
شناخت، تفکر، رفتار هدفمند و آینده نگری نقش دارند (زلازو و مویلر30، 2002).
همچنین کارکردهای اجرایی را میتوان به عنوان یک رهبر ارکستر توصیف کرد که رفتارهای دیگر را هدایت و کنترل مینماید (برون31، 2005). سازه کنشهای اجرایی یک اصطلاح چترگونه است که فرایندهای شناختی متعدد را که در راه خدمت به رفتارها و اعمال هدفمند هستند، پوشش میدهد. کارکردهای اجرایی را میتوان در قالب چهار مؤلفه مفهومسازی نمود، قصد و اراده، برنامهریزی، عملکرد مؤثر (لزاک، هویسون و لورینگ32، 2004). کارکردهای اجرایی ظرفیتهای هدایت گری هستند که مسوول درگیر شدن فرد در ادارکها، هیجانها، افکار و اعمال هدفمند سازمانیافته، راهبردی و خودنظمجو هستند (مک کلوزکی، پرکینز و وان دیونر33، 2009). تعاریفی که در زمینه کارکردهای اجرایی وجود دارد، متعدد میباشند اما بیشتر آنها شامل عناصر و مولفههایی از قبیل برنامهریزی و هدفمندی، سازماندهی رفتار در طول زمان، بازداری، توجه و سیستمهای حافظهای که هدایتگر آنها هستند، حافظه فعال، فرایندهای خود نظمجویی، خودکنترلی و خودنظارتی میباشند (جیویا و اسکیوث34، 2004، دنکلا35، 2007).
به منظور درک بیشتر و تبیین اختلالADHD تاکنون نظریههای گوناگونی بر مبنای نقش عوامل ژنتیکی، محیطی، عصب زیست شناختی و عصب روانشناختی از سوی محققان و پژوهشگران مختلف ارائه شده است(کوای، 1997؛ بارکلی، 1997، 2006، a2005، برون، 2006، 2005؛ سرجنت36، 2000؛ دریبری و راتبرت37، 1997؛ سونوگا بارک، 2008، 2005، 2003، 2002؛ نیگ و کسی38، 2005؛ نیگ، 2006).
جامعترین نظریه تاکنون نظریه برجسته راسل بارکلی به نام بازداری پاسخ است که این اختلال را به عنوان یک اختلال عصب رفتاری و با تاکید بر نارساکنش وری های اجرایی در نظر میگیرد(a 2005، 2000، 1997). بارکلی بر این باور است که توانایی بازداری پاسخ مناسب مهمترین عامل برای بهره گیری مفید از چهار کنش اجرایی اولیه است و نارسایی در بازداری پاسخ مهمترین عامل اختلال ADHD است. بارکلی(a 2005، 1997) بر این باور است که بازداری پاسخ همانند توجه یک سازه چند بعدی است و شامل سه فرایند به هم پیوسته است: 1- بازداری پاسخ غالب به یک رویداد؛ 2- توقف پاسخ یا الگوی پاسخ جاری و ایجاد فرصت درنگ(تأخیر) در تصمیم گیری برای پاسخ دادن یا ادامه پاسخ؛ 3- حفظ این دوره درنگ(تأخیر) و پاسخهای خود فرمان که از قطع رویدادها و پاسخهای رقیب در این دوره اتفاق میافتد (کنترل تداخل).
همزمان با تحول کودکان مبتلا به اختلال ADHD مشکلاتی در حوزه کنشهای اجرایی از جمله در خود کنترلی ، هدفمندی و دور اندیشی(بارکلی، 1997؛ کلارک39 و همکاران، 2000)؛ هماهنگی و توالی حرکتی ، حافظه کاری و محاسبه ذهنی (مارتینوسن40 و همکاران، 2005؛ نیگ و همکاران، 2005)؛ کنترل و بازداری (بارکلی، 2005، 1997؛ شاجر و لوگان41، 1990)؛ برنامه ریزی و سازماندهی (گردینسکی و دیاموند42، 1992؛ ماهونه43 و همکاران ، 2002)؛ خود نظم جویی هیجان، سیالی کلامی و ارتباط، رفتار هدفمند و تلاشمند، درونی سازی گفتار(بارکلی، a 2005، 2000، 1997، 2006) ظاهر میگردد. از این رو این گونه فرض میشود که نارساکنش وری اجرایی مشکل عصب شناختی اولیه در اختلالADHD است(پنینگتون و اوزنف، 1996؛ بارکلی، 2000، 1997، 2006؛ ماهونه و همکاران، 2002). در حال حاضر شواهد زیادی در مورد مشکل این کودکان در بازداری وجود دارد. بازداری پاسخ یکی از کنشهای اجرایی است که در لوب پیشانی مغز به خصوص لوب پیش پیشانی شکل میگیرد(بارکلی، 1997). به منظور اندازه گیری بازداری و فرایندهای مرتبط با آن پژوهشگران مختلف از آزمونهای مختلفی از جمله آزمون عملکرد پیوسته ، آزمون ایست – علامت، آزمون استروپ استفاده میکنند(بارون44، 2004؛ لزاک و همکاران، 2004). چندین مطالعه مروری و فرا تحلیل نشان دادهاند که افراد مبتلا به اختلال ADHD در مقایسه با گروه افراد عادی در آزمونهای عملکرد پیوسته(کورکوم و سیگل45، 1993؛ ریسیو46 و همکاران، 2002، 2001؛ ویلکات47 و همکاران، 2005)، آزمون ایست علامت (استیونس و همکاران، 2002؛ اوسترلن48 و همکاران، 1998؛ لیجفیجت49 و همکاران، 2005؛ نیگ و همکاران، 2002؛ پلیزسکا50، 2000؛ شاجر و همکاران، 2000؛ شرس51 و همکاران، 2004) و در آزمون استروپ(گردینسکی و دیاموند، 1992؛ مک لئود و پریور52، 1996؛ گلدن و گلدن53، 2002؛ شالیس54 و همکاران، 2002؛ شرس و همکاران، 2004؛ شمیتز55 و همکاران، 2002؛ سیدمن56 و همکاران، 1997؛ سیدمن و همکاران، 2001، سرجنت و همکاران، 2002؛ سمرد و کلیکمن57 و همکاران، 2000؛ وان موریک58 و همکاران، 2005؛ هوگتون59 و همکاران، 1999؛ نیگ و همکاران، 2002؛ لانسبرگن60 و همکاران، 2007) عملکرد بدتری داشتهاند. یکی دیگر از کنشهای اجرایی که در کودکان مبتلا به این اختلال آسیب دیده است حافظه کاری کلامی و دیداری فضایی است(بدلی61، 2007؛ بارکلی ، a2006، 2005، 1997؛ برون، 2006،2005؛ نیگ و کسی، 2005؛ راپورت62 و همکاران، 2009، 2008، 2007، 2001). نتایج چند فراتحلیل بزرگ پیرامون بررسی نارساییهای حافظه کاری در افراد مبتلا به اختلال ADHD نشانگر وجود نارسایی در این افراد است(پنینگتون و اوزنف، 1996؛ هروی63 و همکاران، 2004؛ مارتینوسن و همکاران، 2005؛ ویکات و همکاران، 2005). همچنین این افراد در کنشهای اجرایی برنامه ریزی و سازماندهی که یک فعالیت مهم و عالی مغز و وابسته به عملکرد کرتکس پیش پیشانی و به وسیله آزمونهای از جمله آزمون برج لندن ، آزمون برج هانوی و نیز مازها اندازه گیری میشود دچار نارساییهایی میباشند(پنینگتون و همکاران، 1993؛ نیگ و همکاران، 1998؛ کلرمن64 و همکاران، 1999؛ سرجنت، 2002؛ ویلکات و همکاران، 2005؛ کوپسکی65 و همکاران، 2005؛ نیگ و همکاران، 2002؛ هوگتون و همکاران، 1999؛ گیورتس66 و همکاران، 2005؛ ریسیو و همکاران، 2004؛ یانگ67 و همکاران، 2007).
ارزیابی و سنجش کنشهای اجرایی ، نقطه شروع درمان را به درمانگران نشان میدهد. درمانگران باید بتوانند افزون بر توصیف رفتارهایی که کودکان دارای اختلالهای تحولی نشان میدهند، دلیل آن را نیز بفهمند. ارزیابی و سنجش کنشهای اجرایی در اختلالهای تحولی به درک بهتر ویژگیهای این کودکان از جمله مشکلات ارتباطی ، بی سازمانی ، عدم برنامه ریزی و ضعف در تصمیم گیری و کنترل کمک میکند(علیزاده، 1385). با توجه به ماهیت پیچیده و نامتجانس این اختلال(سونوگابارک، 2008) شیوههای درمانگری متعددی جهت کنترل و مدیریت آن از سوی درمانگران و پژوهشگران پیشنهاد شده است. استفاده از داروهای محرک و داروهای غیر محرک(کانر68 و همکاران، 2002؛ کانر، 2006؛ بیدرمن69 و همکاران، 2002؛ مک کلیلان و وری70، 2003؛ شاکتر71 و همکاران، 2001؛ پلزیسکا، 2007؛ اسپنسر72 ، 2006؛ زیتو73 و همکاران، 2003)، درمانهای روانی اجتماعی(کرنیز74 و همکاران، 2006؛ تاپلاک75 و همکاران، 2008؛ پلهام و فابیانو76، 2008؛ پلهام و همکاران، 2005؛ وان و آورد77 و همکاران، 2008؛ فابیانو و همکاران، 2008؛ دالی78 و همکاران، 2007؛ بارکلی ، 2006؛ اسمیت79 و همکاران، 2006)، نوروفیدبک (بوتنیک80، 2005)، درمانهای چند مدلی(درمانهای ترکیبی)(بارکلی، 2006) و نیز استفاده از شیوههای درمانگری مبتنی بهبود کنشهای اجرایی از جمله آموزش توجه(سوهلبرگ و متیر81، 2001؛ سمرود کلیکمن و همکاران،1994؛ کرنز82 و همکاران، 1999؛ کاراتکین83، 2006؛ وایت و شاه84، 2006؛ اونکل85 و همکاران، 2006؛ شلو86 و همکاران، 2007) و آموزش حافظه کاری (کلینگبرگ87 ، 2009) به عنوان برخی از مهمترین شیوههای مستند و مدرک محور این اختلال است.
با توجه به موارد مطرح شده و اهمیت توجه به مقایسه و اثربخشی آموزش مهار تکانه و آموزش کارکردهای اجرایی و نبود پژوهشهای مشابه در کشور سؤال اصلی پژوهش حاضر این است آیا آموزش مهار تکانه و کارکردهای اجرایی در بازداری پاسخ، توجه و فزون کنشی کودکان دارای نقص توجه و بیش فعالی موثرند؟ و آیا این دو روش اثرات متفاوتی در این زمینه خواهند داشت؟
۱-۳- اهمیت و ضرورت پژوهش
در رابطه با شیوع این اختلال درصدهای متفاوتی گزارششده برای مثال برخی پژوهشگران اظهار میدارند که ADHD بهطور تقریبی در 3 تا 7 درصد کودکان مدرسه رو و 5 درصد بزرگسالان رخ میدهد (جاردین88 و همکاران، 2011؛ ویدنت89 و دی پاول90، 2013). تحقیقات دیگری گزارش میکنند که ADHD در 4 تا 8 درصد کودکان مدرسه رو و 3 تا 5 درصد بزرگسالان رخ میدهد (کویج91، 2013). درنهایت DSM 5 بیان میکند که 5 درصد کودکان و 2/5 درصد بزرگسالان مبتلابه ADHD میباشند که نسبت جنسیتی آن بهطوری است که در دوره کودکی، پسران 2 برابر دختران و در بزرگسالی مردان 1.6 برابر زنان به این اختلال مبتلا میشوند (انجمن روانپزشکی امریکا، 2013). از دیگر ویژگیهای اختلال ADHD فراگیری92 (مانند: حضور اختلالها در 2 موقعیت یا بیشتر) و درجه اختلال93 (مانند: شواهد آشکار برای اختلال درکنش وری اجتماعی، تحصیلی یا شغلی) میباشد (مادوکس94 و وینستید95، 2008). نشانههای ADHD جلوههای رفتاری مرتبط با این اختلال هستند. آنها فعالیتهاییاند که توسط کسانی که دارای این اختلال هستند آشکار میشوند. (مانند : بیتوجهی ، حواسپرتی، پاسخدهی تکانشی، فزون کنشی و کنشهای اجرایی ضعیف). در مقابل، اختلالها برای فرد ، پیامدهای این جلوههای شناختی – رفتاری هستند. نشانهها فعالیتهای (شناختی-رفتاری) شخص و اختلالها پیامدهای این نشانهها هستند (بارکلی96 ، مورفی97 و فیشر98 2008). مشکلات ناشی از ADHD حوزههای گستردهای از زندگی فرد را ازجمله سلامت، مشکلات ارتباطی و زناشویی، پیشرفت تحصیلی، اشتغال، مدیریت مالی (بارکلی99 ، مورفی100 و فیشر101 2008) و رانندگی ایمن (وا102، 2014) را شامل میشود. لو103 و فلدمن104 (2007) بیان میکنند که مشکلات مدرسه یک خصیصه اصلی از کودکان مبتلابه ADHD میباشد و همین عامل است که اغلب باعث توجه بالینی به این کودکان میشود.
تحقیقات بیشماری در ارتباط با نقش کنشهای اجرایی در کودکان و بزرگسالان مبتلابه ADHD انجامشده است و مشخصشده که حوزههای گوناگونی از کنشهای اجرایی ازجمله حافظه فضایی فعال105 (یانگ106، موریس107، تون108 و تیسون109، 2006) حافظه فعال آوایی منطقی110، حافظه فعال دیداری فضایی111 (کسپر112، آلدرسون113 و هودک114، 2012) برنامهریزی، بازداری، کنترل شناختی (ولز-ون-مربک115 و همکاران، 2013) در آن نقش دارند. حتی در تحقیقاتی که عواملی همچون اختلالها همبود و هوش کنترلشده بود نشان داده شد که کودکان مبتلابه ADHD که اختلالها برونیسازی داشتند نسبت به آنهایی که به اختلالها درونی سازی مبتلا بودند، نمرات پایینتری در کنشهای اجرایی (حافظه فعال کلامی، سیالی مقولهای) کسب کردند (دی ترانی116 و همکاران، 2011). همانطور که بارکلی (2011) مطرح میکند کودکان و بزرگسالان اغلب کاستیهایی117 را در تواناییهای حرکتی، شناختی و هیجانی نشان میدهند که بسیاری از این کاستیها را میتوان تحت عنوان کنش اجرایی نامگذاری کرد. نظریه کنشهای اجرایی بارکلی در مورد ADHD، بازداری پاسخ، خودکنترلی و کنشوری اجرایی را تواناییهای انسانی میداند که باهم همپوشی118 و تعامل دارند. در نظریه او کنش اجرایی، نظم جویی خود119 است و بازداری پاسخ اساس و لازمهٔ نظم جویی خود است (بارکلی، 2014).
۱-۴- اهداف پژوهش
– مطالعه تاثیر آموزش مهار تکانه در بازداری پاسخ، توجه و فزون کنشی کودکان دارای نقص توجه و بیش فعالی
– مطالعه تاثیر آموزش کارکردهای اجرایی در بازداری پاسخ، توجه و فزون کنشی کودکان دارای نقص توجه و بیش فعالی
– مقایسه تاثیر آموزش مهار تکانه و کارکردهای اجرایی در بازداری پاسخ، توجه و فزون کنشی کودکان دارای نقص توجه و بیش فعالی
۱-۵- فرضیههای پژوهش
فرضیه اول: آموزش مهار تکانه باعث افزایش بازداری پاسخ کودکان دارای نقص توجه و بیش فعالی میشود. فرضیه دوم: آموزش مهار تکانه باعث افزایش توجه و کاهش فزون کنشی کودکا
