
د وابسته به مواد.
2: تبیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبرد خویشتنداری در افراد وابسته به مواد.
3: تبیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبرد دوری گزینی در افراد وابسته به مواد.
4: تبیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبرد فاصله گرفتن در افراد وابسته به مواد…
5: تبیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبرد حمایتهای اجتماعی در افراد وابسته به مواد.
6: تبیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبرد گریز و اجتناب در افراد وابسته به مواد.
7: تبیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبرد مشگل گشایی برنامهریزی شده در افراد وابسته به مواد.
8: تبیین میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر راهبرد ارزیابی مجدد مثبت در افراد وابسته به مواد.
1-5- فرضيات تحقیق
1-5-1- فرضيههاي اصلي
1- طرحواره درمانی بر راهبردهای مقابلهای تأثیر دارد.
2- طرحواره درمانی بر سازگاری اجتماعی تأثير دارد.
1-5-2- فرضيات فرعي
1- طرحواره درمانی بر راهبرد مقابلهای مستقيم تأثیر دارد.
2- طرحواره درمانی بر راهبرد مقابلهای فاصله گرفتن تأثیر دارد.
3- طرحواره درمانی بر راهبرد مقابلهای خود کنترلی تأثیر دارد.
4- طرحواره درمانی بر راهبرد مقابلهای طلب حمايت اجتماعي تأثیر دارد.
5- طرحواره درمانی بر راهبرد مقابلهای پذيرش مسئوليت تأثیر دارد.
6- طرحواره درمانی بر راهبرد مقابلهای گريز و اجتناب تأثیر دارد.
7-طرحواره درمانی بر راهبرد مقابلهای حل مسائل برنامهريزي شده تأثیر دارد.
8-طرحواره درمانی بر راهبرد مقابلهای ارزيابي مجدد مثبت تأثیر دارد.
1-5- تعاریف نظری و عملیاتی متغییرها
1-5-1- تعاریف نظری
طرحواره درمانی: که توسط یانگ و همکارانش به وجود آمده است درمانی نوین و یکپارچه که عمدتاً بر اساس بسط و گسترش مفاهیم و روش درمانی شناختی رفتاری کلاسیک بنا شده است (یانگ، 13990).
راهبرد مقابلهای: مجموعهای از فعالیتها و فرآیند رفتاری شناختی برای ممانعت. مدیریت یا کاهش استرس (لازاروس وفولکمن).
سازگاری اجتماعی: توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینهی خاص که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد فورنری (،2006).
1-5-2- تعاریف عملیاتی
طرحواره درمانی میزان نمرهای است که هر آزمودنی از پرسشنامه یانگ (1993) کسب میکند.
راهبرد مقابلهای: میزان نمرههای است که هر آزمودنی از پرسشنامه (لازاروس و فولکمن،1987)
کسب میکند.
سازگاری اجتماعی: میزان نمرهای که هر آزمودنی از پرسشنامه سازگاری بل (1990) کسب میکند.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
2-1- تعریف طرحواره
قبل از هر چیز باید طرحواره را توضیح بدهیم. طرحواره عبارت است از بازنمایی انتزاعی خصوصیات متمایز کنندهی یک واقعه یا طرح کلی از عناصر برجسته یک واقعه یا هر اصل سازمان بخش کلی که برای درک تجارب زندگی فرد ضروری است. طرحواره یک الگوی شناختی، هیجانی همراه با احساسهای بدنی است که موجب بروز رفتارهایی میشود (یانگ،1993).
طرحواره درمانی رویکردی نوین و منسجم به درمان اختلالات روانی است که حاصلی از ترکیب روانکاوی، گشتالت درمانی،رفتار درمانی و شناخت درمانی است. اصل در این رویکرد درمانی بر این است که فرد طرحوارههایی از کودکی با خود به بزرگسالی میآورد. این طرحوارهها معمولاًَ ناسازگار بوده و موجب میشود کیفیت زندگی فرد تحت تأثیر قرار بگیرد. برای بهبود کیفیت زندگی فرد باید طرحوارههایش را بهبود داد (بک،1996).
2-2- اعتیاد
مفهوم مواد مخدر از قرن 14 چهاردهم و از کلمه فرانسوی (Drogue) به معنی مواد خوش گرفته شده است، یعنی اکثر داروهایی که در زمانی از گیاهان خشک به دست آمدهاند (پالفای14، جان کیویکس15، 1991، به نقل از کریمی، 1384).
2-3- سازگاری اجتماعی
رفتار جامعه پسند اصطلاحی است که روانشناسان به اعمال اخلاقی که از لحاظ فرهنگی تجویز می شود مانند مشارکت با دیگران، همکاری با دیگران، ابراز همدردی اطلاق میکنند. چنین
رفتاری غالباً باعث میشود که فرد بتواند خود را کنترل کند، زیاد مستلزم آن است که او به خاطر منافع دیگران از منافع شخصی چشمپوشی کند (ماسن، ترجمه یاسایی،1370).
2-4- مهارت مقابلهای
همه افراد در طول زندگی خود با استرس روبرو میشوند. زندگی بدون استرس یعنی مرگ، آنان در همه شرایط تحت استرس قرار دارد. ولی گاهی امکان دارد یک استرس بیماری زا و مشکل زا شود، این مسئله بستگی به مقابلههای فرد دارد. منظور از مقابله کوشش و تلاشهایی است که خود انجام میدهد تا استرس را از میان بردارد، برطرف کند، یا به حداقل برساند و یا تحمل کند.
دقت داشته باشید که ما همیشه نمیتوانیم منبع استرس را از میان برداریم. بلکه در مواردی باید آنها را کاهش دهیم و در مواقعی هم باید استرس را تحمل کنیم. مثلاً ما نمیتوانیم کاری کنیم که اختلاف قدیمی والدین حل شود. در این موارد باید سعی شود تا استرس های ناشی از این اختلاف را کاهش دهیم و یا به صورتی تحمل کنیم تا کمتر آزار دهنده شود. کوششهای مقابلهای کاهش به صورت انجام دادن کار، فعالیت و اقدام خاصی است و گاه به صورت انجام دادن فعالیتهای ذهنی و درون روان است. به این ترتیب میتوان گفت دو نوع مقابله وجود دارد: مقابلههای مسأله مدار و مقابلههای هیجان مدار. در اکثر موارد ضروری و سالم است که هر دو نوع مقابله با هم مورد استفاده قرار بگیرند.
2-5- مبانی نظری
در ابتدای هر پژوهشی، مبانی نظری موجود درباره موضوع بررسی میشود تا با استفاده از دانش موجود، بتوان به بررسی سیستماتیک و منظم موضوع پرداخت، در این قسمت به بررسی مبانی نظری دربارهی طرحواره درمانی و پایههای نظری پژوهش در قلمرو اعتیاد و سازگاری اجتماعی و راهبردهای مقابلهای افراد وابسته به مواد پرداخته میشود.
2-5- 1- مقدمهای بر شناخت درمانی16
این رویکرد درمانی و اصول و تکنیکهای آن مبتنی بر روانشناسی شناختی است در این دیدگاه افکار و شناختها را در سلامت یا عدم سلامت روان بسیار سهیم میدانند. بر این اساس در جریان شناخت در مکانی، شناخت درمانگر تلاش دارد با شناخت افکار و باورهای فرد به تصحیح آنها بپردازد و فرد را در داشتن شناختهای مفیدتر یاری دهد. آرون بک از شناخت درمانگران معروفی است که کتابهای متعددی در این زمینه عرضه داشته است (بک،1995)
اصول اولیه در شناخت درمانی همچون سایر روشهای رواندرمانی است. به عبارتی لازم است شناخت درمانگر برای شروع تکنیکهای شناختی خود اقدامات و شرایط اولیهای را به وجود بیاورد.
برقراری رابطه مناسب و استفاده از مهارتهای روانشناختی برای مدیریت این رابطه، تشویق بیمار به بیان جریان بیماری برای به دست آوردن اطلاعاتی راجع به علل بیماری و استفاده از سایر منابع برای کسب اطلاعات دقیقتر مثل پرونده پزشکی بیمار و اطلاعات از خانواده و … کشف میزان علاقه و انگیزه بیمار برای درمان و بکار بردن روشهایی برای تحریک انگیزه بیمار برای درمان، مشخص نمودن این که مشکل بیمار مناسب برای شناخت درمانی است یا نه … و بسیاری موارد دیگر به عنوان اصول اولیه در هر نوع رواندرمانی و به ویژه شناخت درمانی به کار میروند (بک،1970).
تعریف طرحواره:
شاید بتوان گفت طرحواره یک بسته حافظه ایست که محتوای آن را آموزههای فرد در طول زمان شکل میدهد.
باید توجه داشت که در روند پدیدایی طرحوارهها عواملی مثل بنیادهای زیستی فرد و عوامل مربوط به محیط تربیتی او مثل محیط خانواده، فرهنگ، تجارب وی در فرایند رشد، رخدادهای بزرگ و… تأثیر میگذارند.
این بسته حافظهای مثل یک فیلتر بزرگ و پیچیده بر سر راه اطلاعات ورودی به حافظه و همچنین اطلاعات موجود در حافظه عمل کرده و با سرند، دستهبندی و سازماندهی، شکلگیری معانی جدید را در ذهن ممکن میسازد (یانگ، 1389)
طرحوارهها فراتر از یک باورند آنها ما را برای مقولهبندی اطلاعات و پیشبینی رخدادها توانا میسازند. یک طرحواره در برگیرنده مجموعهای از خاطرات، هیجانها، حسهای بدنی و ساختارهاست. ویژگی مقاوم بودن و سخت جانی طرحوارهها آنها را در صدر فهرست چالشهای کسانی میگذارد که در حرفهشان با ”تغییر” سر و کار دارند (یانگ، 1389)
طرحواره درمانی، درمانی است ابتکاری و تلفیقی که توسط یانگ و همکارانش پایهگذاری شده است او در این درمان کوشیده است تا با بهکارگیری مبانی و راهبردهای روشهای درمان شناختی – رفتاری (CBT) و مؤلفههایی از سایر نظریهها مثل دلبستگی، روابط شیء ای، ساختارگرایی و روان تحلیلگری و تلفیق یکپارچه و منسجم آنها با یکدیگر یک مدل درمانی جدید را برای درمان اختلالات دیرپایی مثل اختلالات شخصیت و اختلالات مزمن محور یک ارایه دهد (بک،1996)
سه دهه پیش بک مطرح ساخت که هرچند کاربرد اطلاعات مربوط به دوران کودکی برای درمان دوره حاد افسردگی و اضطراب لازم نیست اما برای درمان مشکلات مزمن شخصیتی ضروری به نظر میرسد.
طرحواره درمانی به درک پایههای مشکلات روانشناختی فرد در دوران کودکی، ارتباط مراجع – درمانگر و نشاندن فرمولبندی مشکل بر زمینه تاریخچه فردی گستردهتری پای میفشارد.
این درمان برای چه کسانی بکار می رود؟
وقتی که رفتهرفته درمانگران از درمان اختلالهای محور یک مثل اضطراب به سمت کار بر روی اختلالات عمیقتر مثل اختلالات شخصیتی محور دو حرکت کردند با محدودیتهای مدل شناخت درمانگری بک رو به رو شدند. بیماران مبتلا به اختلالات شخصیتی مجموعهای از مشکلات پیچیده و مقاومی را دارند که در بسیاری از موارد روند درمان را متوقف میسازد.
بنابراین یانگ تحت تأثیر ساختارگرایی طرحواره درمانی را بنا نهاد که اختلالات شخصیتی و دیگر اختلالهای دیرپا را نشانه رفته است (بک،1990).
تجربه نشان داده است که طرحواره درمانی در درمان افسردگی و اضطراب دیرپا، اختلالهای خورد و خوراک، مسایل زناشویی و مشکلات پایدار در حفظ روابط صمیمانه سازگار، اثربخش بوده است همچنین این روش در مورد مجرمان و در پیشگیری از عود در میان سوء مصرفکنندگان مواد مخدر کارایی دارد.
محدودیتهای شناخت درمانی:
طبق نظر یانگ بیماران برای اینکه به شناخت درمانی پاسخ مطلوب بدهند باید چندین ویژگی را داشته باشند اما بیماران مبتلا به اختلالات خصیصهای چند ویژگی زیر را دارند که آنها را برای درمان شناختی – رفتاری نامناسب میسازد:
1. مشکلات مبهم 17و آشفته18فراوان: برای شناخت درمانی فرد باید مشکلات مشخص و قابل تعریفی داشته باشد تا بتوانیم آنها را کانون و هدف درمان قرار بدهیم .
2. مشکلات در روابط بین فردی19: در شناخت درمانی انتظار میرود که بیمار رابطهای مشارکتی با درمانگر خود برقرار سازد اما بیماران مبتلا به اختلالات خصیصهای یا اصلاً رابطهای با درمانگر برقرار نمیسازند یا به نحوی افراطی به وی وابسته میشوند.
3. انعطافناپذیری20: انعطافپذیری در شناخت درمانی لازم است تا بیمار بتواند افکار و رفتارهای خود را با تجزیه و تحلیل شناختی تغییر دهد ولی از مؤلفههای مشخص اختلالات شخصی وجود رگههایی از انعطافناپذیری است.
4. اجتناب21:چون بیماران مبتلا به اختلالات خصیصهای به طور دیرپایی از تجربه احساسهای ناخوشایند خود میگریزند(اجتناب هیجانی) و در عین حال از افکار دردناک خود روی گردانند (اجتناب شناختی) بنابراین تکنیکهایشناختی غالباً در دستیابی به افکار و احساسات غیر انطباقی این افراد ناموفق هستند (طرحواره درمانی،یانگ، ترجمه حمید پور و اندوز،1389).
ترمینولوژی طرحواره درمانی:
شش سازه اصلی در طرحواره درمان عبارتند از:
1. طرحوارههای ناسازگار اولیه22
2.
