
آن امري غيرمعمول نيست.
همچنين فضاي خانه براي اين زنان به سه بخش تقسيم ميشود140. زمانهايي از بودن در فضاي خانه كه در حضور نامحرمها و غريبهها است، زمانهايي كه با محارم و فرزندان و والدين سپري ميشود و بخشي از اين فضا كه اساساً همراه همسر و بدون حضور ديگران طي ميشود. در مورد قسمت اول، يعني بودن مهمان غريبه و نامحرم در خانه، معمولاً پوشش خاصي وجود ندارد، چرا كه اين زنان اساساً در حضور نامحرمها ظاهر نميشوند و فضاي مهمانيهاي آنان به دو حوزه زنانه و مردانه تقسيم ميشود و هيچ مرد يا حتي پسر نابالغي معمولاً وارد حوزه زنانه نميشود. بخش دوم يا ساعتي از شبانهروز كه اين زنان در كنار فرزندان يا والدين خود ميگذرانند، بنا بر همان اعتقاد به فضيلت حجاب، اصولي رعايت ميشود. مثلاً استفاده از دامنها، پيراهنها يا شلوارهاي بلندي كه پاها را بپوشاند، بلوزها و پيراهنهاي يقه بسته و آستين بلند براي پوشاندن سينه و دستها و يا مثلاً استفاده از جوراب به همراه دامنهاي كوتاهتر. البته اين قضيه عام نيست و ميزان تسامح و تساهل اين زنان در انتخاب نوع پوشش مورد استفاده خود متفاوت است، اما معمولاً حدي از ملاحظات اخلاقي و ديني خصوصاً در مورد پسرهاي محرم بالغ مثل برادران و فرزندان مذكر به كار گرفته ميشود. برعكس، از آنجا كه تمكين زن در برابر شوهر141 در فقه اسلامي مورد تأكيد قرار گرفته و ارضاي شوهر در خانواده به منزله وظيفه زن مسلمان قلمداد شده، زمانهايي از شبانهروز كه اين زنان با همسران خود ميگذرانند، با هدف اشباع شهواني همسران طي ميشود و اين مسأله علاوه بر داشتن ابعاد عاطفي، داراي ابعاد ديني نيز هست و اين زنان استفاده از پوششهاي تحريككننده و جنسي براي همسران خود را به منزله وظيفهاي ديني براي انجام حداكثر روابط جنسي در فضاي خانه و پاك نگه داشتن فضاي اجتماع و نيز از بين بردن امكان علاقهمند شدن شوهرانشان به ساير زنان انجام ميدهند. اين زنان در اين فضاي به شدت خصوصي، از انواع تركيبهاي تاپ و شلوارك يا شورت، پوشيدن دامنهاي كوتاه و لباسزيرها و لباسخوابهاي رنگارنگ و نمايشي بهره ميبرند. البته اين قضيه معمولاً براي هميشه بدين شكل باقي نميماند و با بالارفتن سن اين زنان و يا كاسته شدن از علايق طرفين، از اختصاص دادن قسمتي از وقت پوشش بهطورخاص به همسر اجتناب ميشود. بخشي از اين زنان هم كه به دليل رعايت پوشش حداكثري در ساير حوزهها، به اين نوع پوشش عادت كردهاند، از قائل شدن يك حوزه خاص براي همسرانشان احساس اشمئزاز ميكنند و لذا در مقابل شوهران هم با لباسهاي عادي و بدون جاذبههاي جنسي ظاهر ميشوند.
2. حجاب (چادر) به مثابه ايدئولوژي
پس از زناني كه از پوشش چادر و پوشيه (روبنده) استفاده كرده و تعداد آنان بسيار كم و در اقليت است، محجبترين زنان جامعه ايراني، را زناني تشكيل ميدهند كه از پوشش چادر به همراه مقنعه (يا روسري و در موارد محدود و ناچيزي شال) استفاده ميكنند142. نوعي از مقنعه كه بيشتر مورد استفاده اين زنان است، همان مقنعهاي است كه اصطلاحاً “مقنعه چانهدار” خوانده ميشود و لذا از درجه پوشش بيشتر و سطح ايدئولوژيك بالاتري برخوردار است. انواع ديگر مقنعه و نيز پوشيدن روسري و شال داراي سطوح كمتري از ايدئولوژي تلقي ميشود. زنان اين گروه در صورتي كه از روسري يا شال استفاده كنند، آن را با سنجاق ته گرد يا كليپس محكم ميكنند و همان حد فقهي پوشاندن همه صورت به جز گردي آن را رعايت ميكنند. معمولاً زنان اين دسته نيز در حوزه عمومي رسمي و حوزه عمومي غيررسمي از پوشش مشابهي استفاده ميكنند و نوع حجاب آنان در اين دو حوزه تفاوتي ندارد. علاوه بر استفاده از چادر و مقنعه يا روسري، معمولاً در ميان اين زنان پوشيدن مانتوهاي بلند و گشاد و شلوار كاملاً پوشيده زير مانتو و نيز استفاده از آستينهاي بلند و چسباني كه دست را دقيقاً تا مچ و گاهي مقداري بيشتر ميپوشاند و نيز استفاده از جورابهاي كلفت و سياه عموميت دارد. گاهي نيز براي رعايت بيشتر حجاب اسلامي، به اين مجموعه دستكش هم اضافه ميشود. همچنين اين زنان براي رعايت حداكثري حجاب غالباً رو ميگيرند، يعني با استفاده از چادر قسمتهايي از صورت خود را هم ميپوشانند. رنگ لباسهاي مورد استفاده اين زنان در حوزههاي عمومي رسمي و غيررسمي معمولاً تيره و بين رنگهاي سياه، سرمهاي، خاكستري و قهوهاي و در موارد اندكي رنگهاي روشن مانند سفيد و كرم در نوسان است.
اين زنان در اعتقاد به مفاهيمي مانند پوشاندن خود از بچههاي مميز و تمكين در برابر شوهر به دسته نخست شباهت دارند و نيز لباسهاي مورد استفاده آنان در دو حوزه خصوصي خانه و مهمانيها و مجالس زنانه، تفاوت چنداني با دسته نخست ندارد. تنها تفاوت بزرگ اين زنان با زنان دسته اول، حاضر شدن آنان در مقابل چشمان نامحرمها در خانه است كه با چادر به اصطلاح “سفيد” يا “چادر رنگي” انجام ميگيرد. اين چادرها به لحاظ ساختاري دقيقاً مشابه همان چادر مشكي است كه البته در رنگها و طرحهاي مختلفي تهيه ميشود و مخصوص رعايت حجاب در مقابل مردان نامحرم در فضاي خانه و مهماني است.
3. حجاب سنتي (چادر سنتي)
به گواهي آمار، حدود نيمي (1/45 درصد) از زنان تهراني از پوشش چادر استفاده ميكنند (فرجي و حميدي، 1384: 147) و اين ميزان در شهرستانها افزايش نيز مييابد و لذا منطقي است كه فكر كنيم همه چادريها ذيل دو عنوان فوق قرار نميگيرند. در واقع چنين به نظر ميرسد كه اغلب زنان چادري از جمله كساني باشند كه ما در اينجا با اندكي مسامحه آنان را چادريهاي سنتي ميناميم. ويژگي بارز اين دسته از زنان چادري آن است كه مانند زنان دو دسته قبل در مورد استفاده از چادر و اشكال خاص آن نينديشيدهاند و بلكه اين پوشش را به عنوان پوشش سنتي كه بدان عادت دارند، به كار ميبرند. اغلب زنان اين دسته را زناني تشكيل ميدهند كه در سنين بالاي جواني قرار دارند و خانهدار و داراي تحصيلات كمتري هستند و در مقايسه با دو دسته قبل كه وجه مشخصه آنان ايدئولوژيك بودن نگاه و انديشه آنان در مورد مسأله حجاب بود، اين زنان را ميتوان داراي كمترين ايدئولوژي در اين زمينه دانست. همچنين لباسهايي كه اين زنان زير چادر از آن استفاده ميكنند، شاهدي است بر سنتي بودن آنان. معمولاً آنها زير چادر از مانتو استفاده نميكنند و در عوض همان لباسهاي معمول و سنتي خود مثل بلوز و دامن و يا پيراهن بلند و جوراب و … را بر تن دارند. كمتر پيش ميآيد كه از مقنعه استفاده كنند و بيشتر روسريهاي رنگارنگ طرح و نقشداري را استفاده ميكنند كه زير گلو گره زده ميشود و گاهي هم اين روسري صرفاً دور گردن آنها است و از سرشان ليز خورده است. براي اين زنان كمتر پيش ميآيد كه وارد حوزههاي عمومي رسمي شوند و در صورت پيش آمدن چنين احتمالي هم (مثلاً لزوم سر زدن به مدرسه فرزندان يا انجام كار اداري در يك اداره و …) كمتر تفاوت حوزههاي رسمي و غيررسمي را درك ميكنند و معمولاً با همان لباسهاي خود (كه در سطور بالا شرح آن گذشت)، در فضاي رسمي حاضر ميشوند.
اين زنان را ميتوان سنتيترين زنان جامعه ايراني دانست و اين مسأله در لباسهاي مورد استفاده آنان در خانه و مهمانيها هم بروز مييابد. لباس مهماني اين زنان معمولاً بلوز و دامن يا پيراهن است و تقريباً در اين نكته مشترك است كه لباس حتماً شكل منحصراً زنانه و دامن دار دارد. خيلي كم احتمال دارد كه اين زنان راضي به پوشيدن تركيبهايي مانند بلوز و شلوار يا كت و شلوار شوند، چراكه از نظر آنان شلوار لباس مردانه است و زنان نبايد چنين لباسي به تن كنند. جنس و كيفيت لباس مهماني و مجلس معمولاً چند درجهايگرانتر و مرغوبتر از ساير لباسهاي اين زنان است.
لباس خانه اين زنان هم معمولاً همان بلوز و دامن يا پيراهن است كه ممكن است در خانه براي پوشش بيشتر شلوار هم به اين مجموعه اضافه شود. همچنين اين زنان در حضور نامحرمها در خانه و گاهي براي ورود به حوزه عمومي غيررسمي (مثلاً براي خريد در كوچه) از چادر رنگي استفاده ميكنند. اغلب اين زنان فضايي براي پوشيدن لباس خاص براي شوهران خود قائل نيستند و تنها ممكن است زنان جواني كه تازه ازدواج كردهاند، براي مدت كوتاهي لباسهاي زيباتري در مقابل همسران خود بپوشند كه البته اين لباسها هم شامل بلوز و دامنها يا پيراهنهاي زيباتر و نوتر است و در آنها حريمي براي پوشيدگي لحاظ ميشود. چنين زناني كمتر از لباسخواب يا لباسزيرهاي زينتي استفاده ميكنند و معمولاً چنين لباسهايي را مخالف حجب و حياي زنانه تلقي ميكنند. توجه به اين تيپ اجتماعي بسيار مهم است، چراكه درصد بالايي از جامعه ايراني را به خود اختصاص ميدهند.
4. حجاب زيباييشناختي
تفاوت عمدهاي كه زنان اين دسته را از سه دسته قبلي متفاوت ميكند، نگاه متفاوتي است كه آنان به حجاب دارند و نيز نگاه متفاوتي كه ساير زنان به حجاب آنان دارند. دلايلي كه آنان براي انتخاب چادر به عنوان پوشش مورد استفاده خود مطرح ميكنند، جالب است، يكي از آنان مي گفت:
چادر من، كت فراك منه. من دوست دارم كه روي كل لباسام يه چيز مشكي بپوشم و فكر ميكنم اين يه چيزي مث كتوشلوار مردونه است و به من يه حالت رسمي ميده.
ديگري هم به اين مطلب اشاره داشت كه:
به نظر من زن با چادر خيلي رسميتر و زيباتره.
معمولاً زنان اين دسته را كساني تشكيل ميدهند كه اعتقاد آنان به حجاب به اندازه دو گروه گذشته جدي نيست و به دلايل مختلفي مانند پرهيز از سنت شكني (در صورتي كه همه خانواده آنان چادري باشند)، هراس از تغيير دادن ظاهر خود و برداشتن چادر يا به دليل مواجه نشدن با اجبارهاي اجتماعي و خانوادگي مبادرت به استفاده از چادر ميكنند. هر دليلي كه موجب استفاده اين زنان به اين شكل از چادر شده باشد، اين نكته در مورد آنان مشترك است كه تلاش ميكنند تا عناصر زيبايي شناختي را در پوشش ظاهري خود دخيل كنند. مثلاً به جاي استفاده از چادرهاي معمولي، از انواع ديگري از چادر عربي و ايراني با تزئينات تور و گيپور استفاده ميكنند، كمتر پيش ميآيد كه مقنعه به سر كنند، مگر در حوزه عمومي رسمي كه ناچار از استفاده از مقنعه باشند، بيشتر از شال و در رنگهاي مختلف و شاد استفاده ميكنند تا روسري، گرايش آنان به مد زياد است و معمولاً زير چادر از لباسهاي تنگ و كوتاهي كه داراي جاذبه بيشتر باشند، استفاده ميكنند. همچنين اين دسته از چادريها معمولاً در حوزه عمومي مبادرت به آرايش ميكنند و اغلب نيز موهاي آنان از زير روسري يا شال بيرون است. تعداد اين نوع چادريها در محيطهايي مانند شهرهاي مذهبي و سنتي كه اجبار براي چادر به سر كردن زياد است، اضافه ميشود و در اين فضاها استفاده از چادرهاي حرير، توري نازك و چادرهاي رنگي (به جز مشكي) نقش دار افزايش مييابد و بر استفاده زنان از لباسهايي مانند كت و شلوار و يا مانتوهاي تنگ و كوتاه زير چادر نيز بيش از ساير نقاط است.
معمولاً زناني كه از چنين نگرشي به حجاب و چادر برخوردارند در صورتي كه مجبور نباشند، در خانه و در حضور نامحرمها از چادر سفيد يا رنگي استفاده نميكنند و در عوض از پوششهايي مثل بلوز و دامن و روسري يا بلوز و شلوار و روسري استفاده ميكنند. همچنين نگرش زيبايي شناختي اين زنان در ساير حوزهها هم تسري مييابد و آنان بيش از زنان دو دسته اخير به زيبايي لباسهاي مورد استفاده خود در حوزه خصوصي اهميت ميدهند. بسياري از آنان در محافل زنانه و مهمانيها از انواع بازتري از لباسها مانند پيراهنهاي دكولته، تاپ و دامن و .. استفاده ميكنند و همين الگو در مورد لباسهاي منزل آنان نيز صدق ميكند. يعني اولاً از پوشيدن لباسهاي يقه باز يا پوشيدن دامن بدون جوراب در برابر پدر و برادر و ساير محارم ابايي ندارند، ثانياً الگوهاي مدرنتري را در لباس پوشيدن دنبال ميكنند و كمتر مانند دسته قبلي لباسهاي سنتي ميپوشند و نيز بيشتر از دستههاي قبلي تابع مد هستند و الگوي لباس پوشيدن خود را با آن سازگار ميكنند.
همچنين لباسهاي
