
نشده است، حدود 215 ميليارد بشکه نفت يافت شود.67 نفت به عنوان مهمترين منبع طبيعي عراق محسوب ميشود به گونهاي که مقام دوم جهان را از نظر دارا بودن ذخاير نفتي به خود اختصاص دادهاست. چاههاي نفت اين کشور در چهار ناحيه مستقر ميباشد:
الف). استان بصره دارنده بيشترين ذخاير نفتي عراق است. طبق اطلاعات آماري، اين استان داراي 15 ميدان نفتي است، که 10 ميدان در حال بهره برداري و توليد و 5 ميدان هنوز در انتظار توسعه و توليد هستند. ذخاير نفتي اين ميدانها در مجموع بيش از 65 ميليارد بشکه تخمين زده ميشود که حدود 59 درصد محموع ذخاير نفت عراق را در بر ميگيرد.68
ب).مجموع ذخاير نفتي استانهاي ميسان و ذيقار به حدود 14400ميليارد بشکه يعني حدود 12 درصد مجموع ذخاير عراق ميرسد. بنابراين بخش اعظم ذخاير نفت عراق در سه استان بصره، ميسان و ذيقار با مجموع 79400 ميليارد بشکه نفت يعني71 درصد، در جنوب متمرکز شده است.
ج). ذخاير بخش شمالي نزديک به استان کرکوک حدود 13450 ميليارد بشکه، حدود 12 درصد مجموع ذخاير نفت عراق ميباشد.
د). اما منطقه کردستان در مرزهاي فعلي خود (اربيل، سليمانيه و دهوک) داراي 3160 ميليارد بشکه نفت است که حدود 3 درصد از مجموع نفت عراق را شامل ميشود69.
عراق همچنين 110 تريليون فوت مکعب ذخيره گاز طبيعي دارد که از اين فقدار70 درصد گاز همراه نفت، 10 درصد گاز گنبدها، و 20 درصد گاز جدا از نفت است. 70
ذخاير معدني گوناگون ديگري نيز در اين کشور وجود دارد از جمله: آهن، طلا، سرب، مس، طلاي سفيد، روي، فسفات، گوگرد، نمک، گچ . رگههايي از زغال سنگ قهوهاي.
صنايع
صنعت در ابتداي ده? هفتاد و با فوران قيمت نفت توسعهاي بسيار يافت. امّا با شروع ده? 80 و شعلهور شدن آتش جنگهاي صدام، اين بخش دچار نظاميسازي، زيانهاي متوالي و فساد مالي و اداري گسترده شد. در حال حاضر، عراق 192 واحد صنعتي از جمله، صنايع استخراجي، صنايع غذايي توتون، نسّاجي، پوشاک و چرم، صنايع چوب و کاغذ، صنايع شيميايي، صنايع داروسازي و تجهيزات پزشکي، صنايع تأسيساتي، صنايع فلزي و صنايع مهندسي و برق دارد که صنايع شيمايي با سرمايه گذاري 1/28 ميليون دلاري در سال 2010م، در صدر سرمايهگذاريهاي صنعتي عراق بوده است. در حوز? صنعت عراق، حدود 500 هزار نفر مشغول به کارند71. مهمترين صنايع با ارزش در عراق استخراج نفت و گاز طبيعي جهت صادر نمودن و تأمين سوخت داخل است. در اوايل دهه 1970 ميلادي چهار شرکت داخلي و خارجي، کنترل صنايع نفتي عراق را در دست داشتند.
پالايشگاههاي عراق در شهرهاي بغداد، بصره، خانقين، کرکوک، حديثه، و عقره مستقر بوده و کارخانه گاز مايع طبيعي آن نيز در شهر التاجي نزديک بغداد قرار دارد72.
در بخش صنعت برق عراق از ابتداي دهه 90 دچار کمبود شديد در توليد و کاهش عملکرد در حوزه انتقال و توزيع است؛ به گونهاي که مصرف يک عراقي به کمترين سطح خود، يعني 100/1 کيلووات ساعت نفر در سال رسيد. اين رقم در کشورهاي همسايه 4000 کيلووات ساعت نفر و درکشورهاي پيشرفته صنعتي 7000 کيلووات ساعت نفر است. سرمايهگذاريهاي پيش بيني شده براي بهبود وضعيت برق تا سال 2015 حدود 358/27 ميليارد دلاراست، بر اساس آن بايد توانايي توليد برق به 21000 مگاوات برسد.73
بخش دوم: شيعيان عراق
در اين بخش به طور عمده به وضعيت شيعيان عراق ميپردازيم زيرا شناخت ابعاد گوناگون زندگي آنها، که حداقل جمعيت عراق را تشکيل ميدهند براي فهم دقيق فضاي فعاليت جريانهاي عمده شيعي نقش کليدي را ايفا مينمايد مهم است.اين بخش را با بررسي قدمت تشيع در اين منطق? ژئوپلتيکي و ژئواستراتژيکي پي خواهيم گرفت و نيز اينکه امروزه اين جمعيت داراي چه ويژگيهاي جمعيتشناختي و جامعهشناختي ويژهاي هستند سهم عمدهاي را در اين بخش به خود اختصاص خواهند داد. مقدم بر اين مسائل اين است که بدانيم کليدواژ? شيعه اساساً به چه معناست و نيز شيعيان عراق به بر چه کساني اطلاق ميشود.
واژهشناسي شيعه
شيعه در لغت
“واژه شيعه، کلمهاي اصيل، ريشهدار و متداول در منابع طراز اوّل اسلامي است”74. علماي لغت براي واژ? شيعه معاني متعدّدي نظير فرقه، حزب، گروه، امّت، پيروان (پيروي خالصانه -شيخ مفيد-)، ياران، هواداران، همراهان، همکاران، دوستان، اشاعهدهندگان، تقويتکنندگان نام بردهاند.75
کلمه شيعه و جمعهاي آن (شِيَع و اشياع) در چها معنا در قرآن به کار رفتهاست76:
1. در معناي پيرو و تابع با بار ارزشي مثبت.77
2. به معناي فرقه و گروه، خالي از هرگونه بار ارزشي مثبت يا منفي78
3. به معني فرقه و گروهي که دچار تفرقه و فرقهگرايي شده و از اين رو حاوي قدح و منقصت است.79
4. به معني امثال، اشباه، همفکران و همکيشان.80
اگرچه واژههاي “تشيّع” و “شيعه” ـ در برابر تسنّن و سنّي ـ به عنوان مفهومي براي يکي از دو مذهب بزرگ اسلام، براي همگان، از جمله، فارسي زبانان، شناخته شده است، اما از آنجا که اين واژه عربي است، براي شناخت دقيق معناي آن، ناگزير بايد به لغتنامههاي عربي مراجعه نمود. البته بايد توجه داشت که در زبان عربي، بسياري از واژهها، از جمله واژه شيعه، به طور مشترک در معناهاي متعدد و مختلف به کار ميرود.
به لحاظ دستوري (صرفي)، در زبان عربي، “تشيّع” مصدر باب تفعّل از ريشه “شَيَعَ” (شاع) است، و واژه “شيعه” نيز از همين ريشه اشتقاق يافته است.در اصل عربي، “شيعه” به معناي گروهي از مردم است، و اسمي است که بر مفرد، تثنيه و جمع، و نيز بر مذکر و مؤنث، به يک شکل اطلاق ميگردد81؛ که در فارسي نيز به همين گونه است. البته اگر بخواهند تنها مفرد را قصد کنند ـ چه در فارسي، و چه در عربي ـ “شيعي” ميگويند، و جمع آن در فارسي “شيعيان” است82. اما در عربي، با توجه به مراتب گوناگون جمع، “شِيَع” (جمع) و “اشياع” (جمعالجمع) استعمال ميگردد. در عربي، واژه “شيعه” در دو معناي لغوي نزديک به هم به کار ميرود:
الف. “الشيعة” به شکل “مفرد” (بدون “اضافه” به واژه ديگر): به معناي “گروه” و دستهاي که بر سر امري يگانه، گردهم آيند.
ب. “شيع? الرّجل” (شيعه آن مرد؛ مثلاً) به شکل “مضاف”: به معناي “پيروان” و “ياوران” آن مرد83. الف. “تَشَيَّعَ في الشيء”: “در هواي (ميل به) آن چيز، مستهلک شد.”84 همچنين در مورد هر آنچه که با آتش سوزانده شود، گفته ميشود: “شُيِّعَ”85.
شيعه در اصطلاح
شيعيان اصطلاحاً کساني هستند که در زمان رسول خدا (ص) با حضرت علي (ع) انس و الفتي داشتند ولي بعدها ويژه کساني شد که به افضليت حضرت علي (ع) قائل شدند.86 يا دستهاي که پس از پيامبر اکرم (ص) هواخواه حضرت علي (ع) بودند.87 شيخ مفيد، شيعيان را معتقد به تقدّم و افضليت امام علي(ع) بر ساير صحابه و نيز قائل به وجود نص بر امامت او ميداند.88 شيخ طوسي شيعه را معتقد به امامت حضرت علي (ع) بر اساس اراده الهي و وصيت پيامبر اکرم ميداند.89
شيعه در جهان امروز نيز به جمعيتي از مسلمانان اطلاق ميشود که امامت، حکومت، خلافت و ولايت بلافصل را حقّ حضرت علي(ع) بعد از پيامبر ميدانند. لذا به همفکران و اصحاب امام علي ع که نظرات سياسي- اجتماعي ايشان را ترويج ميکردند عنوان شيعيان علي (ع) اطلاق گرديد. استعمال واژ? مذکور در عصر خلافت امام علي (ع) استعمال گستردهتري يافت؛ بهطوري که مرزبنديهاي اجتماعي سياسي آن روز با همين مشخصه (شيع? علي/شيع? عثمان) مشخّص ميشد90. سپس در روند تطور و تکوين جامع? شيعي در دورههاي بعدي در سرتاسر بلاد اسلامي، از قبيل حجاز، يمن، عراق، شامات و ايران اين گروه شناخته شدهتر شدند، البته همين پديده رابطه مستقيمي با افزايش آزار و اذيت و تعقيب و کشتارشان توسط جريانهاي مقابل بود. اين چنين بود که مذهب شيعه ريشهدار گرديد و به عنوان دومين مذهب بزرگ اسلامي امروزه طرفدار حمايت از وصايت و امامت علي بن ابي طالب (ع) شناخته شدهاست.
امروزه در عراق، شيعيان بهطور عمده از شاخ? امامي مذهب آن هستند که همواره حاکميت پس از پيامبر را، حقّ حضرت علي و اولاد معصوم او ميدانستهاند و هم اولويت حضرت علي و اولاد معصوم او عليهمالسلام را نسبت به ساير مفسّران در تفسير و توضيح آيات قرآني و سنّت نبوي قبول داشتهاند و هم به ولايت معنوي و باطني حضرت علي و اولاد معصوم او عليهمالسلام معتقد بودهاند. البته با نگاهي گذرا به تاريخ تشيع در عراق، اقليتي که تنها به عنوان شيعه سياسي شناخته ميشدند نيز در عراق گهگاهي رخ نموده اند.
چگونگي ورود اسلام به عراق
پژوهش درباره گسترش اسلام در بين النهرين، همچون ديگر نقاط، بينياز از بررسي اوضاع سياسي و اجتماعي منطقهاي و تحوّلاتي كه فتوحات اسلامي به عنوان آغازگر اين فرايند و نخستين مرحل? آن ايجاد كرد، نيست؛ بهويژه اينكه بخش عمده بين النهرين همواره موضوع نزاعها و جنگهاي ايران و روم بود و شرق و جنوب بينالنهرين، يعني عراق، مدّتهاي دراز، جزءِ قلمرو دولت ايران به شمار ميرفت و قبايل و حكّام اين نواحي زير نفوذ و خراج گزار ايران بودند .
عراق در آستانه ظهور اسلام
عراق قبل از فتح شدن از سوي مسلمانان تحت فرمانروايي امپراطوري ساساني بودند. مسلمانان پس از رحلت رسول گرامي اسلام (ص) و در زمان خليفه اول، پس از ايجاد آرامش در جزيرة العرب، به صورت جدّي به ايران توجه کردند و در صدد فتح آن بر آمدند. معروف است که مثنيبن حارثة بن سلمه91 از طايفه شيباني، سواد را مورد حمله قرار داد. با حمل? مثني، به سرزمينهاي فارس به دستور ابوبکر بنابي قحافه، مقدّمات فتح ايران از سوي مسلمانان و انتقال حکومت از امپراطوري ساساني به فرمانروايان اسلامي فراهم آمد. نبردهاي بين عربها و ايرانيها حدود دو دهه به طول انجاميد.
ورود اسلام به عراق
پس از ظهور اسلام و فتوحاتي که نصيب مسلمانان شد عراق نيز مانند بسياري از کشورهاي منطقه در تسلّط و استيلاي مسلمين درآمد. عراق در دوران اوليه ورود اسلام به دو منطق? بصره و کوفه تقسيم شده بود. مهمترين حاکمان اين دوره عبارت بودند از سعد ابن وقاص، عمّار ياسر و ابو موسي اشعري. “در دور? حکومت حضرت علي عليه السلام، عراق قسمتي از خلفاي اموي شد. در زمان حکومت يزيد پسر معاويه بود که واقع? کربلا و شهادت امام حسين عليه السلام در خاک عراق روي داد. پس از مرگ يزيد، قيامهاي شيعي بسياري در عراق با تأسي از قيام کربلا صورت گرفت که عمدتاً به شکست منجر شدند. بر روي هم رفته در تمام دور? حکومت امويان، عراق همواره درگير کشمکشها و درگيريهاي داخلي بود.”92 چون خلافت از امويان به عبّاسيان رسيد اوضاع چنين اقتضا کرد که پايتخت جديدي براي دولت تازه انتخاب کنند از اين جهت خليف? دوم عبّاسي، بغداد را در کنار دجله درست کرد و بعد از مدّتي اين پايتخت جديد رونق يافت و مرکز خلافت عباسيان شد93. در زمان عبّاسيان بغداد بزرگترين شهر عراق بود ولي يک قرن پيش از بناي بغداد سلسل? مسلمانان پس از فتح عراق سه شهر بزرگ عربهاکه آن را دجيل ناميدهاند بنا کردند که واسط، کوفه و بصره باشد اين سه شهر تا چندين قرن رونق داشتند94. در اواسط قرن دهم ميلادي (قرن چهارم هجري قمري) با دست نشانده شدن خلفاي عبّاسي توسط آلبويه، حاکميت عراق به طور غير مستقيم به دست شيعيان بويهاي رسيد، گرچه حکومت اسماً و بهطور ظاهري در دست عبّاسيان بود.
بنابراين در دستهبندي حکومتهاي حاکم در عراق، پس از ورود اسلام، خلفاي راشدين از سال 16 تا 40 هجري قمري، امويان از 41 تا 133ه.ق، عبّاسيان از 132 تا 656هـ.ق، (آلبويه و سلجوقيان)، ايلخانيان از 656هـ.ق تا 738 هـ.ق، جلائريان از 738ه.ق تا 813 هـ.ق، قرهقويونلوها و آققويونلوها از 813 تا 914 هـ.ق، صفويان از 914 تا 941 هـ.ق، فترت و انتقال از 1033 تا 1049هـ.ق، عثمانيان از 1049 تا 1335 هـ.ق، انقلاب عراق 1918 م، حکومت موقت 1920م(1339هـ.ق)، استقلال عراق از عثماني پس از جنگ جهاني اوّل، آغاز سلطنت عراق در تموز 1921م، سرنگوني رژيم سلطنتي عراق در سال 1958م و آغاز حکومت جمهوري95، سرنگوني رژيم بعثي عراق در 2003م، و سر کار آمدن جريان عمد? شيعي به عنوان اکثريت جمعيت عراق پس
