
در حال حاضر خودکشی در بین کودکان و دانشجویان دومین علت مرگ و در بین جوانان 15 تا 24 ساله سومین علت مرگ است (گلیناد13 و جامس14،1993)، به طور کلی در آمریکا سالانه حدود 2 میلیون نفر اقدام به خودکشی میکنند که از این تعداد حدود 200 هزار نفر مورد مراقبت قرار می گیرند (سادوک و سادوک،2000). میزان خودکشی در ایران از بیشتر کشورهای دنیا به ویژه جوامع غربی پایینتر، اما در مقایسه با بیشتر کشورهای خاورمیانه بالاتر است (پناغی، 1389 به نقل از نوری،1390). در ایران نیز تاکنون مطالعات علمی و نظامدار معدودی در زمینه خودکشی آنجام شده، و نشان از افزایش روند خودکشی دارد، آمار خودکشی در استآنهای کشور تفاوت محسوسی با یکدیگر دارند، در یکی از استآنهای کشور، نشان داده شد که هرچند میزان اقدام به خودکشی با رقم 185 در صد هزار نفر در مقایسه با آمار بینالمللی که به رقمی بین 100 تا 300 نفر در هر صد هزار نفر اشاره دارد، رقم بالایی نیست؛ ولی قابل ملاحظه است (محمدخانی، 1380) طبق سالنامه آماری کشور درصد گروههای سنی خودکشی کرده در کل کشور 3/9 درصد در سنین 17 سال و کمتر، 40 درصد در سنین بین 18 تا 24 سال، 30 درصد 25 تا 34 سال، و 7/20 درصد در سنین 35 و بیشتر بوده است.
شناسایی افراد دارای افکار خودکشی، میتواند به عنوان یک فاکتور پیشگویی کنندهی مهم، زمینه را برای مداخلات پیشگیری از این پدیده شوم فراهم نماید. به همین منظور بررسی ویژگیها و ابعاد شخصیتی، یکی از فاکتورهایی است که میتوان از طریق آن افراد با افکار خودکشی و درمعرض اقدام به خودکشی را شناسایی کرده و عواملی را که به بررسی رابطه بین ویژگیهای شخصیتی و کاهش اختلالات شخصیت پرداخته مشخص نماید و در نهایت به این وسیله در پیشگیری از اقدام به خودکشی و اثرات سوء آن در جامعه اقدام نمود. در راستای اهداف مطرح شده، شناسایی عواملی که به بررسی ویژگیهای شخصیتی و کاهش اختلالات شخصیت میپردازند، میتواند از مهمترین هدفهای انجام پژوهش حاضر باشد. همچنین آنچه که پژوهش حاضر را مهم و قابل توجه میکند، پرداختن به متغیرهایی است که در زندگی افراد اقدامکننده به خودکشی به عنوان نمونه این پژوهش، نقش مهمی ایفا می کنند، ثانیاً این متغیرها تابه حال با یکدیگر و بر روی افراد اقدام کننده به خودکشی و مقایسه آنها با افراد بههنجار در سنین مختلف جامعه، که در این پژوهش آمده در پژوهش دیگری مورد بررسی قرار نگرفته است.
اهداف پژوهش:
اهداف علمی:
هدف کلی :
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش ویژگیهای شخصیتی سرشت و منش (مدل زیستی- روانی و اجتماعی شخصیت، TCI) در اقدام به خودکشی بوده است.
هدف اختصاصی :
تعیین نقش ویژگیهای شخصیتی سرشت و منش در اقدام به خودکشی
– هدف فرعی :
تعیین تأثیر ویژگیهای شخصیتی بر اقدام به خودکشی بر حسب متغیرهای جمعیت شناختی .
فرضیههای پژوهش:
فرضیه اصلی:
بین ابعاد شخصیتی سرشت و منش افراد اقدامکننده به خودکشی با افراد بههنجار تفاوت معنیداری وجود دارد.
1—5-2- فرضیههای فرعی :
بین افراد اقدامکننده به خودکشی و افراد بههنجار در بعد شخصیتی نوجویی تفاوت معنیدار وجود دارد.
بین افراد اقدامکننده به خودکشی و افراد بههنجار در بعد شخصیتی اجتناب از آسیب تفاوت معنیدار وجود دارد.
بین افراد اقدامکننده به خودکشی و افراد بههنجار در بعد شخصیتی پاداش- وابستگی تفاوت معنیدار وجود دارد.
بین افراد اقدامکننده به خودکشی و افراد بههنجار در بعد شخصیتی ویژگی پشتکار تفاوت معنیدار وجود دارد.
بین افراد اقدامکننده به خودکشی و افراد بههنجار در بعد شخصیتی خود راهبردی تفاوت معنیدار وجود دارد.
بین افراد اقدامکننده به خودکشی و افراد بههنجار در بعد شخصیتی همکاری تفاوت معنیدار وجود دارد.
بین افراد اقدامکننده به خودکشی و افراد بههنجار در بعد شخصیتی خودفرآوری تفاوت معنیدار وجود دارد.
تعریف مفهومی متغیرها
1-6-1- سرشت ومنش
شخصیت از اجزای سرشتی و منشی تشکیل شده است. سامانههای سرشتی در مغز دارای سازمان یافتگی کارکردی، متشکل از سامانههای متفاوت و مستقل از ی کدیگر برای فعالسازی، تداوم و بازداری رفتار در پاسخگویی به گروههای معینی از محرکها است. منش شامل دریافتهای منطقی درباره خود، دیگران و دنیا است و بیشتر ویژگیهایی را شامل میشود که تحت تاثیر عوامل محیطی در ساختار شخصیتی فرد پدید آمده است (کلونینجر، 1987).
1-6-2- نوجویی:
نوجویی که تنوع طلبی یا محرک خواهی هم نامیده میشود، نمایانگر پاسخ به چیزهای تازه و نو (جدید) است. این خصوصیت باعث جستجوی مشتاقانه برای محرکهای تازه و ناآشنا شده، بالقوه باعث خلاقیت و کشفیات میشود. این ویژگی، مواردی مانند تکانشگری، برونریزی خشم، بیثباتی در روابط و خودمحوری را به دنبال دارد. نوجویی شامل چهار صفت است که عبارتند از تحریکپذیری کنجکاوانه در مقابل انعطافناپذیری، اسرافکاری در مقابل صرفهجویی، تکانشگری در مقابل تامل و بینظمی در مقابل انضباط خشک. افرادی که نوجویی بالا دارند بسیار سریع هیجانزده میشوند، کنجکاو، مشتاق، پرشور، تکانشی و نامرتب هستند و خیلی زود کسل میشوند (کاپلان وسادوک، 2003).
1-6-3- اجتناب از آسیب:
به عنوان ترس از شرایط نامطمئن تعریف میشود و عبارت است از بازداری اجتماعی، شرم در برابر غریبهها، آستانه تحریکپذیری پایین، نگرانی بدبینانه نسبت به مشکلات، حتی در شرایطی که برای اکثر مردم نگران کننده نیست (کاپلان و سادوک، 2003).
1-6-4- پاداش- وابستگی:
رفتاری که درگذشته تقویت دریافت کرده است، حتی در شرایطی که تقویت ادامه نداشته باشد نیز تکرار میشود و افراد در میزان این تداوم رفتاری که پس از قطع تقویت وجود دارد با هم فرق میکنند که پاداش-وابستگی نامیده میشود (کاپلان و سادوک، 2003).
1-6-5- پشتکار:
راهبرد سازکارآنهای است برای مواقعی که تقویت به صورت متناوب و سهمی ارائه میشود و پیامد کار همواره ثابت میماند. اما زمانی که پیامدها به سرعت تغییر میکنند پشتکار به یک ویژگی ناکارآمد تبدیل میشود. افراد با پشتکار بالا، ناکامی و خستگی را به عنوان یک چالش مینگرند و حتی زمانی که با نقص و یا انتقاد مواجه میشوند، به راحتی کارها را رها نکرده و در واقع سعی میکنند با کار اضافی آن کار را جبران کنند. این افراد به دنبال موفقیتهای بیش از اندازه هستند. برعکس افرادی که پشتکار پایینی دارند به صورت سست، غیرفعال، غیرقابل اطمینان، ناپایدار و سرگردان عمل میکنند. این افراد در زمانی که احتمال دادن تقویت ثابت باقی میماند (مثل حقوق ماهانه ثابت برای کارکنان یک مجموعه)، معمولا در اقدام به کارها بسیار کند عمل میکنند و داوطلب انجام کاری نمیشوند.
1-6-6-همکاری: : برپایه پنداشت از خویشتن به عنوان بخشی از جهان انسانی و جامعه قرار دارد که از آن حس اجتماعی، رحم و شفقت، وجدان و تمایل به انجام امور خیریه مشتق میشود. واژه همکاری در برگیرنده تفاوتهای فردی در میزان هویتیابی جمعی و پذیرش دیگران است. افرادی که حس همکاری بالایی دارند، افرادی همدل، صبور، مهربان، حمایتکننده و با انصاف هستند و از کم کردن به دیگران لذت می برند.
1-6-7- خودراهبری:
خودراهبری بر پایه پنداشت از خویشتن به عنوان یک فرد مستقل استوار است. احساساتی نظیر وحدت، احترام، عزت نفس، کارآمدی، رهبری و امیدواری، از این خود انگاره نشات میگیرند.
1-6-8- خودفرآوری:
خودفرآوری بر پایه مفهوم از خویشتن به عنوان بخش وحدت یافتهای از جهان و منابع پیرامون آن است که از این خود انگاره احساساتی چون مشارکت عارفانه در امور، ایمان مذهبی و متانت و صبوری غیر مشروط نشات میگیرد. افرادی که در این خرده آزمون نمرات بالا به دست میآورند، زمانی که درگیر روابط اجتماعی بوده و یا در حال انجام کاری هستند، از مرزهای فردی خود فراتر میروند. به نظر میرسد که آنها در دنیای دیگری سیر میکنند و دارای تجربیات اوج هستند و اکثراً افرادی خلاق هستند. بر عکس افرادی که سطح خودفرآوری پایینی دارند در روابط خود و یا در هنگام تمرکز بر کارها خودآگاه باقی میمانند و به ندرت تحت تأثیر هنر و زیبایی قرار میگیرند (کاپلان و سادوک، 2003).
تعریف عملیاتی متغیرها
1-7-1- سرشت و منش
ویژگیهای سرشت و منش شخصیت، نمرهای است که توسط آزمودنیها در پاسخ به پرسشنامۀ 125 سؤالی سرشت و منش کلونینجر (1994) کسب شده است.
1-7-2- نوجویی
بعد نوجویی شخصیت، نمرهای است که توسط آزمودنیها در پاسخ به پرسشنامۀ 125 سؤالی سرشت و منش کلونینجر (1994) کسب شده است.
1-7-3- اجتناب از آسیب
بعد اجتناب از آسیب شخصیت، نمرهای است که توسط آزمودنیها در پاسخ به پرسشنامۀ 125 سؤالی سرشت و منش کلونینجر (1994) کسب شده است.
1-7-4- پاداش- وابستگی
بعد پاداش-وابستگی شخصیت، نمرهای است که توسط آزمودنیها در پاسخ به پرسشنامۀ 125 سؤالی سرشت و منش کلونینجر (1994) کسب شده است.
1-7-5- پشتکار
بعد پشتکار شخصیت، نمرهای است که توسط آزمودنیها در پاسخ به پرسشنامۀ 125 سؤالی سرشت و منش کلونینجر (1994) کسب شده است.
1-7-6- همکاری
بعد همکاری شخصیت، نمرهای است که توسط آزمودنیها در پاسخ به پرسشنامۀ 125 سؤالی سرشت و منش کلونینجر (1994) کسب شده است.
1-7-7- خودراهبری
بعد خودراهبری شخصیت، نمرهای است که توسط آزمودنیها در پاسخ به پرسشنامۀ 125 سؤالی سرشت و منش کلونینجر (1994) کسب شده است.
1-7-8- خود فرآوری
بعد خود فرآوری شخصیت، نمرهای است که توسط آزمودنیها در پاسخ به پرسشنامۀ 125 سؤالی سرشت و منش کلونینجر (1994) کسب شده است.
.
فصل دوم
مباحث نظری و پیشینه پژوهش
در این فصل از پژوهش ابتدا مباحث نظری در ارتباط با شخصیت، سرشت و منش و خودکشی و سپس مروری بر پیشینه تحقیقاتی متغیرها ارائه شده است.
چارچوب نظری متغیرها :
2-1-1- سرشت و منش
2-1-1-1- شخصیت
به نظر اتکنسیون15 و هیلگارد16 (2001) شخصیت عبارت است از الگوهای معینی از شیوههای تفکر که نحوه سازگاری شخص را به محیط تعیین میکند.
در فرهنگ توصیفی علوم تربیت، شخصیت اینگونه تعریف شده است: مجموعه صفاتی که با ثبات نسبی در یک فرد وجود دارد و به دیگران اجازه میدهد تا بتواند رفتار او را از دیگران متمایز سازد (فراهانی و همکاران، 1383).شخصیت، مجموعهای از جنبههای بدنی، عادات، تمایلات، حالات، افکار و رفتارهایی است که در فرد به صورت خصوصیات و صفاتی نسبتا پایدار در آمده است و به صورت یک کل واحد عمل میکند (حسینی، 1387).
پروین (2001) ضمن برشماری چند فرض مشخص درباره ماهیت شخصیت، شخصیت را آن دسته از ویژگیهای فرد یا افرادی میداند که الگوهای ثابت رفتاری آنها را نشان میدهد.این فرضها عبارت است از:
ارگانیسم انسان خصوصیاتی متفاوت از سایرگونهها دارد و این تفاوتها در مطالعه شخصیت، اهمیت خاصی دارد.
رفتار انسانی پیچیده است و درک شخصیت انسان ایجاب میکند که به این پیجیدگیهای رفتاری توجه شود.
رفتار همیشه آن نیست که به نظر میآید و بین یک رفتار و علل آن رابطه ثانی وجود ندارد.
همیشه از عواملی که رفتار ما را تعیین میکنند، آگاه نیستیم و یا آنها را تحت کنترل نداریم (به نقل از روبینز17 و همکاران، 2002).
شخصیت عبارت است از مجموعه ویژگیهای جسمانی، روانی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز میکند (کریمی، 1385).
شخصیت افراد منحصر به فرد است،
