
دليل، پرداختن به مقولة نيازسنجي اجتنابناپذير گرديد. نيازسنجي آموزشي مقولهاي است كه از دهه 1960 به بعد مورد توجه قرار گرفته است. لكن نيازسنجي آموزشي نظامدار و رسمي عمدتاً تا اواسط قرن بيستم صورت نمي پذيرفت . بنابراين تنها از چند دهه اخير ، تحقيقات و مطالعات گسترده اي در زمنيه نيازسنجي صورت پذيرفته است. (فتحي واجارگاه، 1375)
رشد و پيشرفت قلمرو و نيازسنجي در آموزش، بيش از هر كشوري مرهون آمريكاست. در كشور آمريكا به منظور حصول اطمينان از انطباق برنامههاي آموزشي با نيازهاي واقعي، جنبشي شكل گرفت كه بعدها به جنبش نيازسنجي شهرت يافت. دليل توجه به قلمرو نيازسنجي آموزشي در آمريكا لزوم پاسخگويي دولتهاي محلي و توجيه برنامهها و اقدامات خود در قبال صرف منابع و كمكهاي گوناگون دولت مركزي بوده است. مسائلي نظير تحولات سريع اجتماعي و لزوم آمادهسازي افراد براي زندگي شخصي و حرفهاي، براي برنامههاي آموزشي نظام يافتهتر و پاسخگوتر نسبت به مسائل موجود، منجر به ظهور الگوهاي برنامهريزي مبتني بر اطلاعات گرديد. بنابراين، ميتوان گفت كه خاستگاه نيازسنجي آموزشي، رشد فزايندة تقاضاها براي اين گونه برنامهريزي بوده است. به همين دليل، تاريخچة نيازسنجي آموزشي به نحوه بارزي با مباحث مربوط به اطلاعات، منابع اطلاعاتي، نحوة جمعآوري و تحليل اطلاعات و استفاده از آنها براي تصميمات آموزشي مرتبط است (همان).
تعيين نيازهاي آموزشي نقطه آغاز هر نوع آموزشي است. كه با توجه به نقش و تأثيري كه در اثربخشي و نيز فراهم آوردن مبنايي براي ارزيابي و تصميمگيري در زمينههاي مختلف آموزشي دارد ميتوان گفت «هيچ وظيفهاي مهمتر از آن در فرايند آموزش و بهسازي وجود ندارد» (زينآبادي، 1390). تعيين نيازهاي آموزشي، به بررسي، تجزيه و تحليل و در مواردي پژوهشهاي عميق و مفصل نياز دارد. اين مسئلهاي نيست كه آن را مديران و مسئولين، واحدهاي آموزش سازمانها و يا متخصصين علمي حل نمايند، بلكه اين امر مستلزم پژوهشهايي است كه دقيقاً معلوم كند چه كساني نياز به آموزش دارند؟ و به چه آموزشهايي نياز دارند؟
براي پاسخ به اين سؤالات نميتوان به حدس و گمان مديران و مسئولان متوسل شد و يا فقط به علاقة مخاطبان توجه داشت، بلكه بايد اهداف، نيازهاي اجتماعي و از همه مهمتر، نيازهاي رشد و تعالي مخاطبان را هم مدنظر داشت تا برنامههاي آموزشي بدون هدف و مقصد طراحي و اجرا نشود. به منظور كارايي و اثربخشي، همه برنامههاي آموزشي بايد با نياز سنجي آموزش آغاز شوند. قبل از اينكه آموزش واقعي اتفاق بيفتد، متصديان امر آموزش، بايد اين موضوع را مشخص نمايند كه چه كسي، چه چيزي را، درچه زماني، دركجا، چرا و چگونه؟ آموزش ببيند (همان).
2-17. اهداف نیازسنجی
2-17-1. فراهمسازی اطلاعات برای برنامه ریزی
اسماعيلي (1386) اينگونه توضيخ ميدهد:
از طریق فرایند نیازسنجی اهداف و مقاصد بـرنامه مـورد شناسایی قرار می گیرند،اقدامات ضـروری بـرای اجرای بـرنامه هـا مـشخص میشوند و نوع و میزان تلاشها و منابعی کـه بـرای دستیابی به هدفها باید مصرف شوند،تعیین میشوند.از سوی دیگر اطلاعات حاصل از نـیازسنجی مـاهیت و نوع برنامهها را نیز مشخص میسازد. بـه عبارت دیگر براساس سـنجش حـاصله، برنامههای کوتاه مدت(ضربتی) و یابـرنامههای بلندمدت و آیندهنگر تدوین میشوند.
2-17-2. ارزیابی و سنجش
نیازسنجی فـرایند ارزیـابی اولیـه برای اجرای بـرنامههای آتـی است.برای اجرای طرح خـاص یـا برنامه مشخصی، ابتدا زمینه ویژهای که برنامه و یا طرح باید در آن اجرا شود،مورد سنجش واقع مـیشود، پس از بـررسی، وضعیت نتایج در برنامهها منعکس میشود و پس از اجرای بـرنامه و ارزشـیابی از آن، نتایج حـاصله بـا وضـعیت اولیه مورد مقایسه قـرار میگیرد.
2-17-3. پاسخگو و مسئول کردن موسسات و نظامهای آموزشی
یکی از اهداف فرایند نیازسنجی آن است که نظامها و سازمانهای آموزشی را نسبت بـه نـتایج تلاشها و اقداماتشان مسئول و پاسخگو نگهدارد.بسیاری از سـازمانهایی کـه بـر اقـدامات و عـملیات نظامهای آموزشی نـظارت دارنـد از الگوهای مختلف نیازسنجی در سطح گستردهای استفاده میکنند تا دریابند که آیا اقدامات و فعالیتهای آموزشی موثر بـوده اسـت یـا خیر و نیز موارد و حوزههایی که پیشرفتهای آمـوزشی کـمتر از حـد مـطلوب بـوده اسـت کدام هستند و چه اقداماتی برای بهبود آنها باید به مرحله اجرا گذاشت.
2-17-4. تشخیص یا شناسایی ضعفها و مسائل و مشکلات اساسی سازمان یا نظام
در برخی موارد باوجود تلاشهای گسترده،بسیاری از اقدامات عقیم مـیماند و نظام یا سازمان در تحقق رسالت حقیقی خود با شکست مواجه میشود.براساس نتایج حاصل از نیازسنجی،مدیران و برنامه ریزان میتوانند حوزهها و قلمروهای بحرانی را شناسایی و تصمیمات مقتضی را در خصوص نحوه رفع یا برخورد با آنـها اخـذ کنند.
2-17-5. رشد و توسعه سازمان و کارکنان
امروزه توسعه سازمانی و رشد و پرورش مستمر کارکنان یکی از مسائل اساسی فرایند مدیریت آموزشی است. دستیابی به این مهم همواره بستگی به شناسایی ایدهآلهای نوین،موانع موجود در دستیابی به ایـدهآلها و یـافتن بهترین طرق توسعه سازمان و کارکنان است. تحقق چنین امری تنها از طریق طراحی و به کارگیری نظام مستمر نیازسنجی در ابعاد آموزشی امکانپذیر است.
2-17-6. استفاده بهینه از منابع و امکانات
در تـمامی نـظامهای آموزشی،در مقابل خواستهها و نیازهای مـتعدد و مـتنوع، امکانات و منابع انسانی،مالی و مادی محدودی وجود دارد و گذشته از این، زمان لازم برای تحقق تمامی نیازها وجود ندارد.یکی از اهداف اساسی اکثر فعالیتهای نیازسنجی،مشخص کردن اهداف و نیازها و درجـه اهـمیت آنها برای تهیه بـرنامههای عـملی است.(اسماعيلي،1386)
2-18. ضرورت نياز سنجي آموزشي
منابع آموزشي، همانند ساير منابع سازماني محدودند، جهت استفاده بهينه از اين منابع، شركتها و سازمانها بايستي در زمينه نيازسنجي آموزش تلاش كافي را بنمايند. بدون درك روشني از نيازها، تلاشهاي آموزشي سازمان ممكن است فقط اتلاف كننده منابع ارزشمند باشد. نيازسنجي آموزشي، فرايندي جهت تعيين نيازهاي آموزشي و اولويتبندي اين نيازها است. نتايج اين فرآيند سبب ميشود تا برنامهريزان و مجريان برنامههاي آموزشي، با يك درك روشن، در تمام مراحل برنامهريزي اقدام نمايند. (كرمي و ديگران،1391)
نتايج حاصل از نيازسنجي كاربردهاي زيادي دارد، از جمله ميتواند در برنامهريزي درسي، شناسايي مسائل و مشكلات افراد، ارزيابي يادگيري فراگير، افزايش و بهبود ايمني و ارائه بازخورد به فرد يا مداخلههاي آموزشي در سازمان استفاده ميشود. مهمترين استفاده از نتايج نيازسنجي در زمينه توسعه برنامههاي آموزشي براي اهداف سازمان است. بدون داشتن ديدگاه روشني از نيازها، تلاش براي آموزشها سازماني، با اتلاف منابع ارزشمند مواجه ميشود. از آن جايي كه نيازسنجي يا شناسايي نيازهاي مهم، مبنايي براي تعيين اهداف و بستر مناسبي براي ساماندهي ساير عناصر فراهم سازد. كليه تصميمات در خصوص تداركات اهداف خاص، محتواي آموزشي مناسب و استفاده مؤثر از ساير منابع و امكانات انساني و مالي تابعي از مطالعات نيازسنجي است. از اين رو با انجام يك نيازسنجي دقيق و تخصصي ميتوان هرچه بيشتر به اثر بخشي آموزشهاي سازماني نائل آمد. (همان منبع)
2-19. اصول نيازسنجي
مهترين اصول نيازسنجي عبارتند از:
2-19-1. اصل تداوم
نيازسنجي همانند برنامهريزي فرآيندي مستمر و پويا است. مجموعه تغيير و تحولات كه در مشاغل، وظايف، ايدهآلها، ارزشها و باورها به وجود ميآيد ايجاب ميكند كه فرآيند نيازسنجي به طور مداوم و مستمر انجام پذيرد. (كرمي و ديگران1391)
2-19-2. اصل جامعيت
بنابر اصل جامعيت، چون بر اساس اطلاعات حاصل از نيازسنجي، برنامهريزي آموزشي و در نهايت آموزش به مرحله اجرا در ميآيد، از اين رو فرآيند نيازسنجي بايد به طور جامع و همه جانبه صورت گيرد. اصل جامعيت ايجاب ميكند كه در بررسي نيازهاي يك نظام يا جامعه، تمام ابعاد و اركان آن نظام و جامعه مورد جستجو قرار گيرد.(همان منبع)
2-19-3. اصل مشاركت
به موجب اصل مشاركت نيازسنجي ضرورتاً يك فرآيند مشاركتي است و در آن كليه افراد و گروههاي ذينفع، به ويژه آنهايي كه نيازسنجي و تدوين و اجراي برنامهها بر وضعيت آنان تأثير ميگذارد. بايد مشاركت فعال داشته باشند و نقش گروه نيازسنجي، نه تنها تعيين نيازها، بلكه ايجاد هماهنگي و مديريت جمعآوري اطلاعات از گروهها و منابع اطلاعاتي مختلف و سازماندهي آنهاست. در غير اين صورت تصوير دقيق از نيازها ترسيم نخواهد شد و برنامههاي منتج از مطالعات نيازسنجي در عمل قرين موفقيت نخواهد بود. است (فتحي واجارگاه، 1384)
2-19-4. اصل عينيت
اين اصل بر قابليت اعتماد و عيني بودن نيازسنجي تأكيد دارد. مهمترين مسألهاي كه در اكثر پروژههاي نيازسنجي جاي ترديد و ابهام دارد، معتبر بودن نتايج و دور از جنبههاي ذهني و سليقهاي بودن آنها است. به عبارت روشنتر، در اين جا مسأاله اين است كه تا چه حد دادهها حاصل از نيازسنجي، تصوير درستي از واقعيت را منعكس ميكند. (تركزاده و عباس زادگان،1379)
2-19-5. اصل واقع گرايي
فرآيند نيازسنجي بايد براي واقع گرايانه بودن، اطلاعات دقيق، عملي و سودمند فراهم كند. نيازسنجي بايد اطلاعاتي را فراهم كند كه براي تدوين و اجراي برنامهها مورد استفاده قرار گيرد(عملي بود) اطلاعات فراهم شده بايد مربوط و مناسب باشد(سودمندي) و در عين حال از دقت و كفايت لازم برخوردار باشد و تصوير دقيقي از واقعيات موجود ارائه نمايد. (همان منبع)
2-19-6. اصل رعايت ملاحظات فرهنگي
توجه به جو و خصوصيات فرهنگي حاكم بر جامعه نيازسنجي از دو سو لازم است. اول از آن جهت كه اين ويژگيها عملاً در كارما نمود پيدا ميكند و حتي آن را جهت ميدهند و دوم آن كه لازم است طرحريزي نيازسنجي و انتخاب روشها و ابزارها و حتي تعبير و تفسير اطلاعات متناسب با موقعيت فرهنگي و كلي سازمان انجام شود. (فتحي واجارگاه، 1374)
2-19-7. اصل علمي بودن
يعني اين كه نياز سنجي آموزشي بايستي با رويكرد علمي و تحقيقي صورت پذيرد. (كرمي و ديگران،1391)
2-19-8. اصل نوگرايي
يعني اين كه بايستي تحولات جديد به نظام نيازسنجي آموزش وصل شود. .(همان منبع)
2-19-9. اصل عملي بودن
يعني اين كه نيازسنجي بايد رويكرد عمل گرايانه داشته باشد. .(همان منبع)
2-19-10. اصل برنامهاي بودن
يعني نيازسنجي آموزشي بايستي با در نظر گرفتن اهداف سازمان براساس يك چهارچوب ادراكي مشخص انجام شود. .(همان منبع)
2-19-11. اصل نسبي گرايي
يعني اين كه بايستي نيازسنجي آموزش مطلق انگاشته نشود و همواره تكامل يابد. (همان منبع)
2-19-12. اصل تعهد
هر فعاليت نظامداري كه مستلزم تخصيص منابع، زمان و انرژي باشد نيازمند تعهد است. موفقيت نيازسنجي در فرآيند برنامهريزي نيز بستگي به وجود تعهد و ايمان عميق نسب به اهميت و ضرورت آن است. (حسين زاده و برزگر،1383)
2-19-13.راهبردهاي نيازسنجي
ملاحظاتي كه در راهبردهاي نياز سنجي بايد مورد توجه قرار گيرد عبارتاند از:
1.نيازسنجي توسط چه كساني انجام ميشود؟ تعيين اعتبار دادهها حاصل از نيازسنجي براساس صلاحيتهاي اخلاقي و عملي مجريان انجام ميگيرد. تفاوت در نگرش و بينش علمي، جهانبيني، فرهنگي و آگاهي، ميتواند موجب كسب نتايج متفاوت از بررسيهاي انجام شده در زمينهي واحد شود.
2.هدف نيازسنجي چيست؟ تعيين هدف اساسيترين مسئله است و هيچ چيز به اندازهي تعيين هدف در نيازسنجي مهم نيست. تعيين هدف بدين معناست كه نقطهي مطلوب و آرمان پژوهش كاملاً تعريف شود تا سلسله عمليات برنامهريزي شدهاي كه قرار است در فرايند گردآوري، سازماندهي و تحليل اطلاعات انجام گيرد، معنيدار و توجيهپذير باشد. اين مهم، از هرگونه سردرگرمي و بيراهه رفتن پژوهشگران و آشفتگي عمليان جلوگيري ميكند.
3.جامعهي آماري مورد مطالعه كدام است؟ جامعه آماري با كاملاً
