
الگوهای مبتنی بر تحقق هدفها؛ 2- الگوهای قضاوتی؛ 3- الگوهای تسهیل تصمیمگیری.
دسـته بندی هفتـگانة دانشگاه کالیـفرنیا شامل: 1- الگوهای هدفگرا؛ 2- الگـوهای تصـمیمگرا؛ 3-الگوهای پاسخگویانه؛ 4- الگوهای مبتنی بر طرحهای تحقیق آزمایشی؛ 5- الگوهای هدفآزاد؛ 6- الگوهای مبتنی بر مدافعه؛ 7- الگوهای کاربردگرا ميباشد.
هم چنین ورتن و ساندرز (1987) دسته بندی شش قسمتی شامل: 1- الگوهای هدفگرا؛ 2- الگوهای مدیریتگرا؛ 3- الگوهای هدفکنندهگرا؛ 4- الگوهای مبتنی بر نظر خبرگان؛ 5- الگوهای مبتنی بر مدافعه؛ 6- الگوهای طبیعتگرایانه و مشارکتی را مطرح مینمایند.( بازرگان، 1383)
دسته بندی هاوس (۱۹۸۸): ۱ – هدف گرا؛ ۲ – مدیریت گرا (سیپ)؛ 3- هدف آزاد؛ ۴ – مبتنی بر نظر خبرگــــــان؛ ۵ – اعتبارسنجی؛ ۶ – مبتنی ب مدافعه؛ ۷ – اجرای عمل؛ ۸ – طبیعت گرایانه و مشاركتی.
«برملي» (1991) شش رويکرد عمومي براي ارزشيابي آموزشي را شناسايي کرده است که عبارتند از:
ارزشيابي هدفمدار؛
ارزشيابي هدفآزاد؛
ارزشيابي پاسخگو؛
ارزشيابي سيستمي؛
ارزشيابي بر اساس نظر متخصصان؛
ارزشيابي شبه قانوني؛
به عقيده برملي رويکردهاي «سیستماتیک» و «هدف مدار» به طور گستردهاي در ارزشيابي آموزش کارکنان به کار ميروند. لذا در این بخش به الگوهای مهم ارزشیابي که از اين دو رویکرد تأثیر پذیرفتهاند ميپردازيم.
2-21-1- رویکرد سیستماتیک50
در این رویکرد تمام الگوها براساس یک سیستم؛ درونداد، فرایند و برونداد را در بر میگیرند و در انتها با جمعبندی این مراحل نسبت به تصمیمگیری در مورد برنامه آموزشی اقدام میکنند. در ذیل چهار الگوی ارزشیابی با رویکرد سیستماتیک نام برده شده است.
الگوی ارزشیابی سی.اي.پی.او(C.I.P.O)
الگوی بررسی آموزش، مداخله و اثربخشی
الگوی ارزشیابی موقعیت، مداخله، تأثیر و ارزش(T.V.S)
الگوی ارزشیابی درونداد – فرایند – پیامد
2-21-1-1- الگوی C.I.P.O 51
این روش که توسط وارپیتر52 ارائه شده شامل چهار مرحله است:
مرحله اول: ارزیابی زمینه کار:
بررسی و تجزیه و تحلیل محتوای کار شرکتکنندگان در برنامه آموزشی است، تا بدین وسیله اطلاعاتی در زمینه وظایف و مسئولیتهای واقعی آنان در محیط واقعی کار به دست آید.
مرحله دوم: ارزیابی دادهها:
در این مرحله که خود شامل سه گام اصلی است در ابتدا به ارزیابی فرآیند هدفگذاری آموزشی پرداخته سپس به ارزیابی فرایندهای مرتبط با نیازهای آموزشی میپردازیم و در گام آخر نیز به ساماندهی محتوایی میپردازیم.
مرحله سوم: ارزیابی اثربخشی فرایند آموزش
این مرحله شامل ارزیابی روشهای آموزشی، ارزیابی نحوه اجرای آموزش و ارزیابی استاندارهای آموزشی است.
مرحله چهارم: ارزیابی عملکرد و نتیجه آموزشی
معیارهای مختلفی برای ارزیابي آموزشی وجود دارد که عبارتند از: معیارهای امتحان، معیار کاهش حوادث ناشی از کار، معیار کاهش تخلفات کاری، افزایش میزان پیشنهادات، معیار کاهش هزینه های زائد سازمان، معیار کیفیت تولید و فعالیتها، معیار میزان تولید، معيار بررسی عملکرد فرد در یک فاصله زمانی معین، معیار ارزیابی استاد کار و مربی(war ، 1969).
2-21-1-2- الگوی بررسی آموزش، مداخله و اثربخشی
این الگو به طور سیستماتیک و پژوهشی اثربخشی آموزشی را طی چهار مرحله پایهگذاری میکند:
مرحله اول: بررسی تکوینی:
در این مرحله فعالیتهای آموزشی شنـاسایی، بازنگری و ساماندهی میشـوند و شامل سوالات زیر میباشد:
نیازهای آموزشی چه ميباشند و چگونه مشخص شدهاند؟
چگونگی ارتباط اهداف کلی و جزئی با نیازهای مشخص شده؛
میزان دستیابی به اهداف مورد نظر چگونه اندازهگیری ميشود؟
چه رویکردهای آموزشی باید مورد توجه قرار گیرند؟
در مرحله اول: نیازهای آموزش مشخص و معین می شوند و ابزار اندازه گیری آنها طراحی شود.
مرحله دوم: بررسی فرایند
در این مرحله مواد آموزشی آماده طراحی میشوند و ابزار تحقیقاتی مورد نیاز آزمایش میشوند و شامل سؤالات پژوهشي زیر است:
چه تغییراتی مورد نیاز است؟
آیا ابزارهای اندازه گیری دارای اعتبار ميباشند؟
آیا اطمینان کافی برای بهبود کیفیت از طریق بالا بردن هزینهها وجود دارد؟
مرحله سوم: بررسی پیامد
شامل مطالعه ارزشیابی کنترل شده میباشد و عمدتاً به سوالات زیر پاسخ میدهد:
آیا رویکرد ارائه شده پیامدهایی چون افزایش دانش، شکلگیری نگرش و نیات مثبت رفتاری را در بردارد؟
عناصر این رویکرد که به نتایج مطلوب انجامیده کدامند؟
آیا رفتارهای آرمانی اصلاح شدهاند؟
مرحله چهارم: ارزشیابی تأثیر
این مرحله شامل سؤالات پژوهشي زیر است:
آیا رویکردهای مورد مطالعه نیازهای آموزشی مشخصی شده را برآورده کرده است؟
تأثیر خواسته و ناخواسته آموزش برروی یادگیرنده و محیط چیست؟
رویکردهای مورد مطالعه اثربخش بودهاند یا خیر؟ چرا؟ (نصرالهی، 62 -64)
2-21-1-3- الگوی ارزشیابی موقعیت، مداخله، تأثیر و ارزش ( T.V.S)
در این روش بیشترین توجه بر موقعیت آموزش، مداخله، تأثیر و ارزش برنامه آموزشی معطوف است.
در مرحله بررسی «موقعیت» تلاش ميشود تا اطلاعاتی از وضعیت جاری عملکرد سازمانی یادگیرندگان و همچنین تعاریفی از انتظارات سازمانی آینده از وضعیت مطلوب عملکرد افراد جمعآوری شود.
در قدم بعدی که مرحلة «مداخله» نام دارد کارشناسان آموزش تلاش میکنند از طریق یک آسیبشناسی دلایل وجود خلاء بین عملکرد آرمانی و کنونی کارکنان را به دست آورند.
در مرحله سوم «تأثير» تفاوت بین اطلاعات جمعآوری شده اولیه و ثانویه آشکار و راه حل آموزشی مناسب برای از بین بردن این خلاء ارائه ميشود.
در مرحله پایانی «ارزش» تفاوت در کمیته بهره وری، ارائه خدمات و… که به دلیل نبود آموزشهای موثر صورت پذیرفته به صورت اعداد واقعی و ترجیحاً بر حسب واحد پول (دلار، ريال و…)به مسئولان سازمانی ارائه ميشود.(یاریگر روش، 1381، 46 و 47)
2-21-1-4- الگوی ارزشیابی درون داد ـ فرایند ـ پیامد
این الگو شامل سه مرحله به شرح زیر می باشد:
ارزشیابی درون داد:
ارزشیابی از یک سیستم عملکردی شاخصهایي از قبیل: کیفیت فراگیرنده، دسترسی منابع، مناسب بودن آموزش و…
ارزشیابی فرایند:
شامل ارزشیابی، برنامهریزی، طراحی، توسعه و اجرای برنامههای آموزشی میباشد.
ارزشیابی پیامد:
ارزشیابی نتایج بلند مدت که به خطوط پایین سازمان مربوط ميشود.(نصراللهی، 65)
2-21-2- رویکرد هدف مدار53
در رویکرد هدف مدار (نتیجه مدار) بر عکس رویکرد پیشین، صرفاً نتیجه و پیامد حاصل شده از برنامة آموزشی مورد بررسی قرار میگیرد و با توجه به آن، تصمیمات در مورد برنامه آموزشی اخذ ميشود. بنابراین هدفها را مورد بررسی قرار داده و در پایان دوره، در خصوص تحقق هدفها قضاوت میکنند. در بین الگوهای موجود با توجه به این رویکرد میتوان به الگوهای زیر اشاره کرد:
الگوي ارزشیابی تایلر54
الگوی ارزشیابی دفیلیپس55
الگوی ارزشیابی کرک پاتریک56
2-21-2-1- الگوي ارزشیابی تایلر
نخستین الگوی ارزشیابی آموزش که تاریخ پیدایش آن به دهه 1930 میلادی باز میگردد از آن رالف دبليو تایلر است که به همین دلیل به آن الگوی تایلر گفته ميشود.
تایلر ضمن فعالیتهای خویش به این تیجه رسید که یک برنامه آموزشی باید حول هدفهای آموزشی مشخص، سازمان و تدوین یابد و قضاوت در مورد موفقیت و یا عدم موفقیت برنامه باید توجه به میزان موفقیت فراگیران در رسیدن به هدفهای تعیین شده برای برنامه انجام پذیرد.
تایلر بر دامنه وسیعی از هدفهای آموزشی نظیر برنامه درسی و امکانات آموزشی تأکید نمود. وی همچنین ضرورت تهیه، تدوین، طبقه بندی و توصیف هدفهای آموزشی با واژه های رفتاری را در آغاز مطالعه ارزشیابی مورد تأکید قرار داده است. بدین ترتیب تایلر ارزشیابی آموزشی را به یک «فرایند تعیین میزان انطباق هدفها و عملکردهای برنامه» تبدیل نمود و نتیجه گرفت که تصمیمهای اتخاذ شده در مورد برنامه باید الزاماً براساس انطباق هدفهای برنامه و بازده های واقعی برنامه صورت پذیرد. (خورشیدی و ملک شاهی، 1385، 19 و 20)
فرایند ارزشیابی الگوی تایلر به شرح زیر است:
بررسی هدفهای برنامه آموزش برای تعیین میزان تحقق اهداف
تعیین و مشخص کردن موقعیتهایی که به یادگیرندگان فرصت بازخورد رفتار مورد نظر هدف ما را میدهد.
بررسی و تعیین وسایل ارزشیابی
بررسـی و آزمودن موقعیـتهایی که به یادگیـرندگان فرصـت ابراز رفتـار مورد نظر ما را میدهند.
تعیین وسیلهای برای ثبت یادداشت رفتار یادگیرندگان در موقعیتهای آزمون
تعیین مقیاس و معیار یا واحدهایی که برای بیان نتایج یا ارزشیابی رفتارهای ثبت شده مورد استفاده قرار خواهند گرفت.
آخرین مرحله تجزیه و تحلیل نتایج ارزشیابی برای نشان دادن نقاط مختلف ضعف و قوت برنامه مطلوب است.(تقی پور ظهیر، 1379، نقل از اسدی ،56)
2-21-2-2- الگوی ارزشیابی دفیلیپس
از این دیدگاه دو روش برای ارزشیابی پیشنهاد ميشود:
الف) روشهایی که برای ارزیابی کار از نظر خصوصیات و اجزای تشکیل دهنده آن صورت میپذیرد که توسط چهار معیار سنجش زیر ارزیابی میگردند:
آزمایش دانش و اطلاعات
ارزشیابی وظایف انجام شده بر مبنای هدف
ارزشیابی براساس مشاهده نمونههای کار انجام شده
ارزشیابی براساس مقایسه با دیگر نمونههای شغلی در زمینه مربوطه
ب) روش دیگری که وی برای ارزیابی کار در محیط واقعی آن جهت تعیین ارزش برنامههای آموزشی ارائه کرده است به ترتیب شامل گامهای زیر میباشد:
مراجعه به خلاصهای از وظایف و کارهای برجستهای که در یک زمان نسبتاً طولانی در مورد افراد ثبت گردیده است.
مراجعه به خلاصهای از ارزشیابیهایی که در زمان نسبتاً طولانی در مورد افراد انجام و ثبت گردیده است.(دیفیلیپس1960،نقل از رمضانی، 77)
2-21-2-3- الگوی ارزشیابی کرک پاتریک
یک چارچوب پذیرفته شده برای ارزشیابی برنامههای آموزشی مدل «کرک پاتریک» است. در واقع باید گفت امروزه پرکاربردترین مدل برای ارزشیابی آموزشی در سازمان این مدل است ( باتز 2004). این الگو در سال 1950 توسط «کرک پاتریک» بیان شده است و از آن زمان نیز توسط افراد زیادی با توجه به شرایط دچار تغییر شده است، اما ساخت اصلی آن که حاوی چهار مرحله به قرار زیر میباشد بدون تغییر باقی مانده است. بیشتر مدلهای ارزشيابي مشهور گذشته براساس براساس سطحی بنا شدهاند که اولین بار توسط کرک پاتریک (1950) ارائه شده است. (کیفمن2007، نقل از بهمني،29)
این الگو به عنوان الگویی جامع، ساده و عملی برای بسیاری از موقعیتهای آموزشی توصیف شده است و به وسیله بسیاری از متخصصان در این حوزه شناخته ميشود. «کرک پاتریک» ارزشیابی را به عنوان تعیین اثر بخشی در یک برنامه آموزشی تعریف کرده و فرایند ارزشیابی را به چهار سطح یا گام تقسیم می کند.(عباسیان 1385)
2-21-2-3-1- سطوح ارزشیابی مدل کرک پاتریک
1- سطح واکنش
سطح واکنش در قالب سنجش رضایت مشتری تعریف شده و بر اهمیت و ارزش آن تأکید ميشود. کارآموزان در واقع مشتریهای سازمان هستند خواه برای برنامه آموزشی پولی را پرداخت کنند یا خیر.
دلیل اول ارزیابی سطح واکنش آگاهی از چگونگی احساسات مشتریان درباره برنامه آموزشی است و این که چه تغییرات ضروری برای بهبود برنامه مورد نیازاست. دلیل دوم این است که کارآموزان به این نکته پی ببرند که عکس العمل و رضایت آنان نسبت به برنامه برای برگزارکنندگان دوره آموزشی مهم است.
در این جا راهبردهایی برای ساخت فرمی که بتواند حداکثر اطلاعات را در حداقل زمان فراهم کند توصیه ميشود:
تعداد سؤالات پرسشنامه برای گرفتن بازخورد از بین 8 الی 15 سؤال در نوسان است.
تهیه فرم پرسشنامه براساس مقیاس 5 گزینه ای (عالی، خیلی خوب، خوب، نسبتاً خوب، وضعیف) یا براساس مقیاس لیکرت (کاملاً موافقم، موافقم، خنثی، مخالفم، کاملاًٌ مخالفم) تهیه شود.
در پایان فرم پرسشنامه پیشنهادهایی برای بهبود برنامه پرسیده شود.
ازکارآموزان نباید درخواست کرد که نامشان را در فرم بنویسند.
سطح
