
درگذريد و به روي خويش نياوريد ..” (بقره/109) وظيفه در برابر خيانتهاي مستمر آنان تا زماني كه تهاجم نظامي نكردهاند و در برابر حسادتهايشان و تلاشي كه براي گمراه كردن مومنين مينمايد، گذشت است.
2ـ شكيبايي در برابر اهل كتاب: “لَتُبْلَوُنَّ فىِ أَمْوَالِكُمْ وَ أَنفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذِينَ أَشرَْكُواْ أَذًى كَثِيرًا وَ إِن تَصْبرُِواْ وَ تَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَالِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُور. قطعاً در مالها و جانهايتان آزموده خواهيد شد، و از كسانى كه پيش از شما به آنان كتاب داده شده و [نيز] از كسانى كه به شرك گراييدهاند، [سخنان دل] آزار بسيارى خواهيد شنيد، و [لى] اگر صبر كنيد و پرهيزگارى نماييد، اين [ايستادگى] حاكى از عزم استوار [شما] در كارهاست.” (آل عمران/186)
“هَأَنتُمْ أُوْلَاءِ تحُِبُّونهَُمْ وَ لايحُِبُّونَكُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كلُِّه… شما كساني هستيد كه آنان را دوست داريد، ولي آنان شما را دوست ندارند؛ در حالي كه شما به همهي كتابها [ي خدا] ايمان داريد…” (آل عمران 119) ” إِن تمَْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِن تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُواْ بِهَا وَ إِن تَصْبرُِواْ وَ تَتَّقُواْ لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيًْا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ محُِيط. اگر به شما خوشي رسد، آنان را بد حال ميكند و اگر به شما گزندي رسد، شاد ميشوند ولي اگر صبر كنيد و پرهيزگاري نماييد، نيرنگشان هيچ زياني به شما نميرساند. يقيناً خداوند به آنچه ميكنند، احاطه دارد.” (آل عمران/120)
3ـ مجادله با اهل كتاب با بهترين و پسنديدهترين شيوهها: “ادْعُ إِلي سَبِيلِ رَبِّكَ بِالحِْكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الحَْسَنَةِ وَ جَدِلْهُم بِالَّتي هِي أَحْسَنُ… با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان به [شيوهاي] كه نيكوتر است مجادله نماي… ” (نحل/125)
4ـ حق مقابله به مثل داشتن در صورت ستم ديدن از آنان، ولي برتري شكيبايي در برابر ستم: “وَ إِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُواْ بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَ لَئنِ صَبرَْتمُْ لَهُوَ خَيرٌْ لِّلصَّبرِِين. و اگر آزار ديديد، همان گونه كه مورد عقوبت قرار گرفتهايد [متجاوز را] كيفر دهيد، ولي اگر صبر كنيد، البته براي شكيبايان بهتر است.” (نحل/126)
?5 ـ بحث با آنان با خوشرويي و تأكيد بر اشتراكها. (پرهيز از موضوعات اختلاف برانگيز): “وَ لاتجَُدِلُواْ أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتي هِي أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ وَ قُولُواْ ءَامَنَّا بِالَّذِي أُنزِلَ إِلَيْنَا وَ أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَ إِلَاهُنَا وَ إِلَاهُكُمْ وَاحِدٌ وَ نحَْنُ لَهُ مُسْلِمُون. و با اهل كتاب، جز به [شيوهاي] كه بهتر است، مجادله مكنيد مگر [با] كساني از آنان كه ستم كردهاند و بگوييد به آنچه بر ما نازل شده و [آنچه] بر شما نازل گرديده، ايمان آورديم و خداي ما و خداي شما يكي است و ما تسليم اوييم.” (عنكبوت/46)
6ـ همزيستي مسالمتآميز و صلح و صفا و برابري (دعوت به اتحاد): “قُلْ يَأَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلي كَلِمَةٍ سَوَاءِ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكمُْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لانُشرِْكَ بِهِ شَيًْا وَ لايَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ الله… بگو اي اهل كتاب بياييد بر سر موضوعي كه ميان ما و شما يكسان است، تأكيد كنيم و آن اينكه جز خدا را نپرستيم و چيزي را شريك او نگردانيم، و بعضي از ما بعضي ديگر را به جاي خدا به خدايي نگيرد…”
(آل عمران/64)
7ـ تاكيد روي مشتركات شرايع و اعلام صريح ايمان به تمامي پيامبران و تفاوت نگذاشتن ميان آنها: “قُلْ ءَامَنَّا بِاللَّهِ وَ مَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَ مَا أُنزِلَ عَلي إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْبَاطِ وَ مَا أُوتيَ مُوسي وَ عِيسي وَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَينَْ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُون. بگو ما به خدا و به آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسمعيل و اسحق و يعقوب و اسباط نازل شده و به آن چه به موسي و عيسي و پيامآوران از جانب پروردگارشان داده شده، ايمان داريم و تفاوت و تمايزي ميان هيچ يك از آنان قائل نميشويم. ما فقط تسليم او هستيم ]نه تسليم تعصبات قوي و نژادي[.” (آل عمران 84)
8 ـ احترام نهادن به آنان با خواندن آيههايي كه از آنان تعريف كرده است:
ــ “وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْك… و از اهل كتاب، كسي است كه اگر او را بر مال فراواني امين شمري، آن را به تو برگرداند…” (آل عمران/75)
ــ “وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَ مَا أُنزِلَ إِلَيهِْمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لايَشْترَُونَ بَِايَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سرَِيعُ الْحِسَاب. بيترديد در ميان اهل كتاب هستند كساني كه به خدا و به آنچه بر شما و آن چه بر خودشان نازل شده ايمان دارند. آنها در برابر خدا خاشعاند و آيات او را به بهاي اندك (مال و منال و پست و مقام) نميفروشند. آنها اجرشان نزد پروردگارشان محفوظ است. همانا خداوند سريعالحساب است.” (آل عمران/199)
ــ “… مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائمَةٌ يَتْلُونَ ءَايَاتِ اللَّهِ ءَانَاءَ الَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُون. از ميان اهل كتاب، گروهي درست كردارند كه آيات الهي را در دل شب ميخوانند و سر به سجده مينهند.” (آل عمران/113)
ــ “يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الاَْخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ يُسَارِعُونَ في الْخَيرَْاتِ وَ أُوْلَئكَ مِنَ الصَّالِحِين. به خدا و روز قيامت ايمان دارند و به كار پسنديده فرمان ميدهند و از كار ناپسند باز ميدارند و در كارهاي نيك شتاب ميكنند، و آنان از شايستگانند.” (آل عمران/114)
ــ “وَ مَا يَفْعَلُواْ مِنْ خَيرٍْ فَلَن يُكْفَرُوهُ وَ اللَّهُ عَلِيمُ بِالْمُتَّقِين. و هر كار نيكي انجام دهند، هرگز در بارهي آن ناسپاسي نبينند، و خداوند به [حال] تقواپيشگان داناست.” (آل عمران/115)
ــ “وَ إِذَا سَمِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلي الرَّسُولِ تَرَي أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُواْ مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا ءَامَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِين. هرگاه حقايقي را كه به رسول نازل شده ميشنوند، اشك ديدگانشان را كه از شوق شناخت حق جاري ميشود، مشاهده ميكني. ميگويند پروردگارا ايمان آورديم ما را در جمع شاهدان منظور فرما.” (مائده/83)
ــ “وَ مَا لَنَا لَا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ مَا جَاءَنَا مِنَ الْحَقِّ وَ نَطْمَعُ أَن يُدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِين. ما را چه شود كه به خدا و به آنچه از حق كه باري ما آمده ايمان نياورديم. در حاليكه آرزومنديم پروردگارمان ما را به همراه صالحان (در بهشت) داخل نمايد.” (مائده/84)
ــ “فَأَثَابَهُمُ اللَّهُ بِمَا قَالُواْ جَنَّاتٍ تجَْرِي مِن تحَْتِهَا الْأَنْهَارُ خَلِدِينَ فِيهَا وَ ذَالِكَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِين. پس به خاطر چنين گفتاري، پروردگارشان بهشتي را كه از زير آن نهرها جاري است و در آن جاويد خواهند زيست، پاداششان داد و چنين است جزاي محسنين.” (مائده/85)
ــ “… وَ قَفَّيْنَا بِعِيسي ابْنِ مَرْيَمَ وَ ءَاتَيْنَهُ الْانجِيلَ وَ جَعَلْنَا في قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً… و عيسي پسر مريم را در پي [آنان] آورديم و به او انجيل عطا كرديم، و در دل كساني كه از او پيروي كردند، رأفت و رحمت نهاديم…” (حديد/27)
9 ـ اكرام كشيشان و رهبانان و علماي ديني اهل كتاب و نام بردن قرآن با احترام از آنها: “… وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّا نَصَارَي ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَ رُهْبَانًا وَ أَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبرُِون. و قطعاً كساني را كه گفتند ما مسيحي هستيم، نزديكترين مردم در دوستي با مؤمنان خواهي يافت؛ زيرا برخي از آنان دانشمندان و رهبانانياند كه تكبر نميورزند.” (مائده/82)
10ـ پيشي گرفتن از آنان در نيكيها، به جاي تعصب در اختلافات و حواله دادن اختلافات به قيامت: “فَاسْتَبِقُواْ الْخَيرَْاتِ إِلي اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تخَْتَلِفُون. پس در كارهاي نيك بر يكديگر سبقت گيريد. بازگشت [همه] شما به سوي خداست آن گاه در بارهي آنچه در آن اختلاف ميكرديد، آگاهتان خواهد كرد.” (مائده/48)
رابطه با كافران و مشركان از ديدگاه قرآن
1ـ بستن قرارداد و همزيستي مسالمتآميز تا زماني كه به پيمان خود يايبند هستند: “إِلَّا الَّذِينَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِكِينَ ثمَُّ لَمْ يَنقُصُوكُمْ شَيْئًا وَ لَمْ يُظَاهِرُواْ عَلَيْكُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّواْ إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلي مُدَّتهِِمْ إِنَّ اللَّهَ يحُِبُّ الْمُتَّقِين. مگر آن مشركاني كه با آنان پيمان بستهايد، و چيزي از [تعهّدات خود نسبت به] شما فروگذار نكرده، و كسي را بر ضدّ شما پشتيباني ننمودهاند. پس به پيمان اينها تا [پايان] مدّتشان پايبند باشيد؛ زيرا خدا پرهيزگاران را دوست دارد.” (توبه/4)
2ـ دادن پناهندگي به آنان براي شنيدن كلام خداوند: “وَ إِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتي يَسْمَعَ كلََامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ…و اگر يكي از مشركان از تو پناه خواست، پناهش ده تا كلام خدا را بشنود سپس او را به مكان امنش برسان…” (توبه/6)
3ـ خويشتنداري و اهميت ندادن به آزارهاي (تبليغاتي، زباني، فرهنگي) آنها و توكل به خدا:
“وَ لاتُطِعِ الْكَفِرِينَ وَ الْمُنَفِقِينَ وَ دَعْ أَذَيهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلي الله… و كافران و منافقان را فرمان مبَر، و از آزارشان بگذر و بر خدا اعتماد كن…” (احزاب/48)
4ـ پذيرش صلح آنان با توكل بر خدا: “وَ إِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لهََا وَ تَوَكلَْ عَلي الله… و اگر به صلح گراييدند، تو [نيز] بدان گراي و بر خدا توكّل نما…” (انفال/61)
فصل سوم
اصول قرآني در حوزهي اجرائيات و شئونات سياست خارجي
مباني قرآني گزينش سفيران يا دولتمردان سياست خارجي
تعريف سفير
سفير، كسي است كه نمايندهي دولتي نزد دولت ديگر است و به نام دولت فرستنده براي دفاع از منافع كشور خويش و برطرف كردن اختلافها ميان دو دولت، سخن ميگويد.141
تفاوت رسول و سفير
رسول كسي است كه تنها براي موضوع خاصي و در زمان معيني نزد دولتي فرستاده ميشد. كار رسول پيروي از دستور كسي است كه او را فرستاده است. از اين رو، در معني “اشهد ان محمدا عبده و رسوله” گفته شده يعني شهادت ميدهم كه محمد پيرو دستورهاي پروردگار خود است.142
ولي اين واژه بعدا معاني اصطلاحي خاص ديگري بر حسب كاربرد گروههاي مردم پيدا كرد. پس رسول ديني يك معني و رسول سياسي معني ديگري دارد. اختلاف معني رسول، در اختلاف كاربرد آن است. در نظر فقها، رسول كسي است كه فرستندهي او، وي را مأمور ابلاغ رسالتي در بارهي عقد يا مسألهي ديگري ميسازد؛ مانند تسليم كالا و دريافت بها در خريد يا دريافت كالا و پرداخت پول در فروش. اين شخص، طرف معامله نيست و فقط مأموريت خويش را كه نمايندگي است، انجام ميدهد و مانند وكيل هم نيست؛ اما رسول نزد پادشاهان، كسي بود كه براي انجام دادن كار خاصي چون بستن
