
کنند».
رویدادهای سالهای بعد از انقلاب اسلامی، صرفاً هراس ایالات متحده از قدرت احیاگری اسلامی را تشدید کرد. در پایان سال ۱۹۷۹، اشغال دوهفتهای مسجدالحرام در مکه از سوی شورشیان اسلامگرا، عربستان سعودی، ارزشمندترین متحد آمریکا در خاورمیانه را تکان داد. این گروه اسلامگرا، انحصار قدرت سیاسی و اقتصادی در خانواده پادشاهی سعودی را شدیداً مورد انتقاد قرار میدادند. ترور انور سادات ـ رئیسجمهور مصر ـ و حملات خونین علیه نیروها و پایگاههای ایالات متحده در لبنان، کویت، و سایر مناطق جهان در سال ۱۹۸۱ بر نگرانی مقامات ایالات متحده از صدور بنیادگرایی ایرانی افزود.
انقلاب اسلامی در تهران مواضع ایالات متحده در قبال اسلام سیاسی را تحت الشعاع قرار داد. در نتیجه بنا به باور برخی ناظران سیاسی، اسلام انقلابی از نوع ایرانی آن بر بخش زیادی از مباحث جاری در خصوص ظهور اسلام سیاسی سایه میافکند. نتایج یک نظرسنجی نشان داد که پیوند میانس اسلام و ایران در نگاه بیشتر آمریکاییها تا چه اندازه ژرف و عمیق است. زمانیکه از پرسششوندگان پرسیده میشد که اشاره به واژههای «مسلمان» و اسلام چه چیزی را به ذهن متبادر میسازد، دو پاسخ رایج که بیشترین آراء را بهطور مساوی به خود اختصاص دادند، عبارت بودند از «محمد» [ص] و «ایران» تمامی مؤلفههای یادشده جلوههایی جدید از تعارض ژئوپلتیک ـ ژئوکالچر را منعکس میسازد. این امر در قالبهای گفتمانی خود جلوههایی از تضاد و تعارض را منعکس میکند. هانتینگتون نیز فضای شکل گرفته در روابط بازیگران جدید نظام بینالملل را بر اساس قالبهای هویتی ـ هنجاری و نمادین تقسیمبندی و تبیین میکند. وی در این ارتباط نشانههای ژئوکالچریک تأثیرگذار در ساختار نظام بینالملل را در قالب مؤلفههای فرهنگی، ایدئولوژیک و نمادین مورد بررسی قرار میدهد و بر این اعتقاد است که: «نظم جهانی جدید برپایه مؤلفههای تمدنی در حال شکلگیری است. جوامعی که قرابت فرهنگی دارند، با یکدیگر همکاری میکنند … ادعای جهانگرایانه غرب باعث درگیری فزاینده تمدنهای دیگر، بهویژه تمدن اسلامی با غرب میشود. در سطح منطقهای نیز خطوط گسل میان مسلمانان و غیرمسلمانان براساس پیوندهای خویشاوندی شکل گرفته است» در این روند سیاست اسلام با سیاست ایران چنان درهم آمیخت که خیلی از آمریکاییها نمیتوانستند با یک حکومت اسلامگرا که در آن ایالات متحده در نقش شیطان بزرگ ظاهر شده بود، رابطهای را تصور کنند(علیدادی،1390 : 179)
2-2- مفهوم ژئوکالچر
ژئوکالچر يا ژئوپلیتیک فرهنگي، فرآيند پيچيدهاي از تعاملات قدرت، فرهنگ و محيط جغرافيايي است که طي آن فرهنگها همچون ساير پديدههاي نظام اجتماعي همواره در حال شکلگيري، تکامل، آميزش و جابجايي در جريان زمان و در بستر محيط جغرافيايي کره زمين هستند. لذا ساختار ژئوکالچر جهان بيانکننده موزائيکي از نواحي فرهنگي کوچک و بزرگاند که محصول تکامل مکاني ـ فضايي قدرت هستند که در طول و به موازات يکديگر حرکت ميکنند. در قرن بيست و يکم فرايند نظام ژئوکالچر جهان و ساختار آن در راستاي ويژگيهاي نظام ژئوپلیتیک جهاني، چيزي جز تکامل و يا رويارويي ميان دو الگوي متفاوت و متضاد از تعاملات فرهنگي در سطح جهان نيست. «جهان جديد به صورت شبکهاي درآمده که بافت اصلي و تار و پود آن را اطلاعات و نظام ارتباطات الکترونيک تشکيل ميدهد و سرمايهداران براساس تقابل ميان شبکه و فرد حکومت ميکنند و در اين ميان در درون اين شبکه، به استناد يک گروه از نخبگان جهان وطن، ديگران کنترل خود را بر زندگي خويش و محيط اطراف از دست دادهاند و يا به سرعت در حال از دست دادن آن هستند». (آمار و همکاران،1391:186)تحولات شگرف دهه های اخیر در جهان ، یادآوراهمیت مجدد موضوع فرهنگ در روابط میان جوامع و کشورها است.دیر زمانی تصور بر این بود که سیاست به تنهایی می تواند بسیاری از دردهای جامعه بشری را تسکین بخشیده و تشنج ها و نا آرامی های فزاینده زندگی اجتماعی را در عرصه های گوناگون به ثبات و آرامشی مبدل سازد. اما اکنون آشکار گردیده که سیاست به تنهایی و بدون فرهنگ و اقتصاد قادر نیست محیطی شایسته و مطلوبو جهانیعاری از خشونت ودرگیری را برای انسانها فراهم سازد. در واقع سیاست، فرهنگ و اقتصاد همگی اجزا و تاروپود نظام اجتماعی را تشکیل می دهند که پرداختن به هریک بدون در نظر گرفتن تأثیرات متقابل دیگری نتیجه منطقی در بر نداشته و تنها به درک مجرد و غیر واقعی از جهان منجر می گردد (حیدری ،93:1381).
واژه فرهنگ 1 از ریشه لاتینی و در دومعنی متفاوت ،اما نزدیک به هم به کار گرفته شده است . ازیک سو
( Cult) در لغت به معنی کیش و پرستش و آیین آمده که منظور از آن شاید شکل گیری
آیین هایی بوده که یونانیان باستان بمنظور بزرگداشت خدایان خود در معابد برپا می داشتند و از سوی دیگراین واژه ازلغت کاویدن زمین وکشت کار2گرفته شده ومنظور از آن نخستین انقلابی بود که توسط بشر ابتدایی صورت پذیرفت و طی آن انسان دامدار و رمه گردان3سر انجام در مکان یعنی از زمین استقرار یافت و یکجا نشین شد و سپس به تولید محصولات کشاورزی پرداخت و دهکده ها رابه عنوان نخستین خاستگاه انسانی بنیان گذارد (همان،101).
2-2-1- پیدایش و تعریف
ژئوکالچر1 یا ژئوپلیتیک فرهنگی فرایند پیچیده ای از تعاملات قدرت ،فرهنگ ، و محیط جغرافیایی است که طی آن فرهنگها همچون سایر پدیده های نظام اجتماعی همواره در حال شکل گیری ، تکامل ،آمیزش، جابجایی در جریان زمان و در بستر محیط جغرا فیایی کره زمین اند .
به عبارت دیگر ژئو کالچر ترکیبی از فرایند های مکانی – فضایی قدرت فرهنگی میان بازیگران متنوع و
بی شماری است که در لایه های مختلف اجتماعی و درعرصه محیط یکپارچه سیاره زمین به نقش آفرینی پرداخته و در تعامل دائمی با یکدیگر بسر می برند.و بر اثر همین تعامل مداوم است که در هر زمان
چشم انداز فرهنگی ویژه خلق می شود.از این رو ساختار ژئو کالچر جهانی بیانگر موزاییکی از نواحی فرهنگی کوچک و بزرگی است که محصول تعامل های مکانی – قضایی قدرت فرهنگی اند که در طول و موازات یکدیگر حرکت می کنند (دیلمی معزی،2:1387).
همچنین می توان گفت که ژئوکالچر از انطباق قدرت موضوعی فرهنگی با جغرافیا، بوجود می آید. به طور کلی مطالعه رابطه بین فرهنگ با همه عمق و وسعت آن با سیاست و قدرت موضوعی است که می تواند مورد توجه ژئوپلیتیک قرار گیرد، هرچند مدتی است که عبارت ژئوکالچر وارد ادبیات ژئوپلیتیک گردیده است( حافظ نیا، 1385: 106).
2-2-2- نظام ژئوکالچر محلی و جهانی
ژئوکالچردارایماهیتی جهانی استوازحوزه های بیشمار و متداخل فرهنگی و تمدنی تشکیل یافتهکه در تعامل دائمی با یکدیگر بسر می برند.از دیدگاه جغرافیایی این فرایندبا وجود پیچیدهگیهای ذاتی و اشکال گوناگون آن، در عین حال محصول تعاملات مکانی و فضایی قدرت فرهنگی است که در هر لحظه به خلقچشم انداز ویژه ای به روی کرهزمین می انجامد.بر اساساینرهیافت،ژئوکالچرفرایندی است که در یک سوی آن پدیده مکانی با ماهیتی ناحیه ای، مبتنی بر فرهنگهای محلی قرار گرفته و در دیگر سو پدیده های فضایی با ماهیتی جهانی و مبتنی بر جهانی شدن الگو های تمدن غربی. پدیده های فرهنگی بدلیل خصیصه مکانی شان همواره میل به ثبات و پایداری در مقابل نو آوری ها دارند.(دیلمی معزی،3:1387).
در این زمینه می توان به تلاش جوامع سنتی بر حفظ میراث فرهنگی و آداب وسنن پیشینیان و یا تأکید بر نمادهای تاریخی و ادبیات و افسانه های بومی به عنوان بخشی از هویت اجتماعی آنان اشاره کرد. در حالی که الگوهای تمدنی در نقطه مقابل ،به واسطه ماهیت فضایی شان معمولأ در جهت سرعت بخشیدن به تغییرات فرهنگی و زدودن مرزهای قرار دادی و نیز الگو سازی های جدید رفتاری حرکت میکنند اشاعه سریع و گسترده مدل ها ، و سبک های جدید علمی،هنری و فرهنگی از سوی جوامع توسعه یافته به سایر نواحی جهان از جمله نشانه های فرایند های فضایی تمدن است . از این منظر ساختار نظام ژئوکالچر،در راستای ویژگیهای نظام ژئو پلیتیک جهانی، چیزی نیست مگر تقابل یا رو دررویی میان دو الگوی متفاوت و متضاد از تعاملات فرهنگی در یک سطح جهانی ، بر مبنای این نگرش واقع گرایانه شالوده ژئوکالچر جهانی در وهله نخست برپایه ویژگیهای نظام اطلاع رسانی و ارتباطات مدرن تمدن غربی استوار گردید، که ویژگیهایی آن به ترتیب عبارتند از:
1. پوشش فراگیر،بدین مضمون که قابلیت اقناع کلیه افراد بشررا در هر سن وجنس دارد.
2. فرا مکانی بودن، یعنی تعلق به مکان خاصی نیست و بیان های آنها در همه جا جریان دارد.
3. چند حسی است و تمام احساسات ظاهری پنج گانه را در کنار هم به کار میگیرد .
4. از طریق نمایش واقعی اطلاعات آموزه ها را به صورت غیر تخیلی و درسطح انبوه منتشر می سازد.
5. عامه فهم است و برای همه مخاطبین درهر شرایط و با هرخصوصیتی پیام ویژه ای عرضه مینماید .
6. فرا زمانی است و قادر است مجموعه دانش های بشری را در سریع ترین زمان ممکن در دسترس همگان قرار میدهد(دیلمی معزی،3:1387).
2-2-2-1-كاربرد جهاني
در قرن گذشته گرايشات سياسي وفرهنگي در سطح جهان براساس دو ايدئولوژي شرق و غرب تشكيل يافته بود كه در يك طرف آن اتحاد جماهير شوروي با ايدئولوژي ماركسيستي و درطرف ديگر ايالات متحده با ايدئولوژي دنياي آزاد حكمراني مي كردند با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم، تفکر توده ای و پیروی از جنبش های استقلال طلب و ضد امپریالیستی در دنیا رو به گسترش بود به نظرآندره ژودانف4 روشنفكر دولتي شوروي؛ جهان به دو اردوگاه تقسيم شده است، «اردوگاه امپرياليست وضد دموكراتيك» كه توسط ايالات متحده رهبري مي شود و امپراطوري بريتانيا متحد اصلي آنست در مقابل اردوگاه «ضد امپرياليست و دموكراتيك» كه توسط شوروي و «دموكراسي هاي جديد» اروپاي شرقي رهبري مي شود. ( اتوتايل وديگران، 1387، 124)
دو تکه شدن آلمان پس از جنگ جهانی دوم که به عنوان سمبل نزاع دو اندیشه شناخته شد «شبهی در اروپا در گشت و گذار است ـ شبح کمونیسم؛ همه نیروهای اروپای کهن برای تعقیب مقدس این شبه متحد شده اند: پاپ، تزار، مترنیخ و گیزو، رادیکال های فرانسه و پلیس آلمان.» (پانیچ و لیز، 1380، 275)
ايدئولوژي ماركسيستي در سطح جهان با مجموعه اي از نمادهايي همراه بود كه تاثير مرموزي بر طرفداران خود در سراسر جهان داشت كه بيانگر نوعي قبيله گرايي در سطح جهاني بود. در حقیقت اثرات مربوط به کمونیسم حتی در دورترین نقاط و پرت ترین سرزمین ها نیز ملموس بود نمادهايي همچون اتحاديه هاي صنفي (اتحاد پرولتاريا عليه بورژوازي)، مانيفست كمونيست،جنبش هاي آزادي خواهانه و استقلال طلبانه که منجر به مبارزات ملي پرولترهاي كشورهاي مختلف و جنبش هاي بين المللي طبقه كارگر بر علیه استثمار و استعمار می شد، اینها علايق مشترك تمام پرولترها در چهار گوشه زمین بود که حتی در دورترین و پرت ترین نقاط ملموس بود و مستقل از ملت هايي كه درجهان آزاد يا امپرياليست بودند، و به ايجاد پيوندهايي ازجمله انترناسيوناليست كارگران جهان و با شعار «كارگران جهان متحد شويد5» سبب گشته كه با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي ژئوكالچر جهاني ماركسيسم روبه افول گذاشت.
2-2-2-2-كاربرد منطقه ای
براساس نظريه جهان چهارم، مرزبندي ملت ها در زندگي مردم پايدارتر و با معناتر از مرزهاي كشوري هستند وتاريخ نشان داده است هدف گرايش به نظام مدرن كشوري به نوعي برهم زدن مرزبندي طبيعي ميان ملت هاست. به همين ترتيب، جوئل گارئودر كتاب خودبه نام 9 ملت آمريكاي شمالي به سال 1992 مي نويسد، مرزهاي واقعي ملت ها در قاره ها بيشتر به روابط فرهنگي بستگي دارند تا مرزبندي هاي سياسي و برنارد نيچمن جهان چهارم را محلي مي داند كه درآن هزاران ملل روي زمين براي حضور اجباري در مرزهاي يك نظام رسمي كشوري، غالباً با خشونت، مهار شده اند. ( برادن و اشلي 1383، 136).زبان يكي از موثرترين عوامل در تعريف مليت است و كلمات از نمادهاي مهم هويت ملي محسوب مي شوند همچنين زبان ايده بارز
