
لهستانی و از بانیان مکتب پوستر لهستان،در این باره میگوید: «هرگز کسی را ندیدهام که چون پوستر فیلمی او را وسوسه کرده است به تماشای آن فیلم برود، به این دلیل اگر مثلاً از پوستر سینما توقع داشته باشیم که صندوق گیشه سینما را پرکند، این توقع پوچ و مهملی است، چون آنچه موفقیت تجاری یک فیلم را تضمین میکند عناصر دیگری است. نمیخواهم بگویم که پوستر سینمایی، چیز غیرضروری است، اما منظورم این است که نباید از آن توقع انجام کاری غیرممکن را داشت پوستر جز آنکه نمایش فیلم را اعلام کند و اطلاعاتی درباره نوع و حال و هوای آن بدهد کاری نمیکند. پوستر علامت اختصاری فیلم است و باید راستگو باشد هیچ کس انتظار آن را ندارد که یک پوستر به او دروغ بگوید یا قول چیزی را نشان بدهد که در فیلم از آن خبری نیست.
دهه 1950 برای سینمای آمریکا، دهه خاصی بود تلویزیون در حال گسترش بود و سینما برای اینکه از رقیبش عقب نماند، ناچار بود نوآوریهایی ارائه کند پدیدآمدن سینما اسکوپ، تغییرات تیتراژی و … از جمله این نوآوریها بود.
بعد از سال 1954 تقریباً همه فیلمهای هالیوود برای نمایش در قطع بزرگتر از 1 به 37/1 طراحی شده بودند صنعت سینمای کشورهای مهم تولیدکننده فیلم هم برای رقابت با آمریکا، سیستمهای پرده عریض آنامورفیک خاص خود را ابداع کردند از جمله سواسکوپ (شوروی) دیالیسکوپ (فرانسه) تکنیاسکوپ (تکنی کالر ایتالیا) شاواسکوپ و توهواسکوپ.
از سوی دیگر پوسترهای روشنفکرانه هنرمندان لهستانیها، طراحی گرافیک اروپا و امریکا را تحتالشعاع قرار داد آنها احساس میکردند در مقابل طراحان لهستانی حرف جدیدی برای گفتن ندارند.
با این زمینهها آرام آرام فضا آماده میشد تا تیتراژها و پوسترهای سینمایی نوینی شکل بگیرد.
3-6 گرافیک محیطی
«طراحی گرافیک محیطی به دلیل پیوندی که با علوم انسانی و اجتماعی نظیر شهرسازی، ارتباطات، جامعه شناسی و غیره دارد، یکی از ارکان زندگی اجتماعی قلمداد میشود. این عنوان، اصطلاحی کلی و غیر تخصصی درباره انواع عناصر متنوعِ تصویری و نوشتاری که با اهداف مختلف کمی و کیفی، طراحی، گزینش و یا حتی حذف شده و سپس در محیطهای بیرونی و درونی به کار گرفته میشوند، میباشد. روشن است که این حیطه چنان گسترده و متشکل از علل و عوامل گوناگونی است که ارائه تعریفی جامع از آن به راحتی میسر نیست. با وجود این، در اذعان به گستره و تنوع بالقوه طراحی گرافیک محیطی، محدودکردن موضوع ارزش چندانی ندارد. نیاز واقعی، ارائه تعاریفی است که دربرگیرنده موضوعات اصلی و مرکزی آن باشد تا اینکه حواشی و مرزهای آن را تعیین کند. چرا که به همراه جوامع رو به گسترش امروز و بروز انقلاب ارتباطات و فناوری که موجب تلاشِ هرچه بیشتر در جهت خلق آثار متنوع در این حیطه شدهاند، پیش از هر چیز ما را به شناسایی، توضیح و بررسی نظریات و اقدامات اساسی و حتی خلق آثار تازه رهنمون میشود.
طراحی گرافیک محیطی در پیوندی نزدیک با هنرهای تجسمی و طراحی شهری، عوامل و امکانات متنوعی را به کار میبندد تا توجه مخاطبان مورد نظر خود را برانگیزاند و در پی آن، به هدف خود نزدیک کند. از مهمترین اهداف کلی طراحی گرافیک محیطی میتوان از عواملی نظیر تسهیل در امر ارتباط، ادراک محیط، ایجاد هویت بصری، ایجاد محیطی زیبا و غیره نام برد. با این همه اهدافی تفصیلی نیز وجود دارند که در درون هر یک از آثار گرافیک محیطی بایستی به بررسی آنها پرداخت.
گرافیک محیطی را با یکی از شاخههای تخصصی آن یعنی تبلیغات محیطی که مخاطبانی خاص را در جهت اهداف عموماً تجاری، هدف قرار میدهد، نباید اشتباه گرفت و محدود کرد. اگرچه میتوان زمینههای مبهمی را نیز در تعریف گرافیک محیطی شناسایی کرد. به طور مثال آیا هدف از طراحی گرافیک محیطی باید صرفاً دگرگونی در کیفیتهای بصری و فضایی باشد و یا به روابط عمیقتر اجتماعی و فرهنگی بین عناصر، فضاها و انسانها بپردازد؟ آیا کانون توجه طراحی گرافیک محیطی باید محصول آن محیط باشد یا فرایندی که محصول را به وجود میآورد؟ (حقشناس، ۱۳۹۰، 84-85).
وجه تشابه و تفاوت گرافیک محیطی با هنرهای دیگر
برای بسیاری از علوم و هنرها نمیتوان مرز مشخص و تفکیک شدهای ترسیم کرد. در این صورت، میگوییم که این موضوع خط فاصل ندارد ولی حد فاصل دارد. با توجه به معنا و مفهومی که از تعاریف گرافیک محیطی استنباط می شود این هنر حد فاصل دارد نه خط فاصل. پس با بسیاری از موضوعهای هنری دیگر نه تنها مرز مشترک دارد، بلکه لبهی این مرزها روی یکدیگر قرار میگیرد و همپوشانی ایجاد میکند. در واقع حوزه طراحی گرافیک محیطی چنان وسیع است که وامدار بیشتر هنرهاست و با انواع فناوری های جدید در ارتباط و از آن ها بهره مند است. از ماکروتلویزیونهای مسطح گرفته تا نورپردازیهایی که بر آبشارهای مصنوعی انجام میگیرد و نیز جدیدترین دستگاههای چاپ و برش به صورت رنگی و لیزری، همه در خدمت این هنر قرار می گیرند. موضوع هایی مثل نورپردازی، شناخت مواد و مصالح جدید و نیز آشنا بودن به آخرین دستاوردها همه در ارائه کیفیت مطلوب سهیم اند (ایلوخانی، ۱۳۸۸، 5-6).
3-7 گرافیک رایانه ای
3-7-1 تاریخچه مختصر از علوم رایانه
گرافیک رایانهای یا گرافیک کامپیوتری (Computer graphics) یکی از قدیمیترین شاخههای علوم رایانه است که به ترسیم، تغییر و کار با تصاویر به شیوههای محاسباتی و رایانهای اقدام مینماید. گرافیک رایانهای یکی از پرجاذبهترین و وسیعترین کاربردهای رایانههاست. بازیهای رایانهای، برنامههای ساخت پویانمایی دوبعدی و سهبعدی، شبیهسازیهای محاسباتی، و پردازش تصاویر را میشود بهعنوان چند نمونه نام برد.
گرافیک رایانهای، علمی است که دامنهی وسیعی از شاخههای هنری را در برگرفته و فرایند انجام دستی آنها را با نرم افزار تلفیق کرده و پایهگذار شاخهی جدید تحت عنوان هنرهای دیجیتال شده است. استفاده از رایانه در تولید یک اثر هنری، اگرچه یک اثر ماشینی است اما خلاقیت و ایدهی هنرمند است که از نرمافزار به عنوان یک ابزار در جهت تحقق تفکراتش بهره میبرد.
3-7-2 نرمافزارهای گرافیکی
نرمافزارهای مورد استفاده در کارهای گرافیکی را میتوان بر اساس گرافیک رایانه یا CG به دو دستهی بزرگ تقسیم کرد:
نرمافزارهای (Raster) یا نقشه بیتی که بر اساس پلتهای رنگ (Pixel)ها و نقاط کار میکنند همانند (Photoshop) و نرمافزارهای (Vector) یا بُرداری که معمولاً برای ایجاد تصاویر گرافیکی از فرمولهای ریاضی و معادلات دیفرانسیل بهره میبرند. همانند (CorelDraw) و یا (Adobe Illustrator).
ساختار هر دوی این نرمافزارها کاملاً با هم متفاوت است. هر چند سختافزارهای (Raster) را جزو تولیدکنندگان تصاویر گرافیکی مینامند ولی در واقع گرافیک (Raster) یا (Bitmap) ماهیت ویرایشی دارند تا تولیدی و نقطه قوت آنها در ویرایش و فیلترگذاری بر روی تصاویر است تا خلق یک موضوع گرافیکی.
3-8 گرافیک متحرک (Motion graphic)
طراحی متحرک هنری است برای زندگی بخشیدن به طراحی گرافیک ساکن با استفاده از شیوههای متحرکسازی در انیمیشن، ویدئو، و تدوین، سینما، تلویزیون و …
حروف ثابت از زمان متحرک شدن وارد دنیای طراحی گرافیک متحرک میشوند؛ همچنین فرمهای ساده گرافیکی نیز از زمان متحرک شدن وارد این دنیا میشوند؛ طراحی متحرک با متحرک کردن شخصیتهای درون یک عکس باعث میشود که آنها دوباره به زندگی برگردند. گرافیک متحرک با استفاده از تکنولوژی ویدئو یا انیمیشن و با ایجاد توهم حرکت یا تغییر در ظاهر المانهای بصری ایجاد میشود. شاید در یک نگاه کلی بتوان گفت که کل رسانه سینما و تلویزیون گرافیک متحرک محسوب میشود، چرا که در یک شات سینمایی شما با یک اثر گرافیکی روبرو میشوید و خصایص یک اثر مطلوب را باید دارا باشد. در این میان بخشهایی هستند که به طور تخصصی به مفهوم گرافیک متحرک نزدیکترند.
گرافیکیترین گونه تیتراژ برای فضاسازی فیلم گرافیک متحرک برای یک برنامه است و از آنجایی که حرکت در ذات آن تعریف شده، سخنیت ویژهای با هنر رسانه سینما و تلویزیون دارد. در تعریف این شیوه بایستی به این نکته توجه شود، تیتراژی که صرفاً متحرک باشد، به اصطلاح موشن (motion) داشته باشد، گرافیک متحرک نیست. سه عنصر گرافیک، حرکت و صدا لازمه این نوع تیتراژ است. بیشترین تعاریفی که برای تیتراژ عنوان میشود با این گونه اجرا، تطابق دارد.
اینکه گفته شد حرکت باید در ذات گرافیک تعریف شده باشد، شاید کمی گنگ باشد، از این رو توضیح میدهیم بعضاً تیتراژهایی را میبینیم که عناصر و المانهای به صورت جداگانه با تمام قاب به حرکت در میآیند. از نظر تعریف حرکت ممکن است واژه متحرک برای آن درست باشد، اما این حرکت چقدر در جهت ارائه و رسایی مفهوم است و متناسب با فرم آن المان؟ جابجایی المانها با تمام قاب، بایستی برخاسته از ایده معطوف به اثر باشد. تشخیص تناسب حرکت با نوع فرمها و المانها به عهده طراح ایده و سازنده تیتراژ است. برای نمونه تیتراژ دومیها را ببینید. سائول باس در تیتراژ آغازین این فیلم بدون اینکه پایان داستان را لو بدهد و بازگو کند، فضاسازی مناسبی به وسیله حرکت بین فریمها انجام میدهد. باس برای ایجاد این حس که مضمون فیلم را تداعی کند، با کشیدگی فریمها در حرکت و انتقال بین آنها مضمون فیلم را تداعی میکند.
چینش و بهرهگیری مناسب و هماهنگ گرافیک، صدا و حرکت است که کیفیت تیتراژ را میسازد. هیچ کدام از این سه نبایستی بار اضافه تلقی شود و صرفاً نقش پرکنندگی داشته باشد. ممکن است در لحظاتی دچار فراز و فرود شوند، اما نقش تزیینی و زاید نمیگیرند.
3-8-1 گرافیک متحرک در فضای وب (Motion Over the Web)
انیمیشن بر روی وب در طی سالیان از نظر تکنولوژیکی با اتفاقات زیادی روبرو شده و طراحان به اجبار با محدودیتهای سرعت اتصال به شبکه اینترنت و پهنای باند کنار آمدند نبود یک صنعت انیمیشن با فرمت ثابت هم از موارد مورد توجه است. بعضی از انیمیشنها برای نصب بر روی شبکه به برنامه جانبی مرورگر نیاز دارند، در حالی که بقیه به خودی خود قابل اجرا هستند. با وجود این محدودیتها، طراحان گرافیک متحرک همچنان که منتظر پیشرفت کامل اینترنت هستند، به کارهای خلاقانه خود ادامه میدهند. پیشرفتهای اتصال به پهنای باند قویتر و جریانات ویدئویی به گرافیک متحرک جنبه جذابتر و فریبندهتری داده است، چون طراحان میتوانند کارهای خود را در جایی ورای تلویزیون و فیلم نمایش دهند.
امروزه، به اشتراک گذاشتن اطلاعات با طراحیهای خوب در وب سایت خود استفاده میکنند. در اواخر دهه 1990، گروهی از فیلمسازان مستقل به ایده راهاندازی یک وب سایت آنلاین جشنواره فیلم برای نمایش فیلمهای فیلمسازان مستقل و هنرمندان ویدئوآرت افتادند. آنها متوجه شده بودند که وب سایت پتانسیل بالای برای نمایش فیلم و غیره دارد. این وب سایت با عنوان مانیفستیوال (Manifestival) تبدیل به یک وب سایت آنلاین نمایش فیلمهای کوتاه و فیلمهای دیجیتال فیلمسازان مستقل شد. این وب سایت برای ابتکارش در استفاده از برنامه فلش که در آن زمان محدودیتهای بسیاری برای استفاده در شبکههای آنلاین داشت به یاد ماندنی شد. وب سایت کران استایل دات کام (Kranestyle.com) رزومه تصویری آنلاین بود که طراحی گرافیک متحرک بسیار منحصر به فردی اجرا شده توسط تاراس لسکو داشت.
سایت برنده جایزه تاراس لسکو، با نام مرد چوب کبریتی در آتش، بر روی مفهومی نامأنوس و در عین حال هوشمندانهای با استفاده از جعبه چوب کبریت، کار کرده بود. این وب سایت به بیننده اجازه میداد تصاویر و فیلمهایی از آدمکهای ساخته شده از چوب کبریت و آتش گرفتن آنها را ببینند. چوب کبریتها با حرکت موس رویشان بالا و پائین میرفتند.
در وب سایت استودیو دیالوگ، لینکی با چندین خط نازک افقی آبی رنگ فعال شده است که حرکات عمودی در جهات مخالف هم به سمت بالا و پائین صفحه دارند. وقتی آنها به مقصد خود
