
معصومان
روايت مشهوري كه رسول خدا را شهر علم و حكمت و علي (عليهالسلام) را راه ورود به آن شهر ميداند را جابر نيز نقل كرده است.412 روايتي از جابر دال بر آن است كه ائمه (عليهمالسلام) علم منايا و بلايا و انساب را ميدانند.413 امام باقر (عليهالسلام) در تفسير آيه الله نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ نور را رسول خدا (صلياللهعليهوآله)، مشكات را سينه رسول خدا و مصباح را علم بيان كرده و زجاجه را نيز بر علي (عليهالسلام) تطبيق داده است؛ در واقع اين تفسير علم رسول خدا را براي علي (عليهالسلام) ثابت ميكند.414 جابر نقل ميكند شخصي شامي نزد امام باقر (عليهالسلام) آمد و از او تفسير مسئلهاي را خواست كه پاسخش را نزد هيچ كس نيافته بود. نكته جالب توجه در اين گفتوگو پاسخگويي امام با روش استدلالي است.415
در برخي از روايات نيز پيشبينيهايي از پيامبر و ائمه (عليهمالسلام) نقل شده است كه نشان از علم آنان به حوادث آينده دارد. براي نمونه ميتوان به خبر دادن رسول خدا از دفن شدن امام رضا (عليهالسلام) در خراسان اشاره كرد.416 براي نمونهاي ديگر ميتوان سخن رسول خدا به امام حسين (عليهالسلام) را شاهد آورد كه او را به فرزندي از نسلش به نام زيد بشارت داد.417 در جايي ديگر نيز رسول خدا (صلياللهعليهوآله) در خانه علي (عليهالسلام) خبر شهادت آنان و دور بودن قبورشان از يكديگر را بيان ميكند.418 طبق روايتي از اميرمؤمنان (عليهالسلام) كه جابر به نقل از امام باقر (عليهالسلام) آورده است خداوند ارواح انسانها را پيش از خلقت بدنهايشان خلق كرد و هنگام تركيب روح هر كس با بدن او، بين چشمهايش مؤمن يا كافر بودن فرد را مشخص كرد. بر اساس آيه إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ اين امر نشانهاي شد براي رسول خدا و ائمه (عليهمالسلام) تا مؤمن يا كافر بودن فرد را بشناسند.419
تأويل قرآن
بر اساس روايتي از امام باقر (عليهالسلام) شخصي از علي (عليهالسلام) درباره سخن عمار مبني بر آگاهي علي (عليهالسلام) بر تأويل سؤال كرد. بنا بر روايت عمار رسول خدا براي حفظ تنزيل قرآن مبارزه ميكرد و علي (عليهالسلام) براي تأويل و معناي قرآن. علي (عليهالسلام) در پاسخ خود را آگاه بر تأويل دانست به صورتي كه براي هر كلمه نزد او معنايي است كه هزار كلمه ديگر را به دنبال دارد.420 جابر بنيزيد نكتهاي تفسيري را از امام باقر (عليهالسلام) پرسيد و امام پاسخي داد. بار دوم نيز همان نكته را پرسيد و امام پاسخي ديگر داد. هنگامي كه جابر علت تفاوت پاسخها را جويا شد امام (عليهالسلام) فرمود: قرآن باطني دارد كه آن باطن نيز باطني دارد و همچنين ظاهري دارد كه آن ظاهر نيز ظاهري دارد.421 از اين روايت ميتوان اشراف امام (عليهالسلام) به ظاهر و باطن قرآن را برداشت كرد. از خصوصيات ائمه (عليهمالسلام) آگاهي بر وحي و علم به آنچه خداوند نازل كرده، است. روايات هر كس را كه ادعاي جمع قرآن را، آنگونه كه نازل شده است، داشته باشد دروغگو خواندهاند و اين امر را مختص به علي و امامان بعد از او (عليهمالسلام) دانستهاند.422 البته جمع قرآن منظور جمع ظاهري نيست؛ بلكه آگاهي بر آنچه در قرآن آمده است؛ آگاهي از ظاهر و باطن قرآن منظور است.423
تحريف يا تأويل
رواياتي از جابر وارد شده است كه نشان از حذف شدن كلمات يا بخشي از قرآن دارند. تقريبا تمام رواياتي كه جابر در اين زمينه نقل كرده است بيانگر حذف فضائل و نام علي (عليهالسلام) از قرآن است. بر اساس روايتي از امام باقر (عليهالسلام) آيه 90 سوره بقره به اين صورت بر رسول خدا نازل شده است: بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِما أَنْزَلَ الله فِي عَلِيٍ بَغْياً.424 نام علي (عليهالسلام) در آيه ديگري از قرآن نيز وجود داشته است: وَ إِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فِي عَلِيٍ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ؛425 همچنين در دو آيه ديگر چنين آمده است: وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ فِي عَلِيٍ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ؛426 أَ فَكُلَّما جاءَكُمْ مُحَمَّدٌ بِما لا تَهْوى أَنْفُسُكُمُ بِمُوَالاةِ عَلِيٍّ فَ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ كَذَّبْتُمْ وَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ.427 بلندترين روايت اين بخش، روايتي است كه به آيات آخر سوره جمعه پرداخته است. در اين روايت امام (عليهالسلام) علت نامگذاري روز جمعه را چنين بيان ميكند كه خداوند در اين روز همه مخلوقات را گرد هم آورد و از آنان بر ربوبيت خود و نبوت محمد (صلياللهعليهوآله) و ولايت علي (عليهالسلام) عهد گرفت. آنگاه مراد از صلاه در يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ را ولايت اميرمؤمنان بيان كرد. امام در ادامه ذكر الله را بر علي (عليهالسلام)، بيع را بر خليفه نخست و ضمير ذلكم را بر بيعت با اميرمؤمنان تطبيق داده است. در آيه بعد نيز تجارت را باز بر خليفه نخست و لهو را بر خليفه دوم تطيبق ميدهد و با مصداق قرار دادن ولايت علي (عليهالسلام) براي ما عندالله آن را بهتر از بيعت با اولي و دومي ميداند.428 نكته اين روايت اين است كه امام (عليهالسلام) در چند جاي آن به تحريف تصريح كرده است.
نكتهاي كه شايد بتوان به اين بحث اضافه كرد اين است كه آيا آنچه از اين موارد حذف شده است جزو تنزيل قرآن بوده يا تأويل و تفسير آن؛ كه البته هر دو از سوي خدا نازل شده است. رواياتي كه جابر نقل كرده است را ميتوان بر حذف تفسير و تأويل حمل كرد. البته شايد اين نكته با روايتي كه وي در بحث سيره قائم هنگام ظهور آورده است سازگاري نداشته باشد؛ چرا كه در آن روايت مخالفت قرآني كه مهدي موعود (عليهالسلام) همراه دارد با قرآني كه امروز وجود دارد در تأليف آنها بيان شده است.429
فضائل
فضائل اميرمؤمنان
يكي از مسائل مطرح در ميان شيعيان فضائل علي (عليهالسلام) است. از نگاه شيعيان علي (عليهالسلام) بهترين خلق خدا پس از پيامبر اكرم است. در روايتي رسول خدا به علي (عليهالسلام) بشارت داد كه آن دو از يك طينت خلق شدهاند؛ شيعيانشان نيز از باقيمانده همان طينت خلق شدهاند. در روز قيامت مردم را به اسم مادرانشان فرا ميخوانند غير از شيعيان علي (عليهالسلام)، كه به سبب پاكي ولادتشان به اسم پدر خوانده ميشوند.430 امير مؤمنان (عليهالسلام) پس از قتل عثمان در برابر مردم به ماجراي جنگ بدر استناد كرده است كه در آن جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل با سه هزار فرشته خدمت علي (عليهالسلام) رسيدند و بر او سلام كردند؛ سپس علي (عليهالسلام) آن را فضيلتي ميداند كه كسي غير از او از آن برخوردار نيست.431 در روايتي ديگر رسول خدا فرموده است در هر جنگ كه به علي نگاه كردم ديدم جبرئيل با هفتاد هزار فرشته از سمت راست، ميكائيل با هفتاد هزار فرشته از سمت چپ، فرشته مرگ در برابر او و ابري بالاي سرش او را ياري ميكردند تا به پيروزي برسد.432 از ديگر مناشدات علي (عليهالسلام) به ارث بردن سلاح، پرچم و انگشتر رسول خدا است كه كسي غير از علي (عليهالسلام) از آن بهرهمند نبوده است.433 همچنين امام باقر (عليهالسلام) ميفرمايد رسول خدا درباره علي (عليهالسلام) فرمود كه انگشتر سليمان و عصاي موسي به علي (عليهمالسلام) خواهد رسيد.434 نيز در گزارشي از خطبهاي كه علي (عليهالسلام) در جنگ صفين براي يارانش خواند به چند مورد از فضايل خود اشاره كرده است: پس از رسول خدا نخستين مردي كه نماز خواند علي (عليهالسلام) بود؛ يكي از ياران رسول خدا در جنگ بدر بود؛ رسول خدا فرمود لافتي الا علي لا سيف الا ذوالفقار؛ رسول خدا جايگاه علي (عليهالسلام) نسبت به خود را، سواي نبوت، جايگاه هارون نسبت به موسي (عليهمالسلام) بيان كرده است.435
يكي از روايات بسيار طولاني كه در آن به فضائل علي (عليهالسلام) اشاره شده است روايتي است كه طبق آن سركرده يهوديان خدمت علي (عليهالسلام) ميرسد و از وصايت او سؤال ميكند. مرد يهودي طبق آموختههاي خود، كه خداوند وصي هر پيامبري را هفت بار در زمان زندگي آن پيامبر و هفت بار پس از مرگ او ميآزمايد، به دنبال كشف درستي وصايت علي (عليهالسلام) بوده است. علي (عليهالسلام) نيز در پاسخ وي هفت آزمايش زمان حيات رسول خدا (صلياللهعليهوآله) و هفت امتحان پس از رحلت ايشان را براي مرد يهودي بازگو ميكند.
هفت امتحان زمان حيات رسول خدا (صلياللهعليهوآله) عبارتاند از: 1. نخستين مردي كه به پيامبر اسلام ايمان آورد در حالي كه كوچكترين فرد طايفه بود و بزرگان قوم رسالت پيامبر را انكار ميكردند، به او آزار ميرساندند و به انزوا ميكشاندند. 2. هنگامي كه قريش توان و حيلههاي خود را به كار گرفتند تا با ارتكاب قتلي گروهي رسول خدا را از ميان بردارند، رسول خدا از طريق وحي از نقشه مشركان آگاه شد. در ماجراي ليلةالمبيت علي (عليهالسلام) در بستر رسول خدا قرار گرفت تا مشركان از خروج پنهاني پيامبر از مكه آگاه نشوند. 3. در جنگ بدر، زماني كه فرزندان ربيعه و عتبه مبارز ميطلبيدند و كسي پاسخ نميداد رسول خدا علي (عليهالسلام) را، در حالي كه كوچكترين و كمتجربهترينِ اصحاب بود، براي مبارزه به ميدان فرستاد و وي توانست دشمنان را از پاي دربياورد. 4. در جنگ احد كه مشركان به خونخواهي كشتگان بدر به راه انداختند، پس از درگيريهاي بسيار و اشتباه گروهي از مسلمانان و غلبه نسبي مشركان، شايعه شد كه رسول خدا كشته شده است. بسياري از مسلمانان روحيه خود را از دست دادند و برخي ميدان را ترك كردند. علي (عليهالسلام) در كنار رسول خدا باقي ماند و از وي مراقبت كرد بهطوري كه بيش از هفتاد جراحت بر بدنش اصابت كرد. 5. در نبرد خندق مشركان ميثاق بسته بودند تا پيامبر و اصحابش را از بين ببرند. آنان با تمام قوا آمده بودند و بهترين جنگآورشان، كه بهترين جنگآور عرب بود، عمرو بنعبدود بود. او رجز ميخواند و مبارز ميطلبيد اما كسي شجاعت و غيرت پاسخگويي به او را نداشت. رسول خدا علي (عليهالسلام) را، پس از آنكه با دست خود عمامه بر سرش گذاشت و شمشير خود را به علي داد، روانه ميدان كرد. علي (عليهالسلام) عمرو را به هلاكت رساند و خود نيز در اين مبارزه از ناحيه فرق سر آسيب ديد. 6. در جنگ خيبر كه يهوديان با تكيه بر كثرت نفر و فراواني قوا، مسلمانان را يكي پس از ديگري از پاي درميآوردند، علي (عليهالسلام) روانه ميدان شد و پس از كشتن بسياري از آنان، درِ قلعهاي را كه به آن پناه برده بودند از جا كند و وارد قلعه شد. در اين نبرد نيز شجاعت و قدرت علي (عليهالسلام) مسلمانان را به پيروزي رساند. 7. هنگامي كه رسول خدا پيش از حركت براي فتح مكه نامهاي را براي سران قريش و مشركان نوشت، همه از بردن آن نامه سر باز زدند غير از يك نفر. در اثناي مأموريت او نيز جبرئيل نازل شد و به رسول خدا اعلام كرد كه يا خود پيامبر يا كسي از خود او بايد نامه را برساند؛ رسول خدا علي (عليهالسلام) را به اين مأموريت فرستاد. در حاليكه يكايك مشركان مكه تشنه خون علي (عليهالسلام) بودند و حاضر بودند همه چيز خود را در اين راه هزينه كنند، وي به مكه رفت و پيام رسول خدا را به كفار و مشركان رساند.
هفت امتحان پس از مرگ رسول خدا عبارتاند از: 1. رحلت رسول خدا نخستين امتحان بود. رسول خدا علي (عليهالسلام) را پرورش داده بود از حيث مادي و معنوي او را تربيت كرده بود و به درجات بالا رسانده بود. پس از رحلت ايشان، اميرمؤمنان بار سنگيني از غم و اندوه را همراه با مسئوليتي كه بر دوش داشت تحمل كرد. با وجود سنگيني و دشواري اين مصيبت علي (عليهالسلام) صبر و شكيبايي را پيشه خود كرد و به تجهيز، غسل، كفن و دفن رسول خدا و نيز جمعآوري قرآن مشغول شد. 2. دومين امتحان زماني بود كه علي (عليهالسلام) در حال انجام امور كفن و دفن رسول خدا بود و ديگران جانشيني را از آن خود كردند. رسول خدا (صلياللهعليهوآله) در طول حيات خود علي
