
عبادت كند در واقع در گمراهي گام برداشته است.486 جابر در روايتي از امام باقر (عليهالسلام) كسي را كه در روز جمع از دنيا برود از عذاب قبر و آتش به دور دانسته است، البته اين برائت مشروط به شناخت حق اهل بيت (عليهمالسلام) است.487 رسول خدا (صلياللهعليهوآله) كساني كه ميخواهند زندگي و مرگشان چون رسول خدا باشد و بهشت و نعمتهاي فراوان آن نصيبشان شود را به ولايت علي بنابيطالب و جانشيشان بعد از او توصيه كرده است؛ چراكه آنان راه نجات را ميدانند و داناتر از ديگران هستند.488 وي همچنين وقتي از اختلافات درون مذهبي شيعه نزد امام باقر (عليهالسلام) شكايت ميكند امام او را به منشأ، كيفيت و جهت اختلاف شيعيان راهنمايي ميكند. امام (عليهالسلام) منشأ اختلافات را انكار امام زمان ميداند و اين انكار را برابر با انكار رسول خدا قرار ميدهد. امام پس از بيان نكته جابر را به هوشياري در اين مسئله و آگاهيبخشي درباره آن توصيه ميكند.489 اين روايت به ضميمه ديگر روايات رسيده از معصومان (عليهمالسلام) امام زمان را مشخص ميكند. وقتي جابر از تفسير وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ الله أَوْ مُتُّمْ سؤال ميكند، امام باقر (عليهالسلام) در پاسخ او راه خدا را علي (عليهالسلام) و فرزندان او ميداند كه هر كس در راه ولايت آنان كشته شود يا از دنيا برود در راه خدا از دنيا رفته است.490 در روايت تفسيري ديگري نيز امام (عليهالسلام) معناي آيه كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ. تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها را براي جابر بيان ميكند. رسول خدا (صلياللهعليهوآله) همان درخت است كه تنه آن علي (عليهالسلام)، شاخه آن فاطمه زهرا و ميوههاي آن فرزندان فاطمه (عليهمالسلام) هستند؛ شيعيان نيز برگهاي اين درختاند كه با مرگ يا تولد هر شيعه يك برگ از اين درخت ميافتد يا بر آن ميرويد.491
شايد بتوان رواياتي كه امر آل محمد (عليهمالسلام) را دشوار ميدانند را نيز در اين دسته روايات قرار داد. برخي اين امر را شناخت حقيقت آل محمد (عليهمالسلام) و پذيرش ولايت آنان دانستهاند. در روايتي رسول خدا (صلياللهعليهوآله) حديث آل محمد را امري دشوار (صعب مستصعب) ميخواند كه كسي جز فرشته مقرب، نبي مرسل يا بندهاي كه خدا ايمان قلبياش را امتحان كرده باشد به آن ايمان نميآورد. رسول خدا انكار روايات ائمه را برابر با كفر ميداند و ميفرمايد آنچه از روايات كه مورد پذيرش قلبها هستند قبول كنيد و آنچه را كه قلبتان نميپذيرد به خدا و رسول خدا و امامان واگذاريد.492 در روايتي ديگر با همين مضمون احاديث آل محمد (عليهمالسلام) علاوه بر صعب مستصعب با صفاتي چون مكشوف، هوشمندانه، سختياب، بلندمرتبه و گرانبها توصيف شده است.493 در روايتي ديگر با تعبير امر آمده است؛ امر اهل بيت (عليهمالسلام) سرّ در سرّ است، سرّي كه پوشيدگي پيشه كرده است و جز سرّ در كشف آن كارگر نيست، سرّ بر روي سرّ و سرّي پوشيده با سرّ.494
تبرّا
يكي از مسائلي كه در منابع اهل سنت براي تضعيف جابر بنيزيد مطرح شده است؛ بحث شتم برخي از صحابه است. در تبري جابر از دشمنان مشخص اهل بيت شكي نيست. روايت رسول خدا از معراج و لوح سر در بهشت كه در آن دشمنان اهل بيت (عليهمالسلام) لعنت شدهاند يكي از اين روايات است.495 نيز رسول خدا كساني را كه ولايت علي (عليهالسلام) را رها كردند، فضل او را انكار كردند و به پشتيباني از دشمنان او برخاستند را خارج از اسلام دانسته است.496 جابر روايتي درباره لعن بنياميه نقل كرده است كه ميتواند شاهد اين سخن باشد؛ اين روايت با بيان اينكه نماز را رها مكن مگر با لعن بر بنياميه،497 اهميت دشمني با دشمنان اهل بيت (عليهمالسلام) را نشان ميدهد. آنچه در بحث تبري مهم است بيزاري از عملكرد شيخين است. اين نكته را ميتوان در روايات جابر ديد؛ در برخي از روايات به صورت آشكار و در برخي نيز به صورت غيرمستقيم. در روايتي كه وكيع از سفيان از جابر نقل كرده است رسول خدا ائمه ضلال را از دجال بدتر خوانده است؛ كساني كه خون اهل بيت را ميريزند. رسول خدا دشمنان اهل بيت را دشمن خود و دوست آنان را دوست خود خوانده است.498 علي (عليهالسلام) در خطبهاي حوادث پس از مرگ رسول خدا را توضيح ميدهد كه مردم آثار رسول خدا را تغيير دادند و از احكام او روي گرداندند و از از انوار او دور شدند. جانشينش را عوض كردند و با اين كار ظلم ورزيدند؛ بهگمانشان برگزيده آنان از خاندان ابيقحافه براي جانشيني پيامبر بهتر از برگزيده خود پيامبر است. اولين شهادت دروغي كه در اسلام رخ داد شهادت آنان بر جانشيني ابوبكر بود.499
بر اساس روايتي در تفسير آيه إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ امام (عليهالسلام) امانت را بر ولايت تطبيق داده است كه آسمانها و زمين از پذيرش آن سر باز زدند اما انسان آن را پذيرفت؛ مصداق انسان را نيز خليفه اول دانسته است.500 نمونه ديگر روايتي است كه به آيات آخر سوره جمعه پرداخته است. امام باقر (عليهالسلام) مراد از صلاة در يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ را ولايت اميرمؤمنان بيان كرده و ذكر الله را بر علي (عليهالسلام)، بيع را بر خليفه نخست و ضمير ذلكم را بر بيعت با اميرمؤمنان تطبيق داده است. در آيه بعد نيز مراد از تجارت را خليفه نخست و منظور از لهو را خليفه دوم دانسته و با مصداق قرار دادن ولايت علي (عليهالسلام) براي ما عندالله آن را بهتر از بيعت با اولي و دومي عنوان كرده است.501 در روايتي ديگر نيز كه به تفسير آيه وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ الله أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ الله پرداخته است امام باقر (عليهالسلام) اين افراد را اولياي سه خليفه دانسته است كه آن سه را به جاي امامي كه خدا براي مردم برگزيده بود، انتخاب كردند. در ادامه روايت نيز به آيات بعد پرداخته است كه پيشروان از پيروان خود تبري ميجويند و پيروان نيز در آرزوي فرصتي هستند تا از رهبران خود تبري بجويند، مصداق اين افراد را ائمه ظلم و پيروان آنان دانسته است.502 در تفسير آيه وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيها حُسْناً نيز منظور آيه تولاي اوصياي آل رسول و پيروي از آنان بيان شده است. در تفسير قُلْ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ نيز مصداق تكلف را خواستن چيزي دانستهاند كه مخاطب به آن تن ندهد؛ سخن منافقان نيز اين بود كه پس از رحلت رسول خدا اجازه نخواهند داد كه خاندان او جاي او بنشينند و سخن رسول خدا مبني بر وصايت علي (عليهالسلام) را از جانب خود او ميدانستند نه از جانب خدا؛ تصميمشان نيز اين بود كه امر ولايت را پس از پيامبر از اهل بيت او دور كنند.503
قائم
يكي از آموزههاي تشيع كه از همان ابتدا در روايات معصومان (عليهمالسلام) حضور داشته است انديشه مهدويت و قيام قائم است. در روايات متعددي كه جابر ناقل آنها بوده نيز به اين انديشه اشاره شده است. در برخي روايات فقط به وجود قائمي در امت رسول خدا اشاره شده است، مثل روايتي كه جابر بنعبدالله نام ائمه را در لوحي نزد فاطمه زهرا (سلاماللهعليها) مشاهده كرد.504 در برخي از اين روايات فقط به غيبت امام از چشمهاي شيعيان و وظايف آنان اشاره شده است.505 مسئله مهدويت و ناشناخته ماندن امام قائم در روايات جابر نيز موجود است؛ علي (عليهالسلام) در پاسخ عمر از نام مهدي موعود سؤال ميكند، علي (عليهالسلام) از بيان نام او خودداري و آن را به زمان ظهور قائم موكول ميكند و فقط برخي از صفات او را بيان مينمايد.506 از رواياتي كه باور به مهدويت و ظهور قائم را بازميتاباند ميتوان به ثواب خواندن مسبّحات اشاره كرد؛ هر كس هر شب قبل از خواب مسبحات را بخواند تا زمان قيام قائم زنده خواهد بود و اگر در اين مدت از دنيا برود در جوار رسول خدا (صلياللهعليهوآله) قرار خواهد گرفت.507 در روايتي ديگر نيز شرط اولوالعزم شدن انبيا اقرار به مسائلي دانسته شده است كه يكي از آنها مهدويت است.508
هنگامي كه قائم آل محمد (عليهمالسلام) ظهور كند مساوات را برقرار خواهد كرد و بين بندگان خدا، نيكوكار و فاجر، عدالت را اجرا ميكند. او مهدي ناميده شده است زيرا به امري مخفي راه يافته و راهنما است. حكم او در ميان كليميان بر اساس تورات، در ميان مسيحيان بر اساس انجيل و در ميان اهل زبور و فرقان بر اساس كتابهاي خودشان خواهد بود. همه اموال دنيا نزد او جمع خواهد شد و مردم را بابت مال دنيا سرزنش خواهد كرد كه بابت آن قطع رحم و خونريزي كردهاند و حرامهاي الاهي را مرتكب شدهاند. رسول خدا او را مردي همنام خود دانسته كه نام و ياد رسول خدا را حفظ خواهد كرد و به سنت او عمل خواهد نمود؛ زمين را از عدل و داد پر خواهد كرد چنان كه از ظلم و ستم و بدي پر شده است.509 در سيره او همچنين آمده كه قرآن را بر اساس آنچه نازل شده است به مردم خواهد آموخت؛ قرآني كه با قرآن موجود در تأليف اختلاف دارد.510 همچنين پيامبر خدا در پاسخ عبدالرحمن بنسمره درباره راه صحيح هنگام اختلاف مسلمانان به او توصيه ميكند از علي (عليهالسلام) و فرزندان او پيروي كند؛ اماماني كه آخرينشان قائم امت رسول خدا است و زمين را از لوث بدي و زشتي پاك خواهد كرد و به زينت عدل و داد خواهد آراست.511 روايتي ديگر شبيه به اين روايات، سيرت و صورت قائم را نيز شبيهترين به رسول خدا بيان كرده است.512 در يكي از روايات رسول خدا (صلياللهعليهوآله) به داستان ذوالقرنين و غيبت و ظهور او در قوم خود پرداخته است و آنگاه قائم امت خود را به او تشبيه كرده است كه زماني از ديدگان غايب خواهد شد و پس از بازگشت شرق و غرب زمين تحت سلطه او خواهد بود و در زمين عدل و داد را برپا خواهد كرد.513
پيامبر اكرم (صلياللهعليهوآله) در پاسخ جابر بنعبدالله كه از معناي اولي الامر سؤال ميكند امامان معصوم (عليهمالسلام) را مصداق اوليالامر معرفي ميكند. در اين روايت قائم آل محمد (عليهمالسلام) همنام و همكنيه رسول خدا است؛ حجت خدا بر روي زمين و ذخيره او در ميان بندگانش است و خداوند سرتاسر زمين را تحت سيطره او قرار خواهد داد. مدتي را از چشم شيعيان پنهان خواهد شد كه در اين زمان فقط كساني كه قلبهايشان امتحان الاهي را با موفقيت پشت سر گذاشته باشند همچنان به امامت او معتقد خواهند ماند. وقتي جابر از رسول خدا درباره نحوه بهرهبردن شيعيان از امامشان ميپرسد رسول خدا امام را چون خورشيدي ميداند كه در پس ابرها پنهان است؛ مردم از ولايت و نور امام نيز همانگونه بهرهمند ميشوند.514 علم قائم نيز در روايتي از جابر چنين بيان شده است كه چنانكه گياه به بهترين حالت خود رشد ميكند، علم به كتاب خدا و سنت رسولش نيز در قلب مهدي (عليهالسلام) رشد مينمايد.515
در روايتي طولاني نيز عمرو بنابيمقدام از جابر جعفي از امام باقر (عليهالسلام) نشانههاي ظهور را عنوان كرده است. در اين روايت امام باقر (عليهالسلام) به جابر توصيه ميكند كه هيچ كاري انجام ندهد تا وقتي كه نشانههايي كه امام بيان ميكند ظاهر شود. در اين روايت نشانههاي بسياري آمده است از آن جمله: اختلاف بنيعباس در حكومت؛ ندايي آسماني مبني بر پيروزي كه صدايش از سمت دمشق به گوش ميرسد؛ فرو رفتن شهر جابيه از شهرهاي شام؛ سقوط گروهي از مسجد شرقي دمشق؛ سركشي از ناحيه سرزمينهاي ترك؛ به همريختگي در سرزمين روم؛ استقرار تركان در جزيره (بين دجله و فرات)؛ فرود آمدن روميان در رمله؛ خرابي شام و ظهور پرچمهاي سهگانه در آن؛ خروج سفياني؛ حمله سفياني به عراق و قتلعام هزاران نفر از ستمگران؛ حمله سفياني به كوفه با هفتادهزار نفر و كشتار مردم؛ آمدن پرچمهاي سياه از ناحيه خراسان؛ شورش بي حيره و كوفه و سركوب آن به دست امير لشكر سفياني؛ فرار مهدي از مدينه به مكه و تعقيب او از سوي سفياني؛ نداي آسماني
