
شامل:تفريح و سرگرمي،موضوعا جذاب و ارايه مسائل عشقي و عاطفي و همچنين زيبايي بصري كه هر سهاي مقولات در رويكرد استفاده و رضايتمندي كه زير مجموعه نظريه دريافت است مورد استفاده قرار گرفتند محقق در زمينه تاثيرگذاري سريال هاي فارسي وان به 3 خوانش مدنظر استوارت هال در مدل رمزگذاري و رمزگشايي ميرسد به طوريكه نتايج نشان ميدهد متغير سن عنصري تعيين كننده تر در تاثيرگذاري است به طوريكه آنهايي كه بالاتر از 30 سال داشتند ابراز كردند كه برنامه هاي ماهوارهاي روي آنها تاثيري ندارد درحاليكه افراد زير 30 سال ابراز داشتند كه تحت تاثير برنامه هاي ماهوارهاي هستند و در ادامه اين تحقيق محقق با طرح اين سوال كه آيا اين برنامه ها ميتواند در طول زمان بر افراد تاثير بگذارد يا خير؟ به اين نتيجه رسيد كه اغلب پاسخگويان براين نظر بودند كه در بلند مدت تاثيرگذار است و در ميان افراد آنهايي كه داراي تحصيلات بالاتري بودند ابراز داشتند كه اين تاثير مثبت خواهد بود درحاليكه افرادي كه داراي تحصيلات پايين بودند گفتند كه اين تاثيرات منفي خواهد بود .محقق با بررسي موضوعاتي همچون آشنايي با سبك هاي متفاوت زندگي ،تعامل ميان اعضاي خانواده،همذات پنداري شخصيت ،به اين نتيجه ميرسد كه بيشترين دليل اينكه افراد سريال هاي ماهوارهاي را دنبال ميكنند تفريح و سرگرمياست و جالب آنكه اغلب مخاطبان اعلام داشتند كه اگر رسانه هاي داخلي برنامه هاي سرگرميو تفريحي متنوع براي مخاطبان ميداشتند آنها به تماشاي شبكه فارسي وان نميپرداختند. . همچنين به لحاظ وضعيت تاهل زنان متاهل بيبشتر تمايل داشتند سريال هاي فارسي وان را به همراه خانواده تماشا كنند ،اين درحالي بود كه دختران مجرد به دليل فضاي فرهنگي جامعه ابراز ميداشتند كه تمايل كمتر و منع اجتماعي بيشتري براي ديدن بخش هاي عاشقانه سريال ها در كنار خانواده داشتند. همچنين زنان متاهل اداره امور خانواده و منزل براي آنها از اهميت بيشتري نسبت به تماشاي سريال ها برخوردار بود.
ايمان و ديگران (1389) در تحقيقي با عنوان «با نگاه به جامعهشناسي موسيقي به بررسي سيستم معاني ذهني مصرف موسيقي» بين دانشجويان ساكن خوابگاه پرداخته اند. در اين تحقيق محققان از رويكرد كيفي نظريه زمينهاي وتكنيك جمع آوري اطلاعات مصاحبه عميق بهره جسته اند. تحليل يافتههاي آنها به تحليل بافت فضايي خوابگاه شامل تناسب زماني و مكاني مصرف موسيقي در زندگي خوابگاهي پسرا ن و دختران پرداخت. همچنين آنها در روند اين تحليل به اين نتيجه دست يافته اند كه عواملي مانند «مدگرايي» و « بازار جهاني موسيقي» به عنوان عوامل مداخله گر در مصرف موسيقي افرادتاثير گذارند. با اين وصف افراد با قرار گرفتن در محيط خوابگاهي نوعي گذار موسيقايي را تجربه ميكنند بدين صورت كه زندگي دانشجويي به لحاظ مصرف موسيقايي به چند مقطع تقسيم ميشود. دوره قبل از دانشگاه كه افراداولين تماسها با مصرف موسيقي را برقرار ميكنند. يكسال اول دانشگاه كه افراد به خاطر داشتن اوغات فراغت بيشتر و ناآگاهي در شناسايي منابع تفريحي، به مصرف موسيقي پناه ميآورند و در اين مقطع تحت تاثير مستقيم هم اتاقيها و دوستان در فرآيند موسيقي انتخابي مورد مصرف خود هستند ومصرف موسيقي در اين مقطع بسيار بالا و شديد است. در سالهاي مياني دانشگاه زماني كه دانشجو بيشتر درگير درس و دانشگاه ميشود ديگر همانند گذشته تحت تاثير دوستان نيست اما مصرف موسيقي همچنان به عنوان عاملي تخليه كننده براي فرد در سطح بالايي ادامه دارد و در نهايت مقطع پاياني اين پروسه درچند ترم پاياني و يا سال آخر دانشگاه است. در اين مقطع از مصرف افراطي موسيقي خبري نيست افراد كمتر تحت تاثير دوستان هستند و كمتر از الگويي از پيش تعيين شده موسيقي مصرف ميكند. بر اساس تحقيق اين محققان، كنشگران معاني دريافتي را به موسيقي الصاق ميكنند و نزد خود نگه داري ميكنند. اين معاني در طول زمان در ذهن كنشگران دستكاري شده، بازبيني، اصلاح و تفسير ميشوند. درواقع نمادهاي دريافتي از موسيقي كنشگران را قادر ميسازد تا در كنشها و واكنشها شركت كنند. آنها قادرند اين معاني دريافتي از موسيقي را در طول زمان تغيير دهند و يا اصلاح كنند (ايمان، 1389) بر اساس اين فرآيند افراد با مصرف موسيقي راهبردهاي «جايگزيني و گسترش موسيقي» و افزايش«ضريب غيبت ذهني» را اتخاذ مينند. كه براساس آن هر يك از افراد از موسيقي مورد مصرف خود معناي خاص و ذهنيت خاصي را اتخاذ ميكند. همچنين راهبرد غيبت ضريب ذهني در مصرف موسيقي به اين معناست كه افراد در مصرف و گوش دادن به موسيقي كمتر الگويي انتخابي دارند. و كمتر به محتوا پرداخته و از تمهاي كلي آهنگ لذت ميبرند. مثلا زماني كه همزمان در حال انجام كاري ديگر در حين مصرف موسيقي هستند. كه در اين صورت فرآيند هوشيار و توجه آگاهانه فرد كمتر ميشود. و درنهايت با استفده از اين راهبردها پيامد «انگاره سازي» براي مخاطبان مطرح ميشود كه بر اساسآن مخاطبان به نوعي تصويرسازي ذهني دربرابر موسيقي ميپردازند كه در دوسوي يك طيف از هم ذات پنداري تا فرافكني در نوسان است.
علي زاده محمدي (1387) در كتابي تحت نام «بررسي تاثيرات روانشناختي انواع موسيقي عامهپسند ايراني» طي يك مطالعه پس رويدادي مقايسهاي و به صورت تحليل ميداني به دنبال پاسخ گويي به دو سوال است. اول اينكه بين موسيقي عامهپسند با عواملي همچون جنسيت، شخصيت، علايق ونگرشهاي افراد چه رابطهاي وجود دارد؟ و دوم اينكه اين ارتباط ميتواند ما را به بعضي از مباني بنيادي در اثر بخشي رواني موسيقي نزديك سازد؟ در اين تحقيق زاده محمدي به ابعاد روانشناختي و يا به عبارتي بهتر ابعاد شخصيتي افراد در احساس و درك موسيقي توجه كرده است. در جريان تحقيق انواعي از موسيقي براي افراد پخش شده است. سپس پرسش هايي در مورد موسيقي مورد علاقه و وضع اقتصادي اجتماعيشان پرسيده شده است. بر اساس يافتههاي اين تحقيق هرچه دانشجويان شاخصهاي برون گرائي، باز بودن و سازگاري بيشتري داشتند بيشتر از ژانر مصرف موسيقي خود لذت ميبردند. همچنين هرچه وضعيت اقتصادي اجتماعي افراد بيشتر باشد. گرايش آنها به موسيقي كوچه بازاري كمتر است و وضعيت اقتصادي اجتماعي بالاتر گرايش بيشتر به موسيقي پاپ و موسيقي سنتي را به دنبال داشته است. بر اساس يافتههاي تحقيق بين مصرف كنندگان موسيقي سنتي با مولفههاي شخصيتي آزرده خوئي، عصبيت و هيجان رابطهي منفي وجود داشت، درحاليكه همين رابطه با موسيقي كوچه بازاري مثبت بوده است. همچنين علل گرايش جوانان به موسيقي پاپ جذابيتهاي احساسي و اجتماعي اين موسيقي براي افراد عنوان شده است. به نظر زاده محمدي موسيقي كلاسيك چارچوب ملوديك گسترده وساختار محكميدارد كه افراد براي مصرف بايد فهم و درك موسيقايي متناسب با آن را داشته باشند. همچنين براساس يافتههاي تحقيق در موسيقي سنتي نوعي ثبات و تعادل فكري وجود دارد كه مهاركننده هيجان است.
محمد فاضلي (1386) تحقيقي انجام داده است به نام «جامعهشناسي مصرف موسيقي» وكتابي به همين عنوان به چاپ رسانده است. او در اين تحقيق با تحليل تطبيقي رابطه سبك زندگي و مصرف موسيقي شهروندان تهراني بالاي 30 سال و پايين 30 سال را مورد برسي قرار داده است. در اين پژوهش او از روش پيمايش و ابزار پرسشنامه سود جسته است. اين تحقيق داراي يافتههاي متنوع و متفاوتي بوده است ازجمله اينكه جوانان زير 30 سال علاقمندي كمتري به موسيقي سنتي و كلاسيك ايراني نسبت به افراد بالاي 30 سال نشان داده اند. همچنين ميزان علاقمندي آنها به موسيقي بدون كلام ايراني و موسيقي محلي نسبت به افراد بالاي 30 سال كاهش را نشان ميدهد. در اين ميان علاقمندي جوانان زير 30 سال به موسيقي كلاسيك خارجي و موسيقي پاپ لس آنجلسي و يا موسيقي محلي و يا تند و هيجاني خارجي بيشتر بوده است. همچنين اين تحقيق نشان داد افرادي كه تحصيل كرده تر بودند و يا داراي والدين تحصيل كرده تر بودند بيشتر از بقيه در كنسرتهاي موسيقي شركت ميكردند و اين تصديقي شد بر اينكه اقشار بالاتر جامعه ميزان دسترسي بيشتري به برنامههاي هنري دارند. و دقايق بيشتري به موسيقي گوش ميدهند. در مجموع اين تحقيق نشان داد كه شهروندان تهراني دانش موسيقايي پاييني دارند به طوريكه تنها 9/17 درصد افراد مبادرت به انجام رفتارهاي متناسب با سبك زندگي پرمنزلت كردند. اين تحقيق نشان داد افراد بيشتر به دنبال يادگيري يك ساز خارجي هستند تا يادگيري سازي سنتي همچنين هر اندازه تحصيلات والدين، منزلت شغلي فرد و پدرش و پايگاه اقتصادي اجتماعي افراد بيشتر بود ميزان علاقمندي به موسيقي خارجي بيشتر ميشد. همچنين ميزان علاقمندي مردان به موسيقي خارجي نسبت به زنان بيشتر اعلام شده است. بر اساس نتايج اين تحقيق سبك زندگي و سرمايه فرهنگي والدين بر نوع ذائقه موسيقايي افراد تاثير زيادي ميگذارد.
«جوانان و مصرف موسيقي» عنوان تحقيق ديگري است كه توسط فردين عليخواه و محمد خاني ملكوه(1385) انجام گرفته است. اين تحقيق با محوريت شناخت ميزان و نوع موسيقي مورد استفاده جوانان 15 تا 25 ساله بوده است. طبق اين تحقيق محققين درمجموع از 1024نفر نظر سنجي كرده اند. روش اين پژوهش پيمايش و ابزار گردآوري داده پرسشنامه بوده است.
از يافتههاي مهم اين پژوهش اينكه بيش از 75 درصد از جوانان به موسيقي علاقمند هستند
رشد موسيقي پاپ در داخل كشور كه به عقيده نگارنده به دليل سهولت در گرفتن مجوز اين نوع كارها با آثار لس آنجلسي رقابت ميكند
همچنين وجود شكاف نسلي بين والدين و فرزندان در ژانر موسيقي مورد مصرف از يافتههاي ديگر تحقيق بود همچنين از نتايج ديگر تحقيق اينكه:
8/2درصد از جوانان به موسيقي علاقهاي ندارند
40درصد نوجوانان و جوانان علاقمند به موسيقي پاپ و ترانههاي ايراني توليد داخل هستند.
4/23درصدموسيقي پاپ ايراني توليد خارج از كشور را گوش ميدهند.
18درصد به موسيقي سنتي علاقمندند
7/9درصد ترانههاي خارجي گوش ميكنند
1/5علاقمند به موسيقي كلاسيك هستند.
3/2درصد برايشان فرقي نميكند موسيقي در چه سبك و ژانري باشد. از يافتههاي ديگرد اين تحقيق نوع عملكرد صدا و سيما و نيازهاي جوانان است. مبني براينكه اگرچه صدا و سيما توانسته است مورد رضايت خاطر والدين را با پخش موسيقي سنتي از شبكههاي راديويي و تلوزيوني بوجود آورد اما در زمينه مصرف موسيقي پاپ و يا ساير علاقمندي جوانان به اين موفقيت دست نيافته و به صورتي جوانان را رها كرده است. كه از مجاري ديگر اين نوع موسيقيها را بشنود. همچنين پژوهشگر در پايان طبق يافتههاي تحقيقش به موضوع كپي رايت اشاره ميكند مبني براينكه اكثر افراد فايلهاي موسيقي مورد مصرف را از دوستان خود امانت ميگيرند و احتمالا كپي ميكنند. كه اين امر تبليغات هنري و موسيقايي صدا و سيما را براي معرفي و شناساندن آثار هنري ضروري ميسازد.
2-3 جمع بندي
در صفحات گذشته به مرور چندين اثر تحقيقي ارزشمند در حوزه دريافت و مصرف موسيقي پرداختيم. با توجه به فضاي فرهنگي جامعه و توجه كميكه معمولا به فاكتور فرهنگي و هنري همچون موسيقي ميشود. اين تحقيقات در نوع خودشان جزء اولينها براي درك مسايل عرصه موسيقي و متعلقات آن براي افراد جامعه به حساب ميآيد. و هر يك از اين تحقيقات به نوعي بخش تاريكي از مسائل مربوط به حوزه دريافت و موسيقي را روشن كرده اند و بيش از همه اهميت و كاركرد اين هنر (موسيقي) را بيش از پيش در رشد و شكوفايي جامعه نشان داده اند. در يك جمع بندي كلي ميتوان تفاوت تحقيق حاضر با پژوهشهاي گذشته را اين گونه بيان كرد كه :
– برخلاف تحقيقات مرسوم گذشته كه دريافت و تجربه مصرف افراد اهل هنر و متخصص مورد تحليل قرار گرفته است. در اين تحقيق دريافت عامه مردم از سن و جنس مختلف كه مخاطبان دست اول و مصرف كننده آثار هنري هستند، مورد تحليل قرار ميگيرد.
-اولين تحقيق علميدر مورد تحليل دريافت مخاطبان موسيقي مازندراني از آثار موسيقايي محلي است.
-درحاليكه تحقيقات گذشته به تحقيق جامعهشناسانه موسيق
