
بیگانه و تنها احساس میکرد، اما در دوران اصلاحات از احساس تنهایی این گروه بسیار کاسته شد. در بعد «احساس عجز و ناتوانی اجتماعی» عملکرد دولت آقای خاتمی در مقایسه با دولت آقای هاشمی رفسنجانی بسیار ضعیف تر بوده است، زیرا هر دو گروه نخبه و توده احساس عجزشان در این دوره افزایش یافته است؛ اما در مورد «تحمل اجتماعی» افزایش ناچیزی را در دوران آقای خاتمی مشاهده می کنیم.
چلبی و امیر کافی (1383)، تحقیقی با عنوان «تحلیل چند سطحی انزوای اجتماعی» انجام داده اند که در این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی، تأثیر انزوای اجتماعی بر سطوح مختلف فردی و جمعی زندگی افراد یک جامعه سنجیده شده است. طی آن با 734 نفر از شهروندان تهران و کرمان بین سنین 20 تا 70 سال مصاحبه شده است. حجم نمونه برای دو شهر مذکور 530 و 4 20 نفر بوده است. برای تحلیل دادهها از مدل- سازی خطی استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که متغیرهای سطح توسعه اقتصادی –اجتماعی منطقه و ثبات ساکنان در سطح ساختی و اعتماد، امنیت و تعدد گروه ها و هویت ها در سطح فردی اثرات مؤثر و معنی داری بر روابط اجتماعی دارند. همچنین، سطح روابط اجتماعی به نوبه خود، تأثیر مؤثر و کاهنده ای بر احساس تنهایی و احساس عجز نشان می دهد.
2-3 تحقیقات خارجی
فارم3 (2013)، تحقیقی با عنوان «تجرد، تمایلات جنسی و رویای ازدواج»4، انجام داده است. این پژوهش به صورت میدانی انجام گرفته و بر تجربیات زنان سیاهپوست جوان حرفه ای شاغلی متمرکز است که حرفه ای و متخصص محسوب میشوند زیرا دارای تحصیلات عالی بوده و در محیطی کار میکنند که در آن افراد دیگر را مدیریت کرده و چشماندازهای شغلی معینی دارند. زنانی برای این مطالعه در نظر گرفته شدند که شاغل و عضو یک کلیسا بوده و یا دیپلم کامل یا دیپلم سه ساله داشته باشند. گروه مصاحبه شده 60 نفری زنان همه بین 25 تا 38 سال هستند؛ کمتر از 30% آنان متأهل هستند. این نشان می دهد که روابط پیچیده ای بین ازدواج، تمایلات جنسی و اقتصاد در زندگی جوانان و نوجوانان آن منطقه، وجود دارد.
گائتانو5 (2009)، تحقیقی با عنوان «زنان مجرد حومه چین و بحران عدم ازدواج، انتقال و دگرگونی جنسیتی»6، انجام داده است که دغدغههای اصلی ازدواج زنان مجرد حومه نشین کشور چین را بررسی کرده است. این مطالعه، به روش مصاحبه باز و با انتخاب نمونه های داوطلب از بین زنان حومه نشین چینی انجام گرفته است. جمعیت نمونه همگی زنانی با گرایش به جنس مخالف بودند. آنها بین 25 الی 38 سال داشتند. اکثریت آنها بالای 30 سال هستند. محقق نتیجه گرفته است که یک دسته از عوامل در گرایش به سمت ازدواج دیرهنگام یا عدم ازدواج در بین زنان شهرهای بزرگ چین سهیم هست. در این میان، عوامل جمعیتی جای دارد که با خصوصیات خاص فرهنگی ازدواج، سطح افزایش یافته تحصیلات و فرصتهای شغلی، اقتصاد بازار رقابتی که نیازمند ساعت های طولانی کار افراد جوان می باشد، تأکید بر عشق و علاقه بهعنوان پایه و اساس ازدواج، پذیرش رو به افزایش رابطه جنسی قبل از ازدواج و زندگی اشتراکی، هزینه های رو به افزایش مربوط به ازدواج (نظیر تهیه مسکن، مراسم)، لذت بردن از زندگی مجردی و شک و تردید در مورد ازدواج ترکیب شده است. در عین حال، هر زن حکایت شخصی منحصربهفرد مجردی خودش را دارد. محقق مشخص میکند که چگونه بعضی از این عوامل در روایت ها و تجربیات شخصی زنان از خودشان منعکس شده است. در عین حال، پیرامون موضوعات اضافی که از حکایت های این زنان ناشی شده بحث میکند که راه های ثانویه و جایگزین نگاه به این مسائل را پیشنهاد می دهد. در کل نویسنده توجه داشته که چگونه جنسیت بر انتخاب ها و تصمیمات ازدواج این زنان تأثیر می گذارد.
واندروورت7 (2000)، پژوهش دیگری با عنوان «انزوای اجتماعی و جنسیت8»، به روش پیمایشی و با ابزار پرسشنامه انجام داده است. این مطالعه رابطه بین جنسیت و میزان انزوای اجتماعی بر روی جمعیت نمونه 250 نفری از دانشجویان شهر سانفرانسیسکو و دانشگاه هاوایی را سنجیده است مطالعات نشان داده است که شاخص های رفتارگرایی برای سنجش انزوای اجتماعی، بسیار مناسبتر از معیارهای ذهنی و سنتی هستند که امروزه مورد استفاده اغلب محققان قرار میگیرد. این مطالعه نشان می دهد که مردان مجرد اغلب نسبت به زنان مجرد، به انزوای اجتماعی بیشتری دچار میشوند چراکه مردان، نیازهای عاطفی خود را اغلب در ارتباط با شرکای جنسیشان، ولی زنان این نیاز را در ارتباط با شبکه اجتماعی دوستان و آشنایان خود تأمین میکنند.
2-4 جمعبندی تحقیقات پیشین
تحقیقات داخلی و خارجی، از لحاظ نقطه تمرکز و حساسیت و نیز از لحاظ نتیجهگیری و تفسیر نتایج بهکلی با یکدیگر متفاوت بودهاند. در تحقیقات خارجی، به دلیل تناسب این پژوهشها بافرهنگ بومی هر کشوری، نتایج منعکس شده قدری متفاوت تفسیر شدهاند؛ مثلا دبراواندورت، در تحقیقی که راجع به ارتباط جنسیت با انزوای اجتماعی داشته است چنین نتیجهگیری میکند که چون زنان، بیشتر میتوانند با اطرافیان خود ارتباطات اجتماعی وسیعی برقرار کنند؛ درنتیجه گروه دوستان و آشنایان برایشان کفایت لازم را دارست. در عوض، افراد مذکر و مردان، به دلیل کم بودن استعداد کلامی و ارتباطیشان، در صورت مجرد ماندن، احساس کمبود و انزوای بیشتری را تجربه خواهند کرد؛ اما گائتانو در تحقیقی که در کشور چین بر روی دغدغههای دختران و زنان مجرد حومه نشین چین در آسیای شرقی انجام داده است؛ این نتایج را با احتیاط بیشتری بدست آورده است بدین معنی که بر طبق پراکندگی مکانی زنان و دختران در حومه شانگهای، ایده و افکار آنان، راجع به ازدواج تفاوت می پذیرد بطوری که در برخی از مناطق دیر شدن ازدواج برایشان دغدغه بزرگی است؛ درصورتیکه در برخی مناطق دیگر عوامل متفاوتی از لحاظ فرهنگی- اجتماعی و فردی میتواند زنان و دختران را به ازدواج دیرهنگام و یا حتی عدم ازدواج متمایل سازد. محقق نتیجه گرفته است که یک دسته از عوامل در گرایش به سمت ازدواج دیرهنگام یا عدم ازدواج در بین زنان شهرهای بزرگ چین سهیم هست. در این میان، عوامل جمعیتی جای دارد که با خصوصیات خاص فرهنگی شکل دهنده بازار ازدواج، سطح افزایش یافته تحصیلات و فرصت های شغلی، یک اقتصاد بازار رقابتی که نیازمند ساعات طولانی کار افراد جوان می باشد، تأکید بر عشق و علاقه بهعنوان پایه و اساس ازدواج، پذیرش رو به افزایش رابطه جنسی قبل از ازدواج و زندگی اشتراکی، هزینه های رو به افزایش مربوط به ازدواج (نظیر تهیه مسکن، مراسم)، لذت بردن از زندگی مجردی و شک و تردید در مورد ازدواج ترکیب شده است. در عین حال، هر زن حکایت شخصی منحصربهفرد مجردی خودش را دارد. محقق مشخص میکند که چگونه بعضی از این عوامل در روایت ها و تجربیات شخصی زنان از خودشان منعکس شده است. در عین حال، پیرامون موضوعات اضافی که از حکایت- های این زنان ناشی شده بحث میکند که راه های ثانویه و جایگزین نگاه به این مسائل را پیشنهاد می دهد. در کل، نویسنده توجه داشته که چگونه جنسیت بر انتخاب ها و تصمیمات ازدواج این زنان تأثیر می گذارد؛ اما در رابطه با نتایج تحقیقات داخلی، با توجه اهمیت فرهنگی و عرفی سن ازدواج در جامعه ایرانی، مسئله انزوای اجتماعی و مشکلات ناشی از آن، بخصوص در بین دختران مجرد بالای 25 سال، بیشتر مشهود است. این در حالی است که تحقیقات خارجی، اهمیت چندانی به عدم ازدواج و یا دیرکرد ازدواج در دختران نمیدهند، چراکه در جامعه آنان، دختران قادرند روابط بازتر و آزادانه تری را با مردان و پسران در هر سنی تجربه کنند و فارغ از قید ازدواج، نیازهای غریزی و روحی خویش را برآورده سازند؛ ضمن اینکه با یافتن شغل و درآمد مناسب میتوانند درزمینه اقتصادی نیز به استقلال دست یابند. در ایران مسئله نگرانی از تجرد طولانی مدت دختران هنگامی شدت میگیرد که به مسائل عرفی و فرهنگی مناطق مختلف کشور نیز موشکافانه تر نگاهی انداخته شود و فهمیده شود که چقدر سنت و عرف در سوق دادن دختران مجرد پس از گذشتن از یک سن عرفی معین، به سوی انزوا و حالات جسمی- روحی بیمار گونه نقش بازی میکند. تفاوت دیگری که در بین تحقیقات داخلی و خارجی از این حیث وجود دارد را میتوان درمطرح کردن دلایل دختران برای تأخیر در ازدواج و یا تصمیم به عدم ازدواج دانست. در تحقیقات خارجی از جمله این دلایل را عدم نیاز به داشتن دایره وسیع تری از ارتباطات و نیز تنفر از داشتن تعهد نسبت به شخص خاصی بیان شده است؛ اما حقیقت آن است که در ایران، درصد کمتری چنین می اندیشند و بر طبق پژوهشهای انجام شده در کشورمان، تجرد ناخواسته بخش وسیع تری را به خود اختصاص داده است. بیشتر دختران ایرانی از اینکه باید بنشینند تا انتخاب شوند و اینکه ممکن است کسی آنها را انتخاب کند که آنها او را دارای صلاحیت و شایستگی لازم برای تشکیل زندگی مشترک باخود ندانند شکایت دارند. در یک سری از تحقیقات داخلی نیز، عدم تناسب موقعیتهای تحصیلی و اجتماعی دختر و پسر با یکدیگر، ملاک تصمیم دختران برای تجرد قطعی در نظر گرفته شده است؛ مثلا، نیک منش و کاظمی می نویسند: «فرصتهای ازدواج برای دختران دارای تأخیر در ازدواج نسبت به پسران بیشتر فراهم بوده و دختران مهمترین دلایل ازدواج نکردن خود را نیافتن فرد موردعلاقه و نیز ادامه تحصیل بیان کرده اند.» (نیکمنش و کاظمی،10:1383).
2-5 نظریات انزوای اجتماعی
برطبق مطالعات پژوهشگر این پایان نامه، نظریات مربوط به انزوا، در دو دسته نظریات سطح فردی (روانشناختی) و نظریات سطح اجتماعی (جامعهشناختی) قابل بررسی است.
2-5-1 نظریات روانشناختی انزوای اجتماعی
فیلسوف و روانکاو آلمانی اریک فروم9 مفهوم شخصیت اجتماعی10 را معرفی میکند که به شباهتهای شخصیت افراد و گروه ها در یک جامعه خاص اشاره دارد. وی براین عقیده است که جامعه فقط توسط شکل دادن اعضای خود به شیوه ای که رفتارشان با اهداف و نیازهای آن جامعه هماهنگ باشد می تواند به عملکرد خود ادامه دهد. (هورتو لانوس وماشیلز،2006، به نقل از فروم:1914). شیوت11 عقیده دارد پیوستگی درون یک نظام اجتماعی به معنای این است که افراد درون آن نظام میتوانند از لحاظ اخلاقی به یکدیگر درخواست کنند. قیود اخلاقی در یک جامعه همواره در زیرساخت قوانین رسمی و نهادهای اجتماعی که مردم در آن می اندیشند و عمل میکنند و هویت اجتماعی خود را به دست میآورند وجود دارد. این زیرساخت رسمی شرایطی را شکل می دهد که در آن افراد میتوانند به سمت ایدئالها و اهداف خود حرکت کنند. قدرت محدودسازی واقعی زیرساخت رسمی با نظام هماهنگ ارزشها و هنجارها بستگی به میزان باور مردم به آن هنجارها و ارزش ها دارد. زمانی که باور به ارزش های غالب یک اجتماع کاهش می یابد و تمایل به رعایت آنها در زندگی کم می شود، احساس کاهش قیود را به دنبال دارد. برای مثال در مواردی که نهادهای اجتماعی که در قیود اخلاقی در آن ریشه دارد شخصیت خود را تغییر داده یا دچار از هم گسیختگی گردد، در نتیجه دیگر شفاف نیست که هنجارهای اجتماعی بر چه اساسی مقید و وابسته هستند(شیوت،4:1977).
2-5-1-1 آثار تحلیلی فروید12 و کلین13
آثار تحلیلی در مورد انزوا با کار فروید آغاز میشوند. او هرگز بهطور خاص چیزی در مورد انزوا ننوشت اما در یکی از فصل های کتاب خود که به «اضطراب» مربوط می شد در مورد ترس از انزوا و تنها شدن صحبت کرد (اسپیرا و کرامر ریچاردز،2003، به نقل از فروید، 1917-1916: 411-392). او این مسئله را با یک حکایت و قصه جذاب در مورد کودکی بیان می دارد و توضیح می دهد که آن کودک، به استثنای وقتهایی که عمه اش با او صحبت میکند؛ از تاریکی می ترسد. کودک می گوید: «اگر کسی حرف بزند هوا روشنتر میشود.» (اسپیرا و کرامر ریچاردز،2003،به نقل از فروید،1916-1917،407 ) فروید، فردی به نام دورا14 (a 1905 ) را بهعنوان فردی توصیف میکند که اجتماعی نیست البته بر روی انزوای او، یعنی وضعیتی که آن را به هیستری (حمله عصبی ) مربوط می داند تمرکز نمی نماید. با استفاده از یک چشمانداز چند وجهی میتوان، عدم اجتماعی
