
وضع مالی شرکت را به صورت زیر تقسیمبندی کرده است:
دوره نهفتگی؛
کسری وجه نقد؛
نبود قدرت پرداخت دیون مالی یا تجاری؛
نبود قدرت پرداخت دیون کامل؛ و
ورشکستگی.
معمولا وضعیت واحد تجاری به طور ناگهانی و غیرمنتظره منجر به ورشکستگی نمیشود. در مرحله نهفتگی ممکن است یک یا چند وضعیت نامطلوب به طور پنهانی برای واحد تجاری وجود داشته باشد بدون اینکه فوراً قابل شناسایی باشد. مثلاً تغییر در تقاضای تولید، استمرار افزایش در هزینههای سربار، منسوخ شدن روشهای تولید و… از این عوامل هستند. اغلب در دوره نهفتگی است که زیان اقتصادی رخ میدهد و بازده داراییها کاهش مییابد. بهترین وضع برای شرکت این است که مشکل در همین مرحله کشف شود. مسأله دوم اینکه راهحلهای آسانتری که در این مرحله مؤثر است در مراحل بعد پاسخگو نخواهد بود و نکته سوم اینکه در این مرحله اعتماد عمومی دستخوش تزلزل نخواهد شد. برطرف ساختن مشکل در مراحل بعدی باعث کاهش اعتماد عمومی به شرکت میشود و در نتیجه دسترسی به وجوه دشوارتر میگردد و شاید شرکت ناچار به رد پروژههای سودآور شود. مرحله کسری وجه نقد وقتی شروع میشود که یک واحد تجاری برای ایفای تعهدات جاری یا نیاز فوری، دسترسی به وجه نقد نداشته باشد. اگرچه چند برابر نیازش ممکن است دارایی داشته و سابقه سودآوری کافی نیز داشته باشد. مسأله اینجاست که داراییهای فیزیکی عموما قابلیت سریع تبدیل شدن به وجه نقد را ندارند.
در مرحله نبود قدرت پرداخت دیون مالی یا تجاری، شرکت هنوز میتواند با استفاده از ابزارهای مدیریتی مناسب مانند تجدید ساختار، حیات خود را ادامه دهد. در مرحله نبود قدرت پرداخت دیون کامل است که بدهیها از ارزش داراییهای شرکت بیشتر شده و شرکت دیگر نمیتواند از ورشکستگی کامل خود اجتناب کند (نیوتن، 1998).
7-1-2- پيامدهاي ورشكستگي
ورشکستگی از لحاظ مفهوم هزينهاي نقش مهمي را در عملكرد و سوددهي بنگاه ايفا ميكند. هزينههايي چون هزينههاي اداري و قانوني مرتبط با فرآيند ورشكستگي (به عبارت ديگر هزينههاي مستقيم ورشکستگی) و يا افزايش هزينههاي بدهي با ملزومات (تأمین) (به عبارت ديگر هزينههاي غيرمستقيم ورشكستگي) (بتكر44، 1997؛ بيور،1966).
و همچنین افزايش نرخ ورشكستگي ممكن است اثر منفي در تأمین مالي شرکت داشته باشد.
پس از صدور حکم ورشکستگی شرکتها با پیامدهای زیر میتوانند مواجه شوند:
– انحلال: در شرايطی که بستانكاران به اين نتيجه برسند كه چشمانداز روشنی از وضعیت مالی شرکت در آینده وجود ندارد شرکت را منحل نموده و داراییهای آن را به فروش میرسانند تا بخشی از مطالبات خود را دریافت کنند.
– تجديد ساختار: ممكن است منافع طرفين، هنگام تجديد سازمان بهتر تأمین شود. به طور منطقي زماني يك شركت بايد تجديد سازمان يابد كه ارزش اقتصادي آن از ارزش انحلال بيشتر باشد. تجديد سازمان كوششي است به منظور زنده نگه داشتن شركت از طريق تغيير در ساختار سرمايه آن.
– توافق بر ادامه فعالیت و تمديد سررسيد مطالبات: در موارد عدم نقدينگي موقت، بستانكاران ترجيح ميدهند براي اجتناب از هزينههاي ورشكستگي از طريق مصالحه مشكل را حل كنند. يكي از روشهای مصالحه تمديد سررسيد مطالبات است(اسکندری،1388).
8-1-2- پیشبینی ورشکستگی
پیشبینی ورشکستگی یکی از موضوعات چالش برانگیز در دانش مالی در هشت دهه گذشته بوده است. اولین تحقیقی که در زمینه ورشکستگی انجام شد مربوط به سال 1932 است که در آن فیتز پاتریک45 با استفاده از شیوههای ساده آماری نسبتهای مالی در شرکتهای ورشکسته و غیرورشکسته را با هم مقایسه نمود و به این نتیجه رسید که شرکتهای ورشکسته دارای نسبتهای مالی ضعیفتری در مقایسه با شرکتهای غیر ورشکسته هستند.
بیور در سال 1966 رویکرد یک متغیره را برای تفکیک46 شرکتهای ورشکسته به کار برد.
آلتمن در سال 1968 این رویکرد را توسعه داد و روش تجزیه و تحلیل تفکیکی چند متغیره را برای جداسازی شرکتهای ورشکسته بکار برد. تا سال 1980 تجزیه و تحلیل تفکیکی چند متغیره در اغلب تحقیقات مربوط به ورشکستگی بهکار میرفت. ایراد عمده تحقیقات مذکور این بود که مفروضات استفاده از تجزیه و تحلیل تفکیکی چند متغیره در آن رعایت نمیگردید. به عنوان نمونه فرض نرمال بودن توزیع نسبتهای مالی در شرکتهای ورشکسته در بیشتر تحقیقات مربوط به ورشکستگی رعایت نمیشد در طول دهه 1980 روش تجزیه و تحلیل استدلالی47 در تحقیقات مربوط به پیشبینی ورشکستگی مورد استفاده قرار گرفت و تا چند سال گذشته یکی از رایجترین روشهای آماری در تحقیقات مربوط به ورشکستگی بود.
مسأله پيشبيني ورشكستگي را ميتوان به صورت يك مسأله طبقهبندي مدنظر قرار داد. سرمايهگذارانی كه علاقهمند به ارزيابي ريسك سرمايهگذاري هستند، مايلند بدانند كه شركت مورد نظر آنها در آينده نزديك دچار ورشكستگي خواهد شد يا خير؟ بنابراین در پیشبینی ورشکستگی با یک مسأله طبقهبندی روبرو هستیم. ورودي مسأله را ميتوان به صورت برداري از نسبتهاي استراتژيك و يا نسبتهاي مالي مدلسازي نمود. با در نظر داشتن اين بردار، تكنيك طبقهبندي بايد بتواند كه به شركت يكي از دو خروجي ممكن يعني ورشكسته يا غیر ورشکسته را تخصيص دهد.
آلتمن در سال 1994 معتقد است ویناکور و اسمیت48 نخستين افرادي بودند كه در سال 1935 مطالعاتي را در مورد پيشبيني ورشكستگي انجام دادند و پس از آنها محقق ديگري به نام مروین49 در سال 1942 با الهام از مطالعات قبلی تحقیقات کاملتری در این زمینه انجام داد. مطالعات اين دو گروه نشان داد كه شركتهاي در حال ورشكستگي در مقايسه با شركتهاي موفق، نسبتهاي مالي بسيار متفاوتي را دارند. اين قاعده اساسي يك پيشرفت كاملا غيرمنتظره در پیشبینی ورشکستگی بوده است. در ادامه این تحقیقات هیکمن50 در مورد نسبتهاي مالي شركتهاي بزرگ (از نظر حجم داراييها) که در پاسخگوئي به تعهدات بدهي ثابت خود دچار مشكل شده بودند، تحقيق نمود و به نتایج یکسانی دست یافت. پس از آن تحقیقات زیادی در زمینه ورشکستگی و روشهای پیشبینی ورشکستگی انجام شده است.
واقعیت این است که مقايسه مدلهای پيشبيني ورشکستگی مشكل است؛ زيرا هر يك از اين مدلها اهداف و شرايط متفاوتي دارد كه باعث ميشود نحوه برخورد با آنها متفاوت باشد در تقسیمبندی کلی، تحقیقات ورشکستگی را میتوان به تحقیقات کیفی و کمی تقسیمبندی نمود:
تحقیقات کیفی بیشتر به دنبال بررسی موردی51 ورشکستگیها هستند و سعی دارند با بررسی سوابق شرکتها علل ورشکستگی شرکتها را مورد بررسی قرار دهند و همچنین بینش جدیدی در زمینه ورشکستگی شرکتها ایجاد کنند. به عنوان مثال اقدام به بررسی ساختار ترازنامه شرکتها و تغییرات سالانه آن مینمایند. یا با استفاده از تئوری شکست قمارباز52 فرض میکنند شرکت آنقدر به فعالیتهای خود ادامه میدهد تا زمانی که تمام داراییهای خود را از دست بدهد یا اینکه با استفاده از ریسک اعتباری شرکتها در زمینه ورشکستگی آنها پیشبینیهایی ارائه دهند (عزیز، 2001).
تحقیقات کمی به دنبال استفاده از روشهای کمی در زمینه شناسایی علل ورشکستگی هستند. این تحقیقات به دنبال شناسایی متغیرهایی هستند که قابلیت توصیف پدیده ورشکستگی را داشته باشند و در زمینه پیشبینی ورشکستگی بتوان از آنها استفاده نمود(همان منبع).
در یک طبقه بندی دیگر میتوان تحقیقات انجام شده در زمینه پیشبینی ورشکستگی را بر اساس نوع مدل به کار گرفتهشده تقسیمبندی کرد. جداول زیر مزایای هر کدام از این مدلها و گروهبندی آنها را نشان میدهد(اسکندری،1388).
جدول 1-2: گروهبندی مدلهای پیشبینیکننده ورشکستگی
مدل
مزایای اصلی
مدلهای آماری
تمرکز بر روی نشانههای ورشکستگی است که عمدتا از صورتهای مالی شرکتها به دست میآید این مدلها میتوانند به صورت تک متغیره یا چند متغیره بوده و از روش های مدل سازی استاندارد کلاسیک استفاده میکنند.
مدلهای هوش مصنوعی خبره53
تمرکز این مدلها بر روی عوارض ناشی از ورشکستگی است که از صورتهای مالی شرکتها استخراج شده است. این مدلها ذاتا چند متغیره بوده و با استفاده از رایانه و به کمک پیشرفت تکنولوژی و توسعه اطلاعات سعی در پیش بینی ورشکستگی دارند.
مدلهای تئوریک
این مدلها ذاتا چند متغیره بوده و تمرکز آنها بر عوامل کیفی موثر در ورشکستگی شرکتها است. عمدتا بر اطلاعاتی تمرکز دارند که بتواند از نظر منطقی توجیه کننده ورشکستگی باشند. معمولا از روشهای آماری و کمی برای پشتیبانی منطق تئوریک خود استفاده میکنند.
برای پیشبینی درماندگی مالی و ورشکستگی مدلهای زیادی وجود دارد که در جدول ذیل برخی مدلهایی که در تحقیقات قبلی استفاده شدهاند فهرست شدهاند:
جدول 2-2: مدلهای به کار گرفتهشده در هر طبقه
طبقه
نوع مدل
مدلهای آماری
تجزیه و تحلیل تک متغیره
تجزیه و تحلیل چند متغیره
مدلهای احتمالی خطی
مدلهای لاجیت مدلهای پروبیت
راهکار جمعهای انباشته54
فرایند تطبیق بخشی55
مدلهای هوش مصنوعی و سیستمهای خبره
تصمیمگیری بازگشتی بخشی
درخت تصمیم
مدلهای استدلال برمبنای مورد کاوی
شبکه عصبی
الگوریتم ژنتیک
مدلهای مجموعه سخت
مدلهای تئوریک
معیار تفکیک ترازنامه
تئوری شکست قمارباز
تئوری مدیریت نقدینگی
تئوری ریسک اعتباری
در یک طبقهبندی دیگر تحقیقات کمی صورتگرفته در زمینه ورشکستگی را میتوان به دو دسته تقسیم نمود :
دسته اول که بیشتر مورد استفاده قرارگرفته است، تحقیقات تجربی است که در زمینه متغیرهای پیشبینیکنندهای است که بتوانند با حداقل خطای ممکن شرکتها را به دو دسته ورشکسته و غیر ورشکسته تقسیمبندی نمایند.
دسته دوم، تحقیقاتی است که بر یافتن راهکارهایی برای افزایش دقت پیشبینی تمرکز دارند. در این زمینه مدلهای جدید آماری و استفاده از دستآوردهای سایر رشتهها میتواند در افزایش دقت پیشبینیها موثر باشد(بک56، 1996).
در ادامه، برخی نمونه مطالعات انجام شده قبلی که مهمتر هستند، بررسی میشوند. استفاده از این مدلها برای پیشبینی درماندگی مالی و ورشکستگی شرکتها، با یک ترتیب زمانی همراه بوده است که به ترتیب عبارت بودهاند از: تحلیل نسبت یک متغیری، تحلیل ممیز چندگانه، تحلیل لوجیک و پروبیت، آلگوریتم افراز بازگشتی و شبکههای عصبی مصنوعی؛ که البته از نظر زمانی همپوشانیهایی نیز وجود دارد. از بین این مدلها، RPA از همه کمتر و MDA از همه بیشتر استفاده شده است و با افزایش روز افزون قدرت رایانهها استفاده از ANN به شدت در حال افزایش است. در بیشتر مدلهایی که برای پیشبینی درماندگی مالی شرکتها استفاده میشود، نمونهها به دو گروه تقسیم میشوند، یکی شامل شرکتهای درمانده مالی و دیگری شامل شرکتهای سالم.
فنون آماری یک متغیری، جزء اولین فنونی بودند که برای پیش بینی ورشکستگی مورد استفاده قرار گرفتند. با استفاده از این نوع تجزیه و تحلیل میتوان قدرت پیشبینیکنندگی نسبتهای مالی مختلف را بررسی کرد. در این فنون هر بار یکی از نسبتها بررسی میشود. یکی از قدیمیترین نسبتهای مالی که برای ارزیابی وضعیت اعتباری در سال 1870 مورد استفاده قرار گرفت نسبت جاری بود ( بیور57، 1966).
ویلیام بیور (1966) برای بررسی توان نسبتهای مالی در پیشبینی درماندگی مالی، از تجزیه و تحلیل یک متغیری استفاده کرد. او در این تجزیه و تحلیل بیشتر از نسبتهایی استفاده کرد که مربوط به جریانات نقدی میشدند. در این پژوهش، بیور عدم توانایی شرکت به انجام تعهدات مالیاش را به عنوان درماندگی مالی تعریف کرد. در این تحقیق بیور 30 نسبت مالی را که تصور میکرد بهترین شاخص برای سلامت مالی یک شرکت هستند، انتخاب کرد. سپس این نسبتها را بر اساس چیزی که اندازهگیری میکردند به 6 گروه تقسیم کرد. این 6 گروه عبارت بودند از: نسبتهای مربوط به جریانات نقدی، نسبتهای بدهی به کل داراییها، نسبتهای داراییهای نقد شونده به کل دارائیها، نسبت دارائیهای نقدشونده به بدهیهای جاری،
