
میدهند. برای بقای بلند مدت سازمان این دستاورد بسیار مهم است. رسیدن به هدفهای کوتاه مدت نظیر به دست آوردن سطوح خاصی از سود، کاملاً امکان پذیر است، ولی برای دستیابی به آن کاهش دادن جدی منابع انسانی میتواند موجب تضعیف و شاید ورشکستگی سازمان شود. این امر زمانی میتواند رخ دهد که به مسائلی چون استخدام، آموزش، و دادن فرصت به مردم برای به عهده گرفتن مسئولیتهای وسیعتر توجه کافی نشود. توسعه زمانی صورت میگیرد که منابع مالی، تکنولوژیکی، و فیزیکی بهبود یا افزایش یابند.
رضایت خاطر مشارکت کننده، اشاره به واکنش مثبت عاطفی کارکنان نسبت به کار و شغلهایشان دارد. رضایت فرد بسیار مهم است ولی رضایت جمعی افراد در گروهها و سازمان به عنوان یک مجموعه نیز، حائز اهمیت است. عملکرد بالا احتمالاً از تمرکز مطلق بر رضایت کارکنان به دست نمیآید، ولی نادیده گرفتن این عامل خطر رسیدن به نتایج بسیار منفی، مانند عدم توانایی در حفظ کارکنان با ارزش یا استخدام استعدادهای مطلوب را به دنبال دارد (همان، 136).
2-1-4-روشهای اندازه گیری کارآیی
در سالهاي گذشته مدلهاي مختلفي براي اندازهگيرى كارآيى ابداع شده است كه مىتوان آنها را به دو دسته كلي پارامتریک و ناپارامتریک تقسیمبندی کرد که در روش پارامتریک و اندازهگیری کارایی مستلزم مقایسه ستادهها و دادههای آن واحد است. در رویکردهای پارامتریک که بیشتر در تجز یه و تحلیل مسایل اقتصادی کاربرد دارد نیاز به داشتن یک تابع یا بیان مشخصی از رابطه بین دادهها و ستادهها ضرورت محسوب میشود که باید برای واحدهای تحت ارز یابی نوع تابع تولید را مشخص و با روشهای آماری پارامترهای تابع تو لید را برآورد، و بر اساس این تابع میزان کارایی واحدهای تحت بررسی را مشخص کرد. اما در رویکرد ناپارامتریک که بیشتر در تجزیه و تحلیل مسائل مربوط به کارایی کاربرد دارد به جای استفاده از روشهای آماری به استفاده از روشهای برنامهریزی ریاضی تأکید میشود. توجه این رویکرد بیشتر بر روی مرز تولید به جای تابع تولید است (Coelli et al., 1998).
در سنجش کارایی به صورت پارامتری از چهار روش مختلف به صورت زیر استفاده میشود:
روش مرزی تصادفی (16SFA): که در مواردی با عنوان روش مرزی اقتصادسنجی (EFA17) نامیده میشود، مبتنی بر تصریح تابع تولید، هزینه و یا تابع سود است. در این تابع، یک جزء خطای مرکب (بصورت ui + vi) وجود دارد. جمله vi جزء اخلال تصادفی دارای توزیع نرمال بوده و جمله ui مبین جزء ناکارایی فنی و دارای توزیع نرمال منقطع در w است. به منظور برآورد کارایی، لازم است جزء ui و vi تجزیه شود.
الگوی دارای توزیع آزاد (18DFA): که در آن یک فرم تبعی برای تابع مرزی در نظر گرفته میشود، فرض می شدود جملات ناکارایی در طول زمان ثابت باشد، لذا به منظور برآورد درجه کارایی در هر بنگاه از اختلاف میان متوسط پسماندها و متوسط پسماند هر بنگاه بر روی تابع مرزی استفاده میشود.
روش مرز ضخیم(19TFA) : که در آن محاسبه کارایی برای کل صنعت و نه به تفکیک بنگاهها انجام میشود. در این روش یک فرم تبعی برآورد و سپس هر گونه انحراف از مقادیر پیشبینی شده عملکرد در بالاترین و پایینترین چارک جملات اخلال محاسبه میشود.
روش مرز الگو (20FDH): که به عنوان حالت خاصی از روش تحلیل پوششی دادهها (DEA) به شمار میرود و در آن تنها نقاط داخلی خطوط تعیین کنند در روش DEA در محاسبات وارد میشوند، لذا، نتایج این روش به نسبت روش DEA ارقام کارایی را بزرگتر محاسبه میکند (Mohd Tahir and Haron, 2008: 66-67).
از میان روشهای برشمرده، الگوی DFA به دلیل فرض ثابت جمله ناکارایی در طول زمان، با محدودیت همراه است. این در حالی است که الگوی SFA از قابلیت برآورد کارایی در هر دو حالت تغییرپذیری و ثبات جملات ناکارایی در طول زمان برخوردار است. در روش TFA، امکان برآورد کارایی به تفکیک واحدهای تصمیم ساز وجود ندارد، که این خود محدودیت به شمار میرود. در روش FDH نیز برآوردها از دقت کافی برخوردار نیست. لذا از میان روشهای فوق، روش SFA به عنوان مناسبترین روش انتخاب میشود. در تحلیل دقیق تر این روش به صورت مندرج در قسمت فوق، میتوان از تابع تولید یا هزینه استفاده کرد. تابع تولید مرزی تصادفی را میتوان به صورت مدل زیر تعریف کرد:
Yit=f(Xjit , ßij)exp(vit-uit) ɏi =1,2, …, n
که در آن Y ستاده واحد تولیدی، Xj، بردار j نهاده (j: 1- نیروی کار، 2- سرمایه ثابت، و 3- سرمایه مالی) که برای i مقطع و طی دوره t قابل بیان است. همچنین، V جزء اخلال تصادفی و U اثرات عدم کارایی فنی می باشد (دانش جعفری و شفیعی، 1390).
2-1-5-ضرورت و اهمیت ارزیابی کارایی
بهبود مستمر عملکرد سازمانها، نیروی عظیم همافزایی21ایجاد میکند که این نیروها میتواند پشتیبان برنامه رشد و توسعه و ایجاد فرصتهای تعالی سازمانی شود. دولتها و سازمانها و مؤسسات تلاش جلو برندهای را در این مورد اعمال میکنند. بدون بررسی و کسب آگاهی از میزان پیشرفت و دستیابی به اهداف و بدون شناسایی چالشهای پیش روی سازمان و کسب بازخور و اطلاع از میزان اجرا سیاستهای تدوین شده و شناسایی مواردی که به بهبود جدی نیاز دارند، بهبود مستمر عملکرد میسر نخواهد شد. تمامی موارد مذکور بدون اندازهگیری و ارزیابی امکانپذیر نیست. لرد کلوین فیزیکدان انگلیسی در مورد ضرورت اندازهگیری میگوید: «هرگاه توانستیم آنچه درباره آن صحبت میکنیم اندازه گرفته و در قالب اعداد و ارقام بیان نماییم میتوانیم ادعا کنیم درباره موضوع مورد بحث چیزهایی میدانیم. در غیر این صورت آگاهی و دانش ما ناقص بوده و هرگز به مرحله بلوغ نخواهد رسید» .
مدیریت نیز مبین مطالب مذکور است. هرچه را که نتوانیم اندازهگیری کنیم نمیتوانیم کنترل کنیم و هرچه را که نتوانیم کنترل کنیم مدیریت آن امکانپذیر نخواهد بود. موضوع اصلی در تمام تجزیه و تحلیلهای سازمانی، عملکرد است و بهبود آن مستلزم اندازهگیری است و از این رو سازمانی بدون سیستم ارزیابی عملکرد قابل تصور نمیباشد (رحیمی، 1385).
در استرالیا بازاربیمه خصوصی سلامت به شدت توسط دولت تنظیم میشود. مانند بسیاری از کشورهای دیگر (بهعنوان مثال، مانند انگلستان، ایرلند و اسپانیا) استرالیا دارای سیستم جهانی تامین مالی بهداشت و درمان با بخش خصوصی میباشد (Stavrunova & Yerokhin, 2014). همچنین صاحبنظران و محققین معتقدند که ارزیابی عملکرد، موضوعی اصلی در تمامی تجزیه و تحلیلهای سازمانی است و تصور سازمانی که شامل ارزیابی و اندازهگیری عملکرد نباشد، مشکل است. ارزیابی و اندازهگیری عملکرد موجب هوشمندی سیستم و برانگیختن افراد در جهت رفتار مطلوب میشود و بخش اصلی تدوین و اجرای سیاست سازمانی است. و بازخورد لازم را در موارد زیر ارائه میکند:
با پیگیری میزان پیشرفت در جهت اهداف تعیین شده مشخص میشود که آیا سیاستهای تدوین شده به صورت موفقیتآمیزی به اجرا در آمدهاند یا خیر.
با اندازهگیری نتایج مورد انتظار سازمانی و همچنین ارزیابی و اندازهگیری و رضایت کارکنان و مشتریها مشخص میشود آیا سیاستها به طور صحیح تدوین شدهاند یا خیر.
ارزیابی و اندازهگیری عملکرد امکان شناسایی زمینههایی که مدیریت باید توجه بیشتری به آنها بنماید را میسر میسازد و به شناسایی فرصتها و محدودیت ها کمک میکند.
ارزیابی عملکرد باعث ایجاد اطلاعات برای مدیران در تصمیمگیریهای مدیریتی خواهد بود. چرا که بخش زیادی از اطلاعات لازم برای تصمیمگیری های مدیریتی از طریق اندازهگیری و ارزیابی سیستم عملکرد و ارزیابی سیستم عملکرد فراهم میآید.
هر تلاشی که به منظور دستیابی به موفقیت صورت میگیرد باید دارای چارچوبی باشد و بهبود عملکرد سازمانی باید بر آگهی فرآیندی باشد که «چرخه عملکرد» نامیده میشود. هر برنامه بهبود عملکرد سازمانی باید از اندازهگیری عملکرد و بعدارزیابی عملکرد شروع نماید.
بخش دوم
2-2-1-تحلیل پوششی دادهها 22DEA
اندازهگیری کارایی به خاطر اهمیت آن در ارزیابی عملکرد یک شرکت یا سازمان همواره مورد توجه محققان بوده است. در سال 1957 فارل با استفاده از روشی مانند اندازه گیری کارایی در مباحث مهندسی اقدام به اندازه گیری کارایی برای یک واحد تولیدی کرد. موردی که فارل برای اندازه گیری کارایی مدنظر قرار داد شامل یک ورودی و یک خروجی بود. فارل از مدل خود برای تخمین کارایی بخش کشاورزی آمریکا در مقایسه با سایر کشورها استفاده کرد. با وجود این، او در ارائه روشی که در برگیرنده ورودی ها و خروجی های متعدد باشد موفق نبود.چارنز، کوپر و رودز دیدگاه فارل را توسعه داده و مدلی را ارائه کردند که توانایی اندازه گیری کارایی با چندین ورودی و چندین خروجی را داشت. این مدل تحلیل پوششی دادهها نامیده شد و اولین بار در سال 1976 در رساله دکتری رودز و به راهنمایی کوپر با عنوان «ارزیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس ملی آمریکا» در دانشگاه کارنکی مورد استفاده قرار گرفت و در سال 1978 در مقاله ای با عنوان «اندازهگیری کارایی واحدهای تصمیم گیرنده» ارائه شد (مهرگان، 1391: 57).
یکی از روشهاي پرکاربرد در سنجش کارایی فنی سازمانها، تحلیل پوششی (فراگیر) دادهها است. تحلیل پوششی دادهها یک تکنیک ناپارامتریک کلاسیک و مبتنی بر برنامهریزي ریاضی میباشد که براي مقایسه ارزیابی کارایی مجموعه اي از واحدهاي تصمیمگیري مشابه به کار میرود و مزیت قابل توجه آن، عدم نیاز آن به تعیین مشخصات پارامتریک (همچون تابع تولید) براي بدست آوردن امتیازات کارایی است
تحلیل پوششی دادهها23، روشی مبتنی بر برنامهریزی خطی است که بر اساس آن میتوان به اندازهگیری کارایی24 واحدهای همگن، بدون نیاز به مشخص نمودن تابع تولید نمود. به عبارت دیگر در این روش، منحني مرزي كارا، از يك سري نقاط كه به وسيله برنامهريزي خطي تعیین میگردند، برای ارزیابی کارایی نسبی واحدهای تصمیمگیری25 که وظایف یکسانی را انجام میدهند (مانند ادارات دولتی یک وزارتخانه، مدارس، بیمارستانها، فروشگاههای زنجیرهای، شعب بانکها، بیمهها و کلیه مواردی که در آنها واحدهای تصمیمگیری همگنی وجود دارند)، به کار میرود (مومنی، 1389). برنامهريزي خطي مورد استفاده در این روش، بعد از يك سري بهينهسازي، مشخص ميكند كه آيا واحد تصميمگيرنده مورد نظر، روي خط كارايي قرار گرفته است و يا خارج از آن قرار دارد. بدين وسيله واحدهاي كارآ و ناكارآ از يكديگر تفكيك ميشوند؛ اما درنظر داشته باشید که كارايي به دست آمده نسبي بوده و مطلق نميباشد. برای مثال، چنانچه کارایی واحدی به میزان 100% محاسبه گردد، تنها به این معناست که این واحد در مقایسه با سایر واحدها، از کارایی نسبی برخوردار بوده و به هیچ وجه بیانگر کارایی مطلق آن در استفاده از دادههای خود برای تولید ستاده، نمیباشد (Forster, 2005).
تكنيك تحليل پوششي دادهها، تكنيكي است كه به كمك آن ميتوان واحدهايي كه كارهاي مشابه انجام ميدهند و منابع (ورودي) و مصارف (خروجي) مشابهي دارند را از لحاظ كارايي مقايسه كرده و ضريب كارايي هر واحد را به صورت كمي به دست آورد. خصيصهها و قابليتهاي ويژه و منحصر بهفرد روش تحليل پوششي دادهها در چند سال اخير منجر به توسعه سريع اين تكنيك در حوزهها و سازمانهاي مختلف گرديده است (کیانی مقدم و همکاران، 1392). این تکنیک از سال 1978 با پایان نامه دکترای «ادوارد رودز» باعنوان ارزيابي پيشرفت تحصيلي دانش آموزان مدارس ملي آمريكا در سال 1976 در دانشگاه كارنگي مورد استفاده قرار گرفت. این روش برای ارزیابی کارایی نسبی واحدهای تصمیمگیری که وظایف یکسانی انجام میدهند، به کار میرود. زمانی که به علت فعالیتها عوامل محیطی متفاوت، داده و ستادههای متعددی وجود داشته باشد، دیگر مقیاس معمول کارایی یعنی ستاده تقسیم بر داده مناسب نیست. این تکنیک یک روش مبتنی بر تجربه می باشد که نیازی به مفروضات و محدودیتهای سنتی سنجش کارایی ندارد. از زمان
