
با جمعيت اکثريت شيعي به ايران شده است و همچنين مواضع نزديک دو کشور در قبال بحران سوريه از موارد منطقهاي تاثير گذار ديگر است. در سطح روابط متقابل دو کشور هم عواملي همچون مرز گسترده مشترک و روابط حسنه پيشين (ايران با کُردها و شيعيان در حين جنگ با ارتش بعث) از عوامل تاثير گذار ديگر بر نزديکي بيش از پيش ايران و عراق به همديگر شده است و نهايتا مسائل داخلي عراق از جمله تنش در روابط بغداد -اربيل (عرب -کُرد) و رقابت با احزاب سني (ائتلاف العراقيه) که روابط نزديکي با کشورهاي عرب ديگر دارند نيز از جمله مسائل ديگري است که نزديکي ايران و عراق را به يکديگر بيشتر و سريعتر مي کند. لذا مي توان نتيجه گرفت که روابط دو کشور در سطوح و حوزه هاي مختلف همچنان رو به گسترش خواهد بود اما با اين حال نميبايست اين واقعيت را از چشم دور داشت که هم تنگناهاي ژئوپلتيکي و هم بعضاً هويت عربي اين کشور در کنار برخي فاکتورهاي ديگر همچون نفوذ و حضور آمريکا باعث خواهد شد نوعي رقابت همواره بين اين دو کشور در عين همکاري و دوستي برقرار باقي بماند. در عين حال سفر آقاي وحيدي به عراق، يک سفر بسيار مهم است. وحيدي در اين سفر تاکيد کرد که “عراق از جايگاه ويژه در سياست خارجي، ديپلماتيک و سياست دفاعي جمهوري اسلامي ايران برخوردار است450”. اساسا همکاري هاي ايران و عراق عمدتا در ابعاد سياسي است و بعد نظامي در عراق در همکاري با غرب و امريکا سازماندهي شده است. بنابراين سفر آقاي وحيدي يک نوع ديپلماسي تهاجمي است. ايجاد ارتباط با بخش هاي نظامي عراق براي ايران مي تواند بسيار ارزشمند باشد.
تعاملات رسانهاي عراق نوين با جهموري اسلامي ايران
جمهوري اسلامي ايران در راستاي توسعه نفوذ و تاثيرگذاري بيشتر و همچنين تشريح و تبيين سياست خارجي خود در عراق از ابزارهاي متعددي استفاده ميکند. در اين ميان “رسانه” مهمترين ابزاري است که به منظور انتقال پيامها، تبيين سياست خارجي، برجسته سازي موضوعات و نشان دادن اهميت آنها بکار ميرود. امروزه ارتباطات بطور عمده از طريق رسانه صورت ميگيرد. ايران به خوبي از رسانه به عنوان ابزاري براي ايفاي نقش منطقهاي و بين المللي در سياست خارجي استفاده ميکند. در واقع کشورهايي که به نقش رسانهها بيتوجه باشند، در رقابت کنوني جهت تأثيرگذاري بر سايرين و تأمين اهداف و منافع ملي در دنياي آنارشيک ناموفق خواهند بود. ايران با درک اين موضوع، اقدام به تأسيس شبکه ماهوارهاي العالم به زبان عربي نمود . پس از سقوط رژيم بعث يکي از اولين شبکههاي ماهوارهاي که موفق گرديد خود را از طريق گيرندههاي عادي منازل به مردم عراق عرضه کند، شبکه العالم ايران در ?? فوريه سال ???? ميلادي بود. اين شبکه تلويزيوني و ماهوارهاي که به زبان عربي برنامه پخش ميکند، با هدف تأثيرگذاري بر مخاطبان عرب زبان در خاورميانه آغاز به کار کرد اما هنگام حمله آمريکا به عراق به مهمترين شبکه خبري منعکسکننده تحولات عراق تبديل شد. نکته مهم آنکه آمريکاييها براي مقابله با نفوذ خبري العالم تلاش کردند تا با راهاندازي امکانات پخش برنامههاي ماهوارهاي در درون يک فروند هواپيماي بوئينگ، به مقابله با العالم بپردازند که موفقيت چنداني در اين عرصه به دست نياوردند. شبکه بين المللي سحر نيز در عراق و از طريق گيرندههاي منازل قابل دريافت است.طي ماههاي گذشته خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران(ايرنا)و واحد مرکزي خبر نيز نمايندگان و دفاتر خود را در بغداد مستقر کردهاند451
تعميق ارتباطات و تعاملات بين ج. ا. ايران و عراق جديد از طريق رسانهها، ميتواند با هدف به دست آوردن اهداف زير در روابط دو کشور باشد:
1. دسترسي به اهداف ملي و بينالمللي: امروزه کشورهايي که از رسانههاي معتبر و قوي استفاده ميکنند، در راستاي رسيدن به اهداف خود با موانع کمتري روبرو ميشوند. به دليل آنکه رسانهها مانند ديپلماتهايي عمل ميکنند که زمينهها و بستر مناسب را براي اجراي سياست خارجي مهيا ميکنند.
2. برجسته کردن اولويتهاي ايران در عراق: رسانهها نقش مهمي در جلب توجه مردم نسبت به موضوعات مختلف دارند. در اين راستا، شبکه العالم در برجستهسازي و مهم نشان دادن موضوعاتي مانند تروريسم و خروج نيروهاي نظامي خارجي از عراق به عنوان منبع ناامني و بيثباتي در اين کشور، توجه توده مردم اين کشور را به اين موضوعات جلب کرده و اين پيام را به آنها منتقل ميکند که ايجاد يک نظام دموکراتيک و باثبات، نيازمند خروج سريع نيروهاي اشغالگر از اين کشور است. با انتقال و تبيين اين پيامها به مردم عراق، زمينه مناسب به منظور دستيابي ايران به هدف استراتژيک مورد نظر در منطقه که خروج نيروهاي آمريکايي از عراق است، تأمين ميشود. شبکه العالم با پوشش گسترده خبرهاي مربوط به زندان ابوغريب، نقش مهمي در افشاء نقض حقوق بشر و ارزشهاي دموکراتيک توسط نيروهاي آمريکا داشته و در تغيير نگرش مردم نسبت به ايالات متحده و نشان دادن سياستهاي واقعي آن از حضور در عراق سهم شاياني داشته است.
3. تقويت روابط فرهنگي و مذهبي ميان مردم ايران و عراق به خصوص شيعيان و همچنين از بين بردن ديدگاههاي منفي نسبت به ايران که در زمان دولت پيشين در عراق و همچنين رسانههاي متخاصم منطقه عليه ايران ايجاد شده بود، از ديگر اهداف شبکه ماهوارهاي العالم بوده است.
در کل ميتوان گفت که امروزه اهميت رسانه در سياست خارجي بر کسي پوشيده نيست. به قول کريس وانس “رسانهها در هدايت سياست خارجي نقش مهمي ايفا ميکنند. رسانهها ميتوانند هم ايجاد کننده و هم شکننده سياست خارجي باشند”
تعاملات علمي و حوزوي عراق نوين با جمهوري اسلامي ايران
در حوزههاي علميه عراق، شخصيتهاي روشن انديشي چون آيتالله محمدحسين كاشفالغطاء، آيتالله شيخ محمدمهدي خالصيزاده، آيتالله سيد هبه الدين شهرستاني، و… وجود داشتند كه نقشي ويژه در حركت فكري-فرهنگي قرن پيشين عراق ايفا كردند؛ جايگاه حوزه علميه نجف و كربلا در بين فضاي حوزوي شيعي (حوزه عربزبان )، جايگاه برجستهاي است. طلاب كشورهاي عربي ديگر – مانند لبنان و كشورهاي حوزه خليج فارس – در واقع محصول و تربيت يافت? حوزه علميه نجف هستند. از برجستگان حوزه نجف، شهيد آيتالله سيدمحمدباقر صدر، مرحوم آيتالله سيدمرتضي عسكري، آيتالله محمدتقي حكيم، آيتالله محمدرضا مظفر – كه نشريات و مجلاتي چون “الاضواء” و “النجف” و رسالههايي در زمينههاي ايدئولوژيك منتشر ميكردند – قرار داشتند كه شخصيتهاي برجستهي بعدي چون: آيتالله سيدمحمدحسين فضلالله، آيتالله محمد مهدي شمسالدين، آيتالله محمدجواد مغنيه و علّامه شيخ عبدالهادي الفضلي، آيتالله شيخ محمد مهدي آصفي و آيتالله محمدعلي تسخيري را براي حوزههاي عربي تربيت كردند.
ولي تحولي كه جريان بعدي ـ در نيم? قرن بيستم ـ در حوزههاي عراق به وجود آورد، به مراتب وسيعتر و عميق تر از آثار حركت جريان قديمي روشنانديشي حوزههاي علميه عراق بود. عملكرد اين جريان در حوزه نجف، تقريباً مشابه كاركرد جريان حوزه علميه قم بود و نقاط اشتراكشان هم تقريباً هماهنگ و زياد بود و امتياز ويژهاي در آن، به جز در تاسيس “حزبالدعوة الاسلاميه” ديده نميشود كه توسط شهيدآيتالله سيدمحمدباقر صدر و آيتالله سيدمرتضي عسكري و همراهانش شكل گرفت و در پيدايش حركت سياسي در حوزه نجف و حركت عام در بين شيعيان عراق و چند کشور عربي ديگر، نقش اساسي داشت. در حاليکه در حوزه علميه قم، اين ايده و تفكر تشكّل حزبي و يا انديشهي ايجاد يک واحد سياسي سازمان يافته، وجود نداشت كه ظاهراً تا امروز هم اين نوع انديشه غيرحزبي، همچنان حاكم است. البته حوزه علميه كربلا هم شاهد حركتي توسط مرحوم آيتالله سيدمحمد شيرازي و شهيدآيتالله سيدحسن شيرازي بود كه بيترديد نقشي در بين بخشي ديگر از شيعيان عراق و كشورهاي عربي خليج فارس داشت؛ اين جريان، در نشر آثار جديد و مجلات و تبليغ در سطح جهاني بسيار فعال بود ـ و هست.
تاسيس “كليه الفقه” (دانشکده فقه) در نجف توسط علامه آيتالله شيخ محمدرضا مظفر و “کليه اصولالدين” (دانشکده اصول دين) در بغداد، توسط آيتالله سيدمرتضي عسكري كه اولي فصلنامه “النجف” و دومي فصلنامه “رساله الاسلام” را منتشر ميساخت، از كارهاي مثبت و از امتيازات جريان تأثيرگذار حوزه نجف بود كه عليرغم جو واپسگرايي حاكم بر آن، توانستند طلاب جوان بسياري را تربيت كنند كه موفق به اخذ درجه ليسانس و دكتري شدند و بيترديد تحمل تبعات سخت و سنگين اين نوع اقدامات در نجف، صبر و استقامت ويژهاي را ميطلبيد كه خوشبختانه جريان حوزه نجف، آن را داشت. و البته نبايد فراموش كرد كه پشتيباني عملي و معنوي آيتالله حكيم و آيتالله خوئي در پيشرفت و موفقيت اين نهادهاي جديد و استقامت آنها در مقابل ارتجاع متحجر، نقش عمدهاي داشت. به ويژه كه بعضي از فرزندان مرحوم آيتالله حكيم، از جمله آيتالله شهيد سيدمحمدباقر حكيم، از شاگردان اين مكتب نوانديشي در حوزه نجف بودند.
تغيير برنامههاي درسي قديم و تدريس كتابهاي درسي جديد هماهنگ با مقتضيات زمان، در منطق، فلسفه، تفسير، اصول، فقه و هم? رشتههاي درسي حوزهها توسط مرحوم سيدمحمدتقي حكيم، محمدرضا مظفر، علامه عسكري و…. كه بانيان اصلي تأسيس کليه الفقه و کليه اصولالدين در نجف و بغداد بودند و تربيت نسل جديدي از طلاب حوزهها و نشر مجلهها و فصلنامههاي آكادميك و بعد آمادهسازي طلاب براي تأليف پاياننامه تحصيلي، و اعطاي گواهينامههاي علمي به آنها، اقدامات اصلاحي ويژهاي بود كه در حوزههاي علميه عراق، اقدام به آنها به قول مرحوم آيتالله خويي “نوعي تضحيه” ـ يا خود قربانيكردن! ـ بود که با تحمل فشار متحجران، با از خودگذشتگي و فداكاري، به آن پرداختند كه خوشبختانه نتايج مطلوبي هم در تكامل و تحوّل حوز? نجف به وجود آمد.
اما بحث از تحول، اصلاح و تغييرات در نظام حوزوي ايران “به دور? مرحوم آيتالله بروجردي و شکلگيري هيئت حاکمه در حوز? علمي? قم جهت ساماندهي امور طلاب علوم ديني بازگشت ميکند. حوزههاي علمي? ايران، از آن زمان تاکنون، به خصوص در دور? رهبري فعلي جمهوري اسلامي ايران (مدظلهالعالي)، تحولات چشمگيري را در عرصههاي آموزشي، پژوهشي، تبليغي، رفاهي و خدماتي تجربه کردهاند.”452
موارد عمدهاي از تعاملات حوزوي عراق نوين با جمهوري اسلامي ايران را ميتوان با اشاره به تلاش جهت انتقال تجرب? سازماندهي دستگاه حوزه ذکر نمود، چرا که حوزة قم توانسته است از وضعيت سنّتي و کلاسيک خارج شود، و به سوي وضعيتي هدفمند با موسساتي فراگير روي آورد، در گام بعدي استقبال از طلاب حوزة نجف جهت ادامه تحصيلات عالي453در ايران است، انتشار پديده تحقيق دست جمعي در مراکز تخصصي و گروههاي حوزوي، که اين امر با روحيه همکاري و قرار دادن مهارت و استعدادها در کنار هم انجام ميشود.
تعاملات اقتصادي ايران و عراق
با افزايش امنيت و ثبات کشور عراق به تدريج حضور شرکتهاي خارجي بيشتر و رويکرد دولت و تجّارعراقي نيز به ديگر کشورهاي جهان متمايل خواهد گشت. با وجود مشترکات بسيار زياد ايران و عراق در زمينههاي فرهنگي، سياسي و طولاني بودن مرز مشترک و بيشترين پيوندهاي قومي و مذهبي مردم دو کشور از يک سو، و آزاد بودن واردات به عراق بدون پيچيدگيهاي گمرکي454، از سوي ديگر روابط اقتصادي فعلي در حد ويژگيهاي بين دو کشور نيست و بايد آن را افزايش داد. يکي از موانع اصلي در راه توسعه روابط بين ايران و عراق نبود شناخت کافي طرفين از امکانات و يا از فرصتهاست که يکي از دلايل آن اين است که منطق حاکم بر اقتصاد ايران در گذشته درونگرا بوده و شرکتهاي ايراني در بخشهاي خدمات فني و مهندسي و بازرگاني به طور جدي تجربه خارج از مرزها را نداشته اند. نتيجتاً کل صادرات ايران به عراق در سال 1384 کمتر از 800 ميليون دلار بود455 ، البته انتظار ميرود اين رقم در پايان سال 1391 به 12 ميليارد دلار برسد. لذا بهتر است شرکتهاي ايراني نسبت به استقرار خود، تبليغات و کنترل کيفيت کالاي خود به سرعت برنامهريزي
