
است و با این توجه به مباحث فلسفی، اسماعیلیه به «تأویل اسماعیلی» شکل خاصی از فهم قرآن، جهان، خدا، امام، نبی و … دست زده است.
ناصرخسرو و اسماعیلیه فهم فلسفی خود را «تأویل» مینامیدند؛ که اعتقاد به فهم درون و باطن کتاب داشتند؛ زیرا تأویل یعنی بازگشت یا به سرآغاز بازگشتن و معنای باطنی و وجه معنوی نصّ ظاهر را آشکار کردن. ناصر خسرو، اندیشمند و شاعر متفکر اسماعیلی قرن پنجم، در آثار خود همواره اهل باطن و تأویل را در برابر فقهای ظاهری بین اهل سنت قرار میدهد. از اینرو، این که اسماعیلیه خود را اهل باطن و اهل تأویل میدانستند، ریشه در ویژگیهای جهانبینی بینهایت پیچیده آنان دارد: چه در زمینه جهانشناسی، چه در زمینه فهم کتاب مقدس قرآن. آنگونه که از آثار ناصرخسرو برمیآید، او تأویل را به عنوان ابزار شناخت باطن وحی میداند. او مانند دیگر متفکرین اسماعیلیه به تأویل قائل است و آیات و احادیثِ احکام شرع را یکسره تأویل میکنند، و منکران از معتزله – اسماعیلیه، و فلاسفه اسلام – بویژه این رشد- معتقد به تأویل است، و از جمله تمثیل و تصویر قرآن مجید را برای توده مردم سزاوار میداند و معتقد است که الفاظ ظاهری بسیاری از آیات قرآنی تمثیل از معانی مجردی است که اگر به صورت علمی بیان میشد، ظاهر بینان آن را نمیپذیرفتند؛ به عبارت دیگر، دین تعبیر رمزی و تمثیلیِ حقایق عقلی و مجرد است، یعنی خدای تعالی از آن معانی برای توده مردم، در کتاب خود، به صورت رمزی و تمثیلی از میوه، شیر، شهد و حور و غلامان و لذّات دیگر تعبیر فرموده است تا آسانتر دریابند و راحتتر بدانها دل بدهند و به نظر وی حقیقتِ عبادات نیز از این قاعده مستثنی نیست. ناصرخسرو مردم را شیفته امثال (فتنه امثال) میبیند و از «مغز و معنی مَثَل» دور، الزاماً خود را از عوام که «پوست و مَثَل» را میگیرند و از معنی بیخبرند، گریزان میشمارد:
خلق همه فتنه بر مَثَلاند
تو ز پس مغز و معنی مَثَلی
مغز تو داری و پوست اهل مَثَل
وز همگان تو نَفُوز زین قِبَلی
(ديوان، ق 245: 35-36)
بر ظاهر امثال مرو که ت نفزاید
نزد عقلا جر همه خواری و نکالی
راهیست به دین اندر مر شیعت حق را
جز راه حروّری و گرامی و کیالی
(ديوان، ق 226: 34-35)
1-3. سوالات تحقیق
سه پرسش اصلی این تحقیق به ترتیب عبارتند از:
1. مبانی مدل تأویلی ناصرخسرو و متفکرّین اسماعیلیه چیست؟
2. منظور ناصرخسرو از تأویل چیست؟
3. مدل تأویلی ناصرخسرو از چه ساختاری برخوردار است؟
1-4. اهمیت و ضرورت تحقیق
این نوع بحث معرفتشناسی و تحلیلی از جهانبینی مرکزی ناصرخسرو و ارائه یک مدل از تأویل به عنوان ابزار درک پیام رسانی بدیع و تازه است و کمتر بدان پرداخته شده است.
1-5.فرضیههای تحقیق
1.ناصرخسرو بر پایه جهانبینی و جهانشناسی و معرفتشناسی اسماعیلیه و شیعه به تأویل روی آورده است و اصلیترین فکرش برآمده از گزاره «ءانَّ لِلقرآنِ ظهراً و بطناً و لِبطنه بطنٌ الی سبعۀ أبطُن»؛ همانا براي قرآن ظاهري و باطني است و براي باطن آن باطني است تا هفت بطن (الاحسایی، ج 4، 1403 : 107) است.
2. از نظر ناصرخسرو، تأویل فقط مختص به آل نبی و علی(ع)، دانایان و ائمه اسماعیلی است و مردم مجاز به تأویل نیستند و وظیفه آنان این است که تنها حقایق و معانی را در کلام این اشخاص بزرگ بجویند و فرابگیرند.
3. مدل تأویلی ناصرخسرو به گونهای طراحی شده که تنها در کلام اسماعیلیه به عنوان ابزاری برای فهم کلام وحی و آیات و احادیث استفاده میشود.
1-6. اهداف تحقیق
هدف این تحقیق آن است که با زوایای مختلف شکل فهم ناصرخسرو و سایر اندیشمندان اسماعیلیه تا آنجا که ممکن است آشنا شویم و همچنین به مبانی نظری تأویل از دیدگاه اسماعیلیه پیببریم و به فهم تازهای از این اندیشهها نائل شویم.
1-7. پیشینة تحقیق
ناصرخسرو به خاطر خاص بودنش بواسطهی اندیشههایی که داشت، همواره مرکز توجه بوده است. شرح و تفسیرهایی از قصایدش یا عقاید اسماعیلیه او بارها به صورت کتاب و مقاله چاپ شده است. برای مثال: مقالهای است تحت عنوان «قرآن و تأویل آن از دیدگاه ناصرخسرو» از دکتر رضا روحانی و مقالههای دیگری همچون تطبیق تأویل ناصرخسرو با سایر آثار نویسندگان و شاعرانی اعم از خارجی و یا ایرانی بودهاست. و لیکن رساله یا کتابی که بهطور اخصّ بر دیدگاه تأویلی ناصرخسرو متمرکز شود و آن دیدگاه را از آثار منظوم و منثورش استخراج کرده و مدلسازی کند مشاهده نشده است.
1-8. روش تحقیق و گردآوری اطلاعات تحقیق
روش تحقیق در این پایاننامه، روش تحلیلی و توصیفی است. روش گردآوری اطلاعات هم در این پایاننامه، کتابخانهای و فیشبرداری است.یعنی سعی بر آن شد تا آنجا که امکان بررسی در مبانی تأویلی که در آثار ناصرخسرو بیان شده بود استخراج شود و سپس به تحلیل آنها پرداخته شود.
1-9. حدود و قلمرو تحقیق
در بررسی و تحلیل تأویلها در آثار منظوم و منثور ناصرخسرو قبادیانی سعی بر آن شده که به صورت موردی به هر یک از این مطالب در شرح و تفسیر تأویلها پرداخته شود. چون تمامی آثار ناصرخسرو تأویلپذیر هستند و شرح و تفسیر تأویل تمامی این آثار در محتوای این تحقیق نمیگنجد، به انتخاب موردی از هر یک از آثار در حدّ ممکن پرداخته شده است.
2. بنياد نظري
2-1. معنای لغوی و اصطلاحی تأویل
تأویل از ریشه «اوًل» به معنای “بازگشت” و در باب تفعیل به معنای «بازگشت دادن و بازگرداندن» است. این واژه به معنای «شرح و بیان کلمه یا کلام بهطوریکه غیر ظاهر آن باشد» نیز بکار رفته است (معین ج 1 ، 1371 : 1018). یکی از مهمترین و مشهورترین عرصههای استعمال واژه تأویل، حوزه علم کلام است تعاریف لغت شناسان از تأویل الکلام عبارتست از: «تفسیرُ الکلامِ الذی تَختَلِفُ مَعانیهِ و لا یَصِحُّ ءالّا بِبیانِ لَفظه»؛ آشکار کردن کلام کسی که معانی مختلف دارد و روشن نمیشود مگر به بیان لفظ آن (فراهیدی، ج 8: 369)؛ «نَقلٌ ظاهرِاللَفظِ عَن وَضعهِ الأصلی الی ما یحتاجُ الی دلیلِ لولاهً ما تُرِکَ ظاهرهً اللّفظِ»؛ «المعنی و التفسیر» (ابن اثیر، ج1: 80).
این واژه در اصطلاح دانشمندان علوم اسلامی معانی مختلفی دارد که عبارتند از:
*تفسیر: قدمای مفسران تأویل را زدودن ابهام از لفظ مشکل و دشواری دانستهاند که در انتقال معنا نارسا و دچار مشکل باشد؛ مثلا ابو جعفر طبری در «تفسیر جامع البیان» هنگام تفسیر آیه مینویسد: «القول فی تأویل الآیه» (طبری، ج2، 1403: 20).
*ارجاع آیات متشابه به آیات محکم: مفسران متأخر هرگاه کلام پوشیده باشد به گونهای که تلاشی مضاعف برای دفع شبهه پیش آمده و کشف مقصود اصلی خداوند را بطلبد تأویل اطلاق میکنند.
*تفسیر باطنی و بیان معانی از راه اشاره و رمز: این اصطلاح که بیشتر در کاربرد عرفا، صوفیه و باطنیه کاربرد دارد، اشاره به معانی رمزی و اشارهای است که نوعاً از ظاهر الفاظ و قواعد معمول در آنها به دست نمیآید بلکه نیاز به سیر و سلوک و ریاضات و کشف و شهود دارد.
تأویل در سه معنای نخست مورد اتفاق همه فرق اسلامی است در حالیکه مورد اخیر نیز در میان هریک از اصحاب فرق اسلامی، موافقان و مخالفانی دارد (بهجتپور، 1392 : 8-1).
2-1-1. تأویل در بطن آیه
معنای دیگری که تأویل مصطلح به آن اشاره دارد، بطن آیه است، به این معنی که آیات قرآن در طول معنای ظاهری خود، معنای دیگری دارند که در طول معنای ظاهری آن قرار دارد. ظاهر قرآن اشاره به مفهومی دارد که از ظاهر آیه استفاده میشود و باطن قرآن به معنای دوم و طولی اشاره دارد این معنی همان است که مورد اختلاف دانشمندان شیعه و عامه قرار گرفته است (همان).
2-1-2. تأویل به معنی باطن در کلمات برخی از دانشمندان شیعه و اهل سنت
تأویل به معنی باطن، در کلمات برخی از دانشمندان شیعه و سنّی به کار رفته و نیز از معصومان بیاناتی در زمینهی با ظاهر و باطن قرآن به ثبت رسیده است. شاید اولین بار که تأویل به معنای باطن آیه در مقابل ظاهر آیه به کار رفته است، در کلام امام باقر(ع) باشد. از پیامبر اکرم(ص) روایت شده :«ءانَّ لِلقرآنِ ظهراً و بطناً و لِبطنه بطنٌ الی سبعۀ أبطُن»؛ برای قرآن ظاهر و باطنی است، و برای باطن دیگری تا هفت بطن (الاحسایی، ج4، 1403 ﻫ .ق: 107).
فضیل بن یسار گوید: از امام باقر(ع) درباره روایت رسول خدا(ص) «وَ ما مِن القرآنِ آیَهً ءالّا وَ لَها ظَهرً وَ بَطنً» سوال کردم فرمود: «ظَهرهُ [تَنزیلُهُ] وَ بَطنهُ تأویلهُ وَ مِنهُ ما قَد مَضَی وَ مِنهُ ما لَم یَکُن یَجری کَما تَجری الشّمسُ والقَمَرُ …» امام ظاهر قرآن را موارد نزول آیات میداند که از ظاهر آیه در حذف موارد نزول به دست میآید، ولی باطن آن را مفاهیمی نهفته در آیات میداند که با زدودن پوسته ظاهری آشکار میشود (کلینی، ج 92، 1381: 97).
دو آیه 37 و 154 سوره انعام، بطون نهفته در ورای ظاهر آیات قرآن را نشان میدهد.
«وَقَالُواْ لَوْلاَ نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللّهَ قَادِرٌ عَلَى أَن يُنَزِّلٍ آيَةً وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ »؛ کافران گفتند چرا بر او معجزه و حجتی از خدا فرو نیامد، بگو: ای پیغمبر خدا برای اینکه آیتی فرستد، قادر است، ولیکن بیشتر مردم نمیدانند (انعام،6 : 37)
«ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِيَ أَحْسَنَ وَتَفْصِيلًا لِّكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُم بِلِقَاء رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ»، پس آنگاه به موسی کتاب کامل دادیم برای تکمیل نفوس هر نیکوکار و برای تفصیل و بیان حکم هر چیز و برای هدایت و رحمت (برخلق) باشد- که مردم به لقای خدا ایمان آورند (انعام، 6: 154).
در این زمینه شاطبی نیز به وجود باطن در آیات اعتقاد دارد. البته او پس از آنکه از قول حسن بصری در نامهای از پیامبر(ص)نقل میکند: «ما أنزلَ اللهُ آیهً الّا و لَها ظَهرٌ و بَطنٌ بِمعنی ظاهرٌ و باطنٌ و لِکُلِّ حرفٍ حدٍّ و لِکلٍّ حدٍّ مَطلَعٌ » (کلینی، ج1، 1381: 208)؛ میگوید: گفته اند مراد از ظاهر همان ظاهر تلاوت است و مراد از باطن فهم مراد خدا از آیه است. به استناد آیه «فَمال هوٌلاءِ القَومِ لا یکادونَ یَفقَهونَ حَدیثاً»؛ و مهر زنان را به عنوان هديهاى از روى طيب خاطر به ايشان بدهيد و اگر به ميل خودشان چيزى از آن را به شما واگذاشتند آن را حلال و گوارا بخوريد (نسا،4: 78) میتوان ادامه داد که معنی آیه آن است که چرا مراد خداوند را از خطاب نمیفهمند، در غیر اینصورت مراد از ظاهر خطاب را میفهمیدند.
بهعبارت دیگر، هر کلامی عبارتست از لفظ یا مجموعه الفاظی که دارای معنایی در ذهن است (وجود ذهنی) و ما آن لفظ را (وجود لفظی) با خط (وجود کتبی) بر صفحه مینگاریم. حال اگر متکلم معنای کلامی را دانست و آن را در ذهن تصور کرد و سپس آن معنای تصور شده را به زبان آورد، این با وجود خارجی شیء تفاوت دارد و چنین نیست که هرکسی معنای اول (وجود ذهنی) یک شیء را شناخت، ناگزیر به وجود خارجی آن هم علم پیدا کند، مثلا شناختن پیامبر اسلام(ص) و صفات و اخبار آن حضرت، دانستن معنای کلام (وجود ذهنی) و تفسیر آن است، اما تأویل آن اخبار، وجود خارجی پیامبر(ص) است که مبعوث شد. وقتی به وجود خارجی پیامبر(ص) علم پیدا کردند و ایمان آوردند، همین تأویل آن اخبار و توصیفات موجود در کتابهایشان است. وجود خارجی حج، مساجد، منی، عرفات، مشعر و تحقق خارجی رویا نیز تأویل مفاهیم مزبور است.
مراد از تأویل مفاهیم قرآن از قبیل وعد و وعید، همین است اگرچه ندانیم که این تأویل در آیه مبارکه «هَل یَنظرونَ الّا تأویلهُ یَومَ یَأتی تأویلهُ»؛ و از روى دانش به آنان گزارش خواهيم داد و ما [از احوال آنان] غايب نبودهايم (اعراف، 7: 53) چه وقت اتفاق خواهد افتاد و تحقق پیدا خواهد کرد.
نظر ابن تیمیه از جهاتی به دیدگاه شیعه نزدیک است، هرچند در مواردی غیر از آن است. علامه طباطبایی
