
ایجاد مدل رهبری مناسب، نباید ارزیابیها را برای نگهداشت برنامههای مدیریت دانش از یاد برد. این ارزیابیها کمک میکند تا تصمیمگیری درست انجامشده و فعالیتهای مناسب انتخاب شود و فرآیندها بهدرستی بهبودیافته و البته بر اهداف کلی و استراتژیک نیز تأثیر بگذارد.
2-18-4- مدل مدیریت دانش G Von Krogh & J Roos
این مدل بین دانش فردی و دانش اجتماعی74 تمایز قائل میشود طبق دیدگاه تعاملگرا افراد در سیستم سازمانی پیوندهایی را برقرار میکنند و دانش پدیدهای است که از تعاملات اجتماعی این افراد ناشی میشود. بدین ترتیب وان کروگ و روس با پذیرش رویکرد تعاملگرا در مدل خود معتقدند که دانش نهتنها در اذهان افراد بلکه در تعاملات میان آنها نیز وجود دارد. در سال 1998 وان کروگ و روس ماهیت آسیبپذیر مدیریت دانش در سازمان را بر اساس مدلهای ذهنی افراد ارتباطات سازمانی، ساختار سازمانی، روابط بین افراد و مدیریت منابع انسانی مطالعه کردند. این پنج عامل میتوانند موانع مدیریت موفق دانش سازمانی برای نوآوری، مزیت رقابتی و سایر اهداف سازمانی شوند.75
2-18-5- مدل مدیریت دانش Anderson Consulting
برخــی از شرکتهای بـزرگ مشاورهای مانند آنــــدرسون کانسـولتینگ76 استراتژی کدگذاری را تعقیب میکنند. در این استراتژی که بر کامپیوتر تمرکز دارد، دانش در پایگاه اطلاعاتی ذخیره و به رمز درآورده میشود تا افراد سازمان بتوانند در مواقع موردنیاز بهسرعت به این اطلاعات دسترسی پیدا کرده و آن را مورداستفاده قرار دهند. در بیش از پنج سال اخیر، این شرکتها راههای بسیاری را برای کدگذاری “به رمز درآوردن “، ذخیرهسازی و استفاده مجدد از دانش توسعه دادهاند. یکی از این روشها، روش انتقال اطلاعات از، فرد به مستندات است. در این روش، دانش از شخصی که در آن نقش داشته استخراج و سپس به منظور استفاده مجدد، مستقل از فرد ساخته میشود. استراتژی کدگذاری امکان دستیابی به استفاده مجدد از دانش را افزایش داده و بنابراین موجبات رشد تجارت را فراهم میکند. (فاتحی، زمانعلی. 1390)
2-18-6- مدل مدیریت دانش Di Bella&Nevis
دی بلا و همکارانش 77یادگیری سازمانی را تحت عنوان ظرفیت یا فرایندهای قرارگرفته در درون یک سازمان برای حفظ یا بهبود عملکرد بر مبنای تجربه تعریف کردهاند. این فرایند شامل (1) اکتساب دانش (ایجاد یا رشد مهارتها، بینشها و تعبیر و تفسیرها)، (2) اشتراک دانش (انتشار دانش فراگرفته شده توسط فرد به دیگران) و (3) استفاده از دانش (یکپارچهسازی دانش به گون ه ای که جذبشده، به شکل، گسترده در دسترس قرارگرفته و قابلتعمیم بخشی به شرایط جدید باشد) میباشد. [16]
2-18-7- مدل مدیریت دانش Choo
مدل مدیریت دانش چوو78 بر معنی کردن (مبتنی بر مدل ویک،2001)، خلق دانش (مبتنی بر مدل نوناکا و تاکچی،1995) و تصمیمگیری (مبتنی بر عقلانیت محدود79 سایمون،1957) تمرکز دارد این مدل بر نحوه انتخاب عناصر اطلاعاتی و سپس جریان آنها در فعالیتهای سازمانی متمرکز است. مدل مدیریت دانش چوو شامل (1) معنی کردن، (2) خلق دانش، و (3) تصمیمگیری میباشد. (قلیچلی، بهروز. 1391)
2-18-8- مدل مدیریت دانش Wiig
ویگ80 مدل مدیریت دانش خود را به اصل زیر نزدیک نمود: دانش زمانی مفید و ارزشمند خواهد شد که سازماندهی شود. این سازماندهی باید با توجه به نوع بهکارگیری آن متفاوت بوده، با استفاده از مسیرهای چندگانه ورودی، قابلدسترس و بازیابی باشد. ابعاد قابلبررسی در مدل مدیریت دانش ویگ عبارتاند از: 1. کامل بودن 2. پیوند داشتن 3. تناسب 4. چشمانداز و هدف. ویگ هم چنین سه شکل دانش را دانش عمومی، مشترک و دانش شخصی ذکر مینماید. دانش عمومی دانشی آشکار، ملموس و تسهیم شده است که عموماً برای تمامی افراد قابل دسترس است. دانش تخصصی مشترک، دانشی است که منحصراً نزد دانشگران یک حوزه بوده، در کارشان تسهیم شده یا در درون فناوری جای دارد و معمولاً از طریق زبانها و کدهای تخصصی تبادل میشود. دانش شخصی که کاملترین شکل دانش است که قابلیت دسترسی به آن بسیار کم است. این شکل دانش بیشتر ماهیت پنهان دارد تا آشکار و بهطور ناخودآگاه در کار و زندگی روزانه مورد استفاده قرار میگیرد. ویگ علاوه بر این سه شکل دانش، چهار نوع دانش را نیز مشخص مینماید: 1. واقعی 2. مفهومی 3. انتظاری و 4. روششناختی. دانش واقعی به دادهها و زنجیرههای علی، اندازهگیریها و متون مربوط میشوند که معمولاً محتوای آن قابل مشاهده و تائید است. دانش مفهومی شامل سیستمها، مفاهیم و دیدگاهها میشود. دانش انتظاری به قضاوتها، فرضیات و انتظارات دانشگران مربوط میشود. دانش روششناختی به استدلال، استراتژیها، روشهای تصمیمگیری و فنون دیگر مربوط میشود.81 [17]
2-18-9- مدل مدیریت دانش Spek&Spijkernet
تدر اسپک و اسپیج کروت (1997) مدیریت دانش را به این شکل تعریف میکنند: ” کنترل صحیح بر دانش درون سازمان که هدف آن رسیدن به اهداف سازمان است”. تدر اسپک و اسپیج کورت چهار فعالیت مختلف را پیشنهاد کردهاند. آنها بهطور خاص بر مدیریت دانش تمرکز داشتهاند: (1) خلق (توسعه) دانش جدید، (2) محفوظ داشتن دانش موجود و دانش جدید، (3) توزیع دانش، و (4) ترکیب دانش موجود. [18]
2-18-10- مدل مدیریت دانش Ruggles
Ruggles پروسههای مدیریت دانش کمپانی را به چهار دسته شامل (1) ایجاد و دستیابی، (2) تسهیل سازی و ارائه، (3) تثبیت و استفاده، و (4) انتقال و محاسبه، تقسیم کرد. پروسههای مدیریت دانش که وی ارائه داد عبارتنداز: (الف) تولید دانش جدید، دستیابی به دانش ارزشمند از منابع بیرونی (یک فرایند ایجاد و دستیابی)؛ (ب) تسهیل رشد دانش از طریق فرهنگ و انگیزه و ارائه دانش در اسناد، پایگاههای داده، و نرمافزار (یک فرایند ارائه و تسهیل)؛ (ج) جای دادن دانش در پروسهها، و یا خدمات و استفاده از دانش در دسترس در تصمیمگیری (یک فرایند جایگیری و استفاده)؛ و (د) انتقال دانش موجود به بخشهای دیگر سازمانی و محاسبهي ارزش سرمایههای دانش و یا اثر مدیریت دانش (یک پروسه محاسبه و انتقال).82 [19]
2-18-11- مدل مدیریت دانش ODel
ادل بیان کرد که ” مدیریت دانش نگرشهای سیستماتیک را برای یافتن، درک و استفاده از دانش برای خلق ارزش به کار میگیرد”. ادل مدیریت دانش را به هفت مرحله تقسیمبندی مینماید: (1) شناسایی دانش، (2) جمعآوری کردن، (3) وفق و تبدیل دانش، (4) سازمان دادن دانش، (5) به کار بردن دانش، (6) پخش کردن دانش و (7) ایجاد دانش. (فاتحی، زمانعلی. 1390)
2-18-12- مدل مدیریت دانش Weggeman
فناوری بهویژه فناوری اطلاعات، یکی از مهمترین عوامل ارتباطی بین بخشهای مختلف سازمان و زمینهساز انتقال دانش است. فناوری اطلاعات و ارتباطات بهعنوان محملی مناسب برای ارتباطات درونسازمانی یکی از عوامل زیرساختی مدیریت دانش است که باید در سازمان از اولویت برخوردار باشد. لذا، راهاندازی و استفاده بهینه در شبکههای داخلی در خصوص تسهیم دانش یکی از اقدامات مهمی است که باید موردتوجه قرار گیرد. فناوری اطلاعات نقش مؤثر و مهمی در حذف موانع ارتباطی دارد که اغلب از تعاملات بین بخشهای مختلف یک سازمان جلوگیری میکند. نقش مهم فناوری اطلاعات عبارت از توانایی آن در حمایت از ارتباطات، همکاری، جستوجوی دانش و یادگیری مشترک است. فناوری اطلاعات یک بعد کلیدی در مدیریت دانش مؤثر است که به دو نوع تقسیم میشود: فناوریهای ارتباطی (ایمیل و ویدئو کنفرانس، کنفرانس کامپیوتری و…) و فناوری تصمیمگیری (سیستمهای حمایت تصمیمگیری، سیستمهای خبره و سیستمهای اطلاعات اجرایی). وگمن مدیریت دانش را متشکل از شش مرحله میداند: (1) تعیین نمودن، (2) توسعه دادن، (3) ذخیره نمودن، (4) تسهیم نمودن، (5) بکار بستن، و (6) ارزیابی نمودن دانش. [20]
2-18-13- مدل مدیریت دانش UTI
در مدل مدیریت دانش یوتیآی شش بخش جهت انجام فرایند مدیریت دانش تدوین گشته است: (1) هماهنگی نمودن، (2) تشخیص نیازها، (3) تسهیم نمودن، (4) خلق نمودن، (5) جمعآوری و ذخیره نمودن و (6) آشکار نمودن دانش. (فاتحی، زمانعلی. 1390)
2-18-14- مدل مدیریت دانش Boisot
مدل مدیریت دانش بویسوت83 بر مفهوم کالای اطلاعاتی مبتنی است که با دارایی فیزیکی تفاوت دارد. انتقال مؤثر کالاهای اطلاعاتی تا حد زیادی به فرستندگان و دریافتکنندگانی بستگی دارد که طرح یا زبان کد شده مشترکی را تسهیم میکنند. کالای دانشی همچنین بافتی دارد که در درون آن میتواند تفسیر شود پس، تسهیم مؤثر دانش مستلزم این است که فرستندگان و دریافتکنندگان هم بافت و هم طرح یا زبان کد شده را تسهیم کنند. بویسوت دو نکته کلیدی زیر را مطرح میکند:
هرقدر دادهها آسانتر ساختارمند و به اطلاعات تبدیل شوند به همان میزان قابلیت توزیع آنها بیشتر میشود
هرقدر داده ساختارمند شده (اطلاعات) کمتر نیازمند بافت مشترک برای توزیع باشد، قابلیت توزیع آن بیشتر میشود.
مدل مدیریت دانش بویسوت مدلی سه بعدی با ابعاد ذیل است: (1) کد شدنی – کدنشدنی (2) انتزاعی – عینی و (3) توزیع شدنی – توزیع نشدنی. فعالیتهای کدگذاری، جداسازی، توزیع، جذب، اثرگذاری، و بررسی و تحلیل همگی به یادگیری کمک میکنند. به طور تقریبی بعد کدگذاری به دستهبندی و طبقهبندی، بعد انتزاع به خلق دانش از طریق تحلیل و درک کردن و بعد توزیع به دسترسی و انتقال مربوط است.84
2-18-15- مدل مدیریت دانش APOQ
در مدل مدیریت دانش APOQ در فاز اول باید دانش ایجاد گردد پس از ایجاد دانش فاز دوم شامل تشخیص است، جمعآوری دانش در حوزههای مختلف در فاز سوم این مدل صورت میپذیرد پس از جمعآوری دانش در فاز چهارم به سازماندهی دانش میپردازد و پسازاینکه دانش موجود سازماندهی گردد شروع به تسهیم دانش در فاز پنجم مدل مینماید پس از تسهیم و انتشار، دانش باید با فرایندها سازگار گردد که این اقدام در فاز ششم انجام میپذیرد و در فاز آخر یعنی فاز هفتم امکان استفاده و بهکارگیری دانش فراهم شده است.85
2-18-16- مدل مدیریت دانش Keep&Daly&Ham
در مدل مدیریت دانش ارائه شده حاضر فرایندهای (1) خلق نمودن، (2) مهار نمودن، (3) چارچوببندی نمودن، (4) ذخیره نمودن و (5) تسهیم نمودن دانش از ارکان مدل بهحساب آمده و ارائهکنندگان این مدل موفقیت مدیریت دانش را درگرو اجرای صحیح این مراحل میدانند.86
2-18-17- مدل مدیریت دانش Green Wood
در مدل مدیریت دانش جاری تأکید بر شش دسته از فعالیتها میباشد: (1) خلق کردن، (2) مشخص ساختن، (3) دستهبندی نمودن، (4) برقرار ارتباط با دیگران، (5) درک کردن، و (6) ایجاد دانش.87
2-18-18- مدل مدیریت دانش Davenport 7 Prusak
داونپورت و پروساک معتقدند که تولید دوباره دانش پنهان یا پیچیده که توسط صاحب آن در طول یک دوره زمانی بلندمدت بهدستآمده بهصورت یک مدرک یا پایگاه داده تقریباً غیرممکن است. همچنین توزیع همهي دانشی که از این طریق به دست میآید بسیار دشوار و زمانبر است. اجرای فرایند کسب دانش پنهان در استفاده از زبان نیست بلکه در تجربه کردن و توانائی انتقال و تسهیم آن است. این ایده نباید با انتقال ساده اطلاعات اشتباه گرفته شود به دلیل اینکه اگر انتقال اطلاعات و تجارب را از احساسات و بافت خاص آنها جدا کنیم خلق دانش اتفاق نمیافتد. در این مدل مدیریت دانش سه مرحله اصلی بیان گردیده است: 1. تولید نمودن دانش 2. کدبندی و سازماندهی دانش تولیدشده و 3. منتقل نمودن دانش. [21]
2-18-19- مدل مدیریت دانش Newman&Conard
بر اساس مدل عمومی مدیریت دانش در سازمان چرخه مدیریت دانش شامل ایجاد دانش در سازمان، نگهداری، تبدیل و انتقال دانش در سراسر سازمان و درنهایت بهکارگیری آن است. نیومن و کونارد مدیریت دانش را نظامی میدانند که با حفظ و تقویت ارزش حال و آینده داراییهای دانشی سازمان، در پی ارتقای عملکرد افراد و سازمانهاست. سیستمهای مدیریت دانش هم فعالیتهای افراد و هم ماشینآلات و نیز محصولات آنها را در برمیگیرد. [22]
2-18-20- مدل مدیریت دانش
