
ن صحنهي طنز در يك سرزمين خيالي، در بهشت يا دوزخ، داستانهاي يوتوپيايي،ارائهي تصويري مضحك از آيندهي بشر، وصف دنياي ديگر و يا سفر به آن ، آوردن مردان مشهور تاريخ به دنياي امروز و بيان حيرت آنها از بيرويگي امور،خوابنامه.35
چنان كه ملاحظه ميشود در بيان شيوهها و تكنيكهاي طنزپردازي نوعي بينظمي فكري و ظاهري وجود دارد، شايد دليل اصلي اين امر قرار دادن قيد محدوديت براي شيوههاي مختلف باشد. به طور كلي در مورد تكنيكهاي طنزپردازي فهرستهاي ديگري ارائه شده است كه ميتوان در هر يك از اين فهرستها موارد اساسي اي را يافت كه در ديگر موارد وجود ندارد، مثل اين فهرست كه در آن روشهاي ايجاد طنز به اين صورت بيان شده است: 1ـ تحقير 2ـ تشبيه به حيوانات 3ـ قلب اشياء و الفاظ 4ـ تحامق يا كودننمايي 5ـ خراب كردن سمبلها 6ـ ستايش اغراقآميز و نامعقول 7ـ تهكم، نفرين و دشنام36. يا مثل اين فهرست: بذلهگويي، تمسخر، كنايه، طعنه، بدگماني، پرخاش و هتاكي37. و يا اين كه گفته شده طنز اثري ادبي است كه با استفاده از بذله، وارونهسازي، خشم و نقيضه38 خلق ميشود. اما بايد گفت اين فهرستها هم اگر چه دربردارندهي شيوههاي خلق طنز هستند اما جامع و كامل به شمار نميآيند.
ميتوان گفت كه شيوهها و تكنيكهاي طنزپردازي محدود و كليشهاي نيستند يعني هر نويسندهاي همچنان كه ميتواند از روشهاي موجود براي طنزپردازي بهره ببرد اما در عين حال قادر به خلق و ابداع روشهاي تازهاي هم هست و به همين خاطر گنجاندن تمامي شيوههاي طنزپردازي در فهرستهاي محدود و قالبي امكانپذير نيست. البته اين سخن به اين معنا نيست كه هر كس با هر روشي ميتواند دست به خلق طنز بزند، در هر حال بايد اين حقيقت را در نظر داشته باشيم كه(( طنز ظريف است و ساخت آن هنر و استعدادي والا ميطلبد39.))
1ـ5ـ تاريخچهي طنز
همان طور كه قبلاً ذكر شد طنز از ويژگيها و خصائص ذات انساني است و به همين دليل هم است كه تاكنون هيچ جامعهاي كشف نشده كه به نوعي طنز نداشته باشد، چه طنزي كه در قالب شادي و سرور ناخودآگاه و جسماني نمود يابد و چه طنزي كه به شكل لبخندي مختصر و كوتاه بيان گردد40.
بنابراين طنز مقولهاي است كه به راحتي نميتوان از تاريخچه و پيشينهي دقيق آن صحبت كرد. اما ميتوان گفت كه اولين آثار مكتوب طنز و در واقع قديمترين نمونههاي طنز متعلق به شاعران يونان و روم از قرون هفتم قبل از ميلاد است41. آن چيزي كه در ابتدا به صورت طنز خلق شد عبارت بود از نوشته، قطعهاي كوتاه يا بلند كه در آن شاعر انواع زشتيها و حماقتها را محكوم ميساخت و در مقابل ايدهآلهاي اخلاقي خود را عرضه ميداشت42.
آثار طنز در اروپا از قديمترين دوران به صورت شعر بود و بعدها شيوههاي روايي را هم دربرگرفت و در ادبيات معاصر بيشتر، طنز در قالبهاي نثر مانند داستان، نمايشنامه و… ارائه شده است43.
1ـ6ـ طنز در ايران
در ادبيات كلاسيك فارسي در ميان آثار نويسندگان و شاعران دوران مختلف طنز وجود داشته است، اگرچه همان طور كه قبلاً ذكر شد در ادبيات فارسي قديم بيشتر غلبه با انواع هزل و هجو و فكاهي بوده است اما طنز هم از انواعي است كه از ديرباز در آثار ادبيات فارسي حضور داشته است.
در ميان شاعران و نويسندگان ادبيات كلاسيك بايد از عبيد زاكاني با عنوان پدر هنر طنز در ادبيات فارسي نام برد44. اما گذشته از عبيد زاكاني كه منحصراً طنزپرداز بوده است در آثار ديگر گويندگان فارسي زبان هم نمونههاي اعلاي طنز به چشم ميخورد از اين ميان ميتوان از بزرگاني مانند فردوسي، عطار، مولوي، حافظ و سعدي نام برد كه نشانههايي از طنز در آثارشان وجود دارد45.
بنابراين ميتوان گفت كه در تاريخ ادبيات فارسي طنز به همراه هزل و هجو در ميان آثار شاعران و نويسندگان حضور دارد و گويندگان فارسي زبان اگر چه منحصراً به طنز نپرداختهاند اما هر يك به منظوري از اين نوع ادبي بهرهاي گرفته اند.
اما در ايران همزمان با واقعهي تاريخي و كم نظير انقلاب مشروطيت ادبيات هم دستخوش تغييرات بنيادي و اساسي شد، در زمينهي طنز هم بايد گفت كه با ظهور مشروطيت فصل تازهاي در طنزنويسي آغاز شد. عصر مشروطيت را بايد دوران رشد و اعتلاي طنزنويسي در ادبيات ايران به شمار آورد46. رواج و رونق طنزنويسي در اين دوران خاص علل مختلفي داشته است كه ميتوان به مواردي مانند ايجاد تحولات بنيادي در ساختارهاي سياسي ـ اجتماعي ـ فرهنگي ايران و رواج سادهنويسي47 و ايجاد فضاي نسبتاً باز مطبوعاتي48 در ايران اشاره كرد. به خاطر وجود همين دلايل بود كه طنز در ادبيات معاصر نسبت به ادبيات كلاسيك از نظر كيفيت تغييرات بسيار زياد و اساسياي يافت و همانگونه كه گفته شده است طنز در اين دوران بندهاي تفريحهاي افراطي را گسست و به عنوان نوع ادبي بسيار جدي توجه بسياري از نويسندگان و شعراي بزرگ را به خود جلب كرد49.
علاوه بر محتوا و درونمايهي طنز در اين دوران، قالب آثار طنز هم تغييرات بسياري يافت و از نظر شكل و فرم هم در اين آثار تحول چشمگيري به وجود آمد به طوري كه در حاليكه تا حدود نيم قرن پيش شعر عمدهترين وسيلهي طنزنويسي بود50 در دوران مشروطيت و با پيدايش روزنامهنگاري51 و همچنين رواج يافتن نمايشنامهنويسي، رمان و داستان كوتاه اين انواع ادبي هم توجه طنزنويسان را به خود جلب كردند52.
از آنجايي كه در دوران مشروطيت در عرصهي روزنامهنگاري هم در نثر فارسي مرحلهي نسبتاً جالب توجهي به وجود آمد53 طنز در اين دوران از طريق همين روزنامهها و مجلات بيش از پيش وارد زندگي و افكار عامهي مردم شد و يكي از مؤثرترين شيوههاي اطلاعرساني به تودهي مردم شيوهي طنز و طنزپردازي بود در همين دوران طغيان افكار آزاديخواهانه و شور آزادي و احساسات ميهنپرستي گذشته از اشعار سياسي و وطني در يك رشته مقالات و پاورقيهاي كوتاه فكاهي و شوخيآميز انعكاس يافت54. در زمينهي آثار نثر طنزآميز اين دوران ميتوان مقالات انتقادي و طنزآميز دهخدا را با عنوان چرند و پرند ـ كه سنگ بناي نثر طنزآميز معاصر به حساب ميآيد ـ عنوان كرد55.
همچنين ميتوان از طنزپردازان به نامي همچون ميرزاآقا خان كرماني، نسيم شمال، ميرزاده عشقي و زينالعابدين مراغهاي به عنوان پيشگامان طنز در ادبيات مشروطه نام برد56.
بعد از دوران مشروطه نيز طنز همواره به عنوان يكي از انواع ادبي پرطرفدار و تأثيرگذار در اذهان مردم به شمار ميرفته و نويسندگان و شاعران توجه ويژهاي به طنزنويسي داشتهاند. يكي از اتفاقات ويژه اي كه در اين دوران رخ داده است نقش مطبوعات در گسترش طنز در جامعه بوده است، چون در دهههاي بعد از مشروطيت ظهور مجلات فكاهي نظير توفيق، اميد، باباشمل، چلنگر، داد و بيداد، قلقلك، حاجي بابا و… كه عرصهي جولان شاعران و نويسندگان طنزپرداز و فكاههنويس بودند باعث گسترش اين زمينهي ادبي شده57 و اين روند تا آنجا ادامه پيدا ميكند كه رفته رفته طي سالهاي بعد طنز و مطبوعات با هم عجين ميشوند58. اما در سالهاي بعد از كودتاي 1332 فضاي سياسي خاص حاكم بر جامعه باعث ركود شديد فعاليتهاي مختلف ادبي و اجتماعي ميشود به طوري كه در اين سالها امكان نويسندگي و طنزپردازي در مطبوعات بسيار كم شده است59.
از برجستهترين طنزپردازان اين دوران بايد به نام شاعران و نويسندگاني چون محمدعلي جمالزاده، صادق هدايت، ابوالقاسم حالت، فريدون توللي، ايرج پزشكزاد، خسرو شاهاني و… اشاره كرد60.
2ـ ابوالقاسم حالت
ابوالقاسم حالت شاعر و نويسندهي معاصر در سال 1298 هجري شمسي در تهران متولد شد و تحصيلات خود را نيز در همان شهر به پايان رسانيد61. وي ظاهراً از همان ابتدا به فعاليتهاي ادبي بسيار علاقهمند بوده و از آغاز نوجواني در سال 1314 به سرودن شعر پرداخت، همچنين در انجام اين فعاليتها به قدري پيگير و موفق بوده كه در سال 1317 سردبيري هفتهنامهي فكاهي معروف توفيق را به عهده گرفت62. او همچنين پس از شهريور 1320 علاوه بر توفيق در نشريات ديگري مانند اميد، تهران مصور، قيام ايران و خبردار به نوشتن آثار طنز به نظم و نثر پرداخت63، همچنين به خاطر روحيهي خاص مذهبياي كه داشته است در مجلهي آيين اسلام نيز در قالبهاي جدي شعر و مقالهي مذهبي مينوشته است64.
در سال 1325 به دعوت كمپاني اورگرين پيكچر همراه دو تن از هنرپيشگان ايراني براي دوبله ي چند فيلم به هندوستان رفته و در آنجا از فرصت استفاده كرد و اوقات فراغت را به تكميل زبان انگليسي اختصاص داد65. بعد از اين مسافرت كه حدود بيست ماه به طول انجاميد به آبادان رفته و به خدمت در ادارهي انتشارات شركت نفت مشغول شد66، او همواره به دنبال مطالعه و پيشرفت بوده است به طوري كه در مدت تعطيلي ناشي از ملي شدن صنعت نفت كه حدود سه سال ادامه داشته است به فراگيري زبان عربي پرداخت67. اقامت او در آبادان حدود يازده سال بوده و در تمام اين مدت اشعار جدي و داستانهاي كوتاهش در مطبوعات محلي خوزستان و همچنين در نشريات تهران به خصوص ايران ما، اطلاعات هفتگي، توفيق و سپيد و سياه منتشر ميشده است68.
در سال 1329 با يكي از خويشاوندان خود ازدواج كرد كه حاصل اين ازدواج دو پسر به نامهاي ماهور و ماني حالت بوده است69. در سال 1338 مجدداً به تهران بازگشت و در ادارهي روابط عمومي شركت ملي نفت به كار خود ادامه داد70 و همچنان با نشريات و روزنامههاي تهران همكاري داشت و در ضمن فعاليتهاي مختلف خود به آموختن زبان فرانسه نيز مبادرت كرد71. بعد از تعطيلي هفتهنامهي توفيق تحت عنوان طنز اجتماعي مقالاتي در كيهان مينوشت و در اين مقالات به بيان معايب و كاستيهاي امور اداري و اجتماعي ميپرداخته است72. در سال 1352 از شركت ملي نفت ايران بازنشسته شد73 و در فراغت پس از بازنشستگي سفري به آمريكا و كانادا كرد و در اين سفر ضمن سياحت نقاط ديدني و دقت و تيزبيني در آداب و رسوم زندگي اهالي اين مناطق مقالاتي هم در مورد اين آداب و رسوم نوشت كه اين مقالات در كيهان به چاپ رسيد74. در آغاز انقلاب نخستين سرود جمهوري اسلامي و چند سرود ديگر ساخت75 و بعد از انقلاب شكوهمند اسلامي هم از شمارهي مخصوص نوروز 1367 با نشريهي خورجين همكاري داشت و از اولين شمارهي نشريهي معروف و موفق گلآقا در آذرماه 1369 به همكاري با اين مجله پرداخت76. حالت كه از نامدارترين و پركارترين شاعران و نويسندگان معاصر محسوب ميشود77 هرگز در طول زندگي خود از فعاليتهاي ادبي دست نكشيد به طوري كه همكاري او با مجلهي گل آقا تا آخرين روزهاي حياتش ادامه داشت78. او در سرودن انواع شعر از قصيده، قطعه، غزل، رباعي و مثنوي دست داشته است79. همچنين ترانههايي نيز به زبان عاميانه سروده است كه به عنوان پيش پرده در تماشاخانههاي تهران توسط هنرپيشگان و بازيگران تئاتر خوانده ميشده است80. اما بخش عمدهي شهرت او در ادبيات معاصر مرهون بحر طويلهاي جذاب و زيباي اوست.
وي در شاعري متخلص به حالت بوده و با اسامي مستعار خروس لاري، هدهدميرزا، ابوالعينك، شوخ، انت الحمار، هوار، فاضل مآب در مجامع ادبي معروف و شناخته شده است81 حالت سرانجام پس از سالها زندگي پربار و همراه با فعاليتهاي ادبي در شامگاه سوم آبان 1371 در تهران وفات يافت82.
2ـ1ـ آثار
همانطور كه گفته شد ابوالقاسم حالت از پركارترين نويسندگان و شاعران دورهي معاصر محسوب ميشود. از او آثار زيادي در زمينههاي نظم و نثر به طنز و جد و همچنين چند ترجمه به جا مانده است كه ذيلاً ذكر ميشود.
ديوان حالت، پروانه و شبنم، كليات سعدي (با ترجمهي اشعار عربي آن به فارسي) ، تذكرهي شاهان شاعر،گلزار خنده (مشتمل بر اشعار فكاهي) فكاهيات حالت (دو جلد) ، ديوان ابوالعينك، ديوان شوخ، ديوان خروس لاري، بحر طويلهاي هدهد ميرزا، عيالوار (مجموعه
