
به ليه زن ديگر يعقوب دارد.
1-5-3روت
روت، زني از اهالي موآب است که با يک اسرائيلي ازدواج ميکند. پس از مرگ شوهرش وفاداري مخصوصي به مادر شوهرش و پايبندي عميقي نسبت به خداي بني اسرائيل از خود نشان ميدهد. کتاب روت، يکي از کتب متن عبري، که گويا توسط زني نوشته شده است، نشان ميدهد که برکت شامل حال بيگانه اي غيراسرائيلي شد که به سوي خدا بني اسرائيل ميآيد و جز قوم امين او ميگردد.
2-جايگاه زن در جامعه
بر اساس متن عبري زنان در نقشهاي مختلف ميتوانند در جامعه حضور يابند. آنان جهت رفع حوائج خانواده ميتوانند با انجام اموري هم چون کشاورزي، باغداري، چوپاني و يا انواع کارهاي هنري و دستي و فروختن آنها مايحتاج خود و خانواده را تامين کنند. اما ديدگاه متن عبري نسبت به مشارکت اجتماعي زن حتي فراتر از اين بوده و از حضور زنان در نقشهاي برجستهي اجتماعي هم چون زمامداري و نبوت نيز دعوت به عمل ميآورد. در متن عبري از زنان صالحهي بسياري ياد ميشود که يا عهدهدار زمامداري و حکم راني بر جامعه بودهاند و يا به عنوان نبيه به ايفاي نقش ميپرداختند. از اين قشر به صورت مشخص نام برده ميشود ونسب خانوادگي، محل تولد، وفات و اقوال مشهور آنها ذکر ميگردد.
در مقابل به حضور افرادي هم چون جادوگران و زنان فاسد و فاحشه نيز اشاره مي شود که از طريق جادو، فحشا و روسپي گري امرار معاش ميکردند. بسياري از زنان موآبي و مديني در کنار راهها هم به خريد و فروش کالا و هم به عمل روسپي گري ميپرداختند. از اين گروه يعني جادوگران و رمالان و فاحشهها که البته تعداد آنان نيز کم نبوده و چه در ميان قوم بني اسرائيل و چه در بين اقوام غير يهودي بسيار پراکنده بودهاند نام و نشاني از آنها ذکر نميشود. متن با صراحت و بيپرده از ماجراها و روايات مختلف از روابط چنين زناني سخن ميگويد، که نمونه آن را مي توان در يوشع 215 ، هوشع 216 ، فصل 11 داوران و اول پادشاهان 217 مشاهده نمود. بخش پيش رو به بررسي نقش ها و پايگاههاي اجتماعي زن در متن مقدس عبري خواهد پرداخت.
2-1 زنان در نقش نبيه
در کتاب مقدس عبري به نبوت زنان اشاره اي صريح شده است. البته معنا و مفهوم نبوت در اين کتاب با آنچه که در فرهنگ اسلامي مطرح مي شود متفاوت است که همين مسئله تبيين اين مفهوم را اجتناب ناپذير مي نمايد.
2-1-1 تبيين مفهوم نبوت
نبوت در فرهنگ يهودي عبارت است از پيشگويي و بيان وقايعي از آينده در قالب انذار و يا بشارت هم چنين داوري در ميان قوم که حاصل حلول و الهامي از سوي روح خدا است. اين حالت اختصاصي به جنس خاصي ندارد و با استناد به آيات متن عبري زنان و مردان هر دو شايستگي دريافت روح خدا را دارند. همانگونه که در کتاب يوئيل 218 که در توصيف روز خدا ميباشد آمده است:
“بعد از آن روح خود را بر همهي مردم خواهم ريخت . پسران و دختران شما نبوت خواهند کرد.. در آن روز حتي بر غلامان و کنيزان شما هم روح خود را خواهم ريخت”.
در قسمتهاي مختلف متن عبري نيز از زنان نبيهاي اسم برده ميشود که چه در مسند داوري و چه زمامداري به ايفاي نقش ميپرداختند که اين گوياي عدم تاثير جنسيت در نبوت از نظر متن مقدس عبري ميباشد. در تلمود هفت نفر به زنان نبيه معروفند که عبارتند از :
سارا همسر ابراهيم219، مريم خواهر موسي220 ، دبوره 221 ، حنا مادر سموئيل، اوي گائيل همسر داوود، حلده زن شلوم222 و استر ملکه خشايار شاه ايراني .
هم چنين در متن عبري صراحتاً به سخن گفتن فرشتهي خدا با برخي زنان هم چون هاجر، ربکا و مادر سامسون، از داوران بني اسرائيل، اشاره شده است. آنان زنان دل شکستهاي بودند که با خداوند نجوا کرده و خدا نيز پاسخ خود را از طريق فرشتهي خدا که اغلب در قالب جسماني يک مرد ظاهر ميشد، براي آنها فرستاده و آنان را از آشفتگي ميرهاند.
2-1-2 نمونه اي از زنان نبييه
2-1-2-1 سارا همسر ابراهيم
ابراهيم در متن عبري پدر يهوديان و در قرآن نيز پدر مسلمانان خوانده شده است .
“خدا به او فرمود: من اين پيمان را با تو ميبندم، من به تو قول ميدهم که تو پدر قومهاي زيادي خواهي شد”.223
او که تا پيش از اين پيمان “ابرام” نام داشت بعد از آن “ابراهيم” ناميده ميشود که به معناي “پدر قوم هاي بسيار” است.
ابراهيم نخستين پاترياک و يا بزرگ خاندان و همسرش ساراي اولين ماتريارک يا رئيسهي خاندان ذکر شده در متن عبري ميباشند. “ساراي در نزد شوهر خود بسيار عزيز و محترم بود هر چند که فرزندي نداشت، براي همين کنيز خود هاجر را به ابرام بخشيد تا براي او فرزندي بياورد”224.
زمانيکه هاجر از بارداري خويش مطمئن ميشود مغرور شده و به ساراي فخر فروشي ميکند. اما با نفوذي که ساراي در شوهر خود داشت، ابراهيم مجبور ميشود تا هاجر را از خود براند؛ سفر پيدايش آيات 4 تا 6 به اين موضوع اختصاص دارد.
در واقع اين آيات نشانگر جايگاه و ارزش والاي ساراي در نظر ابرام بود. ساراي هر چند فرزندي نداشت و از امتياز بسيار خاص مادري محروم بود اما اين مسئله تغييري در نگرش ابرام نسبت به او بوجود نياورد، تا آنجا که بنا به خواست او ابرام مجبور شد تا هاجر و فرزند خويش را رها کند.
در ادامه داستان، خداوند با ابرام پيمان بسته و از آن بعد به نام او ابراهيم ميشود. سپس خدا به ابراهيم فرمود: ” بعد از اين نبايد زن خود را ” ساراي” صدا کني از اين به بعد اسم او ” سارا” خواهد بود . من او را برکت ميدهم و به وسيلهي او پسري به تو خواهم داد… و او مادر قومهاي بسياري خواهد شد…”. 225
فصل 23 سفر پيدايش نيز به فوت سارا اختصاص دارد که نشانگر اهميت موقعيت و مقام سارا ميباشد.
بر اساس آيات اين فصل ابراهيم نه تنها پس از مرگ سارا ، ماتم گرفت و اندوهگين شد بلکه حاضر نبود که او را در محلي معمولي دفن نمايد، پس از مردمان ساکن در سرزمين حبرون يعني حتيان خواست که بهترين و مناسبترين محل براي خاک سپاري همسرش را به او بفروشند .
داستان زندگي سارا يکي از بزرگترين زنان کتاب مقدس عبري، نمونهاي از زندگي يک زن صالح و نامدار ميباشد که به عنوان الگويي برتر ارائه گرديده است.
2-1-2-2 مريم خواهر موسي
سفر خروج از جمله کتبي است که در آن به تولد، نسب نامه و زندگي حضرت موسي اشاره ميشود. در فصل 2 اين کتاب ماجراي تولد موسي مطرح ميشود که در آن از نام سه زن ياد ميشود که عبارتند از مادر موسي، خواهر موسي و خواهر فرعون. نقش اين زنان در نجات يکي از بزرگترين مردان تاريخ انکار ناپذير و ستودني است.
به دليل جو سياسي و فشار فرعون بر عبرانيان، نوزادان پسر اين قوم در بدو تولد محکوم به مرگ بودند اما يوکابد، مادر موسي، که هم چون شوهرش از طايفهي لاوي بود، با زيرکي هر چه تمام نوزاد خود را مدت سه ماه پنهان ميکند. اما چون نتوانست بيشتر او را پنهان کند سبدي مهيا کرده و نوزاد خود را در آن گذاشته و به نيل ميسپارد. از اين جا به بعد خواهر موسي، مريم ،در ادامهي حيات و زنده ماندن او نقش اساسي بازي ميکند. او با دلسوزي و عاطفه هر چه تمام “کمي دورتر ايستاده بود تا ببيند چه اتفاقي براي بچه ميافتد”226. هم چنين او با کياست و زيرکي هر چه تمام زني را که در واقع همان يوکابد، مادر موسي ميباشد به عنوان دايه معرفي ميکند، بدون آنکه نسبت اين فرد با کودک را آشکار کند. در واقع اين خواهر موسي است که مادر و فرزند را دوباره به هم ميرساند و با پنهان کاري خويش باعث زنده ماندن موسي و نجات قوم خويش ميشود.
خواهر فرعون نيز علي رغم دستور حکومت، با رقت قلب بسيار، گرچه ميدانست که کودک از آب گرفته “بچهي يکي از عبرانيان است”227 او را نزد خود نگه ميدارد. بعلاوه زمانيکه خواهر موسي پيشنهاد آوردن دايهاي را ميکند، بدون هر گونه کنجکاوي و سوء ظني با آن موافقت کرده و حتي براي مادر موسي بخاطر شيردادن به او، مزدي نيز مقرر مينمايد.
” (يوکابد) بعدها وقتي که بچه به قدر کافي بزرگ ميشود، او را نزد دختر فرعون آورد، دختر فرعون او را به پسري خود قبول کرد و گفت .. اسم او را موسي ميگذارم.”
در فصل 15 آيه 20 سفر خروج مريم، نبيه خوانده ميشود و هنگام خروج قوم از مصر رهبري قوم را به همراه موسي و هارون به عهده داشت. او با غرق شدن سپاه فرعون سرود شکرانه خواند که يکي از قديميترين سرود آزادي زنان به حساب ميآيد.228
در کتاب اعداد فصل 12 با عنوان مخالفت مريم و هارون با موسي، ديگر بار مريم به عنوان زني با نفوذ و صاحب نظر جلوه مينمايد. او که به خاطر ازدواج موسي با زني حبشي(غير عبراني) و نوع رابطهي خاص خداوند با وي اعتراض ميکند، مخاطب خداوند قرار ميگيرد.
“خداوند به موسي ،هارون ومريم فرمود که هر سه نفرشان فوراً در خيمه عبادت حاضر شوند. پس هر سه نفر آنها به حضور خداوند رفتند… خداوند فرمود: حرف مرا بشنويد، وقتي بخواهم با يک نبي حرف بزنم با او در رويا و خواب صحبت ميکنم. ولي هنگامي که با موسي، خدمتگزار خود سخن ميگويم متفاوت است. زيرا من او را مسئول همهي قوم خود، اسرائيل کردهام ” 229
اين آيات بيانگر آن است که مريم هم چون هارون قدرت نبوت داشت و خداوند با او سخن ميگفت . اما نوع نبوت وي با موسي متفاوت بود و اين مسئله مختص به مريم نبوده بلکه نبوت موسي با تمامي داوران اسرائيل متفاوت بوده است که اين مسئله مورد اعتراض مريم قرار ميگيرد و ميگويد:
“آيا خداوند تنها به وسيلهي موسي سخن گفته است ؟ آيا به وسيلهي ما هم سخن نگفته است ؟”
اين سخن ، خشم خداوند را بر انگيخت و او به بيماري جذام سفيد مبتلا شد.
در سفر اعداد 230 نيز به ماجراي فوت مريم اشاره مي شود و ديگر در تورات نشاني از او نيست .
2-1-2-3 دبوره
کتاب داوران از جمله کتبي است که در آن اسامي انبياي بني اسرائيل و نقش آنان در جامعهي منحرف بني اسرائيل را بازگو ميکند.
“بعد از وفات ايهود، مردم اسرائيل باز کارهايي کردند که در نظر خداوند زشت بود. پس خداوند آنها را به دست “يابين” پادشاه کنعان … مغلوب ساخت… سپس قوم اسرائيل با زاري از خداوند کمک خواستند” 231
پس نبيهاي به نام دبوره به داوري قوم اسرائيل برگزيده شد.
” او زير درخت خرماي دبوره .. مينشست و مردم اسرائيل براي حل و فصل دعواي خود پيش او ميآمدند”232.
ابعاد شخصيت دبوره در کتاب مقدس عبري از جهات مختلف قابل بررسي است. اين بانوي بزرگ نه تنها به لحاظ عقلاني و تدبر در امور سياسي و اجتماعي از زنان شاخص و با نفوذ دوران خود بود بلکه به لحاظ معنوي نيز صاحب جايگاه والايي بود که ميتواند به عنوان الگويي از يک زن ديندار و خدا ترس معرفي گردد.
دبوره هم مقام نبوت داشت و هم داوري ميکرد. او يکي از هفت زن نبيه مذکور در تلمود است وي همسر فردي به نام لفيدوت از داوران بني اسرائيل بود که هم چون دبوره مقام نبوت نداشت. با حکمت و رهبري دبوره قوم اسرائيل توانستند بر سيسرا فرمانده ارتش يابين (پادشاه کنعان) مسلط شده و او را شکست دهند .
فصل 6 آيات 6و 7 داوران بيانگر شجاعت، مديريت و نقش تاثير گذار اين زن بزرگ ميباشد.
همانگونه که در داوران 233 آمده است دبوره 40 سال رهبري قوم خود را بر عهده داشت و در اين مدت قوم در آرامش و امنيت کامل به سر مي بردند.
2-1-2-4 حنا
کتاب اول سموئيل، شرح انتقال حکومت داوران به حکومت پادشاهي است. اين دگرگوني ملي بني اسرائيل در اطراف سه نفر دور ميزند، سموئيل بزرگترين و آخرين داور، شائول اولين پادشاه و داوود نبي.
ماجراي تولد و زندگي سموئيل، نقش مادر او حنا را، در پيدايش و تربيت بزرگترين داور بني اسرائيل هويدا ميسازد. آنچنان که در فصل اول آيهي 11 کتاب اول سموئيل مي خوانيم وي در دعا و نجوايي شبانه از خداوند فرزندي طلبيد و با خود نذر کرد که اگر صاحب پسري شود او را وقف خداوند کند .
دعاي حنا بر آورده شد و پسري به دنيا آورد که نام او را سموئيل يعني “از خدا خواسته شده” گذاشت. او به نذر
