
آن از خود تحرک نشان میدهد و نیز شیوهی نگرش دولت را نسبت به جامعهي بینالمللی، سیاست خارجی میگویند(خوشوفت،145:1375 به نقل از: ابوالحسنی، 6/ 4/1394).
گفتمان2
گفتمان حاصل مطالعه زبان بهعنوان یك پدیده اجتماعی یارویكرد جامعهشناختی به مقوله زبان است ودلالت برآن داردكه متن امری اجتماعی است كه درخلال روابط اجتماعی و نه بیرون ومستقل ازآن تكوین پیدامیكند و در تولید و تغییر و باز تولید ابژههای زندگی اجتماعی سهیم است (فرقانی، 1382: 63). این معناخودمستلزم آن است كه گفتمان دریك رابطه فعال معنیبخش وهویت ساز باواقعیت ونیزبهمثابه كنشهایی كه بهطورمنظم موضوعهایی راكه درباره آنان صحبت میشود،شكل میدهند،نگریسته شود. بااین بیان،یك گفتمان چیزی است كه چیزدیگرراتولیدمیكندونه چیزی كه درخود،ازخودوبرای خودوجودیافته ومیتواندبهگونهای منفك وبریده ازهمه چیزموردتحلیل قرارگیرد. این،رویكردتأسیسی به گفتمان است كه میتوان آنرادیدگاه “میشل فوكو” دانست(تاجیك،1383: 14).
اعتدالگرایی
مشی سیاسی اعتدالی بیش ازهمه درتقابل با مشی افراطی قرار میگیردوبامشیهای اصلاح طلبی ومحافظه کاری روشن اندیش هم پوشانی دارد (اکبری و کشوریان، 1392: 14).گرچه برخی صاحبنظران بر این باورند که اعتدالگرایی یک گفتمان نیست بلکه یک روش و خط مشی در عرصه سیاسی است (غلامرضا کاشی، 1392: 18) اما به نظر میرسد این روزها اعتدال در محدوده وسیعی از زبان کاربردی توسط دولت، رسانهها و مردم به صورت گفتاری و نوشتاری به کار میرود. همچنین مردم از آن برای برقرارکردن ارتباط میان اندیشههاوباورهای ابیان احساسات به طور تعاملی و با کنش متقابل با یکدیگر بهره میگیرند.از این رو، اعتدالگرایی مطرح شده از سوی دولت یازدهم هر سه بعد اصلی یک گفتمان را دارد که اگر به باور برخی تحلیلگران هنوز نتوانسته است جایگاه خود را بیابد اما به زودی خود را در قالب گفتمان اعتدالگرایی نشان میدهد.
گفتمان اعتدالگرایی3
اعتدالگرایی به عنوان یک مشی و روش سیاسی یکی از خرده گفتمانهای کلان از گفتمان اسلامگرایی است که طی سالهای پس از انقلاب نیز به عنوان بخشی از ویژگیهای گفتمان اسلامیوجود داشت. با این همه، به دنبال روی کار آمدن دولت یازدهم و پررنگ کردن این مشی سیاسی به نظر میرسد به دلیل بکارگیری وسیع اعتدال در زبان کاربردی دولت،رسانههاومردم به صورت گفتاری و نوشتاری و همچنین بهره گیری از آن برای برقرارکردن ارتباط میان اندیشهها و باورهای ابیان احساسات به طورتعاملی وباکنش متقابل بایکدیگر کم کم هر سه بعد اصلی یک گفتمان را خواهد یافت و به زودی خودرادرقالب گفتمان اعتدالگرایی نشان میدهد.( مهيمني، 1392: 14) .
1-8-روش تحقیق:
روش پژوهش در این پایان نامه، توصیفی-تحلیلی میباشد. بهمنظور دست يافتن به اهداف مطالعاتي و ارائه پاسخي مناسب براي سؤالات مطرحشده در این پایاننامه، تحقيق حاضر و همچنین گردآوری دادهها بر اساس روش کتابخانهای و بهرهبرداری از منابع مکتوب فارسی، لاتین، معتبر و روزآمد انجام شده است.
1-9- محدودیت تحقیق
1- مطالب علمیو مستند بهسختی یافت شده است. مطالب موجود بیشتر بهصورت اینترنتی بوده که گزینش در بین آنها و یافتن مطالبی قابل استناد دشوار بوده است.
2- پیشینهی پژوهش بسیار کم بوده است.
1-10- پیشینه تحقیق
در زمینهی ادبیات مربوط به موضوع پیشرو، با توجه به روز بودن موضوع، پژوهشها اندك است كه از آن جمله مي توان به پژوهشهاي ذيل به عنوان آثار مرتبط اشاره نمود:
-محمودسریعالقلم (1392)، در مقالهای تحت عنوان «اعتدال، استراتژی یا ایدئولوژی»، به ضرورت تعریف، شناخت و اندیشیدن اعتدالگرایی در شرایط فعلی میپردازد. و میگوید مهمترین وجه اعتدال، تقابل آن با افراطیگری و رادیکالیسم است. و سپس اشاره مینماید که عملکرد تاریخی ما در عرصهی سیاست، خارج از تنوع و مدارهای اقتدارگرایی نبوده است. آنگاه در ادامه اذعان میکند که کارآمدی به عنوان کانون اقتصادی و اعتدالگرایی به مثابه مشرب فکری و روشی دو استوانه عقلانیت در کشورداری هستند. با این توضیحات، مقالهی ایشان بخش ناچیزی از پژوهش پیشرو را در بر میگیرد.
-علیرضا رضایی و قاسم ترابی (1392)،در مقالهای تحت عنوان «سیاست خارجی دولت حسن روحانی، تعامل سازنده در چارچوب دولت توسعهگرا» به این مطلب میپردازند که سیاست خارجی این دولت به دنبال آن است که از طریق تشنجزدایی، اعتمادسازی، دوری از امنیتی شدن، بهبود چهره و پرستیژ ایران، دیپلماسی فعال و روابط با سایر کشورها و سازمانهای بینالمللی، زمینه را برای رشد و توسعه اقتصادی کشور در اسناد بالادستی مهیا سازد. با این وصف، پژوهش کنونی علاوه بر مطلب مذکور زوایای روشنتری را پیشروی خواننده قرار میدهد که در جای خود قابل بحث است.
-غلامرضا سالاری میری (1393)،در پایاننامهی خود تحت عنوان «بررسی مقایسهای دیپلماسی هستهای دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد و حسن روحانی تا پایان سال 1392 »، به این مطلب میپردازد که الگوی رفتاری حاکم بر سیاست خارجی دولت محمود احمدینژاد در حوزهی دیپلماسی هستهای، مبتنی بر انطباق تهاجمیاست. در این الگو محیط در جهت خواست بازیگر تغییر میکند که این الگوی رفتاری بیش از آنکه تابع قدرت و امکانات ایران و شرایط بینالمللی باشد، تابع ویژگیهای شخصیتی و روانی رئیسجمهور و ناشی از آرزوها وآرمانهای خود اوست. و همچنین الگوی رفتاری حاکم بر سیاست خارجی دولت حسن روحانی براساس تعامل سازنده با جهان کنونی است که این رویکرد دستاورد خرد جمعی، کارشناسانه، مبتنی بر تصمیم گروهی، درک مشکلات فعلی، براساس واقعیت و به دنبال بهدست آوردن حداکثر منافع از فرصتهای کنونی میباشد. یافتههای پژوهش بیانگر، کاهش شدید روابط دیپلماتیک و تصویب تحریمهای اقتصادی در دورهی احمدینژاد و بهبودی روابط با اروپا و مذاکره با آمریکا در دوره روحانی، به دنبال سیاستهای اعمالشده از سوی طرفین در خصوص دیپلماسی هستهای میباشد. با این حال، پایان مذکور تنها به دیپلماسی هستهای روحانی پرداخته ولی پایان نامه پیشرو دیگر جنبههای سیاست خارجی دولت یازدهم را مورد بررسی قرار میدهد.
-پروین امینی (1393). در مقالهای تحت عنوان «نگاهی به مبانی نظری دولت یازدهم؛ پیرامون چیستی و کیستی دولت تدبیر و امید»، به این مطلب میپردازد که نشانههایی از قرابت نظری دولت سازندگی و اصلاحات با دولت تدبیر و امید وجود دارد. همینطور کانون دغدغهی دولت یازدهم را توسعهگرایی میداند و میگوید که دولت روحانی مانند دو دولت سازندگی و اصلاحات به معنای خاص کلمه دولتی توسعه گراست. اما با این وجود به چگونگی اعمال سیاست خارجی دولت تدبیر وامید توجهی نداشته که این مشکل را پایان نامهی پیشرو مرتفع مینماید.
-پژوهشکده مطالعات روابط بین الملل (23/5/1392). در مقالهی کوتاهی تحت عنوان «تحلیل و ارزیابی گفتمان سیاست خارجی دولت یازدهم (اعتدال و تعامل مؤثر و سازنده)»، بر اساس گفتههای محمد جواد ظریف به این موارد میپردازد: تاکید بر پرهیز از اعمال سیاست سلیقه ای در سیاست خارجی، گفتمان اعتدالی و مشی سیاست خارجی، اولویت منافع ملیدر برنامه پیشنهادی ظریف اولویت با منافع ملی است، سیاست خارجی، ابزار امنیت ملی است. این مقاله نیز برخی زوایای پایان نامه را در بر میگیرد.
– سید جلال دهقانی فیروزآبادی(1389) در کتاب خود تحت عنوان «سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران»، در دو بخش و نه فصل به سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران میپردازد. ایشان در فصل اول، رویکردهای نظری به سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران را مورد بررسی قرار میدهد؛ در فصل دوم، منابع سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران را مورد کنکاش قرار میدهد؛ در فصل سوم، اصول، منافع، اهداف و راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران را مورد مطالعه قرار میدهد؛ در فصل چهارم، گفتمانهای سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران را شرح میدهد که این فصل بسیار مورد نظر نگارنده است و بیشتر هم مورد استفاده قرار گرفته است؛ در فصل پنجم، ساختار تصمیمگیری سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران اشاره دارد و سرانجام در فصل آخر یعنی فصل نهم به دوران اصلاحات میپردازد.
1-11- ساماندهی تحقیق
این پژوهش شامل چهار فصل به شرح زیر بدین قرار است:
در فصل اول، به کلیات پژوهش میپردازد؛
در فصل دوم، چارچوب نظری پژوهش تحت عنوان توازن واقعگرایی و آرمانگرایی را مورد بررسی قرار میدهد؛
در فصل سوم، موضوع گفتمان، نقش و کارکرد آن در سیاست خارجی را مورد مطالعه قرار میدهد و
در فصل چهارم، موضوع گفتمان اعتدالگرایی و سیاست خارجی جمهوری اسلامیایران را مورد واکاوی قرار میدهد.
و سرانجام به نتیجهگیری مورد نظر میپردازد.
چارچوب نظری
توازن واقعگرایی و آرمانگرایی
2-1-مقدمه
در این فصل، چارچوب نظری پایان نامه تحت عنوان توازن واقعگرایی و آرمانگرایی، مورد بررسی قرار میگیرد. در این راستا، نخست، مباحث واقعگرایی و سپس آرمانگرایی، مورد مطالعه قرار گرفته، در مرحله بعدی، مکتب انگلیسی در روابط بین الملل که بمثابه راهی میانه بین دو تئوری واقعگرایی و آرمانگرایی محسوب میگردد، مورد کنکاش قرار گرفته، سپس مسأله اعتدال و تدوین استراتژی در عرصهی سیاست بینالملل، گفتمان اعتدال گرایی در یک نگاه کلان و موضوع بسیار مهم توازن واقعگرایی و آرمانگرایی، مورد ارزیابی قرار گرفته و سرانجام به جمعبندی فصل بسنده میشود.
2-1-1-واقعگرایی
واقعگرایی که گاه به صورت مکتب اندیشه سیاست قدرت از آن یاد میشود، برای مدت طولانی به عنوان پارادایم حاکم در مطالعه سیاست بین الملل مورد توجه قرار گرفته است. واقعگرایی در شکل کلاسیک آن در اثر توسیدید یعنی «جنگهای پلوپونزی» در بیست و هفت قرن پیش منعکس شده است اما واقعگرایی به صورت یک رویکرد نظری برای تجزیه و تحلیل سیاست بین الملل از اواخر دهه1930م. و اوایل دهه1940م. وارد عرصه مطالعه روابط بین الملل شد (Smith, 2009, p.167). اعتقاد به اینکه نظریه واحدی درباره رئالیسم وجود دارد از سوی نویسندگانی مورد انتقاد قرار گرفته است که هم به این سنت علاقهمند هستند و هم منتقد آن میباشند. به عقیده برخی از منتقدان برجسته رئالیسم، «سنت واحدی از رئالیسم سیاسی وجود ندارد، بلکه بیشتر مجموعهای از تنشها، تناقضها، شانه خالی کردنها و تحلیلها وجود دارد که در بستر تاریخی شکل گرفتهاند (Katzenstein&keohane, 1998, p.54).
همه رئالیستها به رغم طبقهبندیهای متعدد در سه موضوع محوری با هم مشترکاند: دولتگرایی، بقا و خودیاری(Schmidt, 2002, pp.3-22). و این سه موضوع زیربنای نحله رئالیسم محسوب میشود.
الف. دولتگرایی
دولتگرایی هسته مرکزی رئالیسم بوده و شامل دو ادعا میباشد. نخست، دولت مهمترین بازیگر است و بقیه بازیگران در جهان سیاست از اهمیت کمتری برخوردارند. دوم، «حاکمیت» دولت وجود یک جامعه مستقل سیاسی را مشخص ساخته که از اقتدار حقوقی بر سرزمین خود برخوردار است. رئالیستها ادعا میکنند که دولتها در شرایط هرج و مرج با دیگر دولتها برای امنیت، بازارها، کسب نفوذ و… به رقابت میپردازند (Gilpin, 1986, pp.8-14). ماهیت این رقابت اغلب در قالب بازی با حاصل جمع صفر تفسیر میشود. به طور کلی واقعگرایان دولت را به بازیگر اصلی صحنه سیاست بین الملل تلقی میکنند، سایر بازیگران مانند شرکتهای چند ملیتی و به طور کلی سازمانهای غیر حکومتی، در چارچوب روابط میان دولتها عمل میکنند (Richard, 2009, p.675).
ب. بقا
هدف اولیه همه دولتها بقاست، این برترین نفع ملی است که همه رهبران سیاسی باید به آن احترام بگذارند. تمامی اهداف دیگر، مانند توسعه اقتصادی در درجه دوم قرار دارند. دولتمردان برای آنکه امنیت کشور خود را حفظ کنند باید اصول اخلاقی سیاست را مورد توجه قرار دهند. این اصول اقدامات را براساس بازده آن مورد ارزیابی قرار میدهد تا اینکه بخواهد قضاوت کند که آیا عمل یک فرد درست میباشد ی
