
خدا (صلياللهعليهوآله) پس از رسالت از خداوند خواست تا همچون موسي (عليهالسلام) برايش وزيري قرار دهد. خداوند نيز علي (عليهالسلام) را وزير و جانشين و برادر رسول خدا قرار داد. علي (عليهالسلام) و دو فرزندش و امامان بعد، پس از انبيا، حجتهاي خدا بر مردم هستند.454
در روايتي ديگر نيز رسول خدا به عبدالرحمن بنسمره ميفرمايد اگر نظرات در جامعه متفاوت شد تو به سمت علي بنابيطالب برو؛ زيرا امام امت من و جانشين من است و دو فرزندش، حسن و حسين، و نه فرزند از حسين نيز امامان امت من هستند كه نهمين آنان قائم امت است كه زمين را ــ چنانكه از ظلم و جور پر شده است ــ از عدل و داد پر ميكند.455
جابر بنعبدالله نقل كرده است كه خدمت دختر رسول خدا رسيدم، در مقابلش لوحي وجود داشت كه نورش چشم را ميپوشاند و در آن دوازده نام وجود داشت؛ سه اسم در ظاهر، سه اسم در باطن، سه اسم در انتها، سه اسم هم در كنارهها. سؤال كردم نام چه كساني است؟ فرمود اينها نامهاي اوصياي رسول خدا است؛ نخستينشان پسرعموي من است و يازده تن ديگر از اولاد من هستند كه آخرينشان قائم امت است. جابر ميگويد در آن لوح سه اسم محمد و چهار اسم علي ديدم.456 در روايتي كه سفيان ثوري از جابر از شعبي نقل كرده رسول خدا تعداد ائمه بعد از خود را دوازده نفر بيان كرده است كه همه از قريش هستند.457 رسول خدا به علي (عليهالسلام) فرمود من، تو، دو فرزندت حسن و حسين و نه نسل از فرزندان حسين اركان دين و ستونهاي اسلام هستيم؛ هركه دنبالهرو ما باشد نجات مييابد و هر كه از ما سرپيچي كند به سوي جهنم ميرود.458 رسول خدا (صلياللهعليهوآله) در روايتي از نوشتهاي كه بر سر در بهشت حك شده است خبر ميدهد كه در آن نام خدا، رسول خدا، علي و فرزندانش حسن و حسين (عليهمالسلام) و فاطمه (سلاماللهعليها) حك شده است و دشمنانشان نيز لعنت شدهاند.459
نصوص خاص
جابر از امام باقر (عليهالسلام) درباره امير مؤمنان ناميده شدن علي (عليهالسلام) سؤال ميكند و امام نيز نامگذاري را به خدا نسبت ميدهد؛ چنانكه در قرآن فرموده است: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ در ادامه نيز از مردم شهادت گرفته است كه محمد (صلياللهعليهوآله) رسول او و علي (عليهالسلام) امير مؤمنان است.460 رسول خدا به علي (عليهالسلام) فرمود تو در زمان زندگي و پس از مرگ من برادر، وصي، وارث و جانشين من در ميان امتم هستي.461 جبرئيل بر رسول خدا (صلياللهعليهوآله) نازل شد و پيام خدا مبني بر اعلام برتري علي (عليهالسلام) را به او رساند. رسول خدا مردم را جمع كرد و فرمود: سخنم درباره مردي است كه گوشت و پوست و خونش از من است، مخزن علم است و خدا او را براي ولايت انتخاب كرده است. من و او از يك طينت خلق شدهايم؛ خدا من را شهر علم و او را راه ورود به اين شهر قرار داد. وصايت را مختص او ساخت و اطاعت از او را واجب كرد؛ دشمني با او را دشمني با خدا و دوستي با او را دوستي با خدا خواند. رسول خدا پس از بيان برخي از فضائل علي (عليهالسلام) دست او را بالا برد و او را حجت خدا بر جهانيان معرفي كرد.462
علي (عليهالسلام) ده خصلت را براي خود از زبان رسول خدا ميشمارد: وصي، وزير، جانشين در اهل و مال، دوست علي دوست رسول خدا، دشمنش دشمن رسول خدا، سيد مسلمانان پس از رسول خدا، برادر، نزديكترين افراد به رسول خدا، صاحب پرچم رسول خدا در دنيا و آخرت.463
علي (عليهالسلام) بزرگان شيعه را جمع كرد و آنان را شاهد بر وصايت امام حسن (عليهالسلام) قرار داد. كتاب و اسلحه خود را به امام حسن (عليهالسلام) داد و فرمود رسول خدا (صلياللهعليهوآله) امر كرد همانطور كه او كتاب و سلاح را به من بخشيد من نيز كتاب و سلاح را به تو بدهم و تو نيز بايد آنها را به برادرت حسين بدهي. سپس به امام حسين (عليهالسلام) فرمود تو نيز به دستور رسول خدا بايد آنها را فرزندت علي بنحسين بدهي. سپس همين سخن را به امام سجاد (عليهالسلام) نيز فرمود تا كتاب و اسلحه را به فرزندش محمد برساند.464
در جلسهاي درباره قائم سؤال شد. جابر گفت كه امام صادق (عليهالسلام) قائم آل محمد است. پس از وفات امام باقر (عليهالسلام) اين مطلب را به امام صادق (عليهالسلام) گفتند و ايشان جابر را تصديق كرد و فرمود هر امامي قائم بعد از امام پيشين خود است.465
تولّا
درباره اينكه ولايت و محبت اهلبيت يكي از نشانههاي ايمان است روايات بسياري از ائمه (عليهمالسلام) وارد شده است. در ميان رواياتي كه جابر نقل كرده است نيز ميتوان اين دست روايات را ديد. پيامبر اكرم (صلياللهعليهوآله) پس از انجام آخرين حج، شرط ورود به بهشت را مسلماني دانست و در بيان چيستي اسلام را بدني عريان تصوير كرد كه لباس آن تقوا، زينتش حيا، ملاكش پرهيزكاري، زيبايياش دين و نتيجهاش عمل صالح است؛ در آخر نيز اساس اسلام را محبت اهل بيت (عليهمالسلام) بيان كرد.466 در برخي از اين روايات محبت رسول خدا و علي (عليهالسلام) يكي دانسته شده است. رسول خدا (صلياللهعليهوآله) ميفرمايد هر مؤمني محبت خالص مرا در دل دارد و محبت خالص من در دل كسي وارد نميشود مگر اينكه محبت علي نيز با آن همراه باشد. هركس ادعا كند مرا دوست دارد و علي را دشمن بدارد دروغ گفته است.467 علي (عليهالسلام) در خطبهاي جريان روز غدير خم را به مردم گوشزد ميكند كه رسول خدا او را جانشين خود معرفي كرد و علي را مولاي تمام كساني دانست كه خود مولايشان بود. علي (عليهالسلام) ولايت خود را ولايت خدا بيان ميكند كه كمال دين و رضايت خداوند است.468 امام باقر (عليهالسلام) نيز ولايت همه امامان را ولايت خدا بيان كرده است كه بعثت تمام انبيا براي آن بوده است.469 رسول خدا همچنين محبت خود را مختص غير كافران و دشمني خود را مختص غيرمؤمنان دانسته است.470 در روايتي ديگر از رسول خدا (صلياللهعليهوآله) سعادت و رستگاري و عفو و عافيت و رضايت الاهي، نزديكي به خدا، ياري خدا، پيروزي، جاه و مكنت، بزرگي و محبت، بشارت و راحتي از آن كسي دانسته شده است كه علي بنابيطالب (عليهالسلام) را دوست داشته باشد؛ رسول خدا بر خود دانسته است كه آنان را شفاعت كند و بر خدا نيز اينكه شفاعت او را مستجاب كند.471 امام باقر (عليهالسلام) در تفسير آيه الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ مصداق خير البريه را شيعيان اهلبيت (عليهمالسلام) دانسته است.472 طبق روايتي نيز محبت اهلبيت در هفت مرحله هولناك ياريرسان خواهد بود: هنگام مرگ، در قبر، هنگام رستاخيز، در زمان عرضه پرونده انسان، زمان حسابرسي، به وقت ميزان و بر سر پل صراط.473 محبت اهل بيت در روايات نجاتبخش انسان از آتش جهنم و گرفتاريهاي اخروي عنوان شده است؛ چنانكه حديثي از امام باقر (عليهالسلام) حال بندهاي را روايت ميكند كه سالهاي بسياري را در آتش بود اما زماني كه از خداوند به حق محمد و اهل بيتش درخواست بخشش كرد خداوند او را از آتش به در آورد؛ چراكه بر خود لازم كرده است اگر كسي او را به حق محمد و آل او بخواند پاسخش را بدهد و گناهانش را بيامرزد.474 علي (عليهالسلام) در خطبهاي كه در بازگشت از جنگ نهروان ايراد كرد پس از بيان خصوصيات و بخشي از فضائل خود، رسول خدا و خود را اصحاب اعراف خواند كه دوستدارشان روي آتش را نميبيند و دشمنشان از بهشت محروم است. علي (عليهالسلام) خود را محك ايمان مردم دانست كه منافقان با دشمني او شناخته ميشوند و مؤمنان با محبت او امتحان ميگردند. نكته قابل توجه اين روايت شرط علي (عليهالسلام) در محبت خود است؛ او كساني را دوستدار خود عنوان كرده است كه آنچه خداوند ميپسندد دوست بدارند و دشمن خود را نيز كساني بيان كرده است كه از آنچه پسند خدا است كراهت دارند.475
در روايات جابر از سويي اهميت زيادي به محبت اهل بيت داده شده است و از سويي ديگر اين محبت مشروط به مسائلي شده و راههاي افاده اين محبت بيان شده است. مهمترين اين روايات محبت اهل بيت (عليهالسلام) را براي ادعاي تشيع كافي ندانسته و براي تشيع الزاماتي را برشمرده است، از آن جمله تقوا و اطاعت خدا، تواضع، ترس از خدا، امانتداري، كثرت ذكر خدا، روزه، نماز، نيكي به والدين، مسئوليت در قبال همسايگان، فقرا و مساكين، بدهكاران و يتيمان، راستگويي، تلاوت قرآن، زبان به خير گشودن و جلب اعتماد اطرافيان. امام در ادامه به جابر هشدار ميدهد كه محبت علي (عليهالسلام) بدون عمل فايدهاي ندارد. اگر كسي بگويد كه رسول خدا را دوست دارم ــ كه از علي (عليهالسلام) نيز بالاتر است ــ ولي به سيره و سنت او عمل نكند، محبتش هيچ نفعي به او نميرساند. هر كس مطيع خداوند باشد ولي اهل بيت است و هر كس در برابر خدا عصيان بورزد دشمن اهل بيت است؛ ولايت اهل بيت فقط از راه عمل و پرهيزكاري به دست ميآيد.476 در روايتي نيز كه جابر قصد ترك محضر امام باقر (عليهالسلام) را دارد محبت اهل بيت (عليهمالسلام) به اطاعت از خدا و ترك معاصي او مقيد شده است. امام (عليهالسلام) وليّ اهل بيت را كسي دانسته است كه از خداوند اطاعت كند و اهل بيت را دوست بدارد، و اگر كسي عاصي خداوند باشد محبت اهل بيت منفعتي به حالش نخواهد داشت.477 امام باقر در توصيهاي ديگر به جابر صفاتي را براي شيعيان علي (عليهالسلام) برميشمرد كه بر عملگرايي تأكيد دارد و شرط شيعه بودن را اعمال نيك بيان ميكند. اين روايات شروطي را براي افاده محبت اهلبيت و شيعه ناميده شدن بيان ميكنند كه راوي وجود چنين كسي را بعيد ميداند.478
در مقابل اين دستور به محبت و بيان مزايايي كه محبت اهل بيت ميتواند براي فرد داشته باشد، در رواياتي نيز از دشمني با اين خاندان نهي و ضررهاي اين بغض بيان شده است. رسول خدا فرموده است اگر بندهاي هزار سال خداوند را عبادت كند و سپس مانند گوسفندي قرباني شود، اما زمان مرگ بغض ما اهل بيت را در دل داشته باشد خداوند همه اعمالش را رد ميكند.479 همچنين اگر كسي عمر خود را بين ركن و مقام مشغول به نماز باشد و روزه بگيرد اما خداوند را در حالي ملاقات كند كه دشمني اهل بيت در دلش باشد وارد دوزخ خواهد شد.480 طبق روايتي ديگر رسول خدا (صلياللهعليهوآله) دشمني با اهل بيت را ملحق به يهود و نصارا دانسته و شرط ورود به بهشت را محبت خود بيان كرده است؛ محبت خود را نيز قرين محبت علي (عليهالسلام).481 همچنين رسول خدا به علي (عليهالسلام) فرمود كسي كه با شما دشمني ميكند از سه حال خارج نيست، يا منافق است، يا زنازاده و يا مادرش در دوران حيض او را باردار شده است.482 در خبري كه رسول خدا از معراج خود بيان كرده است بر سر در بهشت لوحي است كه در آن نام اهل بيت (عليهمالسلام) حك شده است و دشمن آنان ملعون خداوند قرار گرفته است.483
معرفت ائمه
شناخت امام و معرفت حق اهل بيت (عليهمالسلام) يكي از مسائلي بود كه ذهن شيعيان را به خود مشغول كرده بود. در ميان روايات جابر رواياتي را ميتوان يافت كه به مسئله شناخت ائمه و اهميت آن پرداخته است. وقتي جابر درباره تفسير آيه ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا مِنْ عِبادِنا فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَيْراتِ از امام باقر (عليهالسلام) ميپرسد، امام سه گروه را چنين بيان ميكند كه گروه ظالم كساني هستند كه حق امام را نميشناسند، گروه ميانهرو عارفان به حق امام هستند و گروه سوم امام است. در ادامه نيز بهشتي را كه خداوند وعده داده است جزاي گروه دوم و سوم و حقنشناسان را از بهشت محروم ميداند.484 امام باقر (عليهالسلام) درباره كساني كه ندانند برخي چه ظلمي را در حق ائمه (عليهمالسلام) روا داشته و حقشان را غصب كردهاند، در كار آنان و نپذيرفتن ولايت با آنان شريك هستند.485 در روايتي از امام باقر (عليهالسلام) شناخت و عبادت خدا در گرو شناخت امام دانسته شده است؛ هر كس خدا را از غير راه شناخت امام
