
به حاكميت
يكي از نتايج اجراي عدالت توسط زمامداران، مشاركت مردم در امور مربوط حاكميت ميباشد، حضرت مردم را سرمایه وپشتوانه کشور و مدافع آن به وقت بحران ميداند و بر توجه دائمی بر ادای حقوق عامّه وجلب رضایت آنها تأکید فرموده است، چنانچه در اين رابطه ميفرمايد: «وتَبَحجِکَ باستفاضه العدل فیهم متعهداً فضل قوتهم بِما ذخرت عندهم من اجماعک وَالثِّقَةَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِمْ، فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الاْمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِيهِ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ طَيِّبَةً أَنْفُسُهُمْ بِهِ، فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَمَّلْتَهُ: تو از گسترش عدل در میان مردم خوشحال خواهی شد و به قوت و قدرت آنان تکیهخواهی کرد با آنچه نزد مردم اندوختهاى، و اطمينانى كه به اجراى عدالت از سوى تو يافتهاند، و مدارايى كه از تو ديدهاند، مىتوانى به نيروى سرشار تودهها اعتماد كنى چه بسا كه پس از نيكى و اعتماد به آنها كارهايى پيش آيد كه وقتى به آنان واگذار كنى، با طيب خاطر و علاقهمندى و خوشحالى انجام دهند؛ زیرا عمران و آبادی قدرت تحمل مردم را افزایش میدهد.» (نهجالبلاغه، نامه53، ص436)
حكومت زماني سامان مييابد كه تكيه گاهش تودههاي مردم آن كشور باشد در غير اين صورت هميشه تنشها و ناآرامي و شورش در گوشهاي از كشور حكم فرما خواهد بود؛ شورشهايي كه سركوب كردن آن نفرت بيشتري براي حكومت به بار ميآورد و اگر مانند بعضي از حكومتها، تكيهگاه آن حكومتهاي بيگانه باشد، مصيبت آن افزون خواهد شد. (مكارم شيرازي، ناصر، 1387ش: ج11،34)
طبيعي است كه در صورت اجراي عدالت توسط زمامداران ميل و رغبت مردم براي همكاري با دولت افزايش مييابد ولي در صورت رواج ظلم و بيعدالتي، مردم رغبتي به همكاري با آن حكومت ندارند، چنانچه امام علي عليهالسلام مي فرمايد: «إنّ الزّهد في ولاية الظّالم، بقدر الرّغبة في ولاية العادل: بىرغبتي در حكومت ظالم به اندازه رغبت است در حكومت عادل.» (تميمي آمدي،1410ق: 223)
امام علي عليه السلام در نامه 53 نهجالبلاغه عدالت را عامل اعتماد مردم به حاكميّت ميداند و در اين رابطه ميفرمايد: «… خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ وَ لاَ يَثْقُلَنَّ عَلَيْكَ شَيْءٌ خَفَّفْتَ بِهِ اَلْمَئُونَةَ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ ذُخْرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْكَ فِي عِمَارَةِ بِلاَدِكَ وَ تَزْيِينِ وِلاَيَتِكَ مَعَ اِسْتِجْلاَبِكَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ وتَبَحجِکَ باستفاضه العدل فیهممُعْتَمِداً فَضْلَ قُوَّتِهِمْ بِمَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِكَ لَهُمْ وَ اَلثِّقَةَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِمْفَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ اَلْأُمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِيهِ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدُ اِحْتَمَلُوهُ طَيِّبَةً أَنْفُسُهُمْ بِهِ: … به اندازهاى كه اميد به اصلاح كار را در ايشان برانگيزد، از ماليات تخفيف بده، و نبايد اين تخفيف بر تو گران و سنگين بيايد، زيرا اين تخفيف تو نوعى اندوخته است كه با آبادانى شهرها و آراستگى وضع حكومت، به تو باز خواهد گشت و نيز ستايش آنان را نسبت به تو برمىانگيزد و تو از گسترش عدل در میان مردم خوشحال خواهی شد، و به قوت و قدرت آنان تکیهخواهی کرد،با آنچه نزد مردم اندوختهاى، و اطمينانى كه به اجراى عدالت از سوى تو يافتهاند، و مدارايى كه از تو ديدهاند، مىتوانى به نيروى سرشار تودهها اعتماد كنى چه بسا كه پس از نيكى و اعتماد به آنها كارهايى پيش آيد كه وقتى به آنان واگذار كنى، با طيب خاطر و علاقهمندى و خوشحالى انجام دهند.»
امام عليهالسلام به جنبه مصلحتى كه در اعتماد به افزايش توانمندى مردم از طريق رفاه و آسايش ايشان و اطمينان آنها به برخوردارى از عدالت وى، وجود دارد، با اين عبارت خود توجّه داده است: “فربما حدث . . . انفسهم به” . و در حقيقت سخن امام عليهالسلام چنين است: ماليات را از آنها سبك بگير به خاطر آن كه افزايش توان آنها را تأمين كردهاى، زيرا اين لازمه آن رويدادهاى احتمالى است كه براى آنها پيش مىآيد، بنابر اين اگر با آنها مدارا كنى با طيب خاطر مىپذيرند. (بحراني، 1362ش: ج5، 170)
تخفيف در گرفتن ماليات از مردم كه از مصاديق عدالت محسوب ميگردد، نوعي حمايت از آنان مخصوصا در سختيها و مشكلات طاقت فرسا ميباشد كه از يك سوسبب راحتي و آسايش خاطر آنها ميشود و از سوي ديگر سبب اعتماد و اطمينان آنان بر حاكميت ميشود كه آن نيز خود مايهي آرامش خاطر حاكم و زمامدار جامعه مي باشد.
علاوه براين زمامداران به واسطه اجراي عدالت، ميتوانند دلهاي مردم را به خود جلب كنند و به اين وسيله اعتماد آنان را به خود افزايش دهند، چنانچه امام على عليهالسلام در ضمن نامهاى به يكى از كارگزارانش مي فرمايد: «سأخبرك عن القوم: هم بين مقيم لرغبة يرجوها، أو خائف من عقوبة يخشاها، فأرغب راغبهم بالعدل عليه و الاحسان اليه، و احلل عقدة الخوف عن قلوبهم! … : از اين قوم تو را آگاه مىكنم: بعضى از آنان به اميد رسيدن به خيرى مقيم شدهاند، و بعضى براى ترس از عقوبتى كه از آن بيمناكند، پس آنرا كه اميدوار است با عدل و احسان كردن جلب كن، و عقده ترس را از دلهاى آنان كه مىترسند بگشا …» (مجلسي، 1403ق: ج32، 400)
24-2-3. عزّت مندي
از ديگر اثرات اجراي عدالت توسط زمامداران، ايجاد عزّت و بزرگواري در ميان مردم است، چنانچه امام علي عليه السلام در اين رابطه مي فرمايد: «من عدل في سلطانه، و بذل إحسانه، أعلى اللَّه شأنه، و أعزّ أعوانه؛ هر كس در حكومت خويش عدالت را اجرا كند، و نيكى كردن را پيش گيرد، خداوند شأن او را بالا مىبرد، و به يارانش عزّت مىبخشد.» (تميمي آمدي، 1410ق: 247)
امام علي عليه السلام در خطبه 216 نهجالبلاغه نيز بر پایی حق را كه از مصاديق اجراي عدالت ميباشد، عامل عزت مندی ميداند و مي فرمايد: «فَإِذَا أَدَّتْ الرَّعِيَّةُ إِلَى الْوَالِي حَقَّهُ وَ أَدَّى الْوَالِي إِلَيْهَا حَقَّهَا عَزَّ الْحَقُّ بَيْنَهُمْ وَ قَامَتْ مَنَاهِجُ الدِّينِ وَ اعْتَدَلَتْ مَعَالِمُ الْعَدْلِ وَ جَرَتْ عَلَى أَذْلَالِهَا السُّنَنُ فَصَلَحَ بِذَلِكَ الزَّمَانُ وَ طُمِعَ فِي بَقَاءِ الدَّوْلَةِ وَ يَئِسَتْ مَطَامِعُ الْأَعْدَاءِ: پس چون رعيت حق والي را گزارد و والي حق رعيت را به جاي آرد، حق ميان آنانبزرگ مقدار شود و راههاي دين پديدار و نشانههاي عدالت برجا و سنت چنانکه بايداجرا، پس کار زمانه اصلاح گردد و طمع در پايداري دولت پيوسته و چشم آز دشمنانبسته؛ و اگر رعيت بر والي چيره شود يا والي بر رعيت ستم کند، اختلاف کلمه پديدارگردد و نشانههاي جور آشکار و تبهکاري در دين بسيار، راه گشاده سنت را رها کنند.» (نهجالبلاغه، خطبه216، ص333)
طبق اين فرمايش امام عليهالسلام، اگر زمامدار جامعهاي عدالت را اجرا نمايد، در اين صورت حقوق متقابل زمامدار و رعيت رعايت شده، و اين امر سبب عزت و سربلندي دين و مردم قرار ميگيرد.
فصل چهارم: آثار اجتماعي عدالت اقتصادي
