
آینده تونس، هنوز زود است. چرا که آتش دگرگونی ها هنوز خاموش نشده و مردم به خانه هایشان باز نگشته اند، چه بسا این دگرگونی عظیم در تونس، موجبات تخریب روند روبه رشد اقتصاد این کشور را فراهم آورد و مردمی را که برای کسب آزادی های بیشتر و به بهانه افزایش هزینه های غذایی و بیکاری به خیابان ها آمده بودند را ناخشنودتر از قبل سازد. البته هنوز جای امیدواری هست که مخالفت با بن علی، به مخالفت با سیاست های اقتصادی صحیح وی تبدیل نشود.
12. سید سلمان صفوی ، ( 1389 ) ، مقاله ای تحت عنوان « تحلیل عوامل سقوط مبارک » دارند و معتقد است :
عوامل داخلی، خارجی و تمدنی سقوط فرعون مصر عبارتند از .الف: عوامل داخلی شامل دو بخش: ۱- کُنش مردم 2- ساختار قدرت حاکمیت. ب: عوامل خارجی شامل دو بخش: ۱- نیازهای جدید غرب به سرکردگی آمریکا ۲- جنبش بیداری و آزادی خواهی ملت های منطقه خاورمیانه بزرگ و آسیای مرکزی. ج: ظهور تمدن دیجیتالی و تأثیر شگرف آن بر روابط سیاسی – اجتماعی.
امروز جهان پس از گذار از تمدن کشاورزی و صنعتی، وارد تمدن نوع سوم شده که این فقیر آن را “تمدن دیجیتالـی” و آلوین تافلـر “موج سوم تمدن” خوانده است. “تمدن دیجیتالی” مقتضیات و پی آمدهای جدیدی دارد که هنوز از فهم همه ابعاد آن غافلیـم، به خصوص رژیم های مستبد از هر نوع نسبت به مشخصات و مقتضیات تمدن دیجیتالی از همه جاهل ترند. در پی تحولات مناسبات تولیدی و تمدنی؛ این جهل و غفلت، اسباب کنش موفقیت آمیز جامعه به عنوان بازیگر اصلی تحولات اجتماعی شده و می شود. در “تمدن دیجیتالی” اطلاعات و دانش در حکم قدرت است و به طور متمرکز در اختیار مطلق یک گروه نیست. “انقلاب دیجیتالی و رسانه ای” مناسبات سیاسی، اجتماعی – افتصادی و فرهنگی جهان را دگرگون کرده است. امروز هر دستگاه موبایل به مدد دوربین و ارسال پیام، تبدیل به رسانه ای چند کارکردی شده است. اینترنت و دوربین های تلویریون و شبکه های ماهواره ای همه جهان را در لحظه به هم متصل کرده است. حضور مردم در میدان تحریر قاهره برای سرنگونی دیکتاتور مصر، ۲۴ ساعته به صورت زنده به وسیله شبکه الجزیره برای ملت مصر و جهان پخش می شد و همین امر اسباب همراهی، همدردی، مشارکت و حمایت جهانی از اعتراضات ملت مصر شد. به اعتقاد دکتر شهابی از کارشناسان ارشد رسانه و مسائل سیاسی منطقه خاورمیانه؛ شصت در صد پیروزی ملت مصر برای سرنگونی دیکتاتور، مدیون رسانه و دوربین الجزیره است. پلیس مصر خبرنگاران خارجی و داخلی را مجروح و بازداشت کرد و از خبر رسانی آنها ممانعت نمود؛ اما شهروندان مصری و موبایل ها تبدیل به خبرنگار شدند و تصاویر زخمی ها و شهدای جنبش مصر به سرعت در صفحه تویتر و فیس بوک قرار گرفت و موجبات اعتراض جهانی و تصاعد اعتراض اجتماعی را فراهم آورد. رژیم های منطقه باید دریابند که در دوره “تمـدن دیجیتالـی” با بگیر و ببند، بستن مطبوعات منتقد، خانه نشین کردن چهرهای منتقد و تبلیغات یک جانبۀ رسانه های دولتی نمی توانند از آگاهی اجتماعی مردم و اعتراضات اجتماعی – سیاسی ممانعت کنند. بهترین راه بازگشت به آغوش مردم و فرهنگ والای اسلام رحمانی است.
حکومت پلیسی، اختناق سیاسی، زندان، شکنجه و تبلیغات دولتی به حفظ هیچ رژیمی کمک نمی کند. بهتر است تا وقت باقی است حکومت ها با اصلاحات اساسی اجتماعی – سیاسی – اقتصادی، آزادی زندانیان سیاسی، توقف شکنجه، پایان بخشیدن به دستگیری های سیاسی، آزادی رسانه های منتقد و اجتناب از مهندسی انتخابات؛ انتخابات دمکراتیک برگزار کنند وَ با پذیرش چرخش قدرت، به پست های مادام العمر پایان بخشند؛ قبل از آن که توسط ملت هایشان سرنگون گردند. تأخیر در اصلاحات اساسی، اسباب سرنگونی رژیم ها می شود. در این قانون هیچ تخلفی وجود ندارد، تنها دیر و زود دارد که: (إنَّ الله لایُخلِفُ المیعاد). بدون شک اسلام رحمانی بهترین دارو برای درمان دردهای جوامع اسلامی و برقراری دولت های مدرن اسلامی است.
13. اردشیر پشنگ ، ( 1390 ) ، مقاله ای تحت عنوان « تونس همچنان پرچم دار بهار عربی » می باشد که در آن مطالب زیر را مورد بررسی قرار داده است .
یکسال پس از وقوع قیام مردمی تونسی ها که آغازگر تحولات گسترده ای که بهار عربی نامیده شد با توجه به اشتراکات گسترده کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا از منظر تاریخی، فرهنگی (مذهبی –زبانی و …) و سیاسی که با هم دارند همچنان تونس پرچمدار تحولات منطقه خواهد بود و جهت گیریها و تصمیمات رهبران آنها بخصوص راشد الغنوشی و حزب اسلامگرای النهضه همچنان ابعاد و اثراتی فراملی خواهد داشت. تحولات رخ داده در مصر و مراکش که نشان دهنده تداوم راه تونسی ها در مراحل اول و دوم است بیانگر این واقعیت است که مرحله سوم در این کشورها نیز با شباهت نزدیک و البته با در نظر گرفتن برخی تمایزات داخلی بوقوع خواهد پیوست و باید در انتظار بود در سایر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا که در آنجا قیامها در مرحله اول قرار دارد پس از به بار نشستن اهداف مردم از طریق سرنگونی دولت یا وادار شدن آن به اجرای اصلاحات اساسی و مرحله ای، سایر مراحل نیز بوقوع بپیوندد. بدین ترتیب باید گفت تحولات وو جهت گیریهای تونسی ها همچنان بر سایر نقاط این منطقه تاثیرگذار خواهد بود و در حقیقت اینان همچنان پرچمدار بهار عربی خواهند ماند.
14. معصومه طالبی ، ( 1389 ) ، مقاله ای تحت عنوان « ظهور تا سقوط اقتدارگرایی؛ تحلیلی کوتاه بر تحولات اخیر تونس » دارند و معتقد است که :
امروزه با تاثیر تلفن همراه، رایانه، ماهواره و امثال آن در زندگی روزمره، نسلی پدیدار شده است که دیگر با شیوه های سنتی قابل کنترل نیست. جوانان تونسی در جریان اعتراضات خود تصاویری از سرکوب تظاهرات مردمی تونس را از طریق تلفن های همراه خود به رسانه های گروهی جهان ارسال کردند و بدین ترتیب مبارزه با اقتدار گرایی در تونس را جهانی – رسانهای نمودند. اکنون این رویداد مهم در تونس که توانست دیکتاتوری را سرنگون نماید، جدا از این مساله که چه آیندهای را برای کشور تونس رقم خواهد زد، تبدیل به شبحی ترسناک برای دیکتاتوران خاورمیانه عربی و الگویی برای ملتهای تحت استبداد این دیکتاتورها شده است. الجزایر، مراکش، موریتانی و اخیرا اردن صحنه اعتراضات مشابه تونس بود. در این میان، مصر شکنندهترین کشور شمال آفریقا از این منظر است. مصر کشوری است که ۵۰درصد از مواد غذایی جمعیت ۸۰ میلیونی خود را از راه واردات تأمین میکند. حسنی مبارک رئیسجمهوری ۸۲ساله این کشور مجبور میشود با نگاه احترام آمیزتری به اعتراضات مردم بنگرد و به آنها گوش فرا دهد. بی شک آنچه در تونس روی داد، ترس از حکومت اقتدارگرا را از بین برده و ملتهای عرب بیش از پیش به شکنندگی و پوسیدگی نظام حاکم بر آنان پی بردهاند. سناریوی تونس را میتوان آغاز بازی بزرگی دانست که دیر یا زود درباره بسیاری از کشورهای عربی مصداق خواهد یافت. میتوان گفت در منطقه خاورمیانه عربی تحولاتی در حال رخ دادن است که طبعا سرمنشا آنها به تحولات واقع شده در تونس برمیگردد. مردم تونس با اقدام به سرنگونی حکومت بن علی گام بزرگی را در تضعیف اقتدارگرایی در منطقه خاورمیانه عربی برداشتهاند که سوای از تحولات سریع داخلی بعد از سرنگونی دولت بن علی، به نظر میرسد که اولین گام را در آگاهسازی و هشیاری اجتماعی در منطقه برداشتهاند و پیشران بزرگی را برای تحولات آتی در منطقه ایجاد نمودهاند.
پیشرو تحولات منطقه بودن هرچند افتخار بزرگی در تاریخ برای مردم سرزمین تونس خواهد بود اما هدف اصلی جنبش مردمی تونس بهبود و سامان دادن وضعیت اقتصادی و رهایی از هر گونه استبداد حکومتی و اقتدارگرایی فردی بود که در عمل تنها با تغییر در مسولین حکومتی این کشور خاتمه یافته است. هماکنون تونس منتظر انتخابات ریاست جمهوری است اما به نظر میرسد تا زمانی که قانون اساسی در این کشور تغییر نکند همچنان مسیری برای اقتدارگرایی حاکمان تونس باز خواهد ماند. در آینده کوتاه مدت شاید رئیس جمهور انتخاب شده امتیازاتی را برای آرام شدن اوضاع در این کشور به مردم اعطا کند اما آیا این امتیازات و فضای باز سیاسی به همراه بهبود اقتصادی این کشور پایدار خواهد بود؟ یا اینکه همچون اقدامات کوتاه مدت زینالعابدین بن علی در ابتدای شکلگیری حکومتش موقتی خواهد بود. تونس از ابتدای استقلال خود در سال ۱۹۵۶ تاکنون تنها دو رئیسجمهور را به خود دیده است و به نظر میرسد بدون همت عالی در دگرگونی ساختارها، تاریخ برای این کشور تکرار خواهد شد. به نظر میرسد در آینده بلندمدت، چاره کار تونس برای رهانیدن مردمش از اقتدارگرایی حکومتهایشان همانگونه که راشد الغنوشی گفته است، نظام پارلمانی باشد تا اینکه مانع از تمرکز قدرت در دست رئیس جمهور شود. شاید لازم بود مردم تونس به جای سرنگونی بن علی به عنوان رئیسجمهور اقتدار گرا، رژیم اقتدارگرا و استبدادی در این کشور را سرنگون میکردند.
15. سیدعبدالامیر نبوی ، ( 1389 ) ، مقاله ای تحت عنوان « ویژگیها و اقدامات جنبش اعتراضی در مصر» دارند که معتقد است :
1. عدم رهبری و سازماندهی مشخص و روشن. اگرچه هسته اصلی این جنبش اعتراضی، جوانان ۶ آوریل بودند و سپس سایر مخالفان بدان پیوستند، سازماندهی و رهبری خاصی به چشم نمیخورد. وقتی این دو عامل وجود نداشته باشد هم میتواند نقطه ضعف و هم نقطه قوت تلقی گردد؛ نقطه ضعف است چون امکان ارائه بدیل و استفاده از تمامی توان مخالفان را در این جهت کاهش میدهد در نتیجه – غیاب این دو مولفه – در پیگیری برخی اقدامات و تحقق کامل اهداف اختلال ایجاد میکند، و در عین حال نقطه قوت است بخاطر آنکه دستگاههای امنیتی با پدیدهای سر و کار پیدا میکنند که به طور دقیق آن را نمیشناسند. توضیح اینکه تشکیلات امنیتی مصر، اخوان و دیگر مخالفان را از قبل و بهخوبی میشناخت، در طول زمان درباره رهبری، اهداف، تشکیلات و شیوه عمل آنها اخبار و گزارشهایی به دست آورده بود، از اینرو راههای مقابله با آنها را میدانست، اما هسته اصلی رویدادهای اخیر جنبشی بود که سال ۲۰۰۸ و در پی سرکوب اعتراضات بخش نساجی مصر شکل گرفت و اعضای آن هم بیشتر در فضای مجازی فعالیت میکردند. در نتیجه، تشکیلات امنیتی میدانست مخالفانی وجود دارند، اما نمیدانست دقیقا در کجا هستند و اصلا باید با چه کسی و یا سلسله مراتبی برخورد شود. نکتهای که شایسته بررسی و تامل بیشتر است و سبب اهمیت یافتن این ویژگی میشود، آن که تجربه مصر و تونس نشان داد جنبش در مراحل آغازین خود نیازمند رهبری و سازماندهی نیست.
2. حضور تمامی مخالفان: یک ویژگی دیگر جنبش مردمی مصر حضور تمامی گروههای مخالف و منتقد بود که سبب شکلگیری ائتلاف رنگارنگی از ایدئولوژیها شد. الغد، الوفد، التجمع، اخوانالمسلمین، حزب ناصری، جمعیت ملی برای تغییر، و حتی برخی شخصیتهای مشهور و مستقل به تدریج اعلام همبستگی و حضور کردند.
16. حمید احمدی ، (1389 ) ، مقاله ای تحت عنوان « بررسی رفتار سیاسی اخوان المسلمین در تحولات مصر و تحلیل نقش آفرینی آن در تحولات آتی » دارند و معتقد است :
در تحلیل ها، نباید در مورد قدرت اخوان المسلمین اغراق کرد. در حقیقت به رغم اهمیت نیروی سیاسی اخوان، این گروه سلطه و هژمونی کامل بر جامعه مدنی مصر ندارد. شاید قویترین جریان باشد اما هژمونی کامل بر نیروه های سیاسی ندارد. به هرحال همانطور که اشاره کردیم، اخوان سیاست صبر و انتظار و میانه روی در پیش خواهد گرفت و در عین حال به تقویت خودش خواهد پرداخت. سناریویی که نباید از آن غافل شد این است که اخوان، قربانی ائتلاف و اتحاد نیروهای داخلی، ارتش، دولت های غربی و آمریکا شده که در یک توافق – هرچند غیر رسمی- به اخوان اجازه وارد شدن به صحنه سیاسی را ندهند.
17. ابراهیم متقیviii،( 1389 ) ، مقاله ای تحت عنوان « نقش عوامل بیرونی در تحولات مصر » را دارند که از نظر ایشان عوامل بیرونی عبارتند از : الف: تحول رسانه ای و گسترش هویت گرایی در خاورمیانه: ظهور بازیگران جدید . ب: نگرش آمریکا و تحولات منطقه . پ: ویژگی انقلاب مصر. ت:
