
داخلی:
مهرانی و همکاران (1393) ین پژوهش خود به بررسی رابطه بین کیفیت سود و ریسک نقدینگی پرداختند. کیفیت سود با استفاده از سه شاخص مختلف اندازهگیری شد. در این تحقیق، از طریق مدل معرفیشده توسط ویل اندازهگیری شد. بررسی رابطه بین کیفیت سود و ریسک نقدینگی با استفاده از دادهها از 71 شرکت در دوره 1385-1389 نشان میدهد که نتایج حاکی از رابطه منفی بین کیفیت اقلام تعهدی وجود دارد و ریسک نقدینگی میباشد.
شاهعلی زاده (1393)، بررسی مدیریت سود واقعی در مراحل چرخه عمر شرکت: تحلیل دوپونت، خالص بازده داراییها را به دو جزء تفکیک میکند: حاشیه سود و گردش خالص داراییهای عملیاتی. در این تحقیق متغير وابسته تغييرات سودآوري يك سال بعد است كه تحت عنوان تغييرات بازده خالص داراییهای عملياتي سال بعد نامگذاری میشود، متغير مستقل تحقيق شامل نسبت دوپونت تعدیلشده و اجزای آن میباشد که نسبت دوپونت تعدیلشده از مجموعه نسبتهای سودآوري بهحساب میآید. برای این منظور نخست نمونه آماری با استفاده متغیرهای رشد فروش، نسبت سود تقسیمی و نسبت مخارج سرمایهای و عمر شرکتبهشرکتهای در مرحله رشد، بلوغ و افول تفکیکشده و سپس متغیر مستقل نسبت دوپونت تعدیلشده و اجزای آن مورداستفاده قرارگرفته است و از متغیرهای اندازه، رشد و بدهی بهعنوان متغیرهای تعدیل گر استفاده میگردد. در این پژوهش جهت دستیابی به اهداف موردنظر تحقیق، 6 فرضیه اصلی تدوین گردیده است. نتايج بهدستآمده حاکی از رابطه مثبت و معنیدار بین نسبت دوپونت تعدیلشده و اجزای آن با پیشبینی سودآوری شرکتها در دوره بلوغ و افول و گردش خالص داراییهای عملیاتی در دوره رشد میباشد. همچنین مشخص شد که بین نسبت دوپونت تعدیلشده و حاشیه سود عملیاتی با پیشبینی سودآوری آتی شرکتها در دوره رشد رابطهای وجود ندارد.
حاجیها و مومیوند (1392) به بررسي رابطه بين كيفيت سود و نقد شوندگی سهام پرداختند. جامعه آماري پژوهش شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران هستند كه با روش نمونهگیری حذف سيستماتيك، 51 شركت در نمونه آماري اين پژوهش قرارگرفتهاند. دوره زماني پژوهش سالهای 1385 تا 1390 است براي آزمون فرضیههای صورتبندی شده از رگرسيون چندگانه بهرهگیری شده است كه از بررسی ارتباط بين سه مکانیسم نقد شوندگی سهام با سه معيار كيفيت سود موردبررسی در اين پژوهش، معیارهای (رتبه نقد شوندگي و تعداد روزهاي معاملاتي) با بهموقع بودن سود ارتباط دارند بدين معني كه سرمایهگذاران در خريد سهام به ويژگي بهموقع بودن سود توجه دارند و متغير عدم نقد شوندگي با متغير مربوط بودن سود به ارزش سهام رابطه دارد و میتوان نتیجهگیری كرد كه سرمایهگذاران به اين ويژگي كيفي سود نيز توجه دارند.
انصاری و همکاران (1392)، در پژوهشی، سعي کردند تا با گروهبندی شرکتها و تدوين فرضیههای پژوهشي، اثر مديريت سود بر توان پیشبینی اجزاي سود بررسي کنند و همچنين، بيان کنند که آيا مديريت سود میتواند اثر افزاينده بر توان پیشبینی اجزاي سود داشته باشد يا خير؟ بدين منظور در پژوهش خود از صورتهای مالي شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در محدوده زماني 1379 تا 1389 استفاده کردند. در راستاي تحقق اهداف اين پژوهش، تأثیر مديريت سود بر توان پیشبینی اجزاي تعهدي سود مورد آزمون قرار گرفت. نتايج حاصل از اين پژوهش بيانگر آن بود که مديريت سود بهرغم اين تصور که هميشه کاهنده توان پیشبینی است، میتواند افزاينده توان پیشبینی سود نيز باشد.
دستگیر (1390) هدف اين پژوهش، بررسي تأثیر کيفيت سود در افزايش نقد شوندگی سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. در اين پژوهش، از کيفيت سود مبتني بر پايداري سود و براي اندازهگیری نقد شوندگی سهام شرکتها از دو معيار معاملاتي (تعداد روزهاي معاملاتي و حجم نسبي معاملات) و دو معيار اطلاعاتي (عمق ريالي نسبي و شکاف نسبي قیمتهای پيشنهادي خریدوفروش سهام) استفادهشده است. در اين راستا، تعداد 49 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در دورهی زماني 1380-1389 انتخاب گردیدند و برای آزمون فرضیهها از نرمافزار Eviews استفادهشده. یافتههای پژوهش نشان میدهد که در طي دوره مطالعه، بين کيفيت سود مبتني بر پايداري سود و معيارهاي مختلف نقد شوندگی رابطه معنیداری وجود نداشته است.
مشکی و همکاران (1391)، بررسی تأثیر مديريت سود در پايداری سود شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. هدف اين تحقيق، بررسی آثار هموارسازی سود بر پايداری و ثبات سود شرکتهاست. در اين تحقيق اطلاعات مربوط به 95 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در طول سالهای 1384 تا 1389 گردآوری کرده است، نتايج حاکی از اين است که پايداری سود شرکتهای هموارساز بيش از پايداری سود شرکتهای غیر هموارساز است. از طرفی، آزمونها نشان میدهد شرکتهايی که اقدام به هموارسازی سود نمودهاند، در مقايسه با ساير شرکتها، سود سهم پايدارتری در آينده اعلام نمودهاند.
نیکو مرام و فتحی (1390) تأثیر استانداردهاي ملي حسابداري ايران بر کيفيت گزارشگري مالي با تأکید بر پايداري سود در بورس اوراق بهادار تهران. در اين تحقیق تأثیر استانداردهاي حسابداري ايران بر پايداري سود موردبررسی قرارگرفته است. بررسي پايداري سود يکي از راههای ارزيابي کيفيت سود است. در اين راستا، 80 شرکت از شرکتهای فعال در بورس اوراق بهادار در سالهای 1384-1373 بهعنوان نمونه آماري انتخابشده است و پايداري سود براي دو مقطع زماني پنجساله يعني از سالهای 1373 تا 1377 که صورتهای مالي شرکتها بر اساس استانداردهاي حسابداري ايران تهيه نشده است و از سالهای 1380 تا 1384 که شرکتها ملزم به ارائه صورتهای مالي خود بر اساس استانداردهاي حسابداري ايران بودهاند موردبررسی قرارگرفته است. براي آزمون فرضيه از آزمونهای تحليل همبستگي و آماره والد استفادهشده است. نتايج حاصل از اين تحقيق نشان میدهد که تفاوت معناداري بين پايداري سود شرکتها قبل و بعد از اجراي استانداردهاي حسابداري وجود ندارد يعني استانداردهاي حسابداري بر پايداري سود تأثیرگذار نيست.
اعتمادی و همکاران (1389)، بررسي نقش تخصص حسابرس در صنعت بر مديريت واقعي سود و عملكرد عملياتي آتي. به بررسي نقش تخصص حسابرس در صنعت بر مديريت واقعي سود و عملكرد عملياتي آتي پرداختند. هدف از اين تحقيق بررسي رابطه بين تخصص حسابرس در صنعت و مديريت واقعي سود و تأثیر آن بر عملكرد عملياتي آتي شرکتهای داراي حسابرس متخصص صنعت و درگير در مديريت واقعي سود است. تحقيقات گذشته بيانگر اين است كه حسابرسان متخصص صنعت، مديريت اقلام تعهدي را محدود میکنند. درنتیجه مديريت شرکتها براي دستيابي به اهداف خود به مديريت واقعي سود روي مياورند. ازاینرو تعداد 115 شركت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در طي دوره زماني 1381 تا 1386، بهمنظور بررسي اين موضوع مورد آزمون قرارگرفته شد. در اين تحقيق از رويكرد سهم بازار بهمنظور تعيين حسابرس متخصص صنعت و از دستکاری فروش، كاهش هزينههاي اختياري و اضافهتولید بهعنوان معيارهاي مديريت واقعي سود بهره گرفتهشده است. همچنين براي اندازهگیری عملكرد عملياتي از بازده داراییها استفادهشده است. نرمافزار آماري مورداستفاده در اين تحقيق SPSS -15 و نيز صفحه گسترده اكسل است. فرضیههای محقق بهصورت زیر بیانشدهاند:
شرکتهایی كه حسابرس آنها متخصص صنعت است، به مديريت واقعي سود روي مياورند.
عملكرد عملياتي آتي شرکتهایی كه حسابرس آنها متخصص صنعت است و به مديريت واقعي سود روي آوردهاند، كاهش مییابد.
نتایج آزمون برای فرضیه اول نشان میدهد که مقدار آماره بهدستآمده براي ضرايب سهم بازار حسابرس و مجذور آن معنیدار است كه کوچکتر از ميزان بحراني آن است، درنتیجه فرض صفر پذيرفته میشود. بنابراين، شرکتهایی كه حسابرس آنها متخصص صنعت است و اقلام تعهدي اختياري آنها از اقلام تعهدي اختياري ساير شرکتها كمتر است، به مديريت واقعي سود روي میآورند. همچنین نتایج فرضیه دوم را تأیید نمیکند.
کریمی و صادقی (1389) مطالعه حاضر به بررسی رابطه کیفیت سود با پایداري سود شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران میپردازد. هدف تعیین معیاري جدید براي محاسبه کیفیت سود است. بدین منظور، کیفیت سود بر اساس سرمایهگذاری در داراییهای سرمایهای و نیروي کار محاسبه میشود و سپس با استفاده از روش دادههاي تابلویی رابطه آن با پایداري سود مورد آزمون تجربی قرار میگیرد. نتایج حاصل از تجزیهوتحلیل دادهها و آزمون فرضیه نشان میدهد که بین کیفیت سود با پایداري سود، هم در رویکرد گذشتهنگر و هم در رویکرد آیندهنگر رابطه معنیداري وجود دارد. در رویکرد گذشتهنگر، از نسبتهای مالی و در رویکرد آیندهنگر، از رگرسیونهای سري زمانی براي محاسبه کیفیت سود بر مبناي سرمایهگذاری استفادهشده است.
ناظمی اردکانی (1389)، مدیریت سود مبتنی بر ارقام حسابداری در مقابل مدیریت واقعی سود: در این مقاله دو شکل مدیریت سود یعنی مدیریت سود مبتنی بر ارقام حسابداری (مدیریت اقلام تعهدی اختیاری) و مدیریت واقعی سود (دستکاری فعالیتهای واقعی) بررسی و تفاوتهای آن تشریح شده است. در مدیریت سود مبتنی بر ارقام حسابداری و در پایان سال با استفاده از اقلام تعهدی اختیاری، سود را در جهت اهداف خویش دستکاری مینماید؛ اما در مدیریت سود واقعی، مدیر از طریق تصمیمات عملیاتی (زمانبندی این تصمیمات، نحوهی تخصیص منابع و انتخاب برخی پروژهها برای سرمایهگذاری) اقدام به مدیریت سود مینماید. برخلاف مدیریت سود حسابداری، کشف مدیریت سود واقعی توسط حسابرسان بهسختی انجام میگیرد. در این مقاله بیان میدارد که با کاهش جریان نقدی آتی میتواند منجر به کاهش عملکرد عملیاتی بلندمدت، لطمات جبرانناپذیری به شرکت وارد آورد.
شاملو (1389) در ارزیابی عملکرد و کارایی شرکتها از مقیاسهای مختلف مالی و غیرمالی استفاده میگردد و تاکنون مدلها و الگوهای مختلفی در ارزیابی آن ارائهشده است. اين شامل اندازهگیری دامنه وسيعي از معيارهاي عملکرد شامل شماري از سودهای محاسبهشده منطبق با قوانين موجود حسابداري، شماري از سودهايي که قسمت اصلي عملکرد عملياتي را منعکس میکند و معيار جريان نقدي و نيز رابطه آنها با بازده سهام که بهعنوان معيار خلاصه عملکرد شرکت استفاده میشود. هدف از اين تحقیق، بررسی رابطه میان تغییرات سود تقسیمی و عملکرد آتی شرکتها، با در نظر گرفتن آثار متغیرهایی نظیر، تغییرات سود عملیاتی، بازده حقوق صاحبان سهام و درصد تغییرات سود تقسیمی، میباشد، علت انتخاب معیار سود عملیاتی بجای استفاده از سود خالص، قابلیت بهتر سود عملیاتی در انعکاس عملکرد شرکت میباشد. برای بررسی تحقیق، اقدام به طرح سه فرضیه به شرح زیر نمودیم، فرضیه اول، میان عملکرد آتی شرکتها و تغییرات سود عملیاتی، رابطه معنیدار وجود دارد، فرضیه دوم، میان عملکرد آتی شرکتها و نرخ بازده داراییها، رابطه معنیدار وجود دارد. فرضیه سوم، میان عملکرد آتی شرکتها و درصد سود تقسیمی، رابطه معنیدار وجود دارد. پس از جمعآوری دادههای 50 شرکت، از جمع شرکتهای پذیرفتهشده در بورس تهران، از صنایع مختلف، برای 7 سال متوالی و آزمون فرضیات، مشخص گردید که در کل میان تغییرات سود تقسیمی و عملکرد آتی شرکتها رابطه مستقیم وجود دارد. در بررسی جداگانه اثر هر یک از متغیرهای فوقالذکر بر عملکرد آتی شرکتها، مشخص شد که رابطه قویتری میان تغییرات سود عملیاتی و بازده داراییها با عملکرد آتی شرکتها، در مقایسه با رابطه درصد سود تقسیمی با عملکرد آتی شرکتها وجود دارد. علت این امر را میتوان اینگونه بیان کرد که تأثیر درصد سود تقسیمی توسط دو متغیر دیگر توضیح دادهشده است.
مراد زاده فرد و همکاران (1389)، بررسي رابطه بين مالكيت نهادي سهام و مديريت سود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران. اين تحقيق به دنبال بررسي
