
الماس شهر نیویورک، وابستگی این تاجران به یکی از فرقه های یهودی لهستان را دلیل وجود سرمایه اجتماعی بالا در میان آنها میداند.
3- به عقيده فوکوياما، دين مي تواند نقش مهمي در ايجاد سرمايه اجتماعي بازي کند. بسياري از مذاهب با ترويج ارزش هايي نظير مشارکت، صداقت، اعتماد و ايثار موجب میشوند سرمايه اجتماعي بالايي در بين پيروان خود ايجاد شود. اديان و مذاهب مي توانند علاوه بر ايجاد اعتماد داخلي، زمينه برقراري روابط مفيد و مؤثر را با گروهها و مذاهب ديگر اجتماعي فراهم سازند. اديان در گذشته، حال و آينده قطعاً نقش جدي در سرمايه اجتماعي داشته و خواهند داشت.
4- امیل دورکیم برگزاركردن مراسم و مناسك جمعي (همانند: جشنها، اعياد و مراسم مذهبي) را سبب افزایش تعامل ميان مردم میداند كه نتیجه آن ایجاد اعتماد و افزایش سرمایه اجتماعی است.
5- مایرز دین میتواند به گونه ای محسوس به کیفیت روابط خانوادگی کمک کرده و بهعنوان عاملی در جهت ایجاد سرمایه اجتماعی گام بردارد (ملاحسنی، 1381).
6- گیدنز می گوید مهمترین کارکرد باورهای مذهبی این است که معمولاً به تجربه رویدادها و موقعیت ها اعتماد تزریق میکند (گیدنز، 1377).
7- گریلی طی تحقیقات خود به این نتیجه رسید که در کشورهایی که میزان دینداری پایین است میزان سرمایه اجتماعی و به ویژه مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی در سطح پایینی قرار دارد Greeley, 1997)).
8- افه و فوش پی بردند که دین باوری و تعهد دینی از عوامل مؤثر بر شکلگیری سرمایه اجتماعی هستند (2002 Offe and fuchs,).
9- ایوانز نیز بر نقش فعالیت ها و مناسک دینی در بهبود کنشهای متقابل افراد در پیوند و اعتماد آنها به یکدیگر تأکید میکند ( ایوانز و همکاران، 1380).
اما دین مبین اسلام به مراتب بیشتر از ادیان قبلی در اثرگذاری روی سرمایه اجتماعی نقش داشته است در این مورد میتوان به سخنان پاسونز در خصوص اسلام اشاره کرد که می گوید:
در اسلام زمينه بروز سرمايه اجتماعي به خاطر جهتگيري مثبت آن به سوي دنيا و نسبت به جامعه و سياست و تأكيد فراوان بر مسئوليتهاي اجتماعي مؤمنان به مراتب افزونتر و قدرتمندتر از اديان ديگر است چنانكه هالن كروتز، وسترلند، و جان وُل نيز به اين مطلب اشاره نمودهاند. در ادامه با بررسی سرمایه اجتماعی در سیره پیامبر اکرم، جانشین ایشان و قرآن کریم این مطلب را بیشتر پی می گیریم.
یدالله دادگر (1385) در مقالهای تحت عنوان سرمایه اجتماعی و بازتولید آن در عصر پیامبر اسلامی عنوان میکند که هرچند احیاء و طرح جدی سرمایه اجتماعی به یک یا دو دهه آخر قرن 20 استناد داده میشود. اما با توجه به ماهیت موضوع میتوان آن را پدیدهای ریشه دار و بهطور کامل قدیمیدانست که در اندیشه ها، گرایش ها، سنت ها، رفتار ها، نهادها، مجموعه ارتباطات، شبکههای انسانی اجتماعی ظهور و حضورداشته است. این موضوع با توجه به پیوندهای اخلاقی و ارزشی اش با سنت های دینی، رفتار و پندار بنیان گذاران ادیان آسمانی، هم پیوندی های قابلتوجهی دارد. ایشان برای سرمایه اجتماعی محور ها و خصایصی را درنظر می گیرند و بر اساس همین خصایص، به بیان بازتولید سرمایه اجتماعی در عصر پیامبر اسلامی اشاره میکنند. این خصایص عبارتاند از: اعتماد و همکاری متقابل، پویایی و پایان ناپذیری، دارای ماهیت حل مسئله ای، ارزش مداری و کارآمدی و چارچوب فرابعدی.
از نمونه های باز تولید سرمایه اجتماعی در عصر پیامبر که ایشان بدان اشاره میکنند میتوان موارد زیر را برشمرد:
1- توجه به شکلگیری قراردادها و حفظ قراردادها و ممنوعیت کاربرد هر نوع حیله در مبادلات و معاملات.
2- تحریم ربا، کنز، رشوه، و محکومیت دروغ و قسم در انجام معاملا و تبلیغ غیر واقعی از کالا در معاملات، تحریم اسراف و تبذیر، مبارزه با تلقی رکبان و حفظ و پدید آوردن قراردادهای صلح (حتی با کفار حربی).
3- تشویق فعالیتهای وقف، زکات، انفاق و نوع دوستی، تشویق به کار گروهی، تلاش برای مشارکت دادن بخش خصوصی و بازاری ها در اداره بازار و عدم دخالت غیر اصولی در سازوکارهای طبیعی بازار.
در ادامه ایشان خصایصی از پیامبر را یاداور میشوند که سرمایه ساز هستند ازجمله: راست اندیشی و راستگویی، شافیت، اخلاق پسندیده و کارافرین، مسئولیت پذیری اجتماعی و استواری بر سر پیمآنها.
منصور اعتصامی (1388) در مقالهای تحت عنوان درآمدی بر الگوی مدیریتی امام علی (ع) از منظر مؤلفههای سرمایه اجتماعی عنوان میکنند که مدیریت در نگاه امیر المومنین دارای سه ویژگی بوده است که آن را متمایز و متفاوت می ساخته، که آن سه ویژگی عبارتاند از:
1- امانت بودن مدیریت: از دید آن حضرت مسند مدیریت امانتی است الهی که باید از این امانت به شدت مراقبت شود.
مدیریت و حکمرانی برای تو طعمه نیست بلکه امانتی است بر گردن توست و کسی که از تو بالاتر است، از تو خواسته تا نگهبان آن باشی. وظیفه نداری که در کار مردم به میل و خواسته خود عمل کنی، یا بدون ملاک معتبر و فرمان قانونی به کار بزرگی دست بزنی…
2- مدیریت تکلیف است و نه حق: حق و تکلیف دو مقوله است. حق به معنای استفاده، بهره و سود، و تکلیف به معنای وظیفه است. در نظام اسلامی، واگذاری، قبول و احراز مناصب اجتماعی و مدیریتی تکلیف است نه حق یا وسیله سودجویی.
3- خدمت یا ریاست: مدیر باید جایگاه خود را برای خدمت بخواهد و به عبارت دیگر خدمت نباید وسیلهای برای حاکمیت باشد بلکه حکومت باید وسیلهای برای خدمت باشد.
همچنین ایشان در ادامه اصولی را برای سرمایه اجتماعی در مدیریت آن حضرت بیان کردهاند که عبارتاند از:
1- اصل تقوای الهی
2- اصل عدالت و انصاف
3- اصل پرهیز از غرور و خودپسندی
4- اصل تواضع و حلم
5- اصل گشاده رویی و خوشرویی
6- اصل پرهیز از دنیاطلبی
7- اصل مقابله با اکوپاتی
بنابراین همانطور که در مطالب بالا ذکر شده پیامبر اکرم و جانشین ایشان حضرت امیر المومنین در سیره اخلاق فردی و اجتماعی خود دارای ویژگیهای رفتاری بوده اند که تولید کننده و تقویت کننده سرمایه اجتماعی به شمار می آیند و قرن ها بعد صاحب نظران عرصه سرمایه اجتماعی بسیار به آنها اشاره کرده و جامعه را برای دستیابی به سرمایه اجتماعی در راستای رسیدن به توسعه به آن تشویق نموده اند.
قرآن کریم نیز دارای تاکیدات بسیاری است که پیروی از آنها میتواند به تولید، بازتولید و تقویت سرمایه اجتماعی بانجامد. ازجمله تاکیدات میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
عدالت: به یقین ما فرستادگان خود را با دلایلی روشن فرستادیم و به آنها کتاب آسمانی و وسیله سنجش فروفرستادیم تا مردم به قسط و عدل برخیزند…13
تأکید بر عدالت و ایجاد قدرت یکپارچه در جامعه دینی از مؤلفههای اثرگذار و بنیادی سرمایه اجتماعی است (اعتصامی، 1391:74).
برادری: همانا مومنان برادر یکدیگرند14، که هیچ برتری بر یکدیگر ندارند مگر در پرهیزگاری15 که آنهم برتری نزد خداوند است و نه برتری در امتیازات دنیوی.
در فرهنگ اسلامی، مؤمنان برادران یکدیگر خوانده شده اند واین مفهوم در فرهنگ ها بهویژه فرهنگ های شرقی از بالا ترین ارزشها محسوب میگردد و یکی از توصیه های اکید به مسلمانان این است که در صورتی که کدورتی بین دو مسلمان پیش آید، به هر صورت در رفع آن بکوشند.
دیگر خواهی و از خود گذشتگی: سفارشات بسیاری در فرهنگ اسلامی آمده مبنی بر اینکه آنچه برای خود می خواهی، برای دیگران هم بخواه و آنچه برای خود نمی پسندی، برای دیگران هم روامدار که به عدالت نزدیک است. اصل عمومی در جامعه اسلامی برقراری عدالت است اما در شرایطی خاص، لازم میآید که یک مرحله ازعدالت فراتر رفت و با ایثار رفتار نمود که اسلام برای ایثارگران اجر عظیمی قائل است16. زیرا فرد ایثارگر در مقابل از خود گذشتگی، هیچ انتظاری از دیگران ندارد و چه بسا از داشته های خود که نیاز بیشتری به آنها نسبت به دیگران احساس میکند، به دیگران ببخشد.
رعایت حقوق افراد: تأکید بر رعایت حقوق افراد، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، زن، مرد و کودک.
حفظ امانت: حفظ امانات از دستورات مهم بوده، و نیز پرهیز از عیب جویی و توصیه به عیب پوشی.
پایبندی به تعهدات: یکی از دلایل کاهش سرمایه اجتماعی، عدم پایبندی به تعهدات بهویژه از سوی دولتها است. وفای به عهد توصیه ای است که در قرآن کریم بارها به آن تأکید شده است17.
2-7-3- نهاد فرهنگ
جامعه اخلاقی و حقیقت گرا، سرمایه اجتماعی را ارتقاء می بخشد و حقیقت، راستگویی، صداقت و یک رویی اشخاص حقیقی و حقوقی جامعه، رابطه مستقیمی با سرمایه اجتماعی دارد.
از سوی دیگر، مبانی مستحکم هویت یکپارچه و به دور از چندگانگی که بهصورت نسلی و حتی تاریخی شکل میگیرد، باعث انسجام درونی جوامع و پرهیز از پراکندگی میشود.
در توضیح منابع هویت چنان که فالک و کیلپاتریک (2000) عنوان کردهاند، منابعی است که موجب القاء ارزشهای درونی به فرد می گردند که مجموعه باورها ارزش ها و معیارهای فرد را القاء میکنند.
فرهنگ قوی و اعتقادات فراگیر ملی و همگرایی قومیت ها نقش بسیار مهمی را در افزایش سطح سرمایه اجتماعی ایفا می نماید. فرهنگ ها (و بهویژه دین) که هویت را می سازند، اگر قدرتمند باشند، هویت را حفظ و در موارد لازم بازسازی میکند.
افزایش روابط بین گروهی و در سطح ملی، موجب اعتماد متقابل تعمیم یافته و تقویت انسجام ملی میشود. با افزایش روند مزبور، مدیریت رفتارهای اجتماعی تقویت و قابلیت جامعه برای حل مسالمت آمیز آنها افزایش مییابد و امکان تصحیح روند جامعه از طریق مباحثات انتقادی گسترش و واقعگرایی در تعیین اولویت ها و اهداف بهتدریج افزایش مییابد و جامعه از افراط و تفریط در امان می ماند (چلبی، 1386).
2-7-4- نهاد دولت
عملكرد دستگاه هاي دولتي بر افول یا ارتقاء سرمايه اجتماعي در يك جامعه تأثیر بسیار زیادی دارد و مهمترين اقداماتي كه دولت ها مي توانند براي ارتقاء سرمايه اجتماعي انجام دهند عبارتاند از: تعریف، اجرا و تضمین حقوق مالکیت، پایبندی اکید نسبت به تعهدات، نظارت بر اجرای دقیق قراردادهای کلان اقتصادی و دفاع از حقوق طرفین قراردادها بهویژه سرمایه گذاران داخلی و خارجی و کار آفرینان، تشويق و تقويت نهادهاي مدني، تقويت و غني سازي آموزش هاي عمومي ازطریق نظام آموزشی و رسانه ای، افزایش کارآمدی نظام اداری و جلب رضایت مراجعان و مرتبطان با سیستم بوروکراسی کشور (الواني و شيرواني، 1385).
2-7-5- نهاد دادگستری
وفای به عهد به ویژه پایبندی به قراردادها نیز با نهادها پیوند دارد. قراردادها را میتوان به کمک نظام قضایی کارآمد و نهادینهشده ضمانت بخشید؛ در غیر این صورت، سطح اعتماد عمومی کاهش مییابد. نهادهای قضایی که عملکردی منصفانه و بی طرفانه دارند، به تعمیم اعتماد کمک میکنند. برابری در مقابل قانون و مساوات در مشارکت سیاسی، نمونه های استاندارد هستند.
2-7-6- نهادهای اقتصادی و اجتماعی
تولید هر جامعه و رشد آن، همچنین سطح اشتغال و درآمد سرانه، بهویژه در شرایط ثبات اقتصادی از منابع ایجاد سرمایه اجتماعی است.
نظام نهادی اقتصادی و اجتماعی، با رفع نابرابری فرصتهای اصلی زندگی افراد و حذف حقوق اجتماعی تبعیض آمیز، سنگ بنای اعتماد آفرینی و ایجاد همبستگی را می گذارد و ناتوانی نهادها در اعمال این معیارها، باعث سلب اعتماد مردم میشود.
عملکرد نهادها، اگر به گونه ای نابرابری ثروت را افزون کند، برقراری ارتباط، مشارکت و صداقت متقابل دشوارتر میشود. از سوی دیگر، در جامعهای که مردم آن دارای حس مشارکت متقابل اند، اجازه نمی دهند سیاست هایی شکل گیرد که شکاف بین فقرا و ثروتمندان بیشتر شود. همچنین توزیع درآمد عادلانه بهعنوان شاخص مهم عدالت در جامعه هرچه بیشتر رعایت شود، به افزایش سرمایه اجتماعی منجر میگردد.
به این ترتیب، انسجام جامعه با میزان نابرابری ارتباط مستقیمی دارد؛ به گونه ای که انسجام و نابرابری دو
