کنیم که این مقایسه چندان منصفانه نیست، نخست به خاطر آنکه دنیای آنلاین سال ۲۰۱۱ بسیار پررونقتر و پرکاربرتر از دنیای آنلاین سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۶، یعنی سالهای شروع به کار فیسبوک و توییتر است. در واقع این توییتر و فیسبوک بودند که مردم را از امکاناتی که عضو شدن در یک شبکهي اجتماعی میتواند برایشان در بر داشته باشد، آگاه کرده بودند، پس آنها کنجکاو بودند که ببینند، عضویت در یک شبکهي اجتماعی دیگر، میتواند چه چیزهای خوبی برایشان به ارمغان بیاورد.
دلیل دوم را باید زیرکی گوگل در حفظ حریم خصوصی و اطلاعات کاربرانش دانست. گوگلیها که میدانستند، خیلیها از فیسبوک به خاطر مشکلاتی که در حفاظت از حریم خصوصیشان داشته، راضی نیستند، از همان ابتدا این شبکه را طوری طراحی کردند که کمتر از این مشکلات داشته باشد. حلقهها یا circles، ویژگی درخشان گوگل پلاس است که از همان ابتدا به کاربر پلاس اجازه میدهند، دوستانش را در گروههای مختلف مرتب کند و هر مطلب را بنا به صلاحدید خود، تنها با حلقهي خاصی به اشتراک بگذارد.
دلیل سوم توفیق گوگل، بسیار آشکار و بدیهی است. گوگل از قبل تعداد بسیار زیادی کاربر داشت و کشاندن آنها به یک شبکهي اجتماعی، کار بسیار سادهای برای آنها بود. در حالی که توییتر و فیسبوک مجبور بودند به صورت اولیه کاربر کاملاً تازه جذب کنند، هر کاربری که اکانتی در گوگل داشت و به جیمیل خود مراجعه میکرد یا جستجوی سادهای میکرد، با دیدن سیاه شدن نوار گوگل، کنجکاو میشد که ببیند، چه اتفاقی روی داده است و به سرعت مشتاق میشد، عضو گوگل پلاس شود.
کمتر کسی است که موافق نباشد، گوگل پلاس گام اول را محکم برداشته است، اما باید دید که شتاب جذب کاربر توسط گوگل پلاس یا میزان اشتراک محتوا در این شبکه همچنان شتاب صعودی خود را حفظ خواهد کرد یا گوگل پلاس، صرفاً تب زودگذری بوده است که برای مثال با سکون و عدم ارائه ویژگیهای تازه، آتشش خاموش خواهد شد.
اعتقاد شخصی محقق بر این است که در صورت عدم ارائهي زودهنگام API گوگل پلاس یا اضافه نشدن ویژگیهایی مثل متصل شدن پلاس به گوگل پلاس، توییتر یا شبکههای اجتماعی دیگر، شاهد کاهش شتاب جذب کاربر پلاس خواهیم بود.
4-2-3) هويت
هويت مفهومي كاملاً پيچيده است كه نميتوان به شكل درستي معني آن را درك كرد، به همين دليل از نسبيت خاصي برخوردار است. ميتوان هويت را آگاهي فرد نسبت به خود دانست كه در نتيجهي تداوم كنشهاي فرد به او واگذار نميشود، بلكه فرد بايد آن را بهطور مداوم و پيوسته در زندگي روزمره ايجاد كند و نيز در فعاليتهاي خويش مورد پشتيباني قرار دهد ( گيدنز؛ 1378: 81).
اگر بخواهيم به معناي لغوي هويت توجه كنيم تا حدي ميتوان به درك صحيحي در اين زمينه رسيد. درلغتنامهي دهخدا، هويت ” تشخيص ” معنا شده است كه ميان حكما و متكلمان مشهور است ( دهخدا؛ 1381: 20866 ). در فرهنگ معين ذات باريتعالي، هستي، وجود و بالاخره آنچه موجب شناسايي شخص باشد، معني شدهاست ( معين؛ 1371: 5228 ).
همچنين در فرهنگ آكسفورد هويت به معناي چيستي و كيستي افراد معني شده است. بنابراين ميتوان گفت كه هويت در خلاء مطرح نميشود بلكه در رابطه با هويت، يك خود و غير وجود دارد كه از طريق آن فرد دست به شناسايي ميزند.
در جامعهشناسی، واژهي هويت بهمعنای چه کسی بودن است و نياز به آن، حس شناساندن خود و يک سلسله عناصر فرهنگی و تاريخی را در فرد يا يک گروه انسانی تحريک میکند. هر نوع وابستگی اجتماعی، نمودار بخشی از ويژگیهای انسان است. اين ويژگيها، معرفت و شناخت ابنای بشر را تسهيل میکند. ( مجتهدزاده؛ 1376: 147 )
به نظر برگر: ” مردمی که برای نخستين بار با يکديگر آشنا میشوند، میکوشند به هويت رابطهای دست پيدا کنند؛ يعنی نقطهي مشترکی بيابند که وجه تمايز آنها از ديگران است. اين کار موجب میشود هريک از افراد نقشهای جداگانهای داشته باشند. در سطح بالاتر، وقتی مردم هويت مشترک را کشف میکنند، میتوانند از اين طريق به نوعی انسجام برسند. ” ( هيس25، 1998: 201-202 )
از سوي ديگر؛ هويت واژهاي است كه امروز از نظر واژگاني جايگاه خود را در ادبيات جهان از دست ميدهد. از نظر معنا با سرگشتگي در ميان كهنه و نو، سنتي و مدرن و … تا پستمدرن روبرو است و از نظر مفهومي در ميان پسوندها ( هويت ملي، هويت فرهنگي، هويت مذهبي و … ) سرگردان است. از نظر تاريخي و جغرافيايي در معرض تهاجمات جهاني، ( شالوده شكني و فروريزي و فروپاشي تمدنها و روند رو به رشد ايدهها، تكنولوژيها، اينترنتها و شاهراههاي ارتباطي و … ) است. ( نكوروح؛ 1378: 1 )
بر اساس رويکرد سه مرحلهاي کلنر26 ( 1996 ) در هويت پيشمدرن؛ هويت چون جوهري ثابت نگريسته ميشود. چيزي در چهرهي زيرين هويت ديده ميشود که ثابت و پايدار است. به انسان چيزي بخشيده شده كه هستي او را معنا ميدهد و همان است كه هويت انسان را تعيين ميكند. اين چيز در همهي انسانها وجود دارد. پس هويت امري ثابت و ايستا است و هيچ عامل اجتماعي، فرهنگي و … در آن تأثيري نخواهد داشت.
در هويت مدرن؛ هويت در رابطه با ديگران مهم (افراد پيرامون فرد) شکل ميگيرد. ميد، کولي و تعاملگرايان نمادين اين برداشت تعاملي از هويت را به دقت تشريح کردهاند. هويت در اثر تعامل ميان خود و جامعه شکل ميگيرد، اما اين سوژه هنوز يک هستهي مرکزي و جوهر اصلي دارد که همان “من واقعي” (مفعولي) است. هويت برساختهاي اجتماعي است. هويت ساخته و پرداختهي شرايط انسانهاست. معنا ساز بودن هويت بر برساختگي بودن آن دلالت دارد. معنا خاصيت ذاتي اشياء نيست و محصول توافق يا عدم توافق است. پس هويت چيزي طبيعي و ذاتي
