
داستان) رقص كوسه (مجموعه داستان) مقالات طنزآميز (دو جلد).
ترجمه از عربي: فروغ بينش يا سخنان محمد صلواتاللهعليهوآله با ترجمهي فارسي و انگليسي و رباعيات فارسي، شكوفههاي خرد يا سخنان علي عليهالسلام با ترجمهي انگليسي و فارسي و رباعيات فارسي،راه رستگاري يا سخنان حسين عليهالسلام، ترجمهي تاريخ كامل ابن اثير (وقايع قبل از اسلام در 6 جلد و وقايع بعد از اسلام در 10 جلد).
ترجمه از انگليسي و فرانسه: تاريخ فتوحات مغول، تاريخ تجارت، ناپلئون در تبعيد، زندگي من، زندگي بر روي مي سي سي پي، پيشروان موشكسازي، بهار زندگي، جادوگر شهر زمرد، بازگشت به شهر زمرد83.
3ـ ساختار زباني
زبان آثار نثر حالت زباني منسجم، يكدست، ساده و روان است. علت اين رواني و انسجام يكي اين است كه ابوالقاسم حالت نويسنده و شاعري پركار بوده و ساليان طولاني به صورت متداوم و پيوسته مشغول شاعري و نويسندگي بوده است و از آثارش هم پيداست كه مطالعات فراواني در آثار ادبي گذشته و معاصر ايران و جهان داشته است. اما علت اصلي ساختار روان و منسجم آثار نثر وي اين است كه او اين آثار را در قالب مقاله ارائه كرده است، مقالات كوتاه فكاهي كه در روزنامههاي عصر خودش به چاپ ميرسيده و به خاطر داشتن مخاطبان عام به نوعي سادگي نثر در آنها رعايت شده است. گذشته از اين موارد بايد گفت كه اين سادگي و انسجام زبان خصيصهي كلي و عام آثار نثر آن دوران به شمار ميرود. در واقع از آغاز ورود طنز به عرصهي نثر ـ يعني دوران مشروطه ـ نويسندگان سعي در سادهنويسي داشتهاند. چنان كه دكتر آرينپور ميگويد:
“اين نوشتهها (نثرهاي طنز) به زبان زندهي مكالمه تهيه شده بود و نمونه و سرمشق خوبي بود براي نويسندگاني كه ميخواستند ادبيات را به خلق نزديكتر سازند84 و طبيعتاً نويسندگان براي ارائهي نثري مردمي ناچار به استفاده از زبان مردم بودند به همين علت استفاده از زبان عادي طبقات مختلفهي مردم و به كار بردن عبارات و اصطلاحات و ضربالمثل هاي متداول بين عامه كه نويسندگان سابق از استعمال آنها احتراز داشتند در مردم پسند كردن نثر ادبي قدمي به جلو برد85.”
همين ويژگي سادگي زبان و مردمي بودن نثر را ميتوان بارزترين خصيصهي نثر حالت به شمار آورد. در واقع اين آثار به مقتضاي نوع و موضوع خاصشان با زبان ساده و عامهپسندي نگاشته شده است. البته ذكر اين نكته هم لازم است كه حالت در آثار نثر خود هرگز به دنبال بعضي از ريزهكاريها و فنون خاص نويسندگي و داستان پردازي نبوده است چراكه او در اساس داستاننويس و يا نثرنويس نبوده است بلكه داستان كوتاه و نثر را بيشتر به صورت وسيلهاي براي طنزپردازي به كار گرفته است86. به نظر ميرسد كه اين زبان با وجود سادگي و به نوعي مكالمهاي بودنش روشي است كه توسط نويسنده انتخاب شده است و به هيچ وجه نميتوان آن را سست و ضعيف به شمار آورد، اگر چه در بعضي از موارد محدود سادگي بيش از حد زبان تا حد انحطاط و ضعف نثر پيش رفته است، اما در كل نميتوان اين آثار را آثاري ضعيف به شمار آورد، به خصوص اينكه استفادهي مكرر از صنايع ادبي ـ كه در بخش بعد به تفصيل به آن پرداخته خواهد شد ـ در بسياري از موارد از نقاط قوت نثر حالت به شمار ميرود.
در توصيف نثر حالت ميتوان گفت كه اين نثر نمونهي اعلاي نثر روزنامهاي (ژورناليستي) است. نثري كه بعد از دههي 40 و در پي ارتقاي فن روزنامهنگاري به وجود آمد87 و دكتر روزبه در مورد آن چنين ميگويد:
اگر چه نثر روزنامهاي (ژورناليستي) بعضاً در مورد نوشتههاي سست و كم مايه به كار ميرود ليكن اين نوع نثر و نگارش خود مستلزم برخورداري از استعداد و خلاقيتهاي خاصي است كه وقتي با وسعت دانش و بينش نويسنده همراه گردد جاذبههاي پيدا و پنهان آن محسوس خواهد بود88.
با توجه به انتخاب روش مردمپسند بودن نثر توسط نويسنده واضح است كه استفاده از لحن و زبان مردم عادي از بارزترين ويژگيهاي اين آثار است. اما بايد گفت كه اين ويژگي در كل اثر، يكنواخت و ثابت نيست بلكه زبان اين آثار گاه گاهي كاملاً رسمي و تا حدي خشك و بيروح هم ميشود. به نظر ميرسد كه نويسنده در انتخاب لحن زبان دقت زيادي داشته، به عنوان مثال وقتي كه در قالب مقاله با مخاطب خود سخن ميگويد لحن سخن بيشتر رسمي و شبيه به گزارشهاي خبري روزانه است اما وقتي كه موضوعي در قالب داستان مطرح ميشود لحن و زبان بسيار صميمي، جذاب و سرگرمكننده ميشود.
به خاطر همين تفاوت ميتوان اين آثار را به دو بخش كلي تقسيم كرد:
1ـ مقالات، كه اغلب به زبان طنز نوشته شده است اما گاهي جنبههاي طنز آن بسيار كمرنگ و به شدت متمايل به اثري جدي ميشود. در بعضي از مقالات به نظر ميرسد كه رگههاي كمرنگ طنز فقط حالتي سرگرمكننده به اثري خشك و بيروح بخشيده است.
2ـ داستانهاي كوتاه، اين داستانها اغلب به زبان طنز نوشته شده است و در خلق آنها از تكنيكهاي مختلف طنزپردازي استفاده شده است. اگر چه هدف كلي و نهايي طرح اين داستانها هم مانند مقالات نقد و به چالش كشيدن مسائل عصر نويسنده است. اما استفاده از شكل داستان و همچنين توجه ويژه به طنز در اين داستانها باعث تفاوت آشكار داستانها و مقالات از نظر مخاطب پسند بودن شده است.
البته بايد ذكر كرد كه بيشك اين داستانها را نميتوان در رديف داستانهاي حرفهاي درجهي يك قرار داد و دليل اين امر هم چنان كه گفته شد اين است كه حالت اساساً داستاننويس نبوده است، اما ذكر اين نكته هم لازم است كه نحوهي روايت داستانها و استفادهي به جا از انواع صنايع ادبي و همچنين زبان و لحن ساده و مردمي در اين داستانها باعث جذابيت اين آثار شده است.
وجود دستهبندي فوق در نحوهي بررسي ويژگيها و ساختار زبان نثر در اين آثار تأثيرگذار است. به طوري كه در بسياري از موارد ميتوان ويژگيهاي متفاوت را به طور تفكيك شده در هر يك از انواع مقاله يا داستان بررسي كرد. به عنوان مثال استفاده از واژگان و تركيبات عاميانه در داستانها بيشتر است و در مقالهها از واژگان و تركيبات رسمي ومعيار استفاده شده است.
3ـ1ـ مباحث و مقولات بررسي شده
در بخش بررسي ساختار زباني مباحث واژگان، تركيبات، افعال و اصطلاحات بررسي شده است و با توجه به توضيحات ذكر شده، ويژگيهاي كلي و عمومي زبان در هر يك از مقولات فوق با ذكر مثال شرح و توضيح داده شده است.
همانگونه كه قبلاً ذكر شد در آثار مورد بحث به نوعي ميتوان دو ساختار زباني متفاوت را مشاهده كرد. همين موضوع سبب ايجاد تنوع و گوناگوني در مباحث مختلف زباني شده است. به همين سبب ميتوان مقولات بررسي شده را تحت دو عنوان كلي دستهبندي كرد:
1ـ واژگان، تركيبات و… رسمي كه در زبان نوشتاري و علمي عصر مؤلف رايج بوده است.
2ـ واژگان، تركيبات و… محاورهاي كه در زبان گفتاري و روزمرهي مردم در دوران مؤلف رايج و مورد استفاده بوده است.
بايد گفت كه به خاطر برخورداري مؤلف از سواد و دانش بالا و مطالعهي فراوان او در آثار ادبيات كلاسيك و معاصر فارسي از يك سو و پيوند عميق او با مردم هم عصرش و همچنين خلاقيت بالاي وي در استفادهي طنزآميز از عناصر زبان از سوي ديگر، ميتوان مثالهاي فراواني را هر دو زمينه از آثار او استخراج كرد.
البته واضح است كه انواع ديگري هم غير از دو نوع كلي رسمي و محاورهاي در مباحث زباني قابل مشاهده است كه به هر يك از انواع مختلف ديگر هم در ذيل مقولات زباني پرداخته ميشود.
3ـ1ـ1ـ واژگان
همان طور كه قبلاً ذكر شد واژگان به كار رفته در آثار مورد بحث را ميتوان به دو نوع كلي تقسيم كرد:
الف ـ واژگاني كه بيشتر جنبهي رسمي و معيار دارند و در زبان نوشتاري رايج در آن دوران به كار ميرفتهاند.
ب ـ واژگاني كه از زبان محاورهاي و مرسوم بين طبقات عامهي مردم گرفته شده است.
البته در كنار اين دو نوع كلي ميتوان به يک نوع ديگر از واژگان اشاره كرد كه اگر چه فراواني استفاده از آنها به تعداد انواع كلي ذكر شده نيست، اما به خاطر اين كه گاهي مؤلف با هدف خلق و يا پررنگتر كردن طنز از اين واژگان بهره برده است ميتواند حائز اهميت باشد.
ج ـ اين نوع از واژگان،واژگان غيرفارسياي است كه به نظر ميرسد در زمان مؤلف به همان صورت استفاده ميشده و لغت معادل آن ساخته و ارائه نشده بوده است و يا اينكه مؤلف با نيتي طنزآميز از آن استفاده كرده است.
3ـ1ـ1ـ1ـ واژگان رسمي و معيار
اين واژگان در سراسر آثار مورد بحث به كار رفته است اما همان طور كه قبلاً هم گفته شد در مقالات به خصوص آن دسته كه لحن و زبان جديتري دارند كاربرد اين دسته از واژگان بيشتر است. طبيعتاً تعداد و تنوع اين واژگان بسيار فراوان و چشمگير است.
تحصيل ـ اصرار89 ـ جماعت ـ شيطنت ـ سعادت ـ ترقي ـ آتيه90 و……….
3ـ1ـ1ـ2ـ واژگان محاورهاي و عاميانه
همان طور كه قبلاً هم گفته شد نثر حالت نثري مردمي است و استفاده از واژگان عاميانه ي رايج در ميان اقشار مختلف مردم از ويژگيهاي آثار اوست. اين نوع از واژگان به خصوص در داستانها و يا مقالاتي كه جنبههاي طنز آن قويتر و پررنگتر است بيشتر به چشم ميخورد. اما بايد گفت در كل تعداد اين نوع از واژگان در آثار مورد بحث چندان زياد نيست ولي با اين حال استفاده از اين واژگان جذابيت و لطف خاصي به بعضي از قسمت ها به خصوص گفتگوهاي ميان شخصيتهاي مختلف داستانها بخشيده است.
واژگان زير براي مثال ذكر ميشود:
شارلاتان ـ قلابي91ـ آلونك92 ـ جربزه93 ـ قدغن ـ مفنگي ـ هالو ـ يارو94 ـ بنجل95 ـ پاپاسي96 ـ دِمُده ـ افاده97 ـ لنگ ـ شَل ـ فرز ـ مفت ـ چلاق98 ـ وراجي99 ـ مردك100 ـ ليچار101 ـ ناقلا102 ـ جوشي ـ آتشي103 ـ ليز ـ سُر104 ـ پَكَر105 ـ كلافه ـ يواش106 ـ قولتشن107 ـ جيغ108 ـ دمغ109 ـ قراضه110 ـ لَلِه111 ـ قماش ـ يخه112 ـ قشقرق113 ـ الم شنگه114و……..
3ـ1ـ1ـ3ـ واژگان غيرفارسي
اين نوع از واژگان بسيار كم در اين آثار به كار رفتهاند و همان طور كه قبلاً هم گفته شد اغلب در زمان مؤلف معادل خاص فارسي نداشتهاند و گاهي هم به عمد و براي خلق طنز به اين صورت به كار رفتهاند.
واژگان زير را براي نمونه ميتوان ذكر كرد:
فورماليته115 ـ سكرتر116 ـ دراگ استور117 ـ رُل (فرمان ماشين) 118 ـ لوكس119 ـ پلتيك120 ـ آداپته-كافه121 ـ كلكسيون122 ـ پروپاگاند123 ـ گِريپ124 ـ ديكسيونر125 ـ التيماتوم126 ـ رپرتاژ127 ـ اِديت128 ـ پريموس129 ـ ترانزيستوري130 ـ دراماتيك131 ـ رُل (نقش) 132 ـ سنديكا133و…….
3ـ1ـ2ـ تركيبات
در بخش بررسي مباحث زباني مبحث تركيبات از مقولهي واژگان بسيار پررنگتر و متنوعتر است، به اين معنا كه ايجاد طنز در اين آثار از طريق استفاده از تركيبات بسيار بيشتر است؛و از دلايل اين امر هم ميتواند يكي ويژگي تركيبپذيري بالا و گستردهي زبان فارسي باشد و ديگر اين كه مؤلف در استفاده از تركيبات قدرت و ابتكار عمل بيشتري دارد، به اين صورت كه مؤلف ميتواند با استفاده از واژگان موجود در زبان تركيبات نو و طنزآميز بسياري بسازد و يا تركيبات موجود را با اندك تغييري با معناي جديدتري ارائه كند. بديهي است كه اين استفاده از تركيبات و يا ايجاد تغيير در آنها باهدف خلق طنز انجام ميگيرد.
با توجه به اين موارد تركيبات موجود در اين آثار را ميتوان به دو نوع كلي تقسيم كرد: الف ـ تركيبات رسمي و رايج در زبان معيار فارسي ب ـ تركيباتي كه از زبان عامه گرفته شده است.
3ـ1ـ2ـ1ـ تركيبات رسمي و نوشتاري
اين نوع از تركيبات كه به طور طبيعي در سراسر اين آثار بسيار زياد است اغلب در مقالاتي كه لحن و زبان جديتري دارند بيشتر به كار رفته است. در كل بايد گفت كه استفاده از اين تركيبات را نميتوان ويژگي خاص زباني در اين آثار محسوب كرد.
از ميان تعداد زياد اين نوع از تركيبات
