
جستجوي معنا و معرفت است، در صورت رسيدن به اين معرفت، ميتواند بر رشد فرهنگي جامعه بسيار تأثيرگذار باشد. سينما نيز به عنوان هنر بسيار تأثيرگذار بر مخاطب در اين ميان نقش اساسي دارد.
با گذشت سالها از عمر گرافيک متحرک و سينما به معناي حرفهاي آن در ايران هنوز مورد عنايت و توجه جمعي واقع نشده است. کمبود منابع اطلاعاتي، نبود توجه و تأليف کتاب مرتبط. کمتوجهي به اين رشته در بين مسئولين مربوطه از قبيل رسانههاي جمعي، اساتيد رشتههاي مرتبط، پژوهشگران، دانشجويان، طراحان و مراکز آموزشي، اهميت به اين مسئله را دو چندان ميکند.
با بررسي به عمل آمده در اين زمينه به جز در چند مورد پايان نامه که مربوط به چند سال اخير ميباشد و بيشتر به جنبههاي هنري در عنوانبندي فيلمها اشاره دارند هيچگونه اشارهاي در زمينه ظرفيتهاي گرافيکي در جلوههاي ويژه سينمايي و نقش آن در پيشبرد يک مفهوم نشده است.
1-6: روش پژوهش
توصيفي تحليلي ميباشد البته در جمعآوري اطلاعات گاهی نياز به تحقيقات ميداني ميباشد. مراجعه به پايگاه اينترنتي معتبر در اين زمينه بسيار راهگشا اما سخت است.
فصل دوم
هستی زیباییشناسی تصویر
2-1 مقدمه
زیبایی همان حقیقت مطلق است و یا اینکه زیبایی مطلق است. زیبایی و هنر هر دو یکی هستند و هنر همیشه زیباست؟ و یا آنکه هر آنچه که زیباست، الزاماً هنرگونه هم هست؟ زیبایی در تعامل با ماهیت زیبایی چیست و حقیقت آن کدام است؟ و معیارهای زیبایی و اصول زیباییشناسی چیست؟ به راستی هنر همیشه زیباست و باید اینگونه باشد؟ و یا اینکه جنبههای پنهان مفاهیم زیباییشناسانه در هنر به ظاهر نازیبا چگونه است؟ در این فصل، به بررسی تعریف و جایگاه زیبایی در میان علوم مختلف کلامی و فلسفی میپردازیم. رابطهی متقابل محتوا و فرم و ارتباط این دو با معیارهای زیباییشناسی چگونه است؟ تعریف زیبایی در رسانه و بخصوص سینما و تلویزیون چیست؟ مفاهیم زیباییشناسی چیست؟ زیباییشناسی در تصویر متحرک چه جایگاهی دارد و نظریه گشتالت در این باره چیست؟ و اینکه چگونه میتوان از عناصر غیرداستانی در جهت زیبایی فیلم بهره برد؟ در این فصل، در این باره به توضیح و تفسیر آن خواهیم کرد.
2-2 تعریف زیبایی
تعریف توماس قدیس (Thomas Aquinas) از زیبایی، تعریفی مختص به اوست. او در جامع علم کلام دو تعریف از زیبایی ارائه میدهد که در اساس مشابه یکدیگرند اما از برخی جهات با هم تفاوت دارند. در تعریف اول او اشیایی را زیبا میخواند که نگاه کردن به آنها لذتی در بیننده ایجاد میکند، در تعریف دوم آن دسته از اشیاء را «زیبا» مینامد که ادراک حقیقی آنها موجب لذت میشود چنین به نظر میرسد که این دو تعریف با یکدیگر ناسازگارند، زیرا در یکی زیبایی به گونهای محدودتر از دریچهای نگریستن به چیزی تعریف شده، و در دیگری برای زیبایی تعریفی گستردهتر و از دریچه ادراک ارائه شده است، تعریف اول زیبایی را به اشیاء مرئی محدود می کند، در حالی که تعریف دوم اینگونه نیست. البته توماس در جایی دیگر توضیح میدهد که بینایی به عنوان کاملترین حس، در اصطلاح او نایب مناسب حواس دیگر است و اصطلاح «دیدن» در مورد تمامی شناختههای دیگر حواس به کار میرود. بنابراین، میتوان فرض کرد که توماس قدیس تنها یک تعریف از زیبایی داشته، اگرچه به دو صورت متفاوت آن را بیان کرده است (نبئی، 1387).
اختلاف نظر میان معتقدین به اصالت فایده در آثار هنری و معتقدین به جنبه صرفاً هنری بر سر نوع انگیزهای است که باعث تولید شیء زیبا شده است. این موضوع ما را به قلمرو زیباییشناسی میکشاند که در برگیرنده تحقیق راجع به ماهیت دریافت حسی و چگونگی تجربه و احساس زیبایی است و منظور از زیبایی بیشتر جنبه هنری آن است. سقراط پرسیده بود که: آیا تجربیات ما از زیبایی دارای ارزش ذاتی است یا آنکه ارزش آنها را باید بر اساس میزان فایده و سودآوری آنها سنجید؟ فلاسفه هم همگی بر این موضوع معتقدند که در هنر عواطف و احساسات و موضوع وجود دارد، ولی در هنرهای بصری اعم از نوع مذهبی و اجتماعی و خانگی، همواره با تغییر هدف تولید، موضوع نیز تغییر میکند. تنها وجهی که در تمام هنرها وجود دارد این است که به وسیله آنها میتوان با دیگران ارتباط برقرار کرد، خواه این ارتباط صورتی مشخص داشته باشد و خواه انتزاعی. هانری برگسون (Henri Bergson) در این باره مینویسد: «هنر، صرفاً مشاهده مستقیمتر واقعیت است.»
از این عبارت میتوان نتیجه گرفت که هنرهای بصری حتی در شکل عالی خود نیز کار ویژهای دارند و از این رو دارای فایده هستند. «حال به نشان دادن رابطه انواع مختلف هنرهای بصری و جایگاه آنها در سلسله مراتب ارزشیابی میان هنر کاربردی و هنر زیبا میپردازیم.»
شکل قدیمی تقسیم هنر به دو قطب هنر زیبا و کاربردی از نظر معاصران صورت جدیدی گرفته است. امروز میزان اهمیت بیان ذهنی و کاربرد کیفی هنر ملاک آن تقسیمبندی قرار میگیرد. تعابیر شخصی همراه با بیان خلاقانه، به قلمرو هنرهای زیبا مربوط میشود توجه به فایده و موارد استفاده، مربوط به هنرهای کاربردی است. این درست است که یک نقاش هنگامی که بدون سفارش قبلی تابلویی میکشد، به شرط آنکه غم بازار و فروش کارش را نداشته باشد، و فقط برای ارضای خودش بدان کار بپردازد (داندیس، 1392، ۲۰-2۳).
تعریف واژه زیباییشناسی
زیباییشناسی (به آلمانی: Asthetlk، انگلیسی: aesthetics) یکی از رشتههای پنجگانۀ کلاسیک فلسفه است (در کنار شناختشناسی، منطق، اخلاق و متافیزیک).
فلسفه در پی آن است که زیبائی و امر زیبا را خوب بشناسد و حقیقت و مشخصات آن را تعیین کند و اگر ممکن شد، اصول و قواعد زیبائی را در اختیار همگان قرار دهد. این حوزه از فلسفه که به زیبائی و چیستی آن میپردازد، زیباییشناسی نام دارد.
در زیباییشناسی، مانند همه حیطههای دیگر فلسفه، با بنیادیترین پرسشها دربارۀ زیبائی و چیستی آن روبرو هستیم، سوالاتی مانند:
اصولاً ما به چه چیزی زیبا میگوئیم؟ آیا زیبائی وجود واقعی دارد. یعنی امری است که در جهان خارج، وجود خارجی دارد و می توان به آن اشاره کرد یا اینکه از امور ذهنی است و چیزی به نام زیبائی وجود ندارد؟
آیا زیبائی، مطلق است؛ یعنی یک چیز زیبا برای همگان و برای همیشه زیباست؟ و یا امری نسبی بوده و ممکن است شخصی چیزی را زیبا بداند و کس دیگری زیبا نداند و یا چیز زیبا با گذشت زمان، زیبائی خود را از دست بدهد؟ آیا میتوان گفت که زیبائی به اشیاء و موجودات اضافه شده است؛ یعنی یک شیء داریم و یک زیبائی که با آن ترکیب شده است؟ قواعد زیبائی ثابتند یا متغیر؟ اساساً چرا زیبائی، زیبا مینماید هنر چه فایده دارد؟ تفاوت هنر با زیبائی چیست؟ رابطه هنر با زیبائی چیست؟
چرا نظر مردم دربارۀ امر زشت و زیبا مختلف است؟ و این که آیا قوهای در انسان وجود دارد که مخصوص شناختن زیبائی است؟ اگر چنین است، آن چه قوهای است؟ و…
از آنجائی که زیباییشناسی از شاخهّهای فلسفه است، تلاش دارد با مشخص کردن قواعدی هنر را در قالبی اصولی قرار دهد. نقاشی، مجسمهسازی و معماری از این نمونه هنرها هستند.
2-4 زیباییشناسی در رسانههای تصویری
رسانههای اولیه در این خصوص میتوان به تلویزیون، ویدئو (کلیپ) و فیلم اشاره کرد. زیباییشناسی در این رسانهها یک روند است نه اصول ثابت و بدون تغییر، این روندی است که در آن عناصر مختلف رسانهای را مورد آزمایش قرار میدهیم و واکنشمان را نسبت به ادراک آنها بررسی میکنیم. این روند کمک میکند تا بتوانیم تأثیر و میزان ارتباط با مخاطب را در عناصر مختلف رسانهها بسنجیم.
2-۴-1 عناصر اولیهی رسانههای تصویری
نور فضای دوبعدی
فضای سهبعدی حرکت و زمان صدا
مطالعهی این پدیدهها به شما این امکان را میدهد که با شفافیت بهتری عملکرد رسانهها را درک کنید.
2-۵ مفاهیم زیباییشناسی
• تجربیات زیباییشناسی قسمتی از زندگی روزانه هستند.
• تجربیات زندگی هنر نیستند.
• تجربیات روزانه مواد خامی برای خلق هنر به حساب میآیند.
• هنرمندان رسانهها تجربیات زندگی را برای مخاطبین شفاف، تقویت و تفسیر میکنند.
• آنها این کار را برای هدفهای مختلف رسانهای و ارتباطی انجام میدهند.
• عناصر زیباییشناسی نباید به شکل مطلق بررسی شود زیرا آنها ثابت نیستند.
• رسانهها از دید زیباییشناسی در شرایط مشخص شده و مطلوب خود عمل میکنند و قابل درک هستند (فرشی، 1384).
با این حال مفهوم زیباییشناسی را باید در تفکر یک هنرمند نسبت به کارش جستجو کرد. این درست است که یک نقاش هنگامی که بدون سفارش قبلی تابلویی میکشد، به شرط آنکه غم بازار و فروش کارش را نداشته باشد، و فقط برای ارضای خودش بدان کار بپردازد، کار او ذهنیت او خواهد بود، ولی کار سفالگری که به ظروف سفالین شکل میدهد نیز به این ترتیب میتواند از جنبههای ذهنی برخوردار باشد، زیرا او ظرفش را به شکلی میسازد که مطبوع و خوشایند خودش باشد. فرق سفالگر با آن نقاش این است که سفالگر علاوه بر ذهنیات خودش مسایل دیگر را نیز باید در نظر گیرد. او باید ظرف را به صورتی بسازد که مثلا آب را در خود نگاه دارد، یا به آسانی قابل حمل باشد و یا بتوان به سهولت از آب پر و خالی کرد و غیره. این نوع مسایل که مربوط به موارد استفاده از شیء میشود عواملی هستند که جنبه ذوقی و ذهنی شخص طراح را محدود میسازند و پارهای از کیفیات کار را به اجبار به طراح تحمیل میکنند؛ این عوامل به این صورت و به این شدت در کار نقاش دیده نمیشود. عبارت معروف و منسوب به لوییس سولیوان(Louis Sullivan)، معمار آمریکایی که «شکل پیرو کار ویژه است» form follows function، درباره طراح هواپیما صدق میکند. تمام خلاقیت شخصی چنین طرحی به این محدود میشود که شکلهای خاص را با مواد و نسبتهای دقیق، چنان انتخاب کند که مجموعا توانایی پرواز را به هواپیما بدهد. در این مورد محصول نهایی در واقع به علت کار ویژهای که باید انجام پذیرد شکل میگیرد؛ اما در انواع طراحیهای دیگر مسئله فوق بسیار ظریفتر جلوهگر میشود و به وضوح مثال طراحی هواپیما نیست. محصولات بسیاری هستند که در آنها هم ذوق ذهنی و شخصی طراح و هم جنبههای فایده عملی آنها در نظر گرفته میشود و این فقط طراح نیست که باید در مورد سلیقههای شخصی خود گذشت نشان دهد. اغلب هنرمند نقاش یا پیکر تراش نیز باید در کار خود تغییرات و تعدیلاتی به وجود آورد تا منظور سفارشدهنده را، که میداند چه میخواهد، تامین کند. درگیریهایی که میکلآنژ، بر سر سفارش کارش از دو نفر پاپ، با آنان داشته است معروف است. هنرمند به خاطر ارضای حوایج سفارشدهنده کار، اغلب باید تصورات ذهنی خود را مفید کند. با آنکه میکلآنژ(Michelangelo di Lodovico) در کارهایش از مقاصد سفارشدهندگان تا حد زیادی تبعیت کرده است، ولی هیچکس هنوز آثاری نظیر، داوود و قیامت، را تجارتی یا بازاری نشمرده است (داندیس،1392، 24).
2-۶ زیباییشناسی در تصویر متحرک
در محصولات چاپی نظیر کتاب و مجله و غیره، عاملی که از نظر اهمیت در درجه نخست قرار دارد، زبان و کلام است و عواملی نظیر طرز قرار گرفتن و ترکیببندی و شکلها و تصاویر جنبه ثانوی و کمکی نسبت به اولی دارند، حال آنکه در رسانههای جدید امروز مثل تلویزیون و فیلم، درست خلاف آن صدق میکند، یعنی عامل بصری یا تصویر در درجه اول است و کلام نسبت به آن جنبه فرعی دارد. ارتباط از طریق چاپ هنوز از بین نرفته است و شاید هم هرگز نرود، ولی فرهنگ انسانی که تا کنون مغلوب گفتار و زبان بوده است به تدریج به سوی تصویرنگاری روی آورده است. امروز بخش بزرگی از معلومات و آموختهها و باورهای ما به واسطه دیدن تصویر عکاسی و غلبه آن برماست. همین طور در مورد چیزهایی که میخریم یا تهیه میکنیم. این امر در آینده تشدید خواهد شد. میزان نفوذ و تاثیر تصویر متحرک به صورتهای گوناگون در جامعه امروز، در واقع، بازگشت به آن چیزی است که برای ارضا و حیات چشم ما اهمیتی به سز
