
کردند و گفتند: اگر خودش با امتش به مباهله بیایند، مباهله مىکنیم چون مىفهمیم که او پیغمبر نیست و اگر خودش با اقرباءش به مباهله بیاید مباهله نمىکنیم، چون هیچکس علیه زن و بچه خود اقدامى نمىکند، مگر آنکه ایمان و یقین داشته باشد که خطرى در بین نیست و در این صورت او در دعویش صادق است، فردا صبح به طرف رسول خدا روانه شدند، دیدند که تنها رسول خدا و على بن ابى طالب و فاطمه و حسن و حسین براى مباهله آمدهاند، نصارا از اشخاص پرسیدند: اینان چه کسانى هستند؟ گفتند: این مرد پسر عم و وصى و داماد او است و این دخترش فاطمه است و این دو کودک، دو فرزندانش حسن و حسین هستند، نصارا سخت دچار وحشت شدند و به رسول خدا عرضه داشتند: ما حاضریم تو را راضى کنیم، ما را از مباهله معاف بدار، رسول خدا با ایشان به جزیه مصالحه کرد و نصارا به دیار خود برگشتند.120
روایت است که اسقف چون پیامبر و اهل بیت او را دید گفت چهرههایى مىبینم که اگر از خدا بخواهند که کوهها را از جاى بکند البته خواهد کند و با او مباهله نکنید که هلاک خواهید شد و بر روى زمین تا روز قیامت یک نصرانى نخواهد ماند و نبى اکرم فرمود قسم به آنکه جانم به دست او است اگر با من مباهله میکردند همگى بصورت بوزینه و خوک مسخ مىشدند و بیابان بر آنها وادى آتش مىشد و مجالى براى یک نصرانى نمی ماند تا همگى هلاک میشدند.121
آیه مباهله و نگرش کلی مفسران امامیه
مفسران امامیه با مراجعه به آیه مباهله بر این عقیدهاند که از یک سو مصداق حقیقی و واقعی لفظ انفسنا با توجه به سبب نزول آیه، امام علی است و از دیگر سو با توجه به محتوای آیه شریفه، خدای متعال در آن نفس و جان آخرین پیامبرش حضرت محمد را همان جان و نفس علی شمرده است و از آن جا که وحدت و عینیت وجود علی و پیامبر ممکن نیست، این تعبیر و بیان حکایت و دلالت میکند بر این که هر مسئولیت و وظیفهای بر دوش پیامبر در هدایت گری و رهبری و اداره امور زندگی مردم بوده است، همان مسئولیت و ماموریت بر عهده امام علی واگذار شده است.
به بیان دیگر: خداى متعال، على را نفس- خود- پیامبر قرار داده است. منظور از این تعبیر: بیان برابرى على با پیامبر است. کسى که با انسان اکمل و اولى به تصرف، مساوى باشد خود نیز فردى اکمل و اولى به تصرف است. زیرا خداى تعالى او را مساوى با رسول خدا شمرده است. و او را براى یارى رسول خدا جهت دعا کردن تعیین فرمود. کدام فضیلتى بالاتر از اینکه خداى متعال به پیامبر خویش دستور دهد که از على براى دعا به درگاه الهى و توسل به حضرت حق کمک بگیرد؟ این مقام براى چه کسى دست داده است؟ و وقتی افضل شد امامت در او متعین میگردد.122
علاوه بر این، تغایر و تفاوت معنایی میان دعوت کننده یعنی پیامبر گرامی اسلام و دعوت شونده یعنی خواص از خاندان آن حضرت که با عبارتهای «ندعو» و «انفسنا» و «نسائنا» و «ابنائنا»، نشان میدهد که منظور از لفظ انفسنا به لحاظ مصداقی نمیتواند شخص پیامبر گرامی اسلام یعنی دعوت کننده به مباهله باشد از این رو به طور روشن لفظ انفسنا یک مصداق انحصاری بیشتر ندارد و آن امام علی بن ابی طالب است.123
آیه مباهله و نگرش کلی مفسران اهل سنت
از آثار مفسران و مورخان برداشت و دریافت میشود که ظهور آیه مباهله را با توجه به سبب نزولش به دلالت مطابقی درباره شخصیت والای اهل بیت رسول خدا دانستهاند124 و کمتر نوشتهای از این دسته آثار میتوان برشمرد که آیه مورد گفتگو را در ارتباط با مقام با فضیلت و والای آن خاندان پاک یاد ننموده باشد. به عنوان نمونه به برخی از آثار اندیشمندان اهل سنت که این واقعه را بیان کردهاند اشاره مینماییم:
شهاب الدین آلوسی در تفسیر روح المعانی مینویسد:
ماجرای مباهله واضحترین دلیل بر نبوت پیامبر اکرم میباشد و اگر این طور نبود مسیحیان نجران از مباهله امتناع نمیکردند و نیز دلالتش بر فضل آل الله و رسول خدا برهیچ مؤمنی جای شک و شبهه و پوشیده نیست…… و آل رسول همان چهار نفری هستند که همراه رسول اکرم بودند و نام آنها نزد محدثین محفوظ و ثابت است.125
قرطبی در الجامع لاحکام القرآن آورده است:
این آیه از نشانههای نبوت حضرت محمد زیرا پیامبر آنها را به مباهله فرا خواند و آنها إبا کردند و بعد از آنکه بزرگ آنها فهمید که اگر مباهله کنند دودمانشان بر باد خواهد رفت به پرداخت جزیه راضی شدند.126
زمخشری در الکشاف بیان نموده:
فإن قلت. ما کان دعاؤه إلى المباهلة إلا لیتبین الکاذب منه و من خصمه و ذلک أمر یختص به و بمن یکاذبه، فما معنى ضم الأبناء و النساء؟ قلت: ذلک آکد فی الدلالة على ثقته بحاله و استیقانه بصدقه، حیث استجرأ على تعریض أعزته و أفلاذ کبده «3» و أحب الناس إلیه لذلک و لم یقتصر على تعریض نفسه له، و على ثقته بکذب خصمه حتى یهلک خصمه مع أحبته و أعزته هلاک الاستئصال إن تمت المباهلة. و خص الأبناء و النساء لأنهم أعز الأهل و ألصقهم بالقلوب، و ربما فداهم الرجل بنفسه و حارب دونهم حتى یقتل. و من ثمة کانوا یسوقون مع أنفسهم الظعائن فی الحروب لتمنعهم من الهرب، و یسمون الذادة عنها بأرواحهم حماة الحقائق. و قدمهم.127
قاضی بیضاوی در انوارالتنزیل ذکر کرده است: «و هو دلیل على نبوته و فضل من أتى بهم من أهل بیته.»128 (این آیه کریمه دلیلی بر نبوت رسول گرامی و فضیلت افرادی از اهل بیت آن حضرت است که پیامبر آنها را همراه خود آورد.)
اما نکتهای که از دید این اندیشمندان پنهان مانده یا اینکه نخواستهاند بدان اعتراف کنند این است که با وجود این دلالت مطابقی، مقام امامت و ولایت نیز اثبات میگردد.
این اختلاف مبنایی و جدال علمی به جهت برداشت متفاوت به لحاظ مصداق در واژه «انفسنا» است، عموم مفسران شیعه یک برداشت و تفسیر روشن از مفهوم کلی آیه کریمه مباهله دارند و در آن هیچ گونه اختلافی ندارند وبیان میکنند که معنای مصداقی این لفظ، شخصیت والای امام علی و بیانگر ولایت و امامت وی میباشد ولی اهل سنت مفهوم مصداقی «انفسنا» را شخصیت حضرت رسول اکرم تصور کردهاند و به محور اصلی بحث که امامت و ولایت امام علی است نپرداختند.
دیدگاه طبری و دلایل آن
طبری پس از بیان آیه و اینکه مباهله بخاطر اعتقادات اهل نجران نسبت به حضرت عیسی بوده، پنج حدیث برای اصل مباهله پیامبر با اهل نجران به صورت کلی بیان میکند و برای تفسیر این آیه به این احادیث بسنده میکند و هیچ اشارهای به فضیلت پیامبر اکرم و اهل بیت ایشان نمیکند. این احادیث عبارتند از:
1- ابن حمید از عیسی بن فرقد از ابی جارود نقل میکند که زید بن علی میگوید: در آیه «تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ إلى قوله: عَلَى الْکاذِبِینَ» مباهله کنندگان، پیامبر، علی، فاطمه، حسن، حسین بودند.
2- محمد بن حسین از احمد بن مفضل از اسباط از سدی روایت میکند که با نزول آیه «فَمَنْ حَاجک فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَک مِنَ الْعِلْمِ» پیامبر، دست، حسن، حسین و فاطمه را گرفت و به علی گفت در پی ما بیا.
3- حسن بن یحیی از عبدالرزاق از معمر از قتاده چنین روایت میکند: به ماخبر رسید که با نزول آیه «فَمَنْ حَاجک فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَک مِنَ الْعِلْمِ» پیامبر اکرم شبانه به سمت مسیحیان نجران حرکت کرد و چون آن حضرت را مشاهده کردند ترسیدند و باز گشتند.
4- محمد بن سنان از ابوبکر حنفی از منذربن ثعلبه از علباءبن احمر یشکری چنین نقل شده:
وقتی آیه نازل شد رسول خدا فردی را در پی علی، فاطمه و دو پسرشان حسن و حسین فرستاد تا ایشان را خبر کنند.
5- یونس از ابن وهب از ابن درید چنین نقل میکند:
به رسول خدا گفتند: اگر مباهله میکردید با گفتن «ابناءنا و أبناءکم» چه کسانی را با خود میبردید؟ فرمود: حسن و حسین را.129
نقد و بررسی
1- اشکال عمده و اساسی وارد به طبری در این آیه و سایر آیاتی که به گونهای بر فضیلت و امامت اهل بیت دلالت میکند این است که ایشان در مواجهه با این آیات به صورت کلی و گذرا آیات را بیان میکند و از کنار آنها میگذرد و از این وضوح تاریخی و نص سایر علمای اهل سنت چشم پوشی میکند.
2- طبری در انتخاب روایات حاکی بر جریان مباهله، به روایاتی با مضمون کوتاه بسنده کرده است در حالیکه میبینیم سایر مفسرین اهل سنت به بیان روایات مفصل و دقیق ماجرای مباهله پرداختهاند.
3- روش طبری در تفسیر، این است که در ابتدای بحث پس از بیان آیه به بررسی لغات مشکل و مهم میپردازد اما در این آیه برخلاف روش تفسیری خود عمل نموده است و این نوع عمل از یک مفسر متبحر قبیح است.130
جمع بندی
– لغت نگاران ریشه لفظ مباهله را از «بهل» به معنای رها کردن دانستهاند.
– مباهله به معنای ملاعنه یعنی لعن و نفرین دو گروه در برابر یکدیگر است.
– اندیشمندان شیعه معتقدند که مصداق حقیقی لفظ انفسنا در آیه شریفه، امیرمؤمنان است و از آنجایی که وحدت و عینیت دو وجود مقدس ممکن نیست، تعبیر به انفسنا دلالت دارد بر اینکه هر مسئولیت و وظیفهای بر دوش پیامبر اکرم در هدایتگری و رهبری و اداره امور زندگی مردم بوده است، همان مسئولیت و ماموریت بر عهده امام نیز میباشد.
– عموم اندیشمندان اهل سنت آیه مباهله را فضیلتی برای اهل بیت به خصوص پیامبر اکرم میدانند ولی به جهت اختلاف مبنا، مصداق لفظ انفسنا را خود پیامبر میدانند.
– طبری در آیه مذکور به اصل ماجرای مباهله پیامبر اکرم با مسیحیای نجران اشاره میکند و بدون هیچ تحلیلی از آیه میگذرد.
فصل سوم
آیات دلالت کننده بر امامت امام علی و اهل بیت به دلالت التزامی
درآمد
یکی از مهم ترین مسائل دنیای اسلام که از دیر باز تا کنون محور بحث و گفتگو میان علمای شیعه و اهل سنت بوده ، مسأله امامت و ولایت است .خداوند متعال این مسأله را در قرآن کریم در آیات متعددی مطرح نموده تا زمینه هدایت و خوشبختی بشر هموار گردد.
در این فصل ما به سه آیه از آیات امامت و ولایت امیر مومنان (آیات امامت ، اطاعت ، صادقین) که به دلالت التزامی بر امامت و ولایت امیر مومنان دلالت دارند ، اشاره نموده و به بیان آراء مفسران شیعه و اهل سنت به همراه نقد و بررسی آراء عالم برجسته اهل سنت یعنی محمد بن جریر طبری میپردازیم.
گفتار اول: آیه اطاعت
از سرفصلها و محورهای ترسیمگر خط کلی ولایت و امامت اهل بیت در قرآن کریم آیه معروف به «اطاعت» یا «اولی الامر» است. خدای متعال در این آیه میفرماید:
«یا أَیهَا الذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا الله وَ أَطِیعُوا الرسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیءٍ فَرُدوهُ إِلَى الله وَ الرسُولِ إِنْ کنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِالله وَ الْیوْمِ الْآخِرِ ذلِک خَیرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً»131
«اى مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانى که از شمایند فرمانبردارى کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزى با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است.»
معنای واژه اولی الامر
مهمترین محور بحثها و برداشتها و اختلاف دید گاهها درباره اطاعت میان عالمان شیعه وسنی به لحاظ مفهومی و مصداقی به معنای واژه «اولی الامر» باز میگردد.
این واژه ترکیبی از دو لفظ «اولی» و «امر» است. «اولی» به معنای صاحب و دارنده است که همیشه به صورت جمع و مضاف آورده میشود مانند «اولوا الالباب» و «اولوا العلم» .
مصطفوی در التحقیق فی کلمات القرآن نوشته است:
«فرق این لفظ با هم معنایش یعنی «ذو» در این است که «اولوا» دلالت بر شدت مصاحبت با مضاف خود دارد و نشانه درجه و حالت مشخصی را میرساند ولی لفظ ذو چنین دلالتی را ندارد.»132
اما لفظ امر در معانی ذیل کاربرد دارد: نشانه، هر کار مهم، موضوعی بزرگ و شگفت آور، دستور به انجام کار. 133
برخی لغت نگاران با تأثیر
