
در علم فرقه شناسی بدون قرینه به کار رود، منظور از آن، افراد یا فرقههایی هستند که به خدایی امامان شیعه یا حلول روح خدایی در آنان اعتقاد داشتهاند، 65 که به طور طبیعی مصداقی جزغلات منتصب به شیعه پیدا نمیکند ولی این در حالی است که در طول تاریخ اسلام به گروههایی برمی خوریم که به خدایی بعضی از خلفای عباسی مانند منصور، معتقد بودهاند که به آنان «غلات عباسیه» میگویند. رئیس آنان عبداله راوندی بود که در آغاز قائل به الوهیت منصور، خلیفه عباسی و نبوت ابومسلم خراسانی شدند، اما وقتی که منصور، ابومسلم را به قتل رسانید، در سال 141هـ.ق بر او شوریدند و منصور با اهتمام زندقه، آنان را در آتش سوزانید.66
5. فرقههای غلات در زمان امام سجاد
برای بررسی فرقههای غلات در زمان امام سجاد و نقش حضرت در مقابل آنان لازم است دو مقدمه بر این مطلب به صورت مختصر بیان شود؛
الف) علل پدید آمدن غلات منتسب به شیعه
در توجیه پدیده غلات، علل مختلفی از سوی پژوهشگران ارائه شده است که در اینجا به ذکر بعضی از آن علل میپردازیم: 67
1. در بعضی از روایات شیعه به جهل و ناآگاهی مردم به عنوان یکی از علل غلو ذکر شده است. حضرت امام رضا در این مورد بیانی از قرار زیر دارد:
بعضی از مردم ساده دل، معجزات و کرامات فراوانی از ائمه مشاهده میکردند و چون نمونه آنها را ازمردم عادی ندیده بودند، تصور میکردند که حتماً صاحب این معجزات، دارای مقامی برتر از مقام بشری است و بهاین ترتیب قائل به خدایی ائمه یا حلول روح خدایی در آنان میشدند.68
2. در بعضی از روایات، علت غلو را دوست داشتن زیاد معرفی میکنند.
حضرت امام سجاد میفرمایند:
یهودیان از بس به عزیر علاقه داشتند، او را پسر خداوند دانستند و مسیحیان از شدت علاقه به حضرت عیسی نیز او را پسر خدا خواندند در حالی که عزیر و مسیح از آنان برائت جستند و نیز آنان پیروان عزیر و مسیح نبودند.
همچنین گروهی از شیعیان، از شدت محبت به ما، مارا از حد خود فراتر بردند، در حالی که آنان از ما هستند و نه ما از آنان.69
3. با بررسی زندگانی و شخصیت رهبران غلات، مانند: ابوالخطاب، مغیره بن سعید، ابومنصور عجلی و دیگر رهبران غلات در مییابیم که آنان افرادی زیرک و سیاسی بودند که برای رسیدن به جاه و مال و منال برای خود دسته بندیهایی ایجاد کردند و با بهانه کردن الوهیت ائمه خود را پیامبر و منصوب از طرف آنان دانستند و بهاین ترتیب از احساسات مردم ساده دل استفاده نمودند و آنان را به بیراهه کشاندند.70
4.بعضی گفتهاند: اصل غلو، عقاید معتدل شیعه بوده است که اذهان ضعیف و نیز مغرض، آنها را از حد منطقی خود خارج کرده و به غلو کشانیده است.71
5. بعضی هم گفتهاند: بنی امیه در طول دوران حکومت خود ظلمهای فراوانی بر اهل بیت روا داشتند و تبلیغات وسیعی علیه آنان راهاندختند، طوری که در سرتاسر مملکت اسلامی، حضرت علی رالعن میکردند. و مردم را از بازگو کردن کوچکترین منقبت و فضیلتی برای حضرت علی و اهل بیت باز میداشتند.
این فشارهای بی حدومرز، در دوستان اهل بیت، نتیجه عکس داشت و وقتی که بنی امیه رو به ضعف و انحطاط رفتند، آنان را وادار به غلو در حق علی و ائمه کرد.72
ب) بعضی از عقاید غالیان73
عقاید غلات را میتوان به طور کلی به دو بخش تقسیم کرد:
1. عقایدی که اثری از آنها در عقاید شیعه وجود ندارد(عقاید مختص به غلات) که عباتند از:
الف) عقیده به الوهیت و و خدایی ائمه و اشخاص دیگر.
ب) عقیده به نبوت ائمه و اشخاص دیگر.
ج) عقیده به حلول و تناسخ: منظور از این عقیده آن است که روح از بدن انسانی به بدن انسان دیگر منتقل میشود و این عقیده در فرقههای غلات زمان امام سجاد وجود داشته است. مثل کیسانیه.
د) عقیده به تشبیه خداوند به موجودات: یعنی صفاتی جسمانی یا صورت مشخصی را به خدواند نسبت دادن کهاین عقیده در زمان امام سجاد توسط حکومت و عالمان دین فروش و دنیاطلب در بین مردم رواج یافته بود. ما در همین فصل در گفتار سوم به آن میپردازیم.
و) عقیده به تفویض
2. عقایدی که اصل آنها در عقاید شیعه موجود بوده و غلات آنها را تحریف کردهاند این عقاید عبارتند از:
الف) عقیده به وصایت و جانشینی حضرت علی.
ب) عقیده به مهدویت.
ج) عقیده به رجعت.
د) تاویل قرآن.
هـ) عقیده به بداء.
از بیان این عقاید، عقیده به مهدویت و رجعت و بداء در فرقههای غلات زمان امام سجاد بیشتر به چشم میخورد.
بعد از آنکه علل پیدایش غلات منتسب به شیعه و بعضی عقاید آنها روشن شد حال به فرقههای غلات در زمان امام سجاد میپردازیم که عبارتند از:
1. کیسانیه
فرقه کیسانیه در کتب ملل ونحل به عنوان یکی از فرقههای اصلی شیعه و در ردیف فرقههایی همانند امامیه و زیدیه قرار گرفته است که از آن، زیر فرقههای متعددی منشعب میشود. این فرقه بعد از فرقه سبائیه به عنوان اصلی ترین منبع عقاید غلوآمیز درباره ائمه اطهار مطرح شده است و حتی بعضی اصل غلو را از این فرقه میدانند.74
اصل این فرقه، منسوب به کیسان است و دربارهاینکه کیسان کیست، اقوال مختلفی وجود دارد.75
بعضی از مورخان و محققان علت شکل گیری فرقه کیسانیه را قیام مختار و یا خود مختار میدانند که ما در فصل چهارم در بحث قیام مختار به آن میپردازیم.
اهمیت قیام «مختار» از آن جهت است که وی نخستین شیعه است که درصدد گرفتن حق شیعه برآمد و تشیع را وسیله رسیدن به هدف خود قرار داد و او نخستین کسی است که به چنین کار بزرگی اقدام کرد و توانست از اغلب قاتلان کربلا انتقام سختی بگیرد.
ولی به قول یکی از محققان عرب: اقدام وی سرمشق بدی شد برای غلات، زیرا آنان دنبال راهی را که او باز کرده بود، گرفتند و در تشیع چیزهای بسیار داخل کردند، که پیش از آن وجود نداشت. در زمان «مختار» فکر«مهدویتی» پیدا شد، بهاین گونه که وی به امامت«محمد حنفیه» که فرزند امام علی از غیر فاطمه بود دعوت میکرد و این موجب شد که جمعی از غیر علویان دعوی امامت کنند، چنانکه «کیسانیه» امامت را پس از «محمد حنفیه» گاهی حق پسرش و گاهی حق عم او «عبداله بن معاویه بن جعفر» و زمانی حق «محمدبن علی بن عبداله بن عباس» دانستهاند.76
پارهای از مبانی اعتقادی غلات، از قیام«مختار» در میان گروهی از شیعیان کوفه رسوخ کرده بود و چنان شایع شده بود که در پیدایش جریات غلات مختار سهمی به سزا داشته است. البته خواه مختار در پیدایش عقاید غلات سهیم باشد یا نه، قدر مسلم این است کهاین نوع عقاید انحرافی در میان شیعیان عراق پس از قیام او پیدا شده است و امام علی وظیفه خود میدانست با این نوع عقاید انحرافی مبارزه نماید و علیه صاحبان این نوع عقاید موضع گیری کند که در همین فصل به آن میپردازیم.
2. مختاریه
مختاریه گاهی، عنوان کیسانیه77 و گاهی به عنوان یکی از فرقههای کیسانیه78 مطرح میشود و به هر حال حقیقت جداگانهای غیر از کیسانیه ندارد.
3. هاشمیه
هاشمیه فرقهای است که ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه نسبت داده میشود گفته میشود که طرفداران او اعتقاد دارند ابوهاشم، مهدی است و نمرده است و میتواند مردگان را زنده کند. این فرقه را یکی از زیر فرقههای کیسانیه به حساب میآورند.79
6. ایستادگی امام سجاد در برابر غالیان
امام سجاد هم به جریانهای منحرف فکری درون جامعه شیعه نظارت داشت و هم بر جریانهای انحرافی دیگران. حضرت وقتی دیدند که بعضی از شیعیان گرفتار عقیده غلو شدهاند و ممکن است امامان را از شان بندگی بالاتر برده وبه الوهیت آنها معتقد شوند، هشدار داد و فرمود: «ان قَوماً من شیعتنا سیحبونا حتی یقولوا فینا ما قال الیهود فی عزیر و ما قالت النصاری فی عیسی بن مریم فلاهم منا و لا نحن منهم80».
جمعی از شیعیان ما در حدی ما را دوست خواهند داشت که درباره ما چیزی که یهود درباره عزیز و نصاری درباره عیسی بن مریم گفتند، خواهند گفت: «ما را فرزند خدا و شریک در الوهیت میشمارند» نه آنان از ما هستند ونه ما از آنان هستیم.
امام سجاد به گروهی از شیعیان که در حق ائمه غلو میکردند، میفرمایند: «ایها الناس احبونا حب الاسلام فما برح حبکم حتی صارعلینا عارا81»
ای مردم ما را به دوستی اسلام دوست بدارید، دوستی شما تا آن اندازه درباه ما استوار باشد که عار بر ما نگردد.
شاید مقصود امام از این جملهاین باشد که در دوستی ما نباید از حد بگذرید و به مرحله غلو برسید و تنها به همان مقدار که با اصول اسلام سازگار است اکتفا کنید.
باز در روایتی از آن حضرت نقل شده است که فرمود: «احبونا حب الاسلام فوالله مازال بنا ما تقولون حتی بغضتمونا الی الناس82».
ما را به دوستی اسلام دوست بدارید، قسم به خدا طوری درباره ما سخن میگویید که مردم را بر ضد ما غضبناک میسازید.
و همچنین آن امام غلو را نمیپسندید و دوست نداشت که هیچ کس او را از مقامش بالاتر ببرد.
گویند: چند تن از مردم عراق به وی ثنا گفتند، فرمود: «ما اکذبکم و ما اجراکم علی الله نحن من صالحی قومنا و حسبنا و ان نکون من صالحی قومنا83».
چقدر شما دروغگو هستید و نسبت به خداوند گستاخ هستید. ما از نیاکان قوم خود هستیم و همین اندازه ما را بس است که از نیاکان قوم خود باشیم.
گفتار دوم: جبرگرایی
1. تاریخچه جبرگرایی
جبر در اصطلاح علم فرق و مذاهب، به معنای نفی فعل اختیاری از انسان و انتساب همه افعال به خداست. شهرستانی ضمن بیان این مطلب، جبریه-یعنی طرفداران عقیده جبر- را دارای اصنافی می داند که از آن جمله جبریه خالصه و جبریه متوسطه هستند.گروه نخست برای انسان هیچ گونه قدرت و عملی قائل نیستند و تمام افعال انسان را به خدا نسبت میدهند. گروه دوم برای آدمی قدرتی را اثبات میکنند اما قدرت را در فعل او موثر نمیدانند.84
مسئله جبر و اختیار از زمانهای قدیم در میان فیلسوفان و متفکران مطرح بوده است. در میان پیروان ادیان نیز از ارتباط قضا و قدر الهی با افعال انسان مورد بحث بوده است. قرآن کریم از مشرکان مکه نقل میکند که آنها به منظور توجیه شرک خویش از نظریه جبر سود میجستند و میگفتند اگر خدا میخواست، ما و پدرانمان مشرک نمیشدیم.
«سَیقُولُ الَّذِینَ أَشْرَکوا لَوْ شَاءَ الله مَا أَشْرَکنَا وَلَا آبَاؤُنَا…»85
کسانی که شرک آوردند به زودی خواهند گفت:اگرخدا می خواست نه ما ونه پدرانمان شرک نمی آوردیم
بهاین ترتیب مشرکان مشیت الهی را موجب جبر آدمی میدانستند. در زمان پیامبر اکرم در میان مسلمانان بحث جبر و اختیار و اختلاف بر سیر آنها مطرح نشده بود اما گزارشهای تاریخی نشان میدهد که در زمان عمر و عثمان و علی اعتقاد به جبر و یا دست کم پرسش پیرامون جبر و اختیار به طور جدی مطرح بوده است86 ولی اینکه در میان مسلمانان چه زمانی این عقیده به صورت رسمی مطرح شده دقیقاً روشن نیست.
رسالهای از ابن عباس در دست است که در آن جبریه اهل شام را مخاطب قرار میدهد. بر طبق این رساله، در زمان صحابه پیامبر گروهی به جبر اعتقاد داشتهاند. چنین رسالهای از حسن بصری گزارش شده است که جبریه اهل بصره را مخاطب ساخته است.87 بنابراین در قرن اول هجری در عراق و شام گروههایی با اعتقاد به نظریه جبر یافت میشدهاند.
قاضی عبدالجبار در کتاب المغنی فی ابواب العدل و التوحید میگوید: «معاویه به روشنی بیان کرد که آنچه را که او انجام میدهد بر طبق فرمان خداوند و از آفرینشهای اوست.» هدفش از این سخن، این بود که آن را برای کارهایی که میکند بهانه قرار دهد و چنین وانمود سازد که وی در این کارها راه درستی را میرود و این خداوند است که او را پیشوا قرار داده و حکومت را به دست او سپرده است. او این عقیده را در میان فرمانروایان بنی امیه منتشر ساخت.88
بنا به نقل مورخان، معاویه طلایه دار ترویج اعتقاد به جبر بود.89 از این رو وقتی عایشه از
