
دادگاهي ثابت نشده است. بسياري از مردم عراق به اين جريان پس از اشغال عراق در سال 2003، به چشم گماردگان امريکا مينگرند، ديدگاهي که به رغم نقش فعال اين حزب در دوران پس از سقوط صدام نيز کم و بيش همچنان باقي مانده است.
پس از اشغال عراق و سقوط صدام در سال 2003، کنگره ملي عراق به رهبري احمد چلبي در انتخابات مجمع ملي موقت عراق در ژانويه 2003 در ائتلاف عراق يکپارچه حضور داشت، اما در انتخابات 15 دسامبر پارلمان، اين حزب متمايل به سکولاريسم از ائتلاف عراق يکپارچه کنار گرفته و همراه با چند گروه کوچک همفکر فهرست جداگانهاي ارائه نمود. گروه انتخاباتي چلبي با وجود جدايي از ائتلاف شيعي و ليبرال بودن، هنوز هم نسبت به گروههاي سکولار ديگر چون اياد علاوي به ائتلاف شيعي نزديکتر است و همواره علاوي و سياستهايش را مورد انتقاد قرار ميداد. اين حزب همچنين با شيعيان اسلامگرا و مراجع شيعي نظير آيتالله سيستاني نيز ارتباط دارد و با گروههاي مرتبط با بعث و طرفدار ناسيوناليسم عربي نيز مخالف است.
چلبي درخصوص خروج نيروهاي خارجي از عراق نيز به ميزان توان و کارايي نيروهاي امنيتي عراق براي جنگ و سرکوب شورشيان باور دارد و رسيدن به اين توانايي را مهمترين معيار زماني براي خروج نيروهاي خارجي ميداند. اما در مورد اصلاحات مربوط به قانون اساسي و به ويژه مسأله فدراليسم نيز نظري مشابه ساير گروههاي شيعي دارد و البته تأکيد نيز مينمايد که روحيه ليبراليستي و غيرديني صرف و بيتوجهي به روحانيت و مرجعيت ميتواند روند توسعه بومي را در اين کشور دچار اخلال نمايد. اين حزب در جريان انتخابات پارلماني اين کشور در سال 2010 نيز در قالب ائتلاف ملي عراق که متشکل از 30 حزب و گروه بود شرکت نمود و ائتلاف مزبور توانست 70 کرسي را در پارلمان عراق به دست بگيرد.
اهداف و استراتژيها
اين حزب اهداف اساسي خود را در حقوق بشر، حاکميت قانون در داخل عراق با يک قانون اساسي دموکراتيک و کثرتگرا، حفظ تماميت ارضي عراق و انطباق با قوانين بينالمللي از جمله سازمان ملل متحده قرار داده بود. اين حزب همچنين به رغم آنکه اکثر اعضاي آن را شيعيان تشکيل ميدهند فعاليتهاي سياسي خود را مبتني بر مباني سکولاريسم قرار داده است.
کنگره ملي عراق با هدف حمايت از سرنگوني رژيم بعث خواستار تشکيل حکومتي است که کنگره ملي در آن نسبت به گروههاي کردي و مجلس اعلا از برتري برخوردار باشد، از همينرو نيز ضمن لابي و رايزني با ترکيه براي مهار قدرت کردها، نوعي رفتار کجدار و مريز را با مجلس اعلاء پيگيري ميکند که در چارچوب آن درباره به قدرت رسيدن شيعيان همسويي نشان ميدهد، ولي نوعي رقابت با مجلس اعلاء را براي تصاحب سهم شيعيان از قدرت ادامه ميدهد و تلاش ميکند با جلب حمايت امريکا و انگليس بر مجلس اعلاء پيشي گيرد. به همين جهت نيز اين گروه به تشکيل نوعي حکومت لائيک در عراق چراغ سبز نشان ميدهد و در تلاش است که خود را نماينده شيعيان معرفي کند که به ساختار ديني حکومت اعتقاد ندارند. در واقع هدف اصلي اين جريان ليبرال، خواستار يک عراق متحد، دموکراتيک و طرفدار غرب و جذب در نظام جهاني سرمايهداري است و اين سياست را نيز همچنان ادامه ميدهد
جريانهاي سياسي ليبرال دربرگيرنده طيفي از شخصيتها و گرايشهاي سياسي عراق است که خواستار يک عراق متحد و دموکراتيک طرفدار غرب و جذب در نظام جهاني سرمايهداري است. کنگره ملي عراق اصليترين نماينده سياسي اين جريان به شمار ميآيد که احمد چلبي رياست و رهبري آن را بر عهده دارد. چلبي درصدد مطرح کردن خود به عنوان فردي است که نسبت به ائتلاف شيعي (ائتلاف عراق يکپارچه) آلترناتيوي با اسلامگرايي کمتر ميباشد. وي در پي ايجاد عراقي دموکراتيک، تکثرگرا، غربگرا، عرضي و فدرال بوده و يکي از برنامههايش نيز توسعه بخش نفتي اين کشور است.
فصل چهارم: مؤلفههاي اساسي و ديدگاه جريانهاي عمد? شيعي عراق
اهميت پرداختن به ديدگاه جريانهاي فعال يک جامعه، پيشدرآمد تجزيه و تحليل رويکردهاي آن جريانها در قبال تحولات جامعه ميباشد. لذا در اين فصل به مهمترين مؤلّفههاي اساسي مورد قبول جريانهاي عمد? شيعي در عراق ميپردازيم.
بخش اوّل: مؤلفههاي نظري
نقش مرجعيت ديني در جامعه از نگاه جريانهاي شيعي
امروزه در عراق حضرات آيات عظام: 1. محمد اسحاق فياض 2. بشير نجفي 3. سيد محمد سعيد حکيم 4. سيد کاظم حائري و سيد علي سيستاني از مراجع تأثيرگذار بر صحنههاي سياسي اجتماعي عراق هستند. مرجعيت شيعه نقش برجستهاي را در کنترل تحرّکات جامع? شيعي عراق ايفا نموده است. نقشي که طي آن، شيعيان را که هر روزه مورد عملياتهاي انتحاري و تروريستي قرار ميگيرند، به خويشتنداري خواندهاند. و خشم برخاسته از خشونتهاي طايفهگرايانه بر ضد شيعيان را در ميان آنها کاهش دادند. اما حجم عظيم عملياتهاي تروريستي از سوي فرقهگرايان مخصوصاً در حادث? انفجار حرم امامين عسکريين عليهم السلام در تاريخ 22 فوريه 2006، باعث ايجاد فشارهايي بر روحانيت شيعه از طرف عموم شيعيان و شيوخ عشاير خصوصاً جهت پاسخگويي به اين اقدامات شد. در ادامه ديدگاه جريانهاي عمد? شيعي را در مورد مرجعيت ديني به اختصار بيان مينماييم:
حزبالدعوه نگاهي خاص به عالم ديني و نقش او در جامعه دارد. عالم ديني صرفاً کسي نيست که علوم ديني و فقه را به رغم قداست و اهميّت معرفتي آن، تدريس ميکند، بلکه بايد انساني فرهيخته و نخبه باشد، با زبان روز و روزگار سخن بگويد و با افکار ديگر هم آشنا باشد. در اين ميان، الدعوه الگوهايي از علما را تقديم و ضمن احترام به آنها از علم و تجاربشان استفاده کرد. علما ارتباطات تنگاتنگي با اعضاي حزب الدعوه دارند، حزب به آنها غنا ميبخشد و آنها هم به حزب غنا ميبخشند و راه فرا روي آن ميگشايند. اينجاست که تئوري و عمل عينيت مييابند و در کنار هم حرکت ميکنند.316
عمار حکيم رهبر مجلس اعلاي اسلامي عراق ميگويد: “ما تاکيد ميکنيم که مرجعيت، نقش اصلي را در رهبري جامعه و ايفاي رسالت مربوط به خود را به نيابت از امام زمان ارواحنا لتراب مقدمه الفداء دارد. و مرجعيت همچنان موجب هوشياري امت است و از شايستگي شرعي و عرفي و فکري براي رهبري امت برخوردار است. ما تاکيد ميکنيم که حمله به مرجعيت به معنايي که ذکر شد، خط قرمز ما ميباشد که به شدت آن را محکوم ميکنيم. به همين خاطر از ملت بزرگ عراق با تمام طوايف و جريانهاي سياسي ميخواهيم با اين شيوه مقابله کنند و از برادران روحاني ميخواهيم که نقش خود را در رسوا سازي اين حرکت ضد ديني ايفا کنند317. از سوي ديگر گروههاي غيرمذهبي به افزايش مداخله مرجعيت ديني شيعه در فعاليتهاي سياسي اعتراض کردند و در فهرست منتقدان، قشري از سياسيون نيز بودند که نمايندگي جريان لائيک را بر عهده داشتند و مبناي انتقاد آنها متوجه افزايش قدرت احزاب ديني بود که ائتلاف يکپارچ? عراق را تشکيل داده بودند، يعني ائتلافي که در چند انتخابات پياپي توانست تأييد گشترده مردم را به دست آورد و عمدتاً محبوبيت آنها به علت رنگ و بوي ديني احزاب بود.318
جريان صدر بر خلاف حزبالدعوه و مجلس اعلاي اسلامي عراق که پيوندها، روابط و رويکرد مثبتي در قبال مرجعيت شيعي در نجف دارند، از تعاملات مناسبي با مرجعيت شيعي در نجف برخوردار نبودهاست319. محمدصادق صدر به عنوان مؤسس جريان صدر در زمان حياتش، “به دنبال آن بود که تا افکار محمدباقر صدر را در مرود شرکت روحانيون در تمامي شئون زندگي به اجرا برساند.” پايه و اساس استراتژي او پرداختن به سياست عمومي و استفاده از رهبري ديني در عرص? عراق بود. بنابراين صدر با رويکرد آرام علماي نجف که [در آن روز] از سياست دوري ميجستند مخالف بود و عقيده داشت روحانيون بايد صريح باشند، در غير اينصورت حق رهبري جامعه را نخواهند داشت. بر همين اساس او از نماز جمعه به عنوان پل ارتباطي بين حوزه و شيعيان استفاده نمود که طي دهه 1990 بيش از هزاران نفر را به حدود 70 محل برگزاري اين آيين ديني جذب کرد.320 در تلاش براي رسيدگي به زندگي شيعيان، وي فقه شيعه را با رسوم قومي و محلي مطابقت داد، دادگاههاي مذهبي را پايهگذاري نمود و شبکهاي از نمايندگان و مؤسسههاي خيريه در شهرها و روستاها راهاندازي کرد تا شکافي را که توسط دولت مرکزي طي 12 سال تحريمهاي بين المللي بوجود آمده بود پر نمايد. امروزه مقتدي صدر و جريان منتسب به وي با مرجعيت شيعي به خصوص آيت الله سيستاني، روابطي بدون چالش نبوده است. جريان صدر با تقسيم حوز? علميه به حوز? ناطقه (به معناي گفتوگو) و صامت (ساکت) خود را نمايند? منحصربهفرد حوز? ناطقه معرفي کرده و ساير بيوت و حوزهها را بهخاطر سکوت در مسائل و امور سياسي مورد سرزنش قرار دادند. منشأ اين جهتگيري شايد به تاريخ شکلگيري اين جريان برگردد. پس از درگذشت آيت الله خوئي، سيد محمد صادق صدر از پذيرش مرجعيت آيت الله سيستاني و جايگاه وي سرباز زد و تحت شعار مرجعيت عربي، توانست بسياري از شيعيان و پيروان آيت الله خوئي را به دور خود جمع کند. طرح شعار مرجعيت عريي براي برخي شيعيان عراق که از عٍرق عربيت برخوردار بودند و به مراجع ايراني تمايل چنداني نداشتند جاذبه ايجاد ميکرد.321
تعريف مشارکت و مقاومت از سوي جريانهاي شيعي عراق
شيوه مشارکت بازيگران فعال در صحن? سياسي اجتماعي عراق “با ميزاني از آزادي نسبي سازماني در چهارچوب کثرتگرايي سياسي، اما با هرج و مرجي نسبي، همراه است. در اين زمينهها، حوز? سياسي به ميزان زيادي تحت تأثير نيروهاي اشغالگر خارجي است که سقوط کامل نهادهاي دولتي و امنيتي و در نتيجه وقوع بحرانهاي سياسي داخلي را موجب شدهاند. همين شرايط به کارايي دولت آسيب زده، ثبات نظام سياسي را تهديد ميکند و تقويت ديدگاههاي انحصارگرايانه را که در تضاد با مشارکت سياسي است در پي دارد”322 بدون ترديد، مقاومت در برابر اشغالگران، عمليات فکري خلاقانهاي است که ملّتها براي دفاع از حقوق و آزادي خود در مقابل اشغالگران به کار ميگيرند. اما اين مقاومت براي کسب مشروعيت بايد از دو معيار اصلي شرافتمندانه بودن وسيله و وضوح هدف برخوردار باشد. اگر يکي از اين دو معيار نباشد، مقاومت، مشروعيت و مصداقيت خود را از دست ميدهد و به ابزاري براي قتل و کشتار و بهانهاي براي پيگيري اهداف خاصي تبديل ميشود. لذا ملتها بين مقاومت و گروه هاي تروريستي جنايت کار تفاوت قائل ميشوند و به مقاومت ارج ميگذارند و با تروريست به هر بهانهاي مبارزه ميکنند.
حزب الدعوه در روند مبارز? خود در دوران معارضه با نظام بعثي معتقد بود نيروهاي بينالمللي نبايد به جنگ و حمل? نظامي عليه صدام دست بزنند. راهکار ابراهيم جعفري در زمان رهبرياش بر حزب الدعوه به جاي حمل? نظامي آمريکا به عراق معتقد بود : آمريکاييان “تحريم اقتصادي را بردارند و تحريم سياسي را جايگزين آن کنند. پايتختهاي خود را به روي سفراي عراقي ببندند و سفراي تمام کشورها را از عراق فراخوانند. سران نظام را از لحاظ سياسي تحت فشار قرار دهند و آنها را به عنوان جنايتکاران جنگي به دادگاهي بينالمللي بسپارند. در اين زمان نظام خود خواهد پاشيد. اما متأسفانه آمريکا به دنبال جنگ بود”. وي ميگويد در آغاز با حضور سياسي آمريکا در عراق با استناد به وجود دولتي غير نظامي که در رأس آن برمر بود، تعامل کردند و گفتوگوها و بحثهايي با اين کشور درباره اصل حاکميت کرديم تا آنچه را براي ميهن ما مناسب است، به دست آوريم.323
نگاهي به 9 سال كارنام? سياسي-اجتماعي مجلس اعلاي اسلامي شيعيان عراق، با رهبري خاندان حکيم در منازعات خونين عراق، به وضوح اين واقعيت را آشكار ميكند كه خاندان حكيم در مسير اين تحول و انتقال جامع? عراق از نظم و ساختاري استبداد زده به نظمي دموكراتيك، همه دشواريها را بر خود هموار كردند. رهبر فقيد مجلس اعلا نيز بارها بر اين آموزه اصرار ورزيد كه “جامعه شيعه پيشمرگ شود تا عراق بار ديگر به دام ديكتاتوري گرفتار نشود.” او به تجربه دريافته بود كه هرچند نظام ديكتاتوري بعث سقوط كرده اما هنوز ساختارها،
