
بر نگرش و رفتار اعضاء سازمان تاثیر می گذارد.
منون137 ( 1997، 3)
1 ـ ساختمند در مقابل غیر ساختمند.
2 ـ حمایت در مقابل فقدان حمایت
3 ـ عدم تمرکز در مقابل تمرکز
4 ـ رویکرد حل مسئله در مقابل رویکرد موقعیتی با اختیار
5 ـ هدفهای عملکردی بالا در مقابل اهداف عملکردی پایین
6 ـ متقائد کردن از طریق تخصصی در مقابل اجبار
7 ـ کار همکارانه در مقابل رویکرد رقابتی
8 ـ تناسب وظایف کارمند در مقابل فقدان تناسب وظایف
9 ـ ریسک پذیری در مقابل آسایش خاطر از کار ثابت
10 ـ مصالحه در مقابل قرارداد یکطرفه
لی فام(1990، 139)
1 ـ اصطلاح توصیفی است: جو سازمانی بیانگر ادراک اعضاء از پاسخگویی به سوالاتی از قبیل زیر است: آیا سازمان به خلاقیت و نوآوری بها می دهد؟ آیا سازمان براساس عملکرد پاداش می پردازد یا نه؟
2 ـ پایداری نسبی: جو عبارت است از کیفیت نسبتا پایدار محیط که معلمان آن را تجربه کرده، بر رفتار آنان تاثیر گذاشته و مبتنی بر ادراک جمعی رفتار در مدرسه می باشد. جو سازمانی به مرور زمان در میان اعضای سازمان شکل می گیرد و برای ایجاد تغییر در آن به زمان نسبتا طولانی نیاز است.
3 ـ حالتی ادراک شونده دارد: حالتی ادراک شونده دارد: بر خلاف فرهنگ سازمانی که به خود سازمان مربوط و با تغییر و جابجایی اعضاء، فرهنگ آن همچنان دست نخورده می ماند، جو سازمانی به اعضای آن مربوط و بازتاب ادراکات اعضاء از کیفیت درونی سازمان است.
4 ـتمایز بخشی: یعنی صرفنظر از اهداف سازمان، سبک مدیریت، تخصص کارکنان و … جو سازمانی نیز موجب تمایز مدارس از یکدیر می گردد و در نتیجه نتایج کارها و فعالیتهای مدرسه را تحت تاثیر قرار می دهد.
5 ـ پویایی: جو سازمانی به عنوان یک نظام روان شناختی با ابعاد دیگر سازمان از جمله ساختار سازمانی، تکنولوژی، سبک مدیریت، و … در ارتباط متقابل است . به عبارت دیگر، هر تغییری در دیگر ابعاد سازمان موجب تغییر و واکنش در جو سازمانی می گردد.
مقیمی
( 1377، 170)
1 ـ میزان استقلال فردی که به اعضاء سازمان داده شده است.
2 ـ میزان و درجه ای که سرپرستان، اهداف ارتباطی، قوانین و شیوه ها را برای زیردستان تعیین می کنند.
3 ـ رفتارهای پاداش داده شده به وسیله سازمان و انواع پاداشهای پیشنهادی.
4 ـ ملاحظه، صمیمیت و حمایت زیر دستان از سوی سرپرستان.
5 ـ میزان تضاد و چگونگی مدیریت آن.
منبع : (هاشمی طاری ، 1378، 25)
2-2-6-تمایز جو با فرهنگ سازمانی:
اسچنیدر138(1985) ، ریدر و سوزی139(1990) بر این موضوع تاکید می کنند که رابطه فرهنگ سازمانی با جو سازمانی ، یک رابطه نزدیک است که گاهی باعث ایجاد ابهام می گردد. این دو عبارت بارها مورد استفاده قرار گرفته اند. موران و والکوین (1992) در مورد اختلاف بین جو و فرهنگ سازمانی تعاریف زیادی کرده اند. از نظر پتیگرو140 (1979) فرهنگ را به عنوان مجموعه ای از ارزش های اساسی و سیستم هایی از باورهایی می داند که به سازمان معنی و مفهوم می بخشاند. از نظر درکسلر141(1977)، موران و ولکوین142(1992) فرهنگ سازمانی بر مفهومی ضمنی تر از جو سازمانی دلالت دارد و شامل عناصری از قبیل ویژگی های نگرشی و رفتاری است.
از نظر موران و ولکوین(1992) جو سازمانی تنها شامل نگرش ها و ارزش ها می باشد ، این در حالی می باشد که فرهنگ مجموعه ای از پیش فرض هایی و به علاوه آن نگرش ها و ارزش ها می باشد.
مقصود از فرهنگ سازماني، سيستمي از استنباط مشترك است كه اعضاء یک سازمان نسبت به سازمان خود دارند و همين ويژگي باعث متمایز شدن دو سازمان از یکدیگر می گردد. كريس آرجريس143(1996)، فرهنگ سازماني را نظامي زنده ميخواند و آن را در قالب رفتاري كه مردم در عمل از خود آشكار ميسازند، راهي كه بر آن پايه بهطور واقعي ميانديشند و احساس ميكنند و شيوهاي كه بهطور واقعي با هم رفتار ميكنند تعريف ميكند. ميتوان گفت كه همه افرادي كه در اين زمينه مطالعه نمودهاند همگي توافق دارند كه فرهنگ؛
• كلي است كه از مجموع اجزاي آن بيشتر است.
• تاريخچه سازمان را منعكس ميكند.
• به مطالعه انسانشناسي مانند رسوم و نهادها مربوط ميشود.
• توسط گروهي از افراد كه يك سازمان را تشكيل دادهاند شكل گرفته است.
• حركت آن كند و سخت است.
• تغيير آن به سختي صورت ميگيرد.
با توجه به تعريف عنوانشده به اين نتيجه ميرسيم كه تقريباً تمامي پژوهشگران از فرهنگ سازماني بهعنوان مجموعهاي از ارزشها، باورها، عقايد، فرضيات و هنجارهاي مشترك حاكم بر سازمان ياد ميكنند. در واقع فرهنگ سازماني همان چيزي است كه بهعنوان يك پديده درست به اعضاي تازه وارد آموزش داده ميشود و آن بيانگر بخش نانوشته و محسوس سازمان است.
در صورتيكه فرهنگ را سيستمي از استنباط مشترك اعضاء نسبت به يك سازمان بدانيم، يك سيستم از مجموعهاي از ويژگيهاي اصلي تشكيل شده است كه سازمان به آنها ارج مينهد يا براي آنها ارزش قائل است. اين 8 ويژگي عبارتند از:
➢ خلاقيت فردي: ميزان مسئوليت، آزادي عمل و استقلالي كه افراد دارند.
➢ ريسكپذيري: ميزاني كه افراد تشويق ميشوند تا ابتكار عمل به خرج دهند، دست به كارهاي مخاطرهآميز بزنند و بلند پروازی كنند.
➢ رهبري: ميزاني كه سازمان هدفها و عملكردهايي را كه انتظار ميرود انجام شود، مشخص مينمايد.
➢ يكپارچگي :ميزان يا درجهاي كه واحدهاي درون سازمان به روش هماهنگ عمل ميكنند.
➢ حمايت مديريت: ميزان يا درجهاي كه مديران با زيردستان خود ارتباط را برقرار ميكنند، آنها را ياري ميدهند و يا از آنها حمايت ميكنند.
➢ كنترل: تعداد قوانين و مقررات و ميزان سرپرستي مستقيم كه مديران بر رفتار افرادي اعمال ميكنند.
➢ هويت: ميزان يا درجهاي كه افراد، كل سازمان (و نه گروه خاص يا رشتهاي كه فرد در آن تخصص دارد) را معرف خود ميدانند.
➢ سيستم پاداش: ميزان يا درجهاي كه شيوه تخصيص پاداش (يعني افزايش حقوق و ارتقاي مقام) بر اساس شاخصهاي عملكرد كاركنان قرار دارد نه بر اساس سابقه، پارتيبازي و از اين قبيل شاخصها.
➢ الگوي ارتباطي: ميزان يا درجهاي كه ارتباطات سازماني به سلسله مراتب احتياجات رسمي محدود ميشود.
به طور کلی مفهوم جو سازمانی که در اواخر دهه شصت متداول و رایج شد، مقدم بر فرهنگ سازمانی است که در اواخر دهه هشتاد رشد و تکامل یافت. جو و فرهنگ سازمانی هر دو مقولاتی هستند که برای توصیف ویژگی های سازمان و واحدهای مربوطه استفاده می شوند. علی رغم ارتباط زیاد بین دو مفهوم، همچنان آن دو از یکدیگر متمایز می باشند.
« ریچارد و اشنایدر » معتقدند که جو سازمانی به دیدگاههای سازمانی، اقدامات و روشهای رسمی و غیر رسمی اطلاق می گردد.
بر اساس نظر آلدریدج144 و کرومبی145 (1979) ، جو سازمانی بخشی از مفهوم گسترده فرهنگ سازمانی می باشد. فرهنگ سازمانی به عنوان یک مجموعه منحصر به فردی از هنجارها ، ارزش ها و اعتقادات خاص رفتاری تعریف می شود. جو سازمانی در پیکره ی خود هماننده مفهوم شخصیت، دارای متغیرهایی می باشد که به شدت تحت تاثیر موقعیت های مختلف می باشد، اما در مفهوم فرهنگ چنین موضوعی وجود ندارد (لوفسترام ، 2005، 80) .
بنابراین بر اساس تعاریف ارائه شده پیرامون جو و فرهنگ سازمانی می توان خاطرنشان ساخت: جو سازمانی به طور نسبی یک خصوصیت احاطه کننده و دربردارنده برای یک سازمان است و برعکس فرهنگ، خصوصیتی است که بطور کامل سازمان را احاطه میکند. فرهنگ سازمانی با طبیعت، اعتقادات، انتظارات درباره زندگی سازمانی ارتباط پیدا می کند در حالی که جو عبارت است از شاخصی است به منظور تعیین این که آیا این باورها و انتظارات تحقق پیدا نموده اند. در رابطه ارتباط فرهنگ سازمانی با جو سازمانی فرنچ146 (1986) فرهنگ سازمانی و جو سازمانی و سایر رابطه های مربوط به آن ها را به صورت شکل ذیل مطرح می کند.
تأثیر می گذارد انعکاس می یابد در ابعاد فرهنگ سازمانی
جو سازمانی رسالت ها و هدف ها
بهره وری فلسفه و سبک هنری
کیفیت تولید خط مشی ها و عملیات پرسنلی
بهتر کردن سازمان ارتباط بین فردی (درون گروهی و میان گروهی)
هنجارها ، افسانه ها و داستانها
شکل شماره (2-6) : رابطه فرهنگ سازمانی و جو سازمانی
منبع : (ناظم،1387،32)
2-2-7-انواع مطالعات درباره جو سازمانی
2-2-7-1-مطالعات هالپین وکرافت147
ویژگی های درونی که یک سازمان را از سازمان دیگر متمایز می سازد وروی رفتار افراد آن تاثیر می گذارد ،جو سازمانی نامیده می شود . این جوسازمانی به وسیله ادراکات کارکنان وتوصیف های آنان از ویژگی های درونی سازمان سنجیده می شود) هاپلین ، کرافت ، 1995، 473-489).
مطالعات هالپین وکرافت در سال 1962 از مدارس ابتدائی شاید شناخته شده ترین مفهوم پردازی واندازه گیری از جوسازمانی باشد آنان نظریه جو سازمانی را برای معلمان معرفی کردند . زیرا به موجب تعریفی که ،جو سازمانی به وسیله افراد درسازمان تجربه می شود، آنها فرض نمودند که ادراکات این افراد منبع معتبری به حساب می آیند و بنابراین با مشاهده مواردی ، توانستند در نظریه پردازی خود موفق عمل نمایند. این مشاهدات شامل موارد ذیل می باشد:
➢ احساس معلمان نسبت به مدرسه خود به طور قابل توجهی از همدیگر متفاوت است .
➢ مفهوم روحیه شاخص این احساس نمی باشد .
➢ وقتی مدیران (آرمانی) به مدارسی منتصب می شوند که نیاز به اصلاح دارند وهیئت آموزشی مانع فعالیت آنان می شوند.
➢ عنوان جو سازمانی توجه زیادی را به خود جلب کرد،به ترسیم جو سازمانی شروع کردند .
➢ جو مدرسه به عنوان ترکیبی از رفتار مدیر مدرسه ورفتارهای معلمان .
2-2-7-1-1-انواع جو سازمانی طبق مدل هالپین وکرافت
هالپین و کرافت (1995)، شش جو اصلی مدارس را در قالب عناوینی چون جو باز، جو بسته، جو خود مختار، جو پدرانه،جو کنترل شده و جو آشنا را معرفی کردند که ویژگیهای هر کدام به شرح زیر است:
جو باز:
سازمان با جو باز، دارای عدم تعهد پایین، موانع و محدودیت کم، نشاط و صمیمیت بسیار زیاد، اين تركيب جوى را پيشنهاد مىكند كه هم مدير و هم کارکنان رفتارصحيحىدارند.
جو بسته:
داراى ويژگيهاى متضاد با جو باز است. اعتماد و نشاط در آن كم و عدم اشتغال به كار زياد است. مدير و معلمان خود را مشغول نشان مىدهند، مدير بر مسائل بىاهميت، راهوار و غيرضرورى تاكيد مىكند و کارکنان با همين تاكيد مدير كمترين همكارى را دارند و رضايت كمترى نشانمىدهند.
جو پدرانه:
یک محیط اجتماعی را نشان می دهد که در آن مدیر سخت تلاش می کند ولی متاسفانه تلاش او بی تاثیر است.کارکنان کار زیادی بر دوش ندارند ولی به خوبی با هم کنار نمی آیند و به تشکیل گروههای رقیب گرایش دارند.
جو خودمختار:
جوی است که تقریبا آزادی کامل را برای کارکنان به منظور هدایت کارشان و ارضاء نیازهای اجتماعی مطابق میلشان توصیف می کند. در این جو روحیه و صمیمیت نسبتا بالا هستند و عدم جوشش یا بازدارندگی کمتری وجود دارد. مدیر سازمان اگرچه سخت کوش است ولی در ارتباط با نظارت نسبتا کناره گیر و آسان گیر است. مدیر به طور نسبی مراعات کارکنان را می کند.
جو کنترل شده:
اشاره به جو پرکاری دارد که به زیان زندگی اجتماعی اعضا تمام می شود. با وجود این روحیه بسیار بالاست، کارکنان در کارشان فعال و متعهدند اما تکالیف بیش از حد دارند و تعامل شخصی کمتری دارند. مدیر سازمان به اندازه کافی سخت کوش است تا مطمئن شود کارها به خوبی پیش می رود اما الگویی برای تعهد و وفاداری برای کارکنان نمی باشد. در یک مدرسه با جو کنترل شده اساسا تاکید بر تولید بالا، بازدارندگی بالا و صمیمیت پایین است.
جو آشنا:
نشان دهنده جوی است که در آن روابط اجتماعی مطلوب به زیان انجام کارها تمام می شود. کارکنان در ارتباط با کار یکدیگر
