
که غیر از موارد درس و بحث، رفت و آمد خانوادگی آنها زیاد گردید و علیرغم شاهزاده بودن، حاج محمد کریم خان، با علاقه زیاد، خدمت گذاری سید را مینمود. سرانجام محمد کریم خان عازم کرمان گردید. سید کاظم او را تا بیرون شهر بدرقه کرد و وی را تکریم نمود.
در خصوص اخذ اجازه شرعیه از سید کاظم رشتی بین شیخیه کرمان و شیخیه تبریز اختلاف است و هر یک دلایل خود را بیان کردهاند.37
وی در بازگشت به همدان رفت و با یکی از شاهزادگان قاجار ازدواج کرد و مدتی را هم در تهران در دربار قاجار و در محضر علماء مرکز گذراند و سپس به کرمان مراجعت و به تدریس و موعظه و تصدی ریاست دینی شهر کرمان مشغول گردید.38 به زودی افکار و آراء شیخ محمد کریم خان گسترش یافت و موجب فراگیری افکار شیخیه در کرمان گردید که البته این فراگیری حکومت علمی و دینی حاج محمد کریم خان، علاوه بر فعالیتهای علمی و نگارش آثار توسط او، به واسطه قدرت خانوادگی و انتساب او به خاندان حاکم و نیز قدرت مالی او بود که گفتهاند: «الناس علی دین ملوکهم»
او در راه مبارزه با باب و بابیه بسیار فعال حاضر شد و مطالب فراوانی در رد باب نگاشته و بیان کرد که این ابراز مخالفتها با دشمنیهای فراوان از سوی بهائیان روبرو شد و حتی او را سفیانی معرفی مینمودند.39
رشد جایگاه اجتماعی حاج محمد کریم خان موجب شروع درگیریها و مواضع مخالف توسط علماء کرمان گردید و کمکم این درگیریها بالا گرفت. به گونهای که به زد و خوردهای فراوان در مجالس شیخیه و سایر شیعیان منجر شد و به رد و تکفیر از طرف علماء این بلاد هم رسید و سختگیریهایی برای خان و پیروانش به وجود آمد که آثار حاج محمد کریم خان پر از شکوائیه از این مرارتها و سختگیری زمانه است. سرانجام او در روز دوشنبه 22 شعبان سال 1288 هـ. ق در نزدیکی کرمان درگذشت.
پیکر او را به ودیعه در روستای «لنگر» واقع در شش فرسخی کرمان حدود یکسال و نیم نگهداشتند و سپس او را به کربلا منتقل و در رواق حسینی نزدیک قبر سید کاظم رشتی به خاک سپردند. حاج محمد کریم خان پرکارترین فرد در میان علماء شیخیه کرمان است و آثار زیادی به عربی و فارسی از او بجای مانده است که از آثار مشهور او «ارشاد العوام» است.
بر اساس آمار پیروان شیخ، آثار او 246 رساله و 22 فائده و 9 نامه و مقاله و 21 موعظه است که مجموعاً 267 جلد میباشد. از او اشعار و قصایدی به عربی و فارسی هم بجای مانده است.40
ـ حاج محمد خان کرمانی(1263ـ 1324 هـ. ق)
محمد پسر حاج محمد کریم خان بن ابراهیم خان قاجار است. وی دومین پسر از هشت پسر حاج محمد کریم خان است. که در روز چهارشنبه 19 محرم سال 1263 هـ. ق متولد گردید.
با اشراف پدر به کسب علم پرداخت و بعد از وفات پدر به تدریس و نشر احکام و افکار شیخیه اشتغال یافت. با افزایش فشارهای اجتماعی مخالفان، وی در روستای لنگر ساکن شد و درس و وعظ خود را در آن محل ادامه داد و نیز به نگارش آثارش پرداخت. او در بیستم محرم 1324 هـ. ق در لنگر درگذشت و جسم او برای دفن به کربلا منتقل و در حرم حسینی مدفون گردید.
از محمد خان کرمانی هم آثار زیادی باقی است که مطالب او پس از گردآوری در حدود 205 جلد گردیده است. از جمله آثار مشهور او «فصل الخطاب» است که در فقه نگارش یافته است.41
ـ حاج زین العابدین خان کرمانی(1276ـ 1360 هـ. ق)
وی پسر حاج محمد کریم خان است که در شب سهشنبه 7 رجب سال 1276 متولد گردید. در دوازده سالگی پدرش فوت نمود و سپس تحت تعالیم برادر بزرگ خود حاج محمد خان رشد نموده و دروس علمی را فرا گرفت و به عنوان یکی از علماء محل رجوع و وثوق مردم و دارای سلامت نفس و صدق و ورع شناخته شد. وی بعد از وفات برادرش، زعامت شیخیه را عهده دار گردید و به تدریس وتعلیم و نشر افکار آن، همت گماشت و علیرغم سختگیریها و اذیتهایی که میشد به عتبات و مشهد الرضا مسافرتهایی داشت. وی در اواخر عمر به واسطه بیماری قادر به تدریس نبود و سرانجام در روز شنبه پنجم جمادی الاولی سال 1360 هـ.ق درگذشت و پیکر او هم به کربلا منتقل و در رواق حسینی دفن گردید. از او هم مجموعهای شامل139 رساله و 12 فائده و… باقی مانده است که مجموعاً در 153 جلد گرد آوری شده است.42
ـ حاج ابوالقاسم خان کرمانی(1314ـ 1389 هـ. ق)
ابوالقاسم فرزند حاج زین العابدین خان پسر حاج محمد کریم خان بن ابراهیم خان قاجار بود که به همین مناسبت به «ابراهیمی» شهرت یافت. او در شب چهارشنبه بیستم ذیالحجه سال 1314 در کرمان متولد شد، دوران کودکی را در رفسنجان سپری نمود. در ادامه به کرمان آمده و نزد اساتید زمان به فراگیری علوم پرداخت. مدتی هم در مشهد همراه استادش احمد بهمنیار بود و بعد از وفات پدر به رهبری شیخیه کرمان برگزیده شد و سرانجام در روز جمعه بیست و هشتم ماه مبارک رمضان در مشهد در گذشت و در رواق حرم مطهر امام رضا دفن گردید.
از این عالم شیخی آثار زیادی از جمله «فهرست کتابهای شیخ اجل اوحد، شیخ احسایی و سایر مشایخ عظام» در دو مجلد که شرح حال مشایخ و بزرگان شیخیه میباشد و «رساله عملیه» و… بر جای مانده است.43
ـ حاج عبدالرضا خان ابراهیمی(1340ـ 1401 هـ. ق)
وی پسر حاج ابوالقاسم خان ابن حاج زین العابدین خان ابن حاج محمد کریم خان ابن ابراهیم خان ظهیر الدوله است که در هفتم ربیع الثانی 1340 هـ. ق در کرمان متولد شد. دروس مقدماتی را نزد پدر و جد خود فرا گرفت و مدتی نیز به تهران رفته و دروس جدید فرا گرفت. در بازگشت به کرمان به امر پدر به علوم دینی مشغول گردید و در مدرسه ابراهیمیه به یادگیری دروس فقه و اصول و حکمت پرداخت. با وفات پدر، او مرجع شیخیه کرمان گردید و به تدریس و توسعه علوم شیخیه در کرمان همت گماشت، چند اثر به زبان فارسی از وی به جای مانده است که 4 عنوان چاپ شده و چند اثر دیگر که مخطوط میباشد.44 سرانجام عبدالرضا خان در سال 1358 هـ.ش در هنگام ورود به منزل ترور و کشته شد.
ـ سید عبدالله موسوی(1317ـ 1288 هـ. ق)
یکی از بزرگان شیخیه کرمان که در بصره ساکن بوده و به عنوان وکیل از طرف مرجعیت شیخیه کرمانی در عراق معرفی شده بود، فردی روحانی به نام سید عبدالله موسوی است که در ذی حجتی سال 1317 هـ. ق در «براضعیه» در اطراف «بصره» متولد شد و بعد از تعالیم اولیه راهی نجف گردید. در درس آقا سید ابوالحسن اصفهانی و شیخ محمد حسین نائینی شرکت کرد و در سفر به کرمان به محضر حاج زین العابدین خان کرمانی رسید و بعد از مدتی درس و تحصیل و نوشتن رسالهای به نام «الاصول الکریمه» به عنوان وکیل حاج زین العابدین خان به بصره رفت و از آن پس هم به عنوان وکیل جانشینان او در بصره به فعالیت پرداخت. از وی آثاری بر جا مانده از جمله چند ترجمه از آثار فارسی خاندان ابراهیمه کرمانی.45 وی در دهه هشتاد قرن بیستم میلادی درگذشت.46
ـ سید علی موسوی
وی پس از وفات سید عبد الرضا خان ابراهیمی رهبری شیخیه کرمان را بر عهده گرفته و تاکنون(1431 هـ. ق) پیشوای شیخیه کرمان است و شیخیه کرمان از وی به عنوان مرجع تقلید خویش نام میبرند. او هم چون پدر ساکن بصره و از روحانیون مورد اقبال در جنوب عراق است و روابط خوب و مستمری با روحانیون و حوزه علمیه شیخیه و جامعه پیروان شیخیه در شهر کرمان دارد.47
ج) عقاید شیخیه کرمانیّه
شیخیه کرمان همچون سایر شیخیه معتقد به نظرات شیخ احمد احسایی بوده و لی در مواردی با سایر امامیه اختلافاتی دارند که در فصل بعد به آن اشاره خواهد شد.
3. شیخیه همدان
الف) تاریخ پیدایش
با فعالیتهای علمی و تبلیغی حاج محمد کریم خان کرمانی گسترهء پیروان شیخیه در شهرهائی همچون نائین و جندق و همدان افزایش یافت و نمایندگانی از سوی وی به این شهرها اعزام میشد و نظرات شیخ احمد و سید کاظم با تفسیر و تبیین حاج محمد کریم خان ترویج میگشت و اختلافی میان شیخیه کریم خانی وجود نداشت ولی با مرگ پسرش حاج محمد خان به جانشینی رسید و با تفسیر جدیدی که از رکن رابع بعنوان ناطق واحد شیعی نمود به نحوی که خود را رکن رابع و این جایگاه را انحصاری و معین معرفی نمود اختلاف میان شیخیه کرمان افتاد و میرزا محمد باقر همدانی که از شاگردان بارز حاج محمد کریم خان و محرر درسهای استاد بوده و از جایگاه علمی مناسبی در میان شیخیه برخوردار بوده است با این تفسیر از رکن رابع مخالفت کرده و در رد آن مطلب مینویسد و از نظرات اصیل شیخ و حاج محمد کریم خان کرمانی دفاع میکند تعدادی از علمای شیخیه کرمان هم که با این نظر مخالف بودند از کرمان خارج و به سمت اردوگاه میرزا محمد باقر میروند و اینگونه است که شیخیه بار دیگر دچار دو دستگی شده و به پیروان میرزا محمد باقر شیخیه با قریه یا شیخیه همدان میگویند. این نام هم بواسطه حضور میرزا محمد باقر در شهر همدان و مرکزیت تبلیغ این فکر به آنها اطلاق شده است. پس از آن تا مدتها رسالهها و کتابهای زیادی در رد نظرات حاج محمد خان توسط شیخیه همدان نگاشته شده است افرادی چون نظام العلما رساله هائی در رد ناطق واحد نوشته و افراد دیگری چون سید حسن موسوی اصفهانی کتاب «تحریس المؤمنین» و شیخ حسین فریدی بصری در این راه کتاب نوشتهاند و در راس همه خود میرزا محمد باقر با نوشتن چند رساله و نیز در کتاب «درّه نجفیه» اش به رد این نظریه پرداخته است.
با توجه به استقرار میرزا محمد باقر در شهر همدان مرکزیت شیخیه همدانی در آن شهر بوده و با تبلیغ و ترویج افکار شیخیه گسترش یافت تا اینکه با بالا گرفتن اختلافات بین سایر شیعیان با شیخیه و نیز اوضاع به هم ریخته اجتماعی در دوران مشروطه و ضعف حکومت مرکزی و حاکمان همدان موجب بروز درگیری هائی بین شیخیه و شیعیان گردید و آتش اختلاف افروخته گشت.48
تندروی بعضی علمای این شهر و فرصت طلبی برخی افراد سودجو و نیز ساده لوحی بعضی مؤمنین در شعله ور شدن این درگیریها بی اثر نبود و اگرچه شیخیه باقریه آنرا فاقد انگیزه دینی و فقط جهت چپاول و غارت اموال شیخیه میدانند ولی به نظر میرسد حقیقت ماجرا به واسطه تبلیغات و سماجت شیخیه و مقابله خطباء و علماء شیعه با آنان آتش جنگ فرقه ای در همدان را افروخت. این جنگ که در روز عید فطر سال 1315 هجری شمسی در عهد مظفرالدین شاه به اوج خود رسید با کشته شدن عده ای از طرفین و آتش زدن اموال و مساکن شیخیان و تبادل آتش میان طرفین ادامه پیدا میکند و از طرف حکومت هم دخالتی به موقع صورت نمیپذیرد تا این درگیری در تاریخ بعنوان حادثه همدان ثبت شد.
بعد از این درگیری میرزا محمد باقر از همدان خارج و به جندق شهری در حاشیه کویر بین یزد و دامغان رفت و تا پایان عمر خود یعنی سال 1325 هـ ش در آنجا ماند.49 بعد از وفات میرزا محمد باقر و درگیریهای زیاد شیعیان با شیخیه اکثر طرفداران ایشان به بدنه شیعه جذب شده و فقط عده ای معدود و علمایی انگشت شمار این میراث را حفظ کردند به گونه ای که امروزه در همدان دیگر افرادی با تفکرات شیخیه به ندرت یافت میشوند ولی در منطقه جندق و نیز در شهر مقدس مشهد گروهی با این تفکرات زندگی میکنند و مدرسه و حسینیه و صندوق قرض الحسنه مخصوص خویش دارند و در حال حاضر از فردی بنام سید احمد پور موسویان پیروی میکنند و او دارای تألیفات و مقالاتی پیرامون تبیین افکار و آراء میرزا محمد باقر بوده و به تدریس و تبلیغ آن مشغول میباشد. در خطابات شیخیه باقریه از جناب محمد باقر «شریف طباطبائی همدانی» بعنوان مؤسس این مشرب نام برده میشود.50
ب) بزرگان
با توجه به درگیریهای شیخیه باقریه با سایر شیعیان و نبودن جانشین قدرتمند برای میرزا محمد باقرهمدانی این گروه از شیخیه رشد چندانی نداشته و حوزه عظیم مستقلی برای تربیت شاگردان مکتب خویش بوجود نیاورد فلذا چندان شخصیتها و آثار زیادی ندارند و تنها میتوان چند نفری را نام برد.
ـ میرزا محمد باقر همدانی (1239 ـ 1319 هـ.ق)
محمد باقر بن محمد صادق بن عبدالقيوم بن اشرف بن محمد ابراهيم بن محمد باقر از نوادگان محقق سبزواري صاحب ذخيره است. پدرش مردي محترم و پرهيزكار و خوش رفتار بوده از
