
و بررسي قرار دادهاند. که این پژوهش به منظور ارزيابي نظرات اصليترين و مطرحترين متفكران مرتبط با فضاهاي عمومي شهري به روش مطالعه اسنادي و با استفاده از منابع واجد ارزش در اين عرصه انجام گرفته، ضمن بررسي متاخرترين ايدهها همچون نوشهرسازي و نوپيادهگرايي، اين نظريهپردازان را در شش محور دسته بندي نموده است. نتايج حاصل از اين مطالعه نشان ميدهد كه گرچه ديدگاههاي ارائه شده در ارتباط با اين موضوع در بسياري موارد واجد جنبه هايي مشترك بودهاند اما در دوران اخير با تثبيت اهميت نقش كالبدي و اجتماعي فضاهاي عمومي شهري، تاكيد بسيار بر رويكردهاي پايداري، ايجاد امنيت و انسان مداري ميباشد. گرچه توجه به نقش و ارتقاء وضعيت فضاهاي عمومي شهري از بدو پيدايش شهرها و به ويژه در طول بيش از يك سده گذشته همواره وجود داشته اما نگاه صاحبنظران به اين موضوع از روندي يكنواخت و ثابت برخودار نبوده و در دوران گوناگون متفاوت بوده است. به طوركلي، به نظر ميرسد كه ميتوان مهمترين رويكردهاي معاصر در ارتباط با فضاهاي عمومي شهري را بر مبناي گرايش غالب موضوعي (و نه زمان تقويمي نظريهپردازي) در سه دوره اصلي؛ پس از انقلاب صنعتي تا سال 1960 ، از سال 1960 تا 1990 و از 1990 تاكنون دسته بندي نمود. بر همين اساس، مشخص ميگردد كه در دوره اول تاكيد اصلي بيشتر بر ادراك فضايي و بصري و در دوره دوم بر تقويت تعاملات اجتماعي، گسترش پياده مداري و تاثيرات محيطي – رفتاري فضاهاي شهري بوده است. در حالي كه در دوران اخير با تثبيت نقش كالبدي و اجتماعي فضاهاي شهري بيشترين فعاليتها و نظريهها مبتني بر ملاحظات زيست محيطي – پايداري و ايجاد امنيت و انسان مداري در قلمروهاي عمومي ميباشد. به عبارت ديگر، بررسي روند تحول نظريهها و رويكردهاي غالب در سه دوره مورد اشاره بيانگر آن است كه با گذشت زمان هم به حضور انسان به عنوان عامل اصلي ايجاد پويايي و سرزندگي در فضاي شهري، توجه بيشتري گرديده و هم تمركز از ويژگي هاي كمي انساني همچون جاذبه هاي بصري به شاخصه هاي كيفي مانند ايجاد امنيت و پايداري محيطي تغيير پيدا نموده است (کاشانی جو، 106،1389-95).
– گهل(1987) پژوهشی که در میادین و محلات کپنهاگ انجام داده بود به این جمع بندی رسید که طراحی مطلوب و ایجاد فرصت مناسب برای حرکت پیاده میتواند در افزایش تعاملات اجتماعی مؤثر باشد .(Gehl, 1987:67) هوانگ5 (2006) در پژوهشی در زمینه تعامل اجتماعی در فضاهای باز مسکونی دریافت که فضاهای فعالیت6و منظرهها7، بیشترین میزان تعاملات اجتماعی را پشتیبانی مینمایند و فضاهای حرکتی کمترین میزان تعامل اجتماعی را سبب میشوند (Huang, 2006 ) . چنین پژوهشهایی نشاندهنده اهمیت و توان فضاهای باز شهری در برقراری روابط اجتماعی شهروندان هستند.
جدول(1-1): ادبیات مربوط به پیاده روی و معابر پیاده
نویسنده
سال
نتایج
بهمنی
1390
امکان سنجی و طراحی مسیرهای پیاده روی دارآباد- جمشیدیه و استفاده از عکس و نقشه برای انتخاب دو مسیر برای پیادهروی و کوهنوری انجام شده است.
حبیبی
1387
به بررسی بیتوجهی در حفاظت از محدوده های تاریخی (که مهم ترین عامل جذب گردشگر است) پرداخته شده و طراحی مسیرهای پیاده- گردشگری، در بافت کهن به عنوان گامی دوجانبه و چند سویه برای حفاظت از بافت و هدایت گردشگر معرفی شده است.
معینی
1386
بررسی رفتار عابر پیاده در ارتباط با مکانهای مسکونی و تجاری و شاخصهای فیزیکی در محیط مسکونی و شاخصهای فرهنگی و اجتماعی در محیطهای تجاری به عنوان عوامل تأثیرگذار بر حرکت عابر پیاده شناسایی شده است.
جوانی
1385
اصول و قوانین طراحی پیاده با تأکید بر محدودیتهای حرکتی معلولان و جانبازان بررسی و جمع آوری شده است.
Chris Blanchard
2011
بررسی فاکتورهای مثبت و منفی تأثیرگذار در پیادهروی شامل پیوستگی مسیر، کیفیت، شرایط جوی و ترافیک
Srah Foster
2011
نشان دادن تأثیر نحوهی طراحی منازل و خیابان ها در تشویق ساکنان به پیادهروی
Litman
2011
بررسی روشهای ارزیابی صرفه ی اقتصادی و کیفیت شرایط پیادهروی شامل راحتی، سلامت و امنیت
ماخذ: (Blanchard ،2011: Litman ،2011: Foster ،2011: بهمنی،1390: حبیبی،1387: معینی،1386: جوانی،1385)
1-6- سؤالات تحقیق
1. چه عواملی باعث افزایش تعاملات اجتماعی در پیادهراه خیابان مدرس شهر کرمانشاه میشود؟
2. آیا بین مولفه های تأثیرگذار بر پیادهراها (سرزندگی، اجتماع پذیری، فرم و کالبد، انعطاف پذیری، دسترسی و نفوذپذیری، خوانایی،آسایش و راحتی، فراغت و جذابیت، زیبایی، ایمنی و امنیت ، نظافت و پاکیزگی ) و تعاملات اجتماعی آن رابطه وجود دارد؟
3. آیا پیادهراه خیابان مدرس در بافت مرکزی شهر کرمانشاه، پاسخگوی نیازهای شهروندان است؟
1-7- فرضيههاي تحقیق
1. به نظر میرسد مؤلفههایی همچون (سرزندگی، اجتماع پذیری، فرم و کالبد، انعطاف پذیری، دسترسی و نفوذپذیری، خوانایی،آسایش و راحتی، فراغت و جذابیت، زیبایی، ایمنی و امنیت ، نظافت و پاکیزگی) باعث افزایش تعاملات اجتماعی در پیادهراه خیابان مدرس شهر کرمانشاه میگردد.
2. بین مولفه های تأثیرگذار بر پیادهراها و تعاملات اجتماعی آن رابطه وجود دارد و تأثیرگذار بر افزایش تعاملات اجتماعی بوده است.
3. پیادهراه خیابان مدرس در بافت مرکزی شهر کرمانشاه در جهت پاسخگویی به نیازهای شهروندان از وضعیت مطلوبی برخوردار است.
1-8- جنبه جديد بودن و نوآوري در تحقيق
با شروع انقلاب صعنی و تفکرات مدرنیستی در برنامه ریزی شهری و بوجود آمدن فضای شهری مبتنی بر اولویت خودرو بر عرصههای شهری، انسان با تنشهای عصبی و روحی و آسیبهای اجتماعی بسیاری روبرو شده است. ابهامی که در تعریف نقش عابر پیاده در برنامه ریزی شهری امروز ایجاد شده باعث محدود شدن عرصه تعاملات شهروندی و تداخل فعالیتها در شهر شده است و بنابراین سیر تحول شهرسازی جهان بر این باور است که بار دیگر باید معیارهای انسانی را در فضاهای شهری مورد توجه و تأکید قرار داد. تعاملات اجتماعى شهروندان در فضاهاى شهرى، زندگى اجتماعى را به وجود آورده و تقويت مى كند. امروز، در شهرهاى ما به دليل ازدحام اتومبيل و اولويت حركت سواره، اين تعاملات كاهش بسيار يافته است و اتومبيل ها نقش اصلى را در جابجايى هاى شهروندان به خود اختصاص دادهاند.در طول چندین دهه که بعد انسانی در برنامهریزی شهری نادیده گرفته شده و گاهی به طور اتفاقی به آن اشاره میشد در حالی که مسائلی چون افزایش پرشتاب حجم عبور و مرور اتومبیل قویاً مورد توجه قرار گرفته شده است. به علاوه، نظریههای رایج برنامهریزی به خصوص مدرنیسم- برای فضای عمومی، عبور پیاده و نقش فضای شهری به مثابه مکان ملاقات شهرنشینان اهمیت اندکی قائل شدهاند ( یان گل، 1392: 3).
در دانش جغرافیا و برنامهریزی شهری ، میتوان بیان داشت با توجه به اهمیت نقش تعاملات اجتماعی در پیادهراها در زندگی یشر از گذشته تا به امروز و همچنین تبعات انکار ناپذیر آن، تا کنون در این باره مطالعات و پژوهشهایی انجام پذیرفته است اما به ابعاد جغرافیایی، اجتماعی و ابعاد دیگر آن توجه نشده است. میتوان بیان داشت در خیابان مدرس شهر کرمانشاه تا کنون پژوهشی با این عنوان انجام نپذیرفته است و از این حیث میتوان به جدید بودن موضوع مورد بحث اشاره نمود. رويكرد صرف شهرسازي به ابعاد كالبدي ـ كاركردي شهر بدون توجه به ارزشها و اهداف اجتماعي و اقتصادی مترتب بر آن، فلسفه وجودي شهرها، به عنوان محلي براي زندگي را با ترديدهاي جدي مواجه كرد، به گونهاي كه عمده انتقادات عليه اين نوع برنامهريزي متوجه اهداف و ارزشهاي اجتماعی و کیفی و به عبارتی “قابل زیست بودن شهر”، متمرکز شده بود.
1-9- مشکلات تحقيق
انجام هر پژوهش و بررسي با يک سري محدوديتها و مسائلي روبرو ميباشد که ميتواند محقق را در راه پيشبرد اهداف دچار مشکل نمايد و محقق را از ادامه مسير تحقيق بازداشته و يا در حرکت وي مانع ايجاد نمايد. از جمله مشکلاتي که در اين پژوهش به نوعي با آن برخورد شده است ميتوان به موارد زير اشاره داشت:
– كمبود و عدم وجود آمار و اطلاعات به طور تفكيكي از فضاهای شهری.
– عدم ارتباط منطقي بين آمار و اطلاعات موجود در سازمانها و ادارات در مورد فضاهای شهری.
– عدم همكاري و يا همكاري بسيار ضعيف بعضي از مسئولان، سازمانها و نهادها در ارائه اطلاعات.
– مشکلات فراوان در توجيه مردم براي پاسخگويي به سوالات پرسشنامه.
فصل دوم:
ادبیات و چارچوب نظری پژوهش
2-1- مقدمه
امروزه، شهر بدون مناطق پیاده مطبوع، معرف شهری منسوخ و بی روح است (Manheim. 1990: 245). توسعه بی رویه شهری، افزایش وسایل نقلیه و زوال محیط زیست، اثراتی زیانبار بر ساختار شهر و در نتیجه سلامت جسمی و روانی شهروندان وارد کرده است (Tzoulas et al,2003). با آغاز هزاره سوم انقلابی در فعالیتهای بدون خودرو آغاز شده است. این جنبش در سطح ملی و بین المللی از سوی اتحادیه اروپا و ایالات متحده، اعتبار زیادی کسب کرد. علاوه بر آن، هم اکنون تلاشهای رهبران رویارویی در بوگوتا و کوریتیبا ثابت نموده است که نیازی نیست یک شهر برای خلق محیط انسانی با کیفیت بالا، ثروت زیادی داشته باشد (Wright,2005:27-25).
فضاهاى شهرى از مهمترين و فعالترين مكان هاى شهرى در دوران زندگى بشر محسوب شده و توجه به عناصر و كيفيت هاى موجود در اين گونه فضاها در دوران هاى مختلف تاريخى بر اساس اهداف و خواسته هاى ساكنين شهرها متفاوت بوده است. اما آنچه كه در تمامى دوران ها مشترك بوده، حضور مردم و وجود روابط اجتماعى حاكم بر آنهاست كه مهمترين اصل در پويايى فضاهاى شهرى به حساب مى آيد. فضاهاى شهرى فضاهايى هستند كه با حضور و حركت شهروندان حيات و قوام مىيابند، حضورى كه با فعاليت هاى آنها توام مییابد و پويايى زندگى را به نمايش مىگذارد. پياده راه ها و مسيرهاى شهرى مى توانند به عنوان جزء مهمى از اين نوع فضاهاى شهرى به حساب آمده و تاثيرى مهم در زندگى شهروندان داشته باشند. مسيرها در ذهن شهروندان نه تنها خطوطي هستند كه ارتباط و اتصال نقاط مختلف شهر را ميسر مي سازند، بلكه فضاهايي را تصوير مي كنند كه به صورت روزمره بيشترين حيات جمعي را در خود جاي مي دهند. اين مسيرها به صورت انواع خيابان هاي شهري، عبوري، محلي، بلوارها، كوچهها و بن بستها و پيادهراهها در سطح شهر عينيت مييابند و عمده ترين سهم را نسبت به ساير فضاهاي شهري به خود اختصاص ميدهند (پاكزاد، 1385: 84). جيكوبز حركت پياده را باعث تقويت تعاملات اجتماعي ميداند. هنگامي كه افراد با اتومبيل حركت ميكنند تا نيازهاي خود را برطرف كنند، آنگاه ديدارهاي اجتماعي در فضا شهري از بين ميرود و كيفيت ديدن و ديده شدن ديگر معنايي ندارد؛ بنابراين اتومبيل باعث كاهش سطح تعاملات اجتماعي شده و كاهش سرمايه اجتماعي را در پي دارد ولي هرگاه بستر لازم براي حركت پياده از طريق پياده مداري تامين شود، آنگاه سطح ديدارهاي اجتماعي افزايش يافته و افزايش سرمايه اجتماعي را در پي دارد(شکوهي دولت آبادي و مسعود، 1389: 60).
اهمیت بیش از اندازه سرعت، تکنولوژی و زمان، انسان را به حرکت سریع ماشینی در بین فضاهای خصوصی ترغیب ميکند. چیرگی خودرو بر وجوه مختلف زندگی انسان، مانع از برقراری روابط اجتماعی پویا در فضاهای عمومي شده است و درک محیط شهری، بسیار سطحی اتفاق مي افتد (مظفر و راست بین، 1390: 32).
لذا در این پژوهش با توجه به مباحث گفته شده به بررسی فضاهای شهری، پیاده راه، کیفیات فضایی پیاده راه، جنبش پيادهراهسازی، تعاملات اجتماعی در پیاده راه و تجارب پيادهراهسازی پرداخته شده است.
2-2- فضای شهری8
فضاهای شهری یا عرصههای عمومی مکان اصلی زندگی اجتماعی شهروندان و اساس و بنیان دانش- حرفه طراحی شهری و برنامهریزی شهری هستند. از این رو از اهمیتی بسزا در پویایی محیطی و حیات مدنی برخوردار هستند(کاشانی جو،
