
تاريخي، پايگاه اصلي شيعه در جهان اسلام ميدانند.
نجف سوّمين مکان مقدس دنياي اسلام به شمار ميرود و از لحاظ دارا بودن منابع فرهنگي قوي خود همچون دارا بودن حوزه علميه نجف و وجود منابع نادر، نفيس و مکتوب شيعي در آن منحصر به فرد است. شهر نجف اگرچه در زمان رژيم ديکتاتوري صدام حسين جايگاه واقعياش با رکود مواجه شد اما پس از سقوط صدام با دارا بودن جمعيتي بالغ بر 700 هزار نفر، “ساليانه پذيراي حدود 2 ميليون زائر از سراسر دنيا ميباشد و مهاجرين بسياري از جوامع ديگر در آن ساکن شدهاند که ابعاد بين المللي آن افزوده شده است. وجود حرم حضرت علي عليه السلام، قبرستان عظيم (وادي السلام) که بيترديد بزرگترين و وسيعترين قبرستان جهان با مساحت حدود 20 کيلومتر و 15 ميليون قبر، محسوب ميشود”132. لذا اين امکانات و ويژگيهاي استراتژيکي به نجف اين ظرفيت را ميبخشد که در آيند? نزديک، نقشي بينالمللي در صحن? فرهنگي جهان بازي نمايد. جمعيت نجف را 1009064 نفر در سال 2006 تخمين زده اند133 که از اين تعداد جمعيت، حدود9/99% شيعه (عرب) تشکيل ميدهد.
همچنين در استان کربلا که جمعيتي بالغ بر 786353 نفر را در خود جاي داده است حدود 799696 نفر (31/96% کل جمعيت اين استان) را شيعيان (عرب) تشکيل ميدهند. 134
در استان الانبار که يک استان سني نشين محسوب ميشود جمعيتي بالغ بر 1391672 نفر زندگي ميکنند که از اين جمعيت حدود 16/16% آن را شيعيان(عرب) تشکيل ميدهند135
شيعيان شمال عراق
شمال عراق شامل استانهاي دهوک، اربيل، کرکوک(تميم)، نينوا و سليمانيه ميباشد.
در امتداد راه بريد قديم بغداد-موصل-استانبول، منطق? ترکمانان از جمله تلّعفر – نزديک موصل- و داقوق و طوزخورماتو و قرّه تپه قرار دارد که ساکنانش شيعهاند. همين طور در التون کوبري و کرکوک که کرد سني هستند، تعداد زيادي ترکمان شيعه زندگي ميکنند136. اين استانها داراي غالبيت سنّينشين هستند که شيعيان نيز در آنها حضور دارند. در اربيل حدود 2% کل جمعيت اين استان(1391762 نفر)، يعني حدود 16148 نفر کرد شيعه و 1113 نفر ترکمن شيعه وجود دارد.
کرکوک(التأميم) داراي جمعيتي بالغ بر 904683 نفر در سال 2006 بوده است. از مجموع کل جمعيت اين استان حدود 01/10% آن را شيعيان(عرب حدود 90585 نفر و ترکمن: 146606 نفر) تشکيل ميدهند137.
در اطراف موصل، شبّک زندگي ميکنند، اين قوم اصل خود را از قزلباشان ميدانن و شيعه مذهباند. در مجموع، نينوي نيز 97/18% جمعيت کل اين استان(2623276نفري) را شيعيان (با جمعيت شيعيان عرب: 51735نفر، کرد شيعه: 73795 نفر و ترکمن شيعه 375542نفر)تشکيل ميدهند.138
از مجموع برآوردهاي آماري در مورد شيعيان عراقي فهميده ميشود که اين درصدها نشاندهند? تحرکات و جابهجاييهاي اجتماعي است که اساساً محصول سياستگذاري دولتهايي بوده که تا قبل از سقوط صدام در پي دامن زدن به مسائل فرقهاي بوده و بدون توجه به بافت جمعيتي متنوع عراق سياستهاي مختلف توسعه شهري و روستايي خود را اعمال نمودهاند. لذا شيعيان با توجه به قرار گرفتن در موقعيت بدي ميان سياستهاي خدماتي حکّام عراق، در پي کسب فرصتهاي اقتصادي و بهرهمندي از خدمات عمومي که حق هر شهروندي محسوب ميشود به سوي شهرهايي همچون بغداد سوق داده شده بودند. که ادام? آن روند امکان به هم خوردن وضعيت اسکان قوميّتهاي عراق را به دنبال خود داشت.
جمعيت عراق به طور کلي داراي پديد? جواني جمعيت ميباشد که اين پديده با توجه به اکثريت جمعيت شيعي عراق، براي اين گروه اجتماعي نيز صحت دارد. جمعيت شيعه عراق کودکان زيادي دارد و درصد کودکان نسبت به افراد بالغ [در قياس با ساير طوايف] بالاست. 39% از شيعيان عراق زير 15 سال سن دارند، ولي نشانههايي از کاهش ميزان زاد و ولد در بين آنها ديده شده است139، نشانههاي اين پديد? جمعيتي (کاهش ميزان زاد و ولد) در سرشماريهاي اخير در پايين آمدن نرخ رشد جمعيت در اين کشور در سال 2012 م (2.345% )140 نسبت به سرشماري سال 2006مي (66/2%)141 و کاهش تعداد کودکان در خانوادههاي شيعي عراق ديده شدهاست.
از حيث جنسيتي نيز تعداد مردان و زنان در بين شيعيان عراق تقريباً مساوي است. اما تعداد مردان بين 35 سال تا 49 سال قدري نسبت به زنان در اين گروه اجتماعي کمتر است. لذا تحليل اين کاهش تعداد جمعيت که در هرم سني اين کشور به خوبي واضح است علل متفاوتي دارد که مهمترين آنها وجود دوران خشونت ورزي صدام حسين است که تعداد زيادي از آنان جان باختند يا ميل و ارادهشان بر مهاجرت از کشور قرار گرفت.
مؤلفههاي مذهبي مؤثر بر هويتيابي شيعيان عراق
امروزه عناصر و ظرفيتهاي مذهبي در جامع? شيعي عراق، صحنههاي عمومي را با چهر? ديني آراسته است، و اعتماد فراواني را بر نهادهاي ديني ايجاد کردهاست. بنابراين برخي مؤلفههاي مذهبي همچون اعتقادات خاص شيعيان و مؤلفههاي مذهبي هويتيشان، نظير اعتقاد به دوازده امام مشخص، اعتقاد به شفاعت پيامبر و ائم? معصومين، توسّل به آنها به خوبي ظرفيت انسجام و اتحاد شيعيان را داشته و با دروني کردن142 اين مؤلفهها در نسلهاي بعدي ميتوان شاهد جامعهاي با هويّت شيعي بود. در اين بخش به برخي از آنها که نقش مهمي در هويتيابي شيعيان عراق را ايفا نمودهاند اشارهاي خواهيم نمود.
امامت
امامت از يک سو محور وحدت شيعيان، به مثابه کل، و نيز تمايز و جدايي آنان از اهل سنت، و از سوي ديگر کانون کثرت در ميان جريانهاي مختلف شيعي است. شيع? امامي به نحو مبنايي معتقد است که: “بايد معارف اسلامي را از سرچشمه امامت گرفت.”143 مهمترين صفات و شروطي که شيعه اماميه معتقد است لزوماً در امام جمع شده است و تا سطح عقيده اساسي نزد آنها ارتقاء يافته است، عصمت و علم ميباشد.144
در طول تاريخ اجتماعي عراق، مرقد مطهر حضرت علي بن ابي طالب عليه السلام در مرکز شهر نجف اشرف، مرقد امام حسين عليه السلام در کربلا، مرقد دو امام شيعه، امام موسي کاظم عليه السلام و امام جواد عليه السلام در کاظمين و مرقد امامان عسکريين عليه السلام -امام هادي عليه السلام و امام حسن عسکري عليه السلام – در سامراء، مراکزي براي هويت يابي شيعيان در عراق بودهاند. اين شهرها مراکزي براي تحصيلات مذهبي و آموزشهاي ديني در ميان شيعيان محسوب ميشوند. البته هيچ يک از مراکز فوق را نميتوان با مقام و موقعيت نجف اشرف هم تراز دانست چراکه “اين شهر در مقام چهارم پس از مکه، مدينه و قدس در ميان مسلمانان قرار دارد”.145
شيعيان عراق، مبتني بر اصل امامت، مراجع ديني را نوّاب عام امام دوازدهم ميدانند. و در راستاي نظام امامت و ولايت، ارتباط محکمي با مرجعيت برقرار نموده اند. لذا مؤلفههاي دينداري خود را از مرجعيت ديني ميگيرند.
شهادت امام حسين (ع)
در تاريخ شيعه از نظر اهميت، واقع? شهادت امام حسين عليه السلام – نوه پيامبر اسلام – در سال 61 هجري (980 م)، در نبردي کاملاً نابرابر به دست امويان و در عراق (کربلا)، بعد از واقعه غدير خم قرار گرفته است که پيامبر حضرت علي را به جانشيني خود برگزيد. “از نظر سياسي، اين واقعه به دو دليل مهم است: اول اينکه امام حسين (ع) تنها امام در مذهب شيعه اثني عشري بود که احقاق حقّ خلافت (امامت) خود را با قيام مسلحانه توأم کرد؛ ديگر اينکه عنصر شهادت که در اين واقعه هست آشکارا جاذبه نيرومند براي همه نهضتهاي شيعي داشته است که نظام حاکم را به مبارزه طلبيدهاند”.146 بنابراين ميتوان مدعي شد که “ترجيع بند تفسير شيعه از جهاد عليه ظلم و جور است که منشأ و سبب تمامي قيامهاي شيعه در طول تاريخ بودهاست.”147در همين راستا شيعيان عراقي خود را وارث پدرانشان در زمان وقوع اين واقعه ميدانند و عملکرد ضعيف آنها در اين واقعه همواره محرک قيامهايي جهت خونخواهي از عوامل ايجاد اين واقعه بودهاست. لذا زنده نگهداشتن انگيزههاي خونخواهي جهت اداي دِين به اهل بيت پيامبر (ص) همواره در جغرافياي عراق وجود داسته است.
مهدويت
مسلمانان از ابتداي بشارت نبي اکرم صلي الله عليه و آله به ظهور مردي از اهل بيت در آخرالزمان به نام مهدي عليه السلام را باور داشتند. همو که پس از لبريز شدن جهان از ستم و بيعدالتي، عدل و قسط را بر پهن? اين کره خاکي خواهد گسترد. انتظار براي ظهور مهدي عليه السلام در طول قرون متمادي در ميان امّت اسلامي استمرار يافته و مسلمانان بر اين عقيده پاي فشردند. در جهان امروز حرکتهاي موعودگرايانه148 يا مهديانديشانه و متمهديانه149 غالباً زماني رخ نموده که سيطره ظالمان و يا غربيان و متجدّدان بر قلمرو ممالک اسلامي فزوني يافته و مسلمانان به انقيادشان در مقابل غربيان آگاه شدهاند.150
“در نتيجه بازگشت و توجه به احاديث فرجامشناختي مربوط به پايان جهان که در آنها ميخوانيم آنگاه که ظلم همه جا را فرا گيرد، مسلمانان ضعيف ميشوند و به سلطه ديگران گردن مينهند ـ موجي از مهدويت، بسياري از مناطق جهان اسلام را در سده نوزدهم فراگرفت.”151 شيعيان عراق، عراقي بودن خود را امتيازي ميدانند که ساير عربها و شيعيان کشورهاي ديگر از آن برخوردار نيستند. از يک سو اصل و ريشه عربي و تعلق به آن و دين اسلام و اعتقادهاي مذهبي؛ و از سوي ديگر آنها خود را سربازان منجي منتظر و نجات بخش انسانها ميدانند که کوفه يکي از شهرهاي تاريخي عراق را پايتخت حکومت عدل جهاني منجي آخر الزمان و رهايي بخش جهان از ظلم و ستيز قرار خواهد داد. بر اين اساس، آنها صاحب رسالتي آسمانياند که بايد به وظيفه مضاعف خود در فراهم سازي شرايط و کشور براي مأموريتي آسماني با اين حجم عمل کنند.
مؤلفههاي اجتماعي مؤثر بر جامع? شيعي عراق
قوّام جامع? شيعي عراق بر سه مؤلف? اصليِ مرجعيت ديني يا رهبري مذهبي، دوم، جريانهاي سياسي-اجتماعي؛ و سوم بدن? شيعي عراق، قرار گرفتهاست. که هرکدام از آنها داراي مؤلفههاي اجتماعي مخصوص به خود است.
لذا اين سه رکن به صورت تعاملات پيچيدهاي، جامع? شيعي عراق را بطورمؤثري بر ساختارها152 و نهادهاي اجتماعي153 با کارويژههايي154 تنظيم نموده است. در ادامه به تبيين اين سه رکن (به استثناي رکن دوم يعني جريانهاي سياسي – اجتماعي شيعي که بهطور مبسوط در فصول بعدي به آن پرداخته ميشود ) ميپردازيم.
جايگاه مرجعيت به عنوان سرمايهاي اجتماعي
ارتباط وثيق مرجعيت و فقه از مرجعيت نهادي ساخته است که به عنوان يک کيان عقيدتي، تشکيلاتي و فقهي در پهنهاي وسيع و مهم با جامع? شيعيان روابط مستحکمي دارد155 و “شيعيان در مسائل فقهي ناظر به اعمال مذهبي، روابط اجتماعي و الهيات به آن رجوع ميکنند و مرجع علاوه بر تفقه در دين و احاطه بر مسائل آن، به سبب عدالت، زهد و تقوا مورد احترام و تقليد شيعيان است.”156 از ساير شاخصهاي مرجعيت که از اين نهاد در جوامع شيعي جايگاه نيرومند و ويژهاي ساخته است ميتوان به مواردي همچون: استعداد و توانايي علمي، خردمند و آگاه به مسائل زمان و پيرامون خود، اعتبار و پايگاه مردمي، حمايت ديگر اعضاي سازمان روحانيت از وي، تأييد و سفارش مرجع پيشين اشاره کرد. هر يک از شاخصهاي مذکور، به عنوان سرمايههاي اجتماعي، فرهنگي براي مراجع عظام تقليد به ويژه در ارتباط با سطح مياني جامعه شيعي عراق (نهادها، گروها، جريانهاي مختلف، قبايل و عشاير شيعي در عراق) قابل تأمل جدّي است.
مرجعيت در تاريخ شيعه همواره پس از غيبت کبري توانسته است با شکل دادن به نهادهاي مختلف به عنوان يک نيروي فعال اجتماعي سياسي در جوامع اسلامي به ايفاي نقش بپردازد لذا مرجعيت و هوشياري وي در جامع? شيعي، آرامش و پشتوانهاي رواني اجتماعي را ايجاد کرده است که آحاد شيعيان، در ساي? تصميمات و فتاواي هوشمندان? آنها به خوبي خود را حفظ و تقويت کرده است تا جاييکه بالاترين قدرت در جوامع اسلامگراي شيعي در زمان غيبت مربوط به مراجع عظام تقليد ميباشد؛ حتي زماني که زمام قدرت سياسي جامعه را بر عهده نداشته باشند از نفوذ بالايي در دستگاههاي حکومتي و قدرت برخوردارند. ماهيت مرجعيت شيعي، يک ماهيت فراملّيتي است و به همين دليل، مرجعي که محل رجوع شيعيان ميشد،
