
و فرو رفتن سرزمين بيداء؛ تبديل شدن برخي به حيوان.
پس از بيان اين نشانهها امام ميفرمايد در آن زمان قائم در مكه است و در مسجدالحرام مردم نداي دعوت سر ميدهد. سيصد و سيزده نفر گرد او جمع ميشوند و بين ركن و مقام با او بيعت ميكنند. او با خود عهدي دارد كه از انبيا به ارث برده است. قائم از نسل حسين بنعلي (عليهمالسلام) است كه خداوند كار او را در يك شب به سامان ميرساند. اگر مردم در اين مسئله شك داشته باشند در اينكه او از نسل رسول خدا است و از امامان يكي پس از ديگري ارث برده است نميتوانند شك كنند؛ اگر در همه اينها ترديد داشته باشند صداي آسماني كه اسم او و پدر و مادرش را ندا ميزند جاي ترديدي باقي نميگذارد.516
تقيه
اگرچه جابر جعفي را به دليل بيان برخي از سخناني كه فراتر از عقول و درك سطح عمومي افراد جامعه بود متهم به غلو كردهاند، و گرچه متهم به افشاي سر شده است اما در روايات او تقيه يكي از مسائل مذهب تشيع و از وصيتهاي ائمه (عليهمالسلام) قلمداد شده است. جابر و گروهي از شيعيان پس از انجام مناسك حج، براي خداحافظي نزد امام باقر (عليهالسلام) ميروند و از او ميخواهند كه توصيهاي به آنان بكند. امام (عليهالسلام) مسائلي را مطرح ميكند كه يكي از آنها كتمان سرّ اهل بيت عليهم السلام است.517 روايتي ديگر نيز كه به نقل از جابر بنعبدالله است به بيان چگونگي خلقت انسانها ميپردازد. در ادامه روايت رسول خدا در پاسخ به راوي چگونگي خلقت انبيا و اوصيا را بيان ميكند و آن را از علوم مخفي ميداند و به جابر توصيه ميفرمايد كه آن را از نااهلانش پنهان بدارد.518
چهار.سه
فرجامشناسي
بحث معاد در صدها آيه از قرآن كريم، به صورت مستقيم يا غيرمستقيم، مطرح شده است. پارهاي از آيات ايمان به معاد و روز رستاخيز در كنار ايمان به خدا و به صورت مستقل پرداختهاند. آيات الاهي از يك سو به بحث امكان و ضرورت معاد پرداختهاند و از سويي نيز چگونگي نعمتها و عذابهاي اخروي و رابطه آن با اعمال نيك و بد را بيان كردهاند. در روايات و احاديث اهل بيت (عليهمالسلام) نيز ميتوان معارف بلندي درباره معاد يافت. در رواياتي كه جابر جعفي از ائمه معصوم (عليهمالسلام) روايت كرده ميتوان مسائلي از جمله مرگ، عالم قبر، توصيفاتي از بهشت و جهنم را ديد.
هنگام مرگ
برخي از روايات به بيان حالت انسان در هنگام مرگ و نيز اتفاقاتي كه در آن لحظه ميافتد پرداختهاند. امام (عليهالسلام) در پاسخ جابر جعفي از زمان ملاقات فرشته مرگ ميفرمايد هرگاه در ميان جمعي ناگهان سكوت محض حاكم شود و بهت مجلس را فرا بگيرد لحظهاي است كه فرشته مرگ در حال ملاحظه آنان است.519 بر اساس روايتي از جابر از امام باقر (عليهالسلام) فرشته مرگ به رسول خدا (صلياللهعليهوآله) اطمينان خاطر داده است كه با مؤمنان با رفاقت و شفقت برخورد خواهد كرد. بر اساس همين روايت وقتي كه فرشته مرگ روزانه پنج بار بر هر كس عبور ميكند؛ به طوري كه بر احوال انسانها از خود آنان آگاهتر است. نيز هنگامي كه قصد گرفتن جان مؤمن را دارد شهادت به يگانگي خدا و رسالت محمد (صلياللهعليهوآله) را به او تلقين ميكند.520 در برخي از آنها نيز حالات مؤمنان و كافران هنگام مرگ متفاوت بيان شده است. هنگامي كه مرگ انسان فرا ميرسد رو به اموال خود ميگويد من دائم در پي تو بودم و تلاش خود را براي به دست آوردن تو كردم، براي من چه داري؟ نهايت آنچه از مال به او برسد كفن است. سپس رو به فرزند خود ميگويد: من شما را بسيار دوست ميداشتم، شما براي من چه داريد؟ تمام آنچه آنان انجام ميدهند اين است كه او را دفن ميكنند. سپس رو به عمل خود ميپرسد: من هميشه از تو فراري بودم و تو براي من سخت و دشوار بودي، تو چه داري؟ عمل او در قبر و رستاخيز و تا زماني كه در محضر حق حاضر شوند، همراه او خواهد بود. اگر او فردي مؤمن و ولي خدا باشد عمل او كارها را بر او سبك ميكند و راهش را به سوي بهشت هموار ميگرداند. اما اگر دشمن خدا باشد اعمال او با صورتي بسيار زشت در مقابلش حاضر ميشوند و وعده دوزخ را به او ميدهند.521 جابر در روايتي طولاني به بيان حالات كافران از هنگام مرگ تا روز قيامت پرداخته است. بر اساس اين روايت هنگامي كه خداوند به فرشته مرگ دستور ميدهد تا روح او را بگيرد و به سمت آتش ببرد. فرشته مرگ با چهرهاي زشت بر او ظاهر ميشود؛ چشمانش چون برق ميدرخشد و صدايش چون رعد است، رنگ او مانند شب سياه است و با پانصد فرشته كه تازيانههايي از آتش در دست دارند بر سر او حاضر ميشوند. سپس فرشتهاي از دربانان جهنم نوشيدني آتشيني به او مينوشاند كه بر اثر آن تا روز قيامت تشنه خواهد بود. آنگاه فرشته مرگ به همراه يارانش به بدترين و دردناكترين شكل روح او را از بدنش جدا ميكنند و روح بيرون آمده را بين چكش و سندان ميكوبد و بويي متعفن از آن برميخيزد كه خدا و لعنتكنندگان او را لعن ميكنند. وقتي روح او را به سمت آسمان ميبرند درهاي آسمان به روي او بسته ميشود و خداوند ميفرمايد او را به زمين برگردانيد. شياطين تابوت او را حمل ميكنند تا وقتي كه درون قبر خود قرار بگيرد.522
عالم قبر
تعدادي از روايات بيانگر اين نكته هستند كه انسانها پس از ورود به عالم قبر مورد حسابرسي قرار ميگيرند و از آنان درباره اعتقادات و اعمالشان سؤال ميشود. مؤمناني كه از عهده پاسخ به اين سؤالات برآيند مشمول رحمت خدا ميگردند و آناني كه از پاسخ درمانند بايد در انتظار عذاب الاهي بمانند. اين سؤالات در واقع كشف آن چيزي است كه در ضمير شخص وجود دارد و طي سالهاي زندگاني او در وجودش نقش بسته است. از اين رو هيچ كافري نميتواند در برابر اين سؤالها خود را مؤمن نشان بدهد. هنگامي كه مؤمن وارد قبر ميشود دو ملك به سراغش ميآيند و از خدا، دين و پيامبرش ميپرسند و او الله را خدا و اسلام را دين و محمد (صلياللهعليهوآله) را پيامبر خود معرفي ميكند. آنگاه آن دو او را به رضايت الاهي و آرامش بشارت ميدهند. اما كسي كه دشمن خدا بوده است پس از ورود به قبر در برابر سؤال فرشتگان پرسشگر از پاسخ عاجز ميشود. سپس با گرز ضربهاي بسيار سهمگين بر سرش وارد ميآورند و دري به سوي آتش برايش ميگشايند و وعده خوابي آشفته و هولناك را به او ميدهند. خداوند مارها، عقربها، حشرات كشنده و شياطين زمين را تا روز حشر بر او مسلط ميكند به طوري كه هر لحظه آرزوي برپايي قيامت را ميكند.523 در روايتي ديگر هنگامي كه بدن كافر را داخل قبر ميگذارند زمين زبان ميگشايد كه خدايا او را در درون من قرار نده. زمين به او ميگويد خوش نيامدي اي دشمن خدا و بر او تنگ ميشود. سپس نكير و منكر بر سر او ميآيند و چنان فريادي بر سرش ميكشند كه جانش به لبش ميرسد. سؤالهاي قبر را ميپرسند و چون جوابي نميگيرند ضربهاي بر او وارد ميكنند كه تمام موجودات غير از انسان و جن صداي او را ميشنوند. سپس خداوند دو مار را مأمور عذاب او ميكند كه در ساعات شبانهروز او را عذاب بدهند و نيز دو فرشته كور و كر را كه چكشهايي از آتش در دست دارند براي عذاب او ميگمارد كه آنان تا روز قيامت با آن چكشها او را ميزنند در حاليكه نه صدايش را ميشنوند و نه او را ميبينند.524
در روايتي نيز امام باقر (عليهالسلام) توصيه كرده است كه بازماندگان بعد از دفن مردگان خود بر سر قبرشان حاضر شوند و شهادت به يگانگي خدا و رسالت محمد (صلياللهعليهوآله) و ولايت علي (عليهالسلام) و باقي امامان را بخوانند كه اين باعث ميشود فرشتگان پرسشگر از پرسش از او منصرف شوند و همين تلقين را به جاي پاسخ او بپذيرند.525
وقايع قبل از قيامت
پارهاي از آيات قرآني حوادث و تحولات بزرگي را بيان ميكنند كه در آستانه پايان يافتن دنيا و آغاز رستاخيز به وقوع ميپيوندند.526 اين حوادث را «اشراط الساعه»527 ناميدهاند. روايات نيز به اين تحولات عظيم كه در اثر آنها جهان طبيعت ويران ميشود و نظام كائنات در هم ميريزد، پرداختهاند. يكي از اين نشانهها زلزلهاي هولناك است كه هيبت آن نزديكترين روابط عاطفي ميان انسانها را جدا ميكند و مردم چنان از خود بيخود ميشوند كه گويا در حال مستي به سر ميبرند.528 جابر از تميم بنجذيم نقل ميكند كه با علي (عليهالسلام) به سمت بصره در حركت بوديم كه زمين لرزيد. علي (عليهالسلام) با دست خود به زمين زد و گفت چه شده است؟ سپس به سمت ما كرد و فرمود اگر همان زلزلهاي بود كه خداوند در قرآن بيان كرده است پاسخ مرا ميداد.529
آيه 98 سوره كهف از سدي سخن ميگويد كه ذوالقرنين براي جلوگيري از هجوم اقوام وحشي يأجوج و مأجوج ساخت؛ آيه اين سد را سدي پايدار قلمداد ميكند تا وقتي كه وعده الاهي برسد. اين آيه به ضميمه آيات 96 و 97 سوره انبيا كه از شكسته شدن اين سد و سرازير شدن اين قوم خبر ميدهد ميتواند يكي از نشانههاي قبل از قيامت باشد. اين مضمون در روايتي از رسول خدا (صلياللهعليهوآله) نيز وارد شده است. وقتي از رسول خدا درباره يأجوج و مأجوج سؤال شد در پاسخ آنان را قومي كافر خواند كه در پس سد گرفتار شدهاند و راهي براي خروج ندارند، تا زماني كه يكي از آنان به اراده خداوند ايمان بياورد. آنگاه سد شكسته خواهد شد و اين قوم سرازير خواهند شد و همه چيز را از بين خواهند برد. اين واقعه زماني رخ ميدهد كه از دنيا به قدر آخرين جرعه يك جام تهي بيشتر نمانده باشد.530
رجعت
اعتقاد به رجعت از ويژگيهاي شيعه به شمار ميآيد. رجعت بازگشت برخي از مؤمنان محض و كافران محض به دنيا، پيش از برپايي قيامت كبرا است. وقوع رجعت حتمي است و علاوه بر اجماع عالمان شيعه، تواتر معنوي روايات بر اين نكته دلالت دارد. هدف از رجعت نيز اين است كه مؤمنان مطلق از ديدن حكومت حق شادمان شوند و كافران محض با ديدن اين دولت آزرده و معذب گردند و همچنين در ايام رجعت از ايشان انتقام گرفته شود. در روايتي امام باقر (عليهالسلام) به جابر ميفرمايد خداوند مردي از ما اهل بيت را، پس از مرگش، سيصد و نه سال در زمين حكومت خواهد داد؛ اين واقعه بعد از مرگ قائم رخ ميدهد. قائم نوزده سال پس از قيام خود از دنيا ميرود و پنجاه سال نابساماني در جهان برقرار خواهد شد. آنگاه منتصر به خونخواهي خود و يارانش قيام خواهد كرد؛ او بهقدري خواهد كشت كه مردم در اينكه فرزند رسول خدا باشد شك ميكنند و او را به قتل ميرسانند. سپس سفاح خروج خواهد كرد و تمام دشمنان ما را از بين خواهد برد. در انتهاي روايت امام (عليهالسلام) منتصر را حسين بنعلي و سفاح را علي بنابيطالب (عليهمالسلام) معرفي ميكند.531
روز قيامت
يكي از مسائلي كه در بحث معاد مطرح ميشود روز قيامت است. يكي از مراحل روز قيامت حسابرسي به اعمال انسانها است. در آن روز پس از ارائه نامه اعمال و گواهي شهود در رستاخيز، اعمال انسان مورد سنجش قرار ميگيرند و انسان هيچ راه انكاري براي كارهايي كه انجام داده است ندارد. در روايتي از جابر از امام باقر (عليهالسلام) جبرئيل روز قيامت را براي رسول خدا توصيف كرده است. در آن روز هنگامي كه خداوند همه مخلوقات را جمع ميكند، هزاران فرشته با چهرههايي خشمگين جهنم را كه آتش و حرارت بالايي دارد بسته به زنجير ميآورند. تنفس جهنم چنان سوزان است كه اگر خداوند آن را تا بعد از حسابرسي كنترل نكند همه را از بين ميبرد. آنگاه راهي بر روي آن قرار ميگيرد كه از مو باريكتر و از شمشير تيزتر است. بر روي اين صراط سه پل وجود دارد: بر روي پل نخست امانتداري و رحمت ايستادهاند؛ بر روي پل دوم نماز در انتظار مردم است و آخرين پل مختص خداوند است. انسانها بايد از اين صراط بگذرند و پلها را پشت سر بگذارند؛ اگر از پل اول رهايي يابند پل دوم در انتظارشان است و پس از آن نيز خداوند منتظر آنان است. در هنگام عبور انسانها از اين مراحل ملائكه گرداگرد او از خداوند درخواست بخشش و آمرزش او را دارند؛ اما بسياري از انسانها ميلغزند و در آتش جهنم فرو ميروند.532
اعتقاد به بهشت و دوزخ از جمله عقايد ترديدناپذير اسلامي است.
