
کنند.معترضان روش هایی را برای رفع محدودیت های اینترنت و مخابرات موبایل پیدا کرده و امکان دسترسی به شبکه های اجتماعی از جمله فیس بوک و تویتر رابدست آورند. در صفحات کاربران در این شبکه های اجتماعی پیام های با محتوایی خاص ظاهر شدند که در ماهیت امر دستور العمل هایی برای معترضان بودند.
7 . لی سالتر، (1389 ) ، مقاله ای در خصوص« دموکراسی، جنبشهای نوین اجتماعی و اینترنت»دارند که توسط پیروز ایزدی ترجمه و در سایت پایگاه اطلاع رسانی اصلاح ودر همان تاریخ منتشر شده است می نویسد : آثار هابرماس ما را قادر میسازد تا فهم بهتری از نحوه عملکرد اینترنت در رابطه با جامعه و نیز اهمیت دموکراتیک جنبشهای اجتماعی در این میان به دست آوریم. علاوه بر این، باور دارم که معایب و مزایای اینترنت و وب را به سادگی نمیتوان درک کرد ـ روابط پیچدهای میان جامعه، اینترنت، حکومت، تجارت، نهادهای حاکم بر اینترنت و جنبشهای سیاسی و اجتماعی وجود دارد. آنچه اینترنت میتواند برای این عوامل انجام دهد در خود تکنولوژی از پیش تعریف نشده است بلکه جا برای تعاریف موردنظر کاربران باز نگه داشته شده است به گونهای که هم شهروندان و هم رسانههای راهبر نظام ـ محور برای کسب هژمونی مبارزه میکنند. در این مفهوم، انجمن ارتباطات پیشرو را میتوان جنبشی قابل ملاحظه در تلاش برای تضمین نه تنها استفاده از اینترنت بلکه همچنین برای ایجاد ساختاری برای اینترنت در نظر گرفت که در برابر الزامات نظام ـ محور مقاوم باشد. با توجه به این نتیجهگیری، ضرورت دارد که کاربران اینترنت به نحوه شکل دادن به این رسانه و به ویژه ظرفیت ارتباطی آن علاقه نشان دهند. شاید فوریترین چالش برای کاربران اینترنت، یعنی همان چالشی که. . . . هابرماس نیز سعی در روشن ساختن آن دارند، عبارت است از تجاریسازی و کنترل استعمار. همانگونه که در قسمتهای مختلف این مقاله به این امر اشاره کردم، تغییری قابل شناسایی در محتوا، کاربرد و ساختار اینترنت طی پنج سال گذشته به وجود آمده است. این امر همزمان با علاقهمندی بیشتر بخشهای تجاری و دولت به آنچه میتوانند از این رسانه به دست آورند، رخ داده است. بخشهای تجاری فرصتهای پولساز را در آن مشاهده کردند و دولتها را تشویق کردند که برای استفاده آنها، دسترسی به اینترنت را تضمین کنند. دولت نیز ظرفیتهای تبلیغاتی، نظارتی و اداری اینترنت را مورد توجه قرار داد. توسعه وب از طریق افزایش تعداد «مصرفکنندگان»، امکانپذیر ساختن معرفی چند رسانهای کالاها و آسانتر ساختن ناوبری و کاربرد اینترنت به عاملی مهم تبدیل شده است. در حالی که از یک سو وب امکان دسترسی بیشتری را به تعداد بیشتری از تکنولوژیهای ارتباطی در مقایسه با گذشته فراهم ساخته است، از سوی دیگر میتوان گفت که قابلیت تعامل اینترنت را کاهش داده است چون وب سایتهای سیاسی و تجاری رسمی برای اجرای نقش، تریبونهای تبلیغاتی یک طرفه ایجاد شدهاند. در حالی که استفاده از «یوزنت»به عنوان یک سازوکار ارتباطی یک طرفه بیمعنی جلوه میکرد، استفاده از وب بدین ترتیب اینک قابل قبولتر میشود. از اینرو، به جای آنکه کاربران خود قسمت اعظم محتوای اینترنت را فراهم سازند، شرکتها و دولتها به استعمار بیشتر و بیشتر آن میپردازند. در واقع، میتوان چنین استدلال کرد که شکلی از حصارکشی در حال رخ دادن است که به موجب آن «خرده مالکان»وادار میشوند تا درون مناطق پرجمعیت، کنترل شده و تحت مقررات شدید فعالیت کنند، نظیر مناطقی که «آمریکا و آنلاین»35 و «شبکه مایکرو سافت»36 در اختیار آنها قرار میدهند. اگر این فرآیند تداوم پیدا کند، کاربران اینترنت به گونهای فزاینده به حصارها و یا مجراهای از پیش تعریف شدهای هدایت میشوند که خروج از آنها روز به روز دشوارتر میشود و اینترنت را تنها به یک رسانه جمعی تحت استعمار دیگری تبدیل میکند که تنها ارایه دهنده اطلاعات و مباحث استاندارد، قابلیت تعامل محدود و هر آن چیزی است که مصرف کنندگان برای برآورده ساختن امیال مادی کنترل شدهشان به آن نیاز دارد. بار دیگر، این فرآیند، هر چند ممکن است بزرگ به نظر برسد، از پیش تعیین شده نیست. این به عهده شهروندان، نمایندگان و جنبشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است تا ادعاهای خود را مطرح سازند و این تضمین را به دست آورند که به عنوان یک ضرورت تحت حفاظت قرار گیرند.
8 . فیلیپ ن. هاواردxi، ( 2011 ) ، مقاله ای تحت عنوان«دموکراسی زاده شده در فضای دیجیتال »را منتشر کرده و معتقد است که : « تظاهرکنندگان در تونس و مصر از انگشتهای خود برای بیرون راندن دیکتاتورها از کشورهاشان استفاده کردند. زین العابدین بن علی بیش از 20 سال قدرت را در تونس در دست داشت، و حسنی مبارک بیش از 30 سال در مصر حکومت کرد. با اینحال مؤثرترین چالش ها را جوانان 30- 20 ساله دارای دانش دیجیتالی برای رژیم های متبوع خود ایجاد کردند، نه تروریست های مسلح.
در سه ماه اول سال 2011، موجی از نارضایی شبکه های دیجیتال فرامرزی میان خانواده ها و دوستان را از الجزایر گرفته تا یمن فراگرفت. “بهار عرب” توسط بازیگران سیاسی سنتی مانند اتحادیه های صنفی، احزاب سیاسی یا اصول گرایان تندرو آغاز نگشت؛ بلکه با شبکه های اجتماعی و خانوادگی و شهروندان عادی شکوفا شد. بسیاری از این افراد پیش از این هیچگونه فعالیت سیاسی نداشتند: کارآفرینان جوان، کارمندان دولت، و قشر متوسط شهرنشین. رسانه های دیجیتالی به این دلیل که مردم را قادر می سازند شکایت های خود را به اشتراک بگذارند، به تبادل اطلاعات بپردازند، و بدون رویارویی گروه تشکیل دهند- و در ضمن به همین دلیل دولت ها به سادگی نمی توانند استفاده کنندگان را ردیابی کنند- وسیله ای مؤثر با انعطاف پذیری بسیار برای اقدامات دسته جمعی علیه حکومت های استبدادی به شمار می روند.
گروه هایی که اعتراضات را در تونس، مصر، بحرین، یمن، و لیبی آغاز کردند و پایدار نگه داشتند تجربۀ چشمگیری در بررسی مسائل عمومی یا رأی دادن نداشتند و موفقیت کمی از راه تظاهرات به دست آورده بودند. بااینحال، این فعالان جوان از نظر سیاسی با نظم عمل می کنند و واقع بین و با یکدیگر همدست اند. آرمانهای سیاسی چگونه در جوانانی که تحت سلطۀ حکومت های استبدادگر بزرگ شده اند، به وجود می آیند؟ آنها چگونه دربارۀ زندگی سیاسی در کشورهایی که در آن دین و آزادی تضادی با هم ندارند، آگاهی می یابند؟ پاسخ به این پرسش ها این است: اغلب از طریق اینترنت.»
9.جیمز پتراس ، ( 2011) ، در مقاله ای با عنوان اعتراض اجتماعی در عصر اینترنت، که در پایگاه اینترنتی گلوبال ریسرچ منتشر شده به نقش اینترنت در جنبش های اجتماعی پرداخته است و از ناامنی آن به دلیل حضور بیش از ٨٠٠ هزار جاسوس سازمان های اطلاعاتی آمریکایی پرده برداشته و از سوی دیگر، وقت گذراندن در اینترنت و فعالیت سیاسی اینترنتی را بی نتیجه خوانده و از این بابت اینترنت را افیون توده ها برای بی عملی سیاسی و از بین رفتن جنبش های اجتماعی وابسته به اینترنت می خواند.در حقیقت، هرچقدر اینترنت در بسیج جنبشهای اجتماعی معترض به دولت امپریالیستی و استعمارگر وی تاکید می کند که اینترنت “یک منبع آزاد و ایمن اطلاعات، گفتمان و مباحثه” نیست. کارآمدتر میشود، احتمال مداخله دولتی-پلیسی نیز به بهانه “مبارزه با تروریسم” افزایش مییابد.
10 . ابوجهجه ، (۱۳۸۹ ) ، مقاله ای تحت عنوان نکاتی در باره انقلاب تونس دارند که توسط آذرنگ ترجمه شده است وی معتقد است :
از روز اول روشن بود که این انقلاب فقط برای نان نبود، بلکه انقلابی بود علیه دیکتاتوری و فساد… انقلاب از سوی همه بخشهای جامعه مورد حمایت قرار گرفت. فقرا، طبقه متوسط، و حتا بخش فوقانی طبقه متوسط … این انقلاب دارای پیآمدهای عمدهای در جهان عرب و فراسوی آن میباشد. اکنون همه دیکتاتورهای عرب در بارگاه خود میلرزند؛ به ويژه در کشورهای «مغرب»، اما مبارک هم امشب نخواهد خوابید .خلقهای عرب میبینند و مطمئناً میدانند که چه از عهده یک خلق برمیآید …امروز آمریکاییها و صهیونیستها- و همچنین فرانسه- از اینکه بهترین دوست آنها در منطقه سرنگون شده است، در اضطراب به سر میبرند… و خلق تونس با برنامه خود، با تمامی عناصر ضدامپریالیستی و ضدصهیونیستیاش، به سوی به دست گرفتن و تعیین سرنوشت خويش در حرکت است …تونسی آزاد و دمکراتیک نه تنها یک الگوی دمکراسی برای خلقهای عرب، بلکه جایگاهی مطمئن و حامی نیروهای انقلابی، و سنگری برای حمایت از مقاومت بر ضد صهیونیسم و امپریالیسم آمریکا خواهد بود. اتحاد جهانی ضدهژمونی امپراتوری عضو دیگری خواهد داشت.
11. سید حسن نصر الله ،(۱۳۸۹ )، مقاله ای تحت عنوان «درس های انقلاب تونس » دارند که توسط ا.آذرنگ ترجمه شده است وی معتقد است :
سعد حریری به آمریکا سفر کرد و در آنجا ملاقاتهایی داشت که بعد از آن سعودیها با سوریها تماس گرفته و گفتند که دیگر نمیتوانند طرح ابتکاریxii را ادامه دهند. آمریکاییها و اسراییلی ها هرگز این ابتکار عربی را نپذیرفتند ولی با این تفکراشتباه که هرگز توافقی از آن حاصل نخواهد شد، مانع آن نشدند. اما آنها وقتی دیدند که توافقی بدست آمده است، با مداخله خود مطمئن شدند که آن توافق به هم میخورد. این تنها توضیحی است که میتوان یافت… میخواهم از این موقعیت استفاده کرده وبه مردم تونس بخاطر انقلاب تاریخی شان به آنها تبریک بگویم. اما ما باید از این انقلاب درس بگیریم. مهمترین درس اینست که رژیم « بن علی» و همپالگی هایش همیشه در خدمت منافع فرانسه و ایالات متحده و بطور کلی غرب بودند، ولی اکنون هیچ قدرت غربی حاضر نشده آنها را بپذیرد.
12 . ليسبون ، ( ۲۰۱۱ ) ، مقاله ای تحت عنوان « همبستگی کمونيستهای پرتغال با مردم تونس »را انتشار داده است و معتقد است که حزب کمونیست کشور پرتغال همبستگی خود را با کارگران و مردم تونس و با مبارزه آنها عليه افزايش شديد در قيمت کالاهای اساسی ، عليه وخيمتر شدن وضعيت بيکاری، افزايش اخراجها، فقر و نابرابریهای اجتماعی ژرف اعلام میدارد. به نظر ما، مبارزه جاری در تونس، نمونه بارزی برای اين مسأله است که مبارزه اجتماعی از مبارزه برای آزادی و دمکراسی قابل تفکيک نيست. حزب کمونيست پرتغال ضمن محکوم نمودن سرکوب خشن، همبستگی خود را با سازمانهای کارگران و نيروهای انقلابی و مترقی تونس در مبارزهشان برای تحقق بخشيدن به تقاضاهای عادلانه مردم تونس و کسب آزادی اعلام میدارد.
13. محمد ابراهیم و دیگران ، (1385) ،کتابی تحت عنوان « حرکت الاتجاه الاسلامی » یا کتاب جنبش اسلامی تونس دارند که معتقد اند :
با کودتای ژنرال زین العابدین بن علی در هفتم نوامبر 1987 و تغییرات در دولت جدید با پاکسازی طرفداران بو رقیبه، نظامیان جدید دست به اقدامات جدید زدند که از جمله آزادی زندانیان سیاسی بود. اکثریت قاطع این زندانیان سیاسی را اسلام گرایان تشکیل می دادند. آزادی راشد الغنوشی در می 1988 نیز تأثیری مثبت در سطح تونس داشت. جنبش الاتجاه اسلامی حمایت خود را از دولت جدید اعلام کرد. در نتیجه آرامش به کشور بازگشت و تمام جلوه های اعتراض مردمی از بین رفت. دولت تونس در راستای تعامل مثبت با جنبش الاتجاه الاسلامی و منزوی کردن جناح افراطی و رادیکال آن، امتیاز بی شماری برای این جنبش قائل شد، از جمله اعاده ی حیثیت و مراکز دینی در تونس، به ویژه بازگشایی دانشکده ی زیتونیه و تبدیل آن به دانشگاه زیتونیه به علت انتساب آن به مسجد جامع زیتونیه، تأکید بر گرایش های عربی- اسلامی تونس از طریق
