
تعالى: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا208 و الخلفاء أیضاً أئمة لأنهم رتبوا فی المحل الذی یجب على الناس اتباعهم و قبول قولهم و أحکامهم و القضاة و الفقهاء أیضاً أئمة لهذا المعنى، و الذی یصلی بالناس یسمى أیضاً إماماً لأن من دخل فی صلاته لزمه الائتمام به
قال: «إنما جعل الإمام إماماً لیؤتم به فإذا رکع فارکعوا و إذا سجد فاسجدوا و لا تختلفوا على إمامکم»
فثبت بهذا أن اسم الإمام لمن استحق الاقتداء به فی الدین و قد یسمى بذلک أیضاً من یؤتم به فی الباطل، قال اللّه تعالى: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَى النَّارِ209 إلا أن اسم الإمام لا یتناوله على الإطلاق بل لا یستعمل فیه إلا مقیداً، فإنه لما ذکر أئمة الضلال قیده بقوله تعالى: یدْعُونَ إِلَى النَّارِ کما أن اسم الإله لا یتناول إلا المعبود الحق، فأما المعبود الباطل فإنما یطلق علیه اسم الإله مع القید، قال اللّه تعالى: فَما أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِی یدْعُونَ مِنْ دُونِ الله مِنْ شَیءٍ210 و قال:
وَ انْظُرْ إِلى إِلهِک الَّذِی ظَلْتَ عَلَیهِ عاکفاً211 [إذا ثبت أن اسم الإمام یتناول ما ذکرناه، و ثبت أن الأنبیاء فی أعلى مراتب الإمامة وجب حمل اللفظ هاهنا علیه، لأن اللّه تعالى ذکر لفظ الإمام هاهنا فی معرض الامتنان، فلا بد و أن تکون تلک النعمة من أعظم النعم لیحسن نسبة الامتنان فوجب حمل هذه الإمامة على النبوة.212
دیدگاه طبری و دلایل آن
طبری آیه امامت را این طور تفسیر میکند:
– مراد از ابتلاء امتحان و اختبار است و این امتحان بوسیله اموری که بر ایشان از طریق وحی واجب و امر شده بود که انجام دهد صورت پذیرفت.
– اهل تأویل در معنای لفظ «کلمات» اختلاف دارند و مصادیق مختلفی بیان میدارند از جمله آنها:
الف: شرائع الإِسلام(دستورات دین): و هی ثلاثون سهما. ذکر من قال ذلک: حدثنا محمد بن المثنى، قال: ثنا عبد الأَعلى، قال: ثنا داود، عن عکرمة، عن ابن عباس فی قوله: وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکلِماتٍ قال: قال ابن عباس: لم یبتل أحد بهذا الدین فأقامه إلا إبراهیم، ابتلاه الله بکلمات فأتمهن؛ قال: فکتب الله له البراءة، فقال: وَ إِبْراهِیمَ الَّذِی وَفَّى قال:
عشر منها فی الأَحزاب، و عشر منها فی براءة، و عشر منها فی المؤمنین؛ و سأل سائل. و قال: إن هذا الإِسلام ثلاثون سهما. «حضرت ابراهیم به انجام دستورات دین امتحان شد و آنها را انجام داد کسی به این دستورات مبتلا نشد مگر اینکه از عهده انجام آنها باز ماند. خداوند ابراهیم را به آزمایشهای مختلفی امتحان کرد و حضرت آنها را انجام داد و ایشان کسی است که به آنچه برعهده او بود وفا کرد و آن دستورات سی عدد بودند: ده عدد در رابطه با احزاب، ده عدد در رابطه با برائت، و ده عدد در رابطه با مؤمنین»
ب: بعضی دیگر مراد از کلمات را مناسک حج میدانند. ذکر من قال ذلک: حدثنا أبو کریب، قال: ثنا ابن إدریس، قال: سمعت إسماعیل بن أبی خالد، عن أبی صالح فی قوله: وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبهُ بِکلِماتٍ فَأَتَمهُنَ فمنهن: إِنی جاعِلُک لِلناسِ إِماماً و آیات النسک
ج: بعضی دیگرمراد ازکامات را مناسک حج خاصه میدانند.
ابن بشار از سلم بن قتیبه، از عمرو بن نبهان، از قتاده از ابن عباس از آیه سؤال کرده:
وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکلِماتٍ قال: مناسک الحج213
د: و قال آخرون: هی أمور منهن الختان. ذکر من قال ذلک: حدثنی محمد بن بشار، قال: ثنا سلم بن قتیبة عن یونس بن أبی إسحاق، عن الشعبی: وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکلِماتٍ قال: منهن الختان.
و: گروهی دیگر میگویند کلمات عبارتند از الخلال الست:
الکوکب، و القمر، و الشمس، و النار، و الهجرة، و الختان، التی ابتلی بهن فصبر علیهن. ذکر من قال ذلک:
حدثنی یعقوب بن إبراهیم، قال: ثنا ابن علیة، عن أبی رجاء، قال: قلت للحسن: وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَ قال: ابتلاه بالکوکب فرضی عنه، و ابتلاه بالقمر فرضی عنه، و ابتلاه بالشمس فرضی عنه، و ابتلاه بالنار فرضی عنه، و ابتلاه بالهجرة، و ابتلاه بالختان.
و: بعضی دیگر مراد از کلمات را آن دعایی که حضرت موسی خواندند میدانند: رَبنا تَقَبلْ مِنا إِنک أَنْتَ السمِیعُ الْعَلِیمُ رَبنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَینِ لَک وَ مِنْ ذُریتِنا أُمةً مُسْلِمَةً لَک وَ أَرِنا مَناسِکنا وَ تُبْ عَلَینا إِنک أَنْتَ التوابُ الرحِیمُ رَبنا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ.214
نظر صحیح این است که بگوییم مراد از کلمات همه آن چه که خداوند بر ابراهیم وحی کرده و به او امر کرده تا آنها را انجام دهد میباشد. و همه مصادیق فوق یا بعضی از آنها میتواند مراد از کلمات باشد اما اینکه بگوییم تنها یکی از اینها مصداق کلمات است و لاغیر، صحیح نیست.
– مراد از اماما در عبارت «إنی جاعلک للناس اماما» این است که خدای متعال به ابراهیم فرمود تو امام برای مردم گشتی تا آنان از تو تبعیت کنند و این یعنی من تو را پیشوا قرار دادم تا اهل ایمان به من و رسولانم؛ از تو پیروی و از هدایت گری تو تبعیت کنند و از سنتهایی که از راه وحی به تو نازل شده و به آنها عمل کردی، پایبند باشند.
– مراد از لا ینال عهدی الظالمین: این سخن خداوند خبری است مبنی بر اینکه شخص ظالم، امام و پیشوای مردم نمیتواند باشد، تا نیک بختان به او اقتدا کنند و در واقع این خبر الهی پاسخی به درخواست ابراهیم است که از خدای متعال درخواست کرده تا مانند خودش کسی را از خاندانش به مرتبه امامت رساند و پروردگار به او خبر داد که این درخواست به ستمگران از خاندانش نخواهد رسید. زیرا ستمگر در جایگاه اولیای الهی که به منصب امامت کرامت یافتهاند، قرار نمیگیرد، امامت به دوستان و فرمانبرداران خدا میرسد نه دشمنان و کافران
– در مراد از عهد احتمالات زیر بیان شده است:
الف: منظور نبوت است. حدثنی موسى، قال: ثنا عمرو، قال: ثنا أسباط، عن السدی، قال: لا ینالُ عَهْدِی الظالِمِینَ یقول: عهدی، نبوتی. با این بیان معنایی آیه چنین میشود: نبوت من به اهل ظلم و شرک نمیرسد.
ب: منظور امامت است. حدثنی محمد بن عمرو، قال: ثنا أبو عاصم، قال: ثنا عیسى، عن ابن أبی نجیح، عن مجاهد: قالَ لا ینالُ عَهْدِی الظالِمِینَ قال: لا یکون إمام ظالما.
ج: منظور پیمان است. حدثنا محمد بن سعد، قال: حدثنی أبی، قال: حدثنی عمی، قال: حدثنی أبی، عن أبیه أب جد سعد، عن ابن عباس قوله: لا ینالُ عَهْدِی الظالِمِینَ یعنی لا عهد لظالم علیک فی ظلمه أن تطیعه فیه.
د: منظور امان است. . حدثنا الحسن بن یحیى، قال: أخبرنا عبد الرزاق، قال: أخبرنا معمر، عن قتادة فی قوله: لا ینالُ عَهْدِی الظالِمِینَ قال: لا ینال عهد الله فی الآخرة الظالمون، فأما فی الدنیا فقد ناله الظالم و أکل به و عاش. با این بیان معنای آیه چنین میشود: اهل ظلم و شرک از عذاب من ایمن نیستند.
و: منظور دین خدا است. حدثت عن عمار، قال: ثنا ابن أبی جعفر، عن أبیه أبو جعفر، عن الربیع، قال: قال الله لإِبراهیم: لا ینالُ عَهْدِی الظالِمِینَ فقال: فعهد الله الذی عهد إلى عباده: دینه. یقول: لا ینال دینه الظالمین، ألا ترى أنه قال: وَ بارَکنا عَلَیهِ وَ عَلى إِسْحاقَ وَ مِنْ ذُریتِهِما مُحْسِنٌ وَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ مُبِینٌ یقول: لیس کل ذریتک یا إبراهیم على الحق.215
نقد و بررسی
1- آنچه از ظهور الفاظ طبری در معنای اماما فهمیده میشود این است که ایشان نیز مانند سایر علمای اهل سنت، اماما را به معنای نبوت و نبی گرفته است شاهد بر این مطلب اینکه در ذیل معنای اماما نوشته است، هدف از پیشوا قرار دادن حضرت ابراهیم پیروی از او و سنتهایی است که از طریق وحی بر او نازل گردیده، میباشد. در حالیکه علمای شیعه معتقدند بعد از رحلت نبی مکرم اسلامباب وحی بسته شده است.
با این بیان به این نتیجه دست مییابیم که طبق نظر طبری حضرت ابراهیم بعد از گذراندن آزمایشهای مختلف خداوند دوباره به ایشان مقام نبوت را داد. در حالیکه این کار نقض غرض و تحصیل حاصل است و از مولای حکیم به دور است زیرا حضرت ابراهیم خود دارای منصب نبوت بوده و دیگر نیازی نیست که دوباره به وی مقام نبوت داده شود.
2- طبری در اینجا نیز به ذکر اقوال و نتیجه نگرفتن از آنها پرداخته است و نظر روشن و صریحی را ابراز نمیکند.
جمع بندی
– شخصیت محوری آیه امامت حضرت ابراهیم است و خدای متعال وی را از نیکان، صالحان، قانتان، صدیقان بردباران، و وفاکنندگان به عهد یاد میکند و با این اوصاف از او به ستایش میپردازد.
– مقامات پیامبران در قرآن عبارتند از:
– مقام نبوت: به معنای رفعت و بلندی است. فرستاده خدا را نبی گویند زیرا مرتبهای بلند و برتر دارد و مقام نبی و نبوت به این معناست که فرستادهای از ناحیه خداوند متعال کلام الهی را از راه وحی دریافت میکند و آن را در اختیار مردم میگذارد
– مقام رسالت: رسول به معنای بر انگیختن و به جنبش در آوردن است و رسول رسول مبین آن است که رسولان الهی، رسالت دارند.
– مقام امامت: امام به کسی گفته میشود که پیشوا و جلودار حرکت مردم است به گونهای که آنان اقوال و افکارشان را سازگار با اقوال و افکار امام قرار داده و از او پیروی میکنند
– ابتلاء به معنای آزمایش کردن است
– برای کلمات مصادیق متعددی از قبیل: تکالیف واجب در این ابراهیم که در دین اسلام به عنوان سنت آمده است، عبارت حضرت آدم به عنوان واسطه در قبول توبه اش نزد خدای متعال، آزمایشهای سخت و دشوار بیان شده که نظر صحیح و دقیق همین مورد سوم میباشد.
– مراد از لفظ ضالمین در آیه شریفه هرکسی است که به گونهای در مدت زندگی خویش به ستم – خواه بزرگ یا کوچک، در عمل یا قول یا اعتقاد –آلوده گشته و در پرونده اعمالش ثبت گردیده است
– اندیشمندان شیعی معتقدند که آیه امامت دلالت بر اثبات ولایت اهل بیت دارد و این نکته مبتنی بر چند محور است:
الف: ظهور معنای لفظ «جعل» نشان از آن دارد که امامت منصبی انتصابی و جعلی است که خدای متعال افراد برگزیدهای را به این مقام منصوب میکند.
ب: توجه به سبک خطابی آغاز وحی به پیامبران برای ابلاغ مقام نبوت به آنان
ج: مفاد عبارت لا ینال که فعل مستقبل و دال بر استمرار عمل است و نیز عمومیت مستفاد از لفظ ظالمین بیان میکند که مقام امامت هرگز شامل کسانی که گفتار، رفتار، و کردارشان به ستم آلوده گشته، نمیرسد.
عموم مفسران اهل سنت بر این باورند که واژه امام در آیه شریفه به معنای کسی است که از ناحیه خدای متعال به مقام پیشوایی و رهبری رسیده است تا مردم در کارهایشان به او اقتدا کنند ومعنای امام در اینجا همان معنای نبی و رسول است
– طبری برای کلمات مصادیق: شرائع الإِسلام، إماما فی مناسک الحج.، ناسک الحج خاصة، أمور منهن الختان بیان میکند
– مراد از اماما یعنی من تو را پیشوا قرار دادم تا اهل ایمان از تو پیروی و از هدایت گری تو تبعیت کنند و از سنتهایی که از راه وحی به آنها عمل کردی، پایبند باشند.
بنابراین با توجه به مطالب یاد شده امامت و ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب اثبات میگردد.
گفتار سوم: آیه صادقین
یکی از آیاتی که میتوان از آن، امامت و ولایت اهل بیت را استفاده نمود آیه صادقین است خداوند متعال میفرماید: «یا أَیهَا الذینَ آمَنُوا اتقُوا الله وَ کونُوا مَعَ الصادِقین»216 (اى مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید)
خداوند در این آیه مؤمنان را به پیروی و تبعیت از صادقین فراخوانده است. این که صادقین چه کسانی هستند؟ و چه ویژه گیها و خصوصیاتی دارند؟ بین مفسران و عالمان شیعه و سنی بحثهای مفصل و دامنه داری مطرح بوده که به لطف خدای متعال در مباحث آینده مصداق و ویژه گیهای آنها مشخص خواهد شد.
معنایابی لفظ صدق
بی
