
سازمانها از منظر استراتژیها و خطمشیها، رهبری، پاداشها، کسب و خلق دانش، آموزش و ارشاد و ارتباطات میپردازد. همچنین در این مدل موضوعاتی از قبیل دلایل اجرا و اهمیت آنها، نتایج، ذینفعان، منابع مالی مورد نیاز و مقاومت در برابر مدیریت دانش مورد توجه و سؤال قرار میگیرد.
2-17- چرخههای مدیریت دانش
2-17-1- چرخه مدیریت دانش ویگ63
به نظر ویگ سه شرط کسب موفقیت در کسبوکار عبارتاند از: 1. داشتن کسبوکار (کالا / خدمت) و مشتریان، 2. منابع (منابع انسانی، سرمایه و تجهیزات)، 3. توانائی عمل. شرط سوم بر چرخه مدیریت دانش تأکید دارد. دانش نیروی اصلی در ایجاد توانائی عمل به طور هوشمندانه است. با بهبود دانش بهتر می دانیم که چهکاری را چگونه انجام دهیم. به عقیده ویگ هدف اصلی مدیریت دانش “تسهیل خلق، ذخیره، تسهیم و استفاده از دانش باکیفیت بهمنظور خلق سازمانی است که بهطور هوشمندانه عمل کند”. چرخه مدیریت دانش ویگ شیوه خلق و بهکارگیری دانش توسط افراد یا سازمانها را مشخص میکند و چهار گام اصلی آن عبارتاند از: 1. خلق دانش 2. حفظ دانش 3. تسهیم دانش و 4. کاربرد دانش. این چرخه دامنهای از یادگیری از همه نوع منابع را در برمیگیرد: تجربه شخصی، آموزش شغلی یا آموزش رسمی، همردیفان و آگاهی از همه منابع. بدین ترتیب میتوانیم دانش را یا درون ذهن خود یا به شکل ملموس از قبیل کتب یا پایگاههای داده حفظ کنیم. هم چنین دانش میتواند به روشهای مختلفی با توجه به شرایط و هدف موردنظر تسهیم64 و بهکاربرده شود. (قلیچلی، بهروز. 1391)
2-17-2- چرخه مدیریت دانش مهیر وزاک65
چرخه مدیریت دانش مهیر و زاک حاصل کار روی طراحی و توسعه محصولات اطلاعاتی است. درسهای آموخته شده از چرخه محصولات فیزیکی سازمان میتواند بهمنظور مدیریت داراییهای دانشی بهکاربرده شود. محصولات اطلاعاتی فروختهشده به مشتریان درونی و بیرونی از قبیل پایگاههای داده، خلاصه اخبار و مشخصات مشتریان. این دو معتقدند که تحقیق و دانش درباره طراحی محصولات فیزیکی میتواند به حوزه محصولات فکری تعمیم داده شود و آنها معتقدند که محصولات اطلاعاتی به بهترین وجه مخزنی از محتوا و ساختار اطلاعاتیاند. محتوای اطلاعاتی شامل دادههای موجود در مخزن میشود که اجزای سازنده محصولات اطلاعاتی هستند. محتوا برای هر نوع کسبوکار یا سازمانی خاص است. برای مثال، بانکها محتوای مربوط به حسابهای شخصی و تجاری دارند، سازمان ثبتاحوال اطلاعاتی هویتی افراد را دارد و شرکتهای بیمه اطلاعاتی در مورد خطمشیها و دعاوی دارند. علاوه بر محتوا عناصر مهم دیگری که باید مورد توجه قرار گیرند عبارتاند از: ساختار و رویکرد کلی به ذخیرهسازی، پالایش و بازیابی محتوا. از دیدگاه مهیر و زاک مراحل چرخه مدیریت دانش عبارتاند از: کسب، پالایش و ذخیرهسازی / بازیابی، توزیع و نمایش / بهکارگیری دانش. آنها به این چرخه به عنوان پالایشگاه دانش نگاه میکنند.66
2-17-3- چرخه مدیریت دانش مک الوری
چرخه حیات دانش مک الوری شامل فرایندهای تولید و یکپارچگی دانش همراه با مجموعهای از حلقههای بازخورد به حافظه سازمانی، باورها، بیانیهها و محیط پردازش کسبوکار میشود. مک الوری تأکید میکند که دانش سازمانی هم بهصورت ذهنی در اذهان افراد و گروهها و هم بهصورت عینی در قالبهای آشکار موجود است. درمجموع آنها پایگاه دانش سازمانی توزیعشده شرکت را شکل میدهند. فرآیندهای کلیدی تولید دانش عبارتاند از: یادگیری فردی و گروهی، تدوین بیانیه دانش، کسب اطلاعات، بیانیه دانش کد شده و ارزشیابی بیانیه دانش. یکی از مهمترین نقاط قوت چرخه مک الوری توصیف روشن شیوه ارزشیابی دانش و تصمیمگیری آگاهانه درباره یکپارچگی یا عدم یکپارچگی آن در درون حافظه است. اعتبار یابی دانش گامی است که بهطور واضح مدیریت دانش را از مدیریت مستندات متمایز میسازد. چرخه مدیریت دانش چیزی بیش از ذخیرهسازی و به دنبال آن مدیریت مستندات یا دانش ذخیرهشده موجود است. چرخه مدیریت دانش بر فرآیندهای شناسایی دانش ارزشمند برای سازمان و کارکنانش تمرکز دارد.67
2-17-4- چرخه مدیریت دانش بیوکویتز و ویلیامز68
بیوکویتز و ویلیامز شرح میدهند که چارچوب فرایند مدیریت دانش به طور کلی شامل “ایجاد، حفظ و بهکارگیری دانشی است که برای سازمان ارزشافزوده ایجاد میکند”. در این چارچوب دانش شامل مخازن، روابط، فناوریهای اطلاعات، زیر ساختار ارتباطات، مجموعههای مهارت سازمانی، دانش فنی فرایند، پاسخ گوئی محیطی، هوشمندی سازمانی و منابع بیرونی میشود. مراحل “کسب، یادگیری و کمک” به لحاظ ماهیت تاکتیکیاند که برمبنای فرصتها یا تقاضاهای بازارمحور صورت میگیرند و معمولاً به استفاده روزانه دانش برای پاسخ به این تقاضاها منتج میشوند. مراحل “ارزیابی، ایجاد / حفظ یا عدم سرمایهگذاری” راهبردیترند و درنتیجه تغییرات در محیط کلان انجام میشوند و بر فرایندهای بلندمدت تر انطباق سرمایه فکری با نیازمندیهای راهبردی تمرکز دارند.69
2-17-5- چرخه مدیریت دانش دالــکر70
دالکر بر اساس مطالعه و مقایسه رویکردهای قبلی، رویکردی تلفیقی به چرخه مدیریت دانش را پیشنهاد میدهد که سه مرحله دارد: 1. کسب یا خلق دانش 2. تسهیم و توزیع دانش 3. درک و کاربرد دانش. در زمان انتقال دانش از مرحله کسب / خلق دانش به تسهیم و توزیع دانش، محتوای دانش ارزیابی و سپس دانش بهمنظور درک و کاربرد به متن تبدیل میشود.71
2-18- انواع مدلهای مدیریت دانش
2-18-1- مدل مدیریت دانش Hicks
مدل مدیریت دانش Hicks72 از چهار فرایند ذیل تشکیلشده است: [13]
خلق نمودن: این امر به توانائی یادگیری و ارتباط برمیگردد. توسعه این قابلیت، تجربه تسهیم دانش، ایجاد ارتباط بین ایدهها و ساختن ارتباطهای متقاطع با دیگر موضوعات، از این اهمیت کلیدی برخوردار است.
ذخیره نمودن: بهعنوان دومین عنصر مورد نیاز مدیریت دانش است که از طریق آن، قابلیت ذخیره سازمانیافتهای که امکان جستجوی سریع اطلاعات، دسترسی به اطلاعات برای کارمندان دیگر و تسهیم مؤثر دانش فراهم میشود، به وجود میآید، در این سامانه باید دانشهای لازم بهآسانی برای استفاده همگان ذخیره شود.
نشر نمودن: این فرایند به توسعه یک روح جمعی که در عام افراد بهعنوان همکاران در جهت دنبال کردن اهداف مشترک، احساس پیوستگی به هم داشته و در فعالیتهایشان به یکدیگر وابستهاند، کمک میکند.
به کار بردن: چهارمین فرایند از این ایده آغاز میشود که ایجاد دانش بیشتر توسط کاربرد عینی دانش جدید میسر است، این عنصر، دایره فرایند مرکزی مدیریت دانش متحد را تکمیل میکند.
2-18-2- مدل مدیریت دانش Mark Mac Elroy
مک آل روی 73با همکاران دیگر اعضای کنسرسیوم بینالمللی مدیریت دانش (2002) برای این نوع از مدیریت، چارچوب فکری با نام “دوره عمر دانش” تعریف کرده که در آن علاوه بر نظریه نوناکا و تاکچی (1995) بر نکته مهم دیگری نیز تأکید شده است: [14]
” دانش تنها پسازاینکه تولید شد، وجود دارد و بعدازآن میتوان آن را مهار، کدگذاری یا تسهیم نمود.” بنابراین مک آل روی فرایند ایجاد دانش را به دو فرایند بزرگ یعنی تولید دانش و پیوسته کردن دانش تقسیم میکند:
تولید دانش: فرایند خلق دانش، سازمانی جدید است که بهوسیله یادگیری گروهی، کسب دانش و اطلاعات و ارزیابی دانش انجام میگیرد. این فرایند مترادف یادگیری سازمانی است.
پیوسته کردن دانش: از طریق برخی فعالیتها که پخش و تسهیم دانش را تجویز میکنند، انجام میگیرد. این عمل کارهایی از قبیل پخش دانش، جستجو، تدریس، تسهیم، و دیگر فعالیتهای اجتماعی که موجب برقراری ارتباط میگردد را شامل میشود.
مک آل روی هم چنین به دو موضوع “عرضه” و “تقاضا” نیز توجه دارد:
سمت عرضه: عمل مدیریت دانشی است که درهرصورت برای افزایش عرضه دانش موجود به همکاران یک شرکت یا سازمان طراحی میشود.
سمت تقاضا: بر روی عرضه دانش موجود به عدهای از نیروی کار متمرکزشده و سعی در افزایش ظرفیت آنان جهت تولید دارد، بهاینترتیب، مأموریت مدیریت دانش، این است که ظرفیت یک سازمان را جهت تقاضا برای دانش جدید بالا ببرد.
2-18-3- مدل مدیریت دانش APQC
مدل استقرار مدیریت دانش APQC دارای چهار مرحله اصلی میباشد. این مراحل به ترتیب “آمادگی اولیه”، ” تدوین استراتژی مدیریت دانش”، “انتخاب و بهکارگیری مکانیزم های مدیریت دانش” و ” نگهداری و بهروزرسانی” میباشد. [15]
مرحله اول: آمادگی اولیه
آمادگی اولیه نقطه شروع برنامه مدیریت دانش است. برای سرمایهگذاری در مدیریت دانش میبایست بر دانشی تمرکز کرد که به اندازه کافی ارزشمند بوده و در طی زمان بادوام باشد تا مزیت رقابتی پایداری را ایجاد کرده و هزینههای نگهداری و انتقال خود را جبران نماید. در این مرحله اقدامات زیر انجام میشود:
بیانیه ارزش مدیریت دانش بر اساس نیازمندیهای دانش سازمانی تدوین میگردد.
دانش حیاتی و ارزشآفرین برای سازمان موردنظر شناسایی میگردد.
دانش شناساییشده با استفاده از نقشههای دانشی مکانیابی میشود.
چگونگی جریان یافتن این دانش بر اساس نیازهای سازمان و ماهیت آن تعیین میگردد. این کار از طریق غنیسازی جریانهای دانشی سازمان (از طریق شناسایی شکافههای موجود و برطرف نمودن آنها) انجام میگردد.
مرحله دوم: تدوین استراتژی مدیریت دانش
در این مرحله مورد کسب و کار برای جذب منابع، مشارکت، حمایت و پشتیبانی طراحی و تدوین میگردد. استراتژی به طور کامل مشخص میکند که حامیان متنوع مدیریت دانش چه کسانی بوده و بودجه، برنامه و رویکردها از کجا نشأت میگیرند. در این مرحله با سنجش سطح بلوغ مدیریت دانش سازمان و وضعیت فعلی توانمند سازهای مدیریت دانش، استراتژی متناسب آن ایجاد و توسعه خواهد یافت. این استراتژی تدوینشده میبایست در راستای برآوردن انتظارات و نیازهای فناوری اطلاعات، فرآیند و افراد سازمان باشد.
مرحله سوم: انتخاب و بهکارگیری مکانیزمهای مدیریت دانش
در این مرحله برای انتخاب مکانیزمهای مدیریت دانش میبایست به طبقهبندیهای موجود توجه داشته و متناسب با شرایط سازمان به انتخاب مکانیزم مدیریت دانش مورد نظر و شخصیسازی آن برای سازمان پرداخت. اکثر مکانیزمهای مدیریت دانش در چهار گروه سلفسرویس، درسهای آموختنی، اجتماعات کاری و انتقال سهل بهترین تجارب جای میگیرد. تفاوت این مکانیزمها در میزان تمرکز آنها بر دانش ضمنی یا آشکار و میزان تعاملات میان فردی است.
سلفسرویس: این گروه بر فناوری برای دسترسی به اطلاعات و دانش کدگذاری شده متمرکز است. مکانیزمهای سلفسرویس شامل ابزارهای اینترانت، پورتال مبتنی بر نقش، فردیاب، ابزار جستجوی سیستمهای مدیریت محتوای یکپارچه میباشد.
درسهای آموختنی: برای فرآیندها و پروژههای بیرونی به کار گرفته میشود تا به کارکنان در کسب، تسهیم و استفاده مجدد درسهای آموختنی از تجربیاتشان کمک کند. این مکانیزم همچنین به نام ارزیابی پس از اقدام نیز میباشد.
اجتماعات کاری: برخی اوقات این رویکرد را شبکه 2 نیز مینامند. اجتماعات کاری از کارکنانی تشکیلشده است که بهطور مجازی یا عینی در کنار یکدیگر بر سر یک موضوع گردآمدهاند و به تسهیم دانش پرداخته و از یکدیگر یاد میگیرند.
انتقال سهل بهترین تجارب: این رویکرد با شناسایی فعالیتها و انتقال تجارب و فرآیندهای موفق در سازمان شروع میشود. هدف آن کاهش شکافها و یکسان کردن عملکرد واحدهای سازمان است. با انتخاب مکانیزم مناسب مدیریت دانش در این مرحله نتایج موردنظر) برنامه تفصیلی پروژه، برنامه زیرساختها، بودجه این مرحله نیز بر این اساس تأمین خواهد شد.
مرحله چهارم: نگهداری و بهروزرسانی
پس از تدوین برنامه مدیریت دانش، این برنامه نیاز به مدل رهبری و پشتیبانی و البته حمایت مالی برای جریان یافتن فرآیندهای دانش دارد. مدل مدیریت دانش قطعاً نیازمند مدل رهبری بوده که شامل رهبر مدیریت دانش، گروه هستهای، تیمهای طراحی و گروههای راهبری متشکل از حامیان و ذینفعان میباشد. در کنار
